اینروزها کار به جایی رسیده است که ساکنان طوایف سیستان و بلوچستان پس از شهادت شهید شوشتری نام نورعلی را برای فرزندان تازه متولد شده خود انتخاب میکنند تا نام این شهید بزرگوار تا ابد در این استان زنده بماند.
مولوی عبدالمجید شهبخش از علمای شناختهشده اهلسنت در استان سیستان و بلوچستان است. او مدرس حوزه دارالعلوم مکی اهلسنت زاهدان است. او معتقد است که شهید شوشتری با اینکه فرصت کمی برای خدمت پیدا کرد، اما شاهکارهایی انجام داد که نتیجهاش نزدیکی هرچه بیشتر مردم و نظام اسلامی بود. مولوی شهبخش در مصاحبه با تسنیم ناگفتههای زیادی از نقش شهید شوشتری در سیستان و بلوچستان و در سالگرد شهادت آن شهید مطرح کرده است. در ادامه گفتوگوی تسنیم با او را میخوانید:
جناب مولوی شهبخش، بهنظر شما راهکارهای شهید شوشتری برای گسترش وحدت میان شیعه و سنی مؤثر بوده یا خیر؟
برای پاسخ به این سؤال باید مقداری به عقب برگردیم و ببینیم قبل از اینکه شهید شوشتری بیایند و طرح خود را اجرا کنند وضعیت استان چطور بود و بعد از ورود این شهید بزرگوار چگونه شد. در این بازبینی، پاسخ این سؤال نیز نهفته است. قبل از ورود شهید شوشتری به استان بر اساس سیاست اشتباهی که برخی پیش گرفته بودند بهتدریج نیروهای انتظامی و نیروهایی را که با ملت سروکار داشتند از اهل سنت و بومیها خالی کردند، یعنی از قبل هرکسی بود بازنشسته شد و دیگر نیروی بومی جدید نگرفتند و این نیروها بهطور کلی و یکدست غیربومی و غیر از اهل سنت بودند.
مردم روستا و مناطق دور هم که حکومت را نمیبینند؛ مردم این مناطق که به تهران و سازمانهای دولتی دسترسی ندارند تا بهواسطه آنها با نظام آشنا شوند، بلکه بهواسطه همین نیروهای پلیس و کلانتریها حکومت را میسنجند؛ زمانی که اینها هم یکدست از یک طرف باشند خود به خود به مردم ذهنیت منفی القا میشود.
به این ترتیب هر برخوردی که قانونی و یا فراقانونی با مردم صورت میگرفت، مردم این را خودکار به این حساب میزدند که بهخاطر مذهب و قومیت در حق ما ظلم و اجحاف شده است. به این ترتیب روزبهروز فاصله بخشی از مردم از نظام بیشتر میشد. مردم چه میفهمیدند در تهران چه خبر است، مردمی که در دوردستها هستند، مأموران انتظامی را میبینند و براساس رفتار آنها درباره حکومت هم قضاوت میکنند که این حکومت خوب است یا بد است. به این ترتیب با مواجه شدن با نیروهایی که یکدست غیربومی هستند، با وجود علاقه بسیار به کشورشان خودبهخود احساس فاصله با نظام میکردند. روزبهروز این فاصله زیاد میشد.
شهید شوشتری دلها را نزدیک کرد/ اقداماتش شاهکار بود
اما زمانی که شهید شوشتری وارد عرصه شدند و طرح خود را مبنی بر ورود افراد بومی به سپاه و نیروی انتظامی اجرا کردند و بخشی از امنیت را به مردم سپردند بهتدریج ذهنیت قبلی اصلاح شد. این شکافی که تدریجاً ایجاد و عمیقتر شده بود، تدریجاً هم کاهش یافت. متأسفانه دوران حضور ایشان بسیار کوتاه بود. خدا میداند که ایشان چه طرحها و برنامههایی برای استان در نظر داشتند که متأسفانه فرصت عملیاتی کردن آن را پیدا نکردند. اما ایشان در همین فرصت کوتاه هم دلهای مردم را به نظام نزدیک کرد.
شما فکر میکنید بعد از شهادت ایشان راه و گفتمانشان ادامه پیدا کرد؟
البته من این سعادت را نداشتم که از نزدیک با ایشان آشنا شوم و از برنامههای ایشان اطلاع پیدا کنم. اما به نظر میرسد تا حدودی آنچه مدنظرشان بود اجرایی شده است اما مسلماً نه به آن شکل که اگر خودشان میبودند میتوانستند این طرحها را پیاده کنند. من فکر میکنم که ایشان فکرهای بلندی داشتند که برای اجرا کردنشان به زمان نیاز داشتند اما متأسفانه فرصتشان در اینجا بسیار کوتاه بود. بهنظرم ایشان برنامههایی داشتند تا رابطهها را بهتر کنند و با وجود فرصت کوتاه تا همین اندازه هم کارشان شاهکار بوده است.
