رقم هایشان هم هر روز بزرگ و بزرگ تر می شود؛ یکی می گوید روزی 100 میلیون دلار و دیگری از 3 میلیارد دلار ضرر روزانه ایران از تاخیر در اجرای برجام رونمایی می کند.
رئیس جمهور، هم دلواپسان ضرر میلیاردی را همراهی کرده و می گوید: « این تاخیر در اجرای برای کشور و اقتصاد مضر است». البته روحانی هنوز عدد و رقمی درباره ضرر روزانه کشور از آنچه تاخیر در اجرای برجام می خواند، ارائه نداده است.
افکار عمومی اما در بین عددهای میلیون دلاری و میلیارد دلاری «یک تاخیر» سردرگم مانده است؛ رقم هایی که ورود آن به اقتصاد کشور برای برخی وسوسه انگیز است و برای عده ای مبهم.
آنها می گویند واقعا قرار است بعد از برجام این مقدار پول به اقتصاد کشور تزریق شود؟ این عده یک سوال مشخص دارند: «این رقم های درشت، بعد از اجرای برجام واقعاً وارد اقتصاد کشور می شود، اصلاً وجود خارجی دارند یا پس از برجام تنها در تیتر روزنامه های بایگانی شده باید سراغ آنها را گرفت؟»
رقم هایی از جنس «برجام»؛ از میلیون دلار تا میلیارد دلار!
اوایل شهریور ماه سال جاری بود که اکبر ترکان با یک اظهارنظر درباره برجام به تیتر یکی از روزنامه های صبح کشور تبدیل شد؛ او از تاخیر در اجرای برجام و رقمی که کشور بدلیل همین تاخیر ضرر می کند سخن می گفت.
رقمی که اکبر ترکان مشاور رئیس جمهور از آن حرف می زد، میلیون دلاری بود:« متأسفانه برخی نمایندگان مجلس فکر میکنند این شیوهها مؤثر است، اما اگر همان نمایندگان بدانند که صد میلیون دلار در روز یعنی چه ضرری! قطعا وارد حاشیهسازی برخی جریانهای سیاسی نمیشوند. من بعید میدانم نمایندهای این ضرر را متوجه شود، اما همچنان در دام حاشیهسازیهای برخی جریانات مشخص قرار بگیرد.»
شخص ترکان نیز به تعجب برانگیز بودن رقمی که اعلام کرده بود، تصریح داشت: «هر روز تأخیر در اجرای موافقتنامه وین، صد میلیون دلار به ایران ضربه وارد میکند. شاید گفتن این رقم تعجب همگان را برانگیزد، اما واقعیت تحریمها و اثرگذاری آن در سالهای گذشته بر همگان آشکار شده است و امروز همه بیصبرانه منتظرند برجام اجرا شود.»
بعد رقم ادعایی اعلام شده از سوی ترکان که هیچ روش محاسبه ای برای آن اعلام نشد، برخی دیگر از حامیان برجام سعی کردند با اعلام رقم های میلیونی و میلیاردی دیگر نسبت به تاخیر در اجرای برجام هشدار دهند.
سیروس ناصری عضو سابق تیم مذاکره کننده هسته ای و یکی از چهره های نزدیک به اتاق بازرگانی، دومین چهره موافق برجام بود که تاخیر در اجرای این توافقنامه را موجب ضرر میلیون دلاری کشور عنوان کرد.
ناصری در گفت و گو با همان روزنامه ای که ترکان در مصاحبه با آن گفته بود کشور 100 میلیون دلار روزانه از تاخیر در اجرای برجام ضرر می کند، گفت که تاخیر در اجرای برجام روزانه 2 هزار و 500 میلیون دلار ضرر داشته است.
وی گفت: «بین صد تا ١٥٠ میلیون دلار در روز هزینه مستقیم تحریم علیه ایران است. مردم برای یک دوره این هزینه را قبول کردند اما وقتی با توافق هستهای مواجه شدند و دیدند این مسئله قابلحل است و به یک توافق خوب رسیدیم، توجیهی ندارد که این هزینهها ادامه پیدا کند. بر اساس گزارش کمیسیون برجام که ٢٢ روز بعد از زمانی بود که ایران میتوانست توافق را تصویب کند چیزی حدود دو تا دو هزارو ٥٠٠ میلیون دلار در این ٢٢ روز هزینهای بوده که به خاطر تحریمها به کشور تحمیل شده است».
رقم اعلام شده از سوی ناصری با تقریبا رقمی مشابه با آن چیزی بود که ترکان اعلام کرده بود، با این تفاوت که ناصری سعی کرد با محاسبه قیمت و میزان فروش نفت، رقم اعلام شده از سوی خود را مستند کند.
کمال الدین پیرموذن یکی از نمایندگان حامی دولت هم ترجیح داد رقم ضرر کشور از تاخیر در اجرای برجام را به یورو اعلام کند: «تاخیر در اجرای برجام 100 میلیون یورو به کشور ضرر می زند. اجازه ندهیم که غوغاسالاری رسانه میلی به کشور ضرر بزند.»
در این میان یکی دیگر از حامیان توافق هسته رقم دیگری را برای ضرر کشور از تاخیر در اجرای برجام عنوان کرد؛ رقمی که برای بسیاری از کارشناسان اقتصادی تعجب برانگیزتر از رقم های میلیونی اعلام شده از سوی ترکان و ناصری بود.
صادق زیباکلام در مسابقه تعیین قیمت برجام گوی سبقت را از همفکران خود ربود و در یادداشتی در روزنامه آرمان امروز نوشت: «آنها متوجه نیستند که ادامه تحریمها چه هزینه گزافی را بر دوش ملت خواهد گذاشت؛ به قولی روزانه سهمیلیارد دلار هزینه عدملغو تحریمها برای ایران است.»
با رقم اعلام شده از سوی زیبا کلام و با احتساب یک سال کامل می شد گفت که اگر اجرای برجام یک سال به تاخیر بیفتد رقمی حدود هزار و 92 میلیارد دلار خسارت به کشور وارد می شود.
این رقم در حالی است که مقامات دولت فعلی تصریح دارند که دولت سابق( که بیشترین درآمد نفتی را داشته است) طی 8 سال 700 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است، رقمی که با تقسیم آن به 8 سال می توان به عدد تقریبی 100 میلیارد دلار در سال رسید. حال صادق زیباکلام 1095 میلیارد دلار را برای یک سال چگونه محاسبه و به دست آورده است، موضوعی است که هنوز وی پاسخی به آن نداده است.
رقم های میلیونی و میلیاردی اعلام شده از سوی موافقان برجام هنوز بدون مبنای محاسبه تیتر یک روزنامه ها می شود؛ اما افکار عمومی هنوز به این رقم ها با دیده تردید نگاه می کند، چون همین چند ماه پیش بود که برخی مسئولان درباره رقم پول های بلوکه شده ایران در خارج کشور، اعداد ضد و نقیضی را اعلام کردند که ضربه سنگینی به اعتماد عمومی زد.
آیا «پول های تاخیر برجام» به سرنوشت «پول های بلوکه شده» دچار می شود؟
180 میلیارد دلار؛ این مقدار پولی بود که استاندار تهران می گفت در خارج از کشور بلوکه شده است و در صورت اجرایی شدن توافق ایران و کشور های 5+1 می توان از آن بهره برداری کرد:«180 میلیارد دلار از پول های کشور در خارج بلوکه شده است و از آنجا که امکان جابجایی پول نداریم کالاها را 15 تا 20 درصد گران تر می خریم».
بعد از این اعلام نظر و در حاشیه تکذیب های استاندار که معتقد بود «رسانه ها حرف های وی را تحریف کرده اند»، حاشیه های این پول های بلوکه شده به پاستور هم رسید.
سیف می گفت رقم پول های بلوکه شده ایران در خارج از کشور 26 میلیارد دلار است؛ رقمی که با 180 میلیارد دلار اعلام شده قبلی فاصله ای چشم گیر داشت.
نوبخت هم با سیف همنظر بود ولی در سرنوشت پول های بلوکه شده اختلاف نظر اصلی او با سیف بود؛ سیف می گفت پیش از این ما به ازای ریالی 20 میلیارد دلار از این پول ها از سوی دولت خرج شده و هم اکنون تنها 6 میلیارد دلار از این پول باقی مانده است.
ورود طیب نیا وزیر اقتصاد به ماجرا موضوع را پیچیده تر کرد؛ او درباره پول های بلوکه شده کشور در خارج اینگونه نظر داد:«علت اصلی تفاوت در ارقام و اعداد به تعاریف مختلف افراد از این پولها است. ذخایر ما در خارج از کشور ممکن است نزدیک به 100 میلیارد دلار باشد»
این تناقض درباره پول های بلوکه شده باعث می شود که برخی کارشناسان به عدد و رقم های اعلام شده پیرامون «ضرر روزانه کشور از اجرای برجام» بیشتر تردید کنند؛ مردم نیز در این میان نگران هستند که این رقم های میلیونی و بعضاً میلیاردی تنها برای دوران قبل از اجرای توافق و با هدف فشار به یک جریان سیاسی خاص یا مجلس باشد تا بتوان توافق هسته ای را از سد مجلس عبور داد.
برخی منتقدان در هیاهوی بازی با اعداد ارقام به یک نکته قابل تامل می اندیشند. آیا ممکن است که برخی با تاکید بر چنین رقم هایی تلاش کنند برای همه هزینه های جمهوری اسلامی برای مقاومت در برابر غرب پرداخت کرده، اقدام به «سود نمایی» یا در مرحله دیگر، ساختن مدل «هزینه _فایده بر اساس دلارهای خارجی» کنند؟
پسا برجام؛ آیا «مارشال پتن» های داخلی بازمیگردند؟
جنگ جهانی دوم به اوج خود رسیده بود؛ نیروهای فرانسوی بخش اعظم خاک این کشور را در مصاف با ارتش آلمان نازی رها کرده و حتی پایتخت را به شهر دیگری منتقل کرده بودند.
در کوران جنگ، سران فرانسه دست به دامن یکی از مارشال های با سابقه خود شدند تا بتوانند خاطرات شکست آلمان در جنگ جهانی اول را زنده کنند.
مارشال پتن همان کسی بود که فرانسوی ها او را قهرمان ملی می دانستند و از وی برای مقابله با آلمان استمداد طلبیدند؛ او نیز به سرعت خود را از اسپانیا به فرانسه رساند تا نیروهای ارتش منفعل این کشور را سازماندهی کند.
پتن با ورود به فرانسه قدرت را به دست گرفت؛ اما همه چیز برخلاف تصور نیروهای مقاومت فرانسوی پیش رفت؛ مارشال می خواست با آلمانی ها سازش کند و در ازای این سازش به عنوان رئیس حکومت در فرانسه باقی بماند.
صحنه دست دادن پتن به هیتلر و امضای توافق با آلمان ها برای فرانسوی ها آنقدر دردناک بود که برخی به جای شعار «پتن قهرمان» شعار «پتن خائن» سر دادند؛ آنها از پتن یک سوال داشتند، «چرا با آلمان ها سازش کردی؟»
مارشال پتن 4 سال بعد در دادگاه انقلابی مارشال دوگل که پس از خیانت وی در انگلیس «دولت آزاد» را تشکیل داده بود و پس از شکست ارتش آلمان وارد فرانسه شده بود، پاسخ ویژه ای به این سوال داد: «مقاومت در برابر ارتش هیتلری جز شکست حاصلی در برنداشت. ما تسلیم را پذیرفتیم تا هزینه ندهیم»
مارشال پتن در تاریخ سیاسی جهان و در دید فرانسوی ها دیگر چهره ای محبوب نبود؛ او نماد طیفی بود که اعتقاد داشتند نباید بیش از این در برابر ارتش نازی هزینه داد و باید با تسلیم کشور به هیتلر، آن را نجات داد. این استدلال را کمتر کسی در فرانسه پذیرفت چون تسلیم در برابر آلمان اگرچه ظاهراً هزینه مادی را کم کرد اما چنان هزینه سنگین حیثیتی برای فرانسویان فراهم آورد که اگر سوابق رفاقت ژنرال دوگل با مارشال پتن نبود، پس از رهایی فرانسه از دست ارتش نازی و بازگشت پتن از آلمان، سر او آویزان طناب دار می شد. هرچند تخفیف مجازات او هم حبس ابد و مرگ در حصر بود.
گویا برخی جریانات خاص در داخل کشور ما هم معتقدند رفتارهایی شبیه آنچه مارشال پتن در فرانسه انجام داد درست است. آنها آرمان ها و هویت کشور را نیز با «دلار» محاسبه می کنند. بر این اعتقادند که اگر ایستادگی بر آرمان هایی مانند استقامت و عزت ملی هزینه دارد، باید معادل دلاری آن را حساب کنیم و با غرب معامله کنیم.
یکی از روزنامه نگاران منتسب به این جریانات در بهمن ماه سال 1383 در وبلاگ شخصی خود در مطلبی با عنوان «مارشال پتن ایران کجاست؟» به آغاز به کار دولت دوم بوش و احتمال حمله آمریکا به ایران اشاره کرده و نوشته بود:«حال برای آنان که به حق از پیشگیری از حمله آمریکا میگویند میتوان این پرسش را طرح نمود که اگر مبارزه قلمی ما برای دور کردن شعلههای خانمانسوز جنگ از میهنمان سودی نبخشید و نیروهای آمریکائی برای حمله نهائی و تصرف ایران در پس مرزها آماده شدند، با توجه به قدرت نظامی این ارتش و فرجام قطعی نبرد میان ایران و آمریکا و سرنوشت امروز افغانستان و عراق، آیا حاضریم همچون پتن قرارداد تسلیم ایران به آمریکا را امضا کنیم؟ و اگر پاسخ ما مثبت است « مارشال پتن ایران » کیست و کجاست؟»
این روزها نیز برخی معتقدند که برجام باید زودتر اجرایی شود؛ برجامی که سایه جنگ را از سر ایران دور کرده و حالا مدعی اند که تاخیر آن دارد روزانه به کشور ضرر می زند. آنها مردم را از رقم های میلیاردی دلاری انذار می دهند که برخی از آنها از هزینه های یک جنگ تمام عیار هم بالاتر است؛ظاهراً برخی در این روزها به دنبال مارشال پتن ایرانی می گردند!