کد خبر 482442
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۰

نشریه فارین پالسی در مقاله جدید خود به بررسی شرایط دو کشور افغانستان و عراق پس از خروج نظامیان آمریکایی پرداخته است.

به گزارش مشرق به نقل از فارین‌پالسی، تصرف بخش‌های زیادی از ولایت قندوز توسط طالبان، بار دیگر توجه غرب را به این منطقه‏ از جهان جلب کرد. با این‌حال، این حوادث به شایعاتی دامن زده‌اند مبنی بر این‌که افغانستان به ‌سمتی پیش می‌رود که وضعیتی شبیه به جنگ عراق در آن تکرار شود.

بدون درکی از تفاوت‌های اساسی دو کشور، گمانه‌زنی‌ها و برداشت‌های سطحی این‌چنینی، نه تنها نادرست هستند، بلکه باعث آسیب‌رساندن به روحیه‌ی سربازان افغان می‌شوند.

سه دلیل اصلی وجود دارد که توضیح می‌دهد چرا بن‌بست‌های مبتنی بر قومیت در عراق، شباهتی به حوادث افغانستان ندارند و چرا آینده‌ای مشابه عراق، در افغانستان اتفاق نخواهد افتاد:

نخست: برخلاف عراق، دولت جدید افغانستان پیمان امنیتی با آمریکا را در اولین روزهای تشکیل این دولت امضا کرد که به ‌اتفاق‌آرا توسط مردم افغانستان حمایت شد. درحال‌ حاضر، نیروهای افغان، آموزش، همکاری و حمایت‌های مشاوره‌ای ارزشمندی از آمریکا و کشورهای عضو ناتو دریافت می‌کنند. در مقابل، شکست عراق برای رسیدن به یک توافق امنیتی با آمریکا، به‌سرعت منجر به بی‌ثباتی در این کشور و ظهور داعش شد. نکته‌ مهم دیگر این‌جاست که دولت وحدت ملی افغانستان، هرقدر هم ضعیف باشد، مشروعیت گسترده‌ای در میان مردم افغانستان دارد. دولت عراق مشکلی جدی در این زمینه داشت. نظرسنجی که توسط D3 در سال گذشته در عراق صورت گرفت،  نشان داد که 42 درصد مردم عراق باور دارند که تصمیمات اتخاذ شده توسط دولت این کشور نامشروع هستند و بنابراین می‌توانند نادیده گرفته شوند. علاوه ‌براین، برخلاف رهبران افغان که پس از انتخاباتی جنجال‌برانگیز در سال گذشته، توانستند یک دولت وحدت ملی ایجاد کرده و آن را حفظ کنند، اتحاد سیاسی عمدتا قومی عراق «العراقیه»، یک سال پس از تشکیل منحل شد.

دوم: نیروهای امنیتی افغان سطح قابل توجهی از حمایت و اعتماد مردم این کشور را با خود دارند. براساس بررسی بنیاد آسیا در سال 2014، ارتش افغانستان تقریبا 87 درصد و پلیس این کشور درحدود 73 درصد، مورد اعتماد مردم هستند. در مقابل، تنها 40 درصد از مردم عراق در نظرسنجی D3، نظر مثبتی به نیروهای امنیتی عراق داشتند (شیعیان با 57 درصد، نسبت به سنی‌ها با 14 درصد، نگاه مثبت‌تری داشتند).

یکی از مسائل تعیین‌کننده این است که  340 هزار نیروی امنیتی افغان که توسط آمریکا آموزش دیده‌اند، انعکاسی از ترکیب قومی گوناگون در افغانستان و تعهد آن‌ها به دفاع از دولت افغانستان هستند. در مقایسه، نیروهای امنیتی عراق توسط شکاف‌های فرقه‌ای ازهم جدا شده و وفاداری آن‌ها تقسیم شده است. برای مثال، نیروهای سنی‌مذهب عراق، مبارزه با داعش که ضدشیعه است را نپذیرفتند و عناصر شبه‌نظامی سنی به داعش پیوسته و مرتب بر دولتی که زمانی با آن علیه القاعده متحد بودند، حمله می‌کنند. علاوه ‌براین، نخست ‌وزیر سابق عراق، نوری المالکی که یک شیعه بود، بسیاری از رهبران سیاسی و نظامی سنی را از قدرت برکنار کرده و بازداشت کرد. او زندانیان شیعه را از زندان رها کرده و رهبران شیعه‌ طرفدار ایران را در کرسی‌های کلیدی منصوب نمود. در چنین وضعیتی، قابل پیش‌بینی بود که 30 هزار نیروی عراقی، در ماه می 2015 ، به کم‌تر از 800 جنگ‌جوی داعش در رمادی تسلیم شدند.

سوم: علی‌رغم نگرانی‌های مردم افغانستان به‌دلیل خروج نیروهای آمریکا، آن‌ها به‌شکلی شگفت‌آور در مورد آینده‌ کشور خود خوش‌بین هستند. براساس نظرسنجی بنیاد آسیا، تقریبا 55 درصد مردم افغانستان بر این باور هستند که باوجود فقر، فساد و جرم ‌و جنایت گسترده، کشورشان در  مسیر درستی حرکت می‌کند. با این ‌وجود، احتمالا در نظرسنجی بعدی باتوجه به کاهش سرمایه، تحولات اقتصادی و افزایش بیکاری که باعث موج مهاجرت جوانان افغان از کشورشان شده است، شاهد رقم پایین‌تری باشیم. در مقایسه، در نظرسنجی D3، 62 درصد پاسخ‌دهندگان عراقی نگاهی منفی به مسیری که کشورشان در آن جاری است داشتند (83 درصد سنی‌ها و 50 درصد شیعه‌ها).

چالش‌ها هنوز وجود دارند. این اولین فصل از مبارزات است که نیروهای نوپای افغانستان، تا حد زیادی متکی به خود هستند. نیروهای امنیتی افغانستان، با منابع و توانایی‌های محدود خود، امنیت را در سراسر کشور به‌وجود آورده، حملات عمده را خنثا کرده و عملیات‌های سطح بالایی را مستقلانه انجام داده‌اند. آمار ارائه‌شده توسط پنتاگون، نشان می‌دهد که در سال جاری، حدود 4700 سرباز افغان در جنگ کشته شده و 7800 مجروح شده‌اند. این رقم، افزایشی قابل توجه را نسبت به سال گذشته نشان می‌دهد. عدم وجود عناصر کلیدی توانمندسازی برای نیروهای افغان، شامل پشتیبانی هوایی نزدیک، تجهیزات انتقال زخمی‌ها، تدارکات و نظارت هوایی، باعث افزایش تعداد تلفات شده است. علاوه ‌براین، تلاش‌ها برای آماده نگه‌داشتن نیروهای هوایی درحال ‌رشد افغانستان با استفاده از بالگردهای روسیه، به‌دلیل تحریم‌های غرب بر روسیه، با مشکلاتی همراه هستند. از طرف دیگر، اگرچه نیروهای هوایی افغان دارای ناوگان کوچکی از بالگردهای دیده‌بانی تجهیزشده توسط آمریکا هستند، نه تعداد و نه قدرت شلیک آن‌ها، مناسب مبارزات نیستند.

دست‌آوردهای تاکتیکی پراکنده‌ طالبان از طریق اشغال مناطقی کوچک، به‌معنای سقوط افغانستان نیست. براساس گزارش‌ها در رابطه با حادثه‌ قندوز، طالبان از مردم محلی به‌عنوان سپر انسانی استفاده کرده و برای اجبار مردان به پیوستن به صفوف آن‌ها، خانه به خانه گشته‌اند. این امر، استقرار توپ‌خانه‌ها و استفاده از نیروی هوایی را برای نیروهای افغان دشوارتر ساخته بود. با این ‌حال، مشکلات در قندوز قابل پیش‌بینی بودند: این ولایت از چند ماه قبل توسط طالبان –با کمک ستیزه‌جویان آسیای میانه- به وضعیت نیمه‌محاصره درآمده بود. غفلت دولت افغانستان، هم در رابطه با تقویت قدرت دفاعی قندوز و هم اجرای حملات پیش‌گیرانه، به‌معنای یک شکست اطلاعاتی برای دولت افغانستان و بخش کوچکی از نیروهای نظامی آلمان مستقر در منطقه بودند.

نمی‌توان انکار کرد که داستان قندوز، به‌عنوان پیروزی تبلیغاتی مهمی برای طالبان، و به‌خصوص رهبر جدید آن‌ها که در حال تلاش تحکیم قدرتی که تازه در دستان او قرار گرفته، استفاده خواهد شد. اما حدس‌ و گمان‌ها در رابطه با تبدیل افغانستان به عراق بعدی، بدون درنظرگرفتن تفاوت میان واقعیت‌های زمینه‌ای موجود در این دو کشور، مقایسه‌ای غیرواقعی است. قندوز، یادآوری هشدار دهنده برای واشنگتن است که نشان می‌دهد نادیده‌گرفتن افغانستان، یک خطاست. دولت اوباما نیز اذعان کرده است جدول زمانی خروج نیروهای نظامی، باید براساس شرایط موجود پیش برود. اطلاعیه‌ اوباما برای توقف خروج نیروهای نظامی و باقی‌ماندن نیروهای موجود در افغانستان تا پایان دوره‌اش، گام مثبتی به‌حساب می‌آید.

منبع: تسنیم