غم شهادت شهید شوشتری در چهره مردم بهوضوح وجود داشت
موضع اهل سنت بلوچ نسبت به ترور شهید شوشتری چطور بود؟
اکثراً ناراحت بودند، بهویژه تمام کسانی که با ایشان برخورد داشتند و حتی تعدادی از کسانی که برخورد هم نداشتند، ناراحت بودند. شهادت ایشان واقعاً تکاندهنده بود. شهید شوشتری با طرح خود اقوام و طوایف هر منطقه را جمع کرده بودند لذا حتی کسانی که نسبت به مقر ایشان دور بودند، هنگام شهادتشان خیلی ناراحت بودند. طوایف دورتر از منطقه حادثه دلشان به این خوش بود که این حادثه غمانگیز در منطقه آنها رخ نداده است و میگفتند: "خدا را شکر که ایشان در منطقه ما شهید نشدند که آبرویمان میرفت". زمانی که بنده برای تسلیت به محل شهادتشان رفتم و صحنه شهادت را دیدم غم و ناراحتی را در چهره مردم بهوضوح دیدم.
بهطور کلی شهید شوشتری چه شاخصههای بارزی داشتند که دشمن نتوانست آن را تحمل کند و اقدام به ترور ایشان کرد؟
مهمترین مسئله تلاشهای ایشان برای نزدیک کردن و گسترش رابطه مردم، قبائل و نظام بود. بهجز این مورد حداقل خود بنده که نمیدانم چهچیزی پشت صحنه ترور ایشان بوده است. الله، عالم الغیب است. اینجا شخصیتهای زیادی بودند که مردم آنها را دوست داشتند مثل شهید خداکرم که به شهادت رسیدند. قطعاً یکی از عوامل مهم و مشترک تلاش این بزرگواران در ایجاد وحدت ملی ــ مذهبی بوده؛ اما معمولاً افراد خوب را نمیگذارند که بمانند و آنها را به شهادت میرسانند.
جوانان زیادی بودند که شاید برای 100هزار تومان قاچاق میکردند؛ شهید شوشتری آنها را برگرداند
بین مردم عادی جامعه (چه شیعه و چه سنی) شهید شوشتری بیشتر تحت چه عناوین و ویژگیهایی مشهور بودند و مردم چگونه از ایشان یاد میکنند؟
شهید به مستضعفین بسیار توجه میکردند. مردم را به نظام و نظام را به مردم نزدیک کردند. مردم را با ارگانها آشنا کردند؛ قبلاً بخشی از مردم بهدلیل فضای اینجا تا یک فرد سپاهی و یا یک مأمور را میدیدند ذهنیت دیگری داشتند و طور دیگری نگاه میکردند، اما الآن وقتی مردم بچههای خود و قوم خود را در این لباسها میبینند دیگر آن ذهنیت قبلی را ندارند و آن نگاه منفی از بین رفته است. مردم تمام اینها را به شهید شوشتری نسبت میدهند. شنیدهام که ایشان به مناطق محروم مواد غذایی مثل برنج و روغن و... میفرستادند. به بسیاری کمک مالی میکردند. تعداد زیادی تصور کنید چندین هزار جوان که قبلاً شاید بهراحتی بهسمت مواد مخدر کشیده میشدند، با طرح ایشان شرایطی فراهم شد که هم به کشورشان خدمت میکنند و هم منبع درآمدی داشته باشند. تعداد زیادی از جوانان بودند که شاید بهخاطر 100هزار تومان بهسمت قاچاق مواد مخدر میرفتند و حتی ممکن بود بعضاً جان خود را هم در این راه بدهند، اما زمانی که اینجا جذب شدند، دست نگه داشتند و برگشتند.
از کارهای انساندوستانه دیگر ایشان اقدامی بود که درباره خانوادههای کسانی که اعدام و یا کشته شده بودند، صورت میدادند. متأسفانه در اینجا ما افراد زیادی داریم که بهخاطر مواد مخدر اعدام شده و یا کشته شدهاند، اما ایشان با بچههای این افراد صمیمیت قابل توجهی داشت و معتقد بود: "بچههای این افراد جرم نکردهاند و ما باید به بچههای اینها برسیم". شنیدهام که به خانوادههای اینها رسیدگی میکردند و دوستان نقل میکردند که به خانوادههای این افراد کمک ارسال میکرده و بچههای آنها را به مدرسه میفرستادند.
حساب تندروها را از سایر برادران دینی خود جدا میکنیم
جناب مولوی، همواره گروههای تندرو میان شیعیان و اهل سنت دستمایهای بودهاند برای ارائه تصاویر انحرافی از اسلام راستین که ابزار دشمنی و کینهتوزی میان مسلمانان هم میشدند، اما در سیره بزرگان دین؛ امامان و همینطور امام راحل همواره اعلام برائت از این جریانات را بهصورت مستمر شاهد بودیم، علاقمندم نظر شما را هم در این باره بدانم.
بهطور کلی گروههای انحرافی میان مردم از جایگاهی برخوردار نیستند. گاه افراد تندرویی هستند که خود را منتسب به اسلام میکنند و مردم را بدبین میکنند و بازخوردهای منفی ایجاد میکنند وگرنه مردم هیچگاه از یک شخص منحرف و یا گروهک تندرو تأثیر نمیپذیرند که بخواهند بهدنبال آنها راه بیفتند و کاری کنند. مشکلاتی که ما در چند سال اخیر شاهد آن بودهایم از سوی افراطیهایی است که به مقدسات اهانت میکنند. ما حساب تندروها را از سایر برادران دینی خود جدا میکنیم. طبیعی است که کسی نمیتواند در مقابل اهانت به مقدساتش ساکت بنشیند.
اهل سنت همواره در برابر گروهکهای تندرو موضع گرفته است
مردم دنبالهروی هