به گزارش مشرق، سایت شبکه "روسیا الیوم" کاندولیزا رایس که مفهوم "هرج و مرج هدفمند" را در دستور کار قرار داده بود، در روزنامه "واشنگتن پست" آمریکا در سال 2005 میلادی چگونگی گذار کشورهای عربی و اسلامی از دیکتاتوری به دموکراسی را توضیح داد و اعلام کرد که آمریکا به گسترش هرج و مرج هدفمند در خاورمیانه به منظور اشاعه دموکراسی متوسل خواهد شد. تئوری "هرج و مرج هدفمند" معتقد است که رسیدن یک جامعه به نهایت هرج و مرج و خشونت و ترس و خون می تواند امکان ساختن آن را با هویت جدیدی فراهم کند.
به نظر می رسد شکست و ناکامی سیاست آمریکا در سوریه باعث شد که رایس به همراه گیتس در مقاله ای درهمین روزنامه واشنگتن پست از سیاست روسیه انتقاد و توصیه هایی را ارایه کند.
رایس مقاله خود را با مقدمه ای در ارزیابی سیاست ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه آغاز می کند و می نویسند که او همواره دست بالا را دارد.
وی افزود: پوتین برگه های خود را با مهارت استثنایی بکار می برد و به طور کامل می داند که چه می خواهد انجام دهد.
طبیعتا این امر که پوتین می داند که چه کار کند و آنچه می خواهد انجام می دهد، برای واشنگتن ناگوار و ناراحت کننده است و "او نمی خواهد ثبات در سوریه را براساس تعریف ما از معنای ثبات برقرار کند". هرچه او در آنجا انجام می دهد، برای دفاع از منافع روسیه از طریق تلاش برای باقی نگه داشتن بشار اسد در قدرت است.
سایت شبکه "روسیا الیوم" خاطرنشان کرد، اولین وزیر زن سیاه پوست آمریکا تایید می کند که بحران سوریه راه حل نظامی ندارد اما درک می کند که دیپلماسی از واقعیت های میدانی دنباله روی می کند و این امری است که مسکو به خوبی آن را می فهمد و از این رو، آنچه روسیه و ایران به اعتقاد رایس انجام می دهد، همان ایجاد یک واقعیت میدانی مناسب قبل از مذاکرات است.
اما اگر رایس این معادله را درک می کند پس چرا اوباما برای تغییر اوضاع و واقعیت های میدانی به نفع خودش تلاش نکرده است؟ چرا گروه داعش در سایه بمباران یکساله آمریکا گسترش یافته است؟ یا اینکه هوش اوباما کمتر از رایس است؟
مشکل خانم رایس در مفاهیم است. واقعیت این است که واشنگتن برای تغییر وضعیت میدانی و واقعیت های میدانی و عملی به نفع خودش تلاش کرد و از طریق گسترش داعش و جبهه النصره و نظایر آنها بعضی موفقیت ها را کسب کرد اما منافع آمریکا با منافع سوریه مطابقت و همخوانی ندارد.
کسی که گسترش "هرج و مرج هدفمند" در خاورمیانه را اعلام کرده است، حق ندارد که مسکو را متهم کند که منافع و سرنوشت ساکنان در سوریه موضوع با اهمیتی برایش نیست. این هرج و مرج آمریکا است که هزاران نفر را کشته و میلیون ها نفر را آواره کرده است. درحالی که روسیه برای متوقف کردن این هرج و مرج وارد عمل شده است. آمریکا فقط باید مفهوم ها را مشخص کند. اما روسیه و سوریه با زبان واحدی سخن می گویند.
رایس مقاله خود را با یک سری توصیه ها به پایان می رساند که آنها را برای آمریکا به منظور مقابله با دخالت روسیه در سوریه ضروری می داند؛ از جمله تحمیل کردن یک واقعیت میدانی خاص آمریکا نظیر ایجاد منطقه پرواز ممنوع و موازنه نظامی بهتر همراه با اجتناب از برخورد با روسها در سوریه.
به نظر می رسد شکست و ناکامی سیاست آمریکا در سوریه باعث شد که رایس به همراه گیتس در مقاله ای درهمین روزنامه واشنگتن پست از سیاست روسیه انتقاد و توصیه هایی را ارایه کند.
رایس مقاله خود را با مقدمه ای در ارزیابی سیاست ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه آغاز می کند و می نویسند که او همواره دست بالا را دارد.
وی افزود: پوتین برگه های خود را با مهارت استثنایی بکار می برد و به طور کامل می داند که چه می خواهد انجام دهد.
طبیعتا این امر که پوتین می داند که چه کار کند و آنچه می خواهد انجام می دهد، برای واشنگتن ناگوار و ناراحت کننده است و "او نمی خواهد ثبات در سوریه را براساس تعریف ما از معنای ثبات برقرار کند". هرچه او در آنجا انجام می دهد، برای دفاع از منافع روسیه از طریق تلاش برای باقی نگه داشتن بشار اسد در قدرت است.
سایت شبکه "روسیا الیوم" خاطرنشان کرد، اولین وزیر زن سیاه پوست آمریکا تایید می کند که بحران سوریه راه حل نظامی ندارد اما درک می کند که دیپلماسی از واقعیت های میدانی دنباله روی می کند و این امری است که مسکو به خوبی آن را می فهمد و از این رو، آنچه روسیه و ایران به اعتقاد رایس انجام می دهد، همان ایجاد یک واقعیت میدانی مناسب قبل از مذاکرات است.
اما اگر رایس این معادله را درک می کند پس چرا اوباما برای تغییر اوضاع و واقعیت های میدانی به نفع خودش تلاش نکرده است؟ چرا گروه داعش در سایه بمباران یکساله آمریکا گسترش یافته است؟ یا اینکه هوش اوباما کمتر از رایس است؟
مشکل خانم رایس در مفاهیم است. واقعیت این است که واشنگتن برای تغییر وضعیت میدانی و واقعیت های میدانی و عملی به نفع خودش تلاش کرد و از طریق گسترش داعش و جبهه النصره و نظایر آنها بعضی موفقیت ها را کسب کرد اما منافع آمریکا با منافع سوریه مطابقت و همخوانی ندارد.
کسی که گسترش "هرج و مرج هدفمند" در خاورمیانه را اعلام کرده است، حق ندارد که مسکو را متهم کند که منافع و سرنوشت ساکنان در سوریه موضوع با اهمیتی برایش نیست. این هرج و مرج آمریکا است که هزاران نفر را کشته و میلیون ها نفر را آواره کرده است. درحالی که روسیه برای متوقف کردن این هرج و مرج وارد عمل شده است. آمریکا فقط باید مفهوم ها را مشخص کند. اما روسیه و سوریه با زبان واحدی سخن می گویند.
رایس مقاله خود را با یک سری توصیه ها به پایان می رساند که آنها را برای آمریکا به منظور مقابله با دخالت روسیه در سوریه ضروری می داند؛ از جمله تحمیل کردن یک واقعیت میدانی خاص آمریکا نظیر ایجاد منطقه پرواز ممنوع و موازنه نظامی بهتر همراه با اجتناب از برخورد با روسها در سوریه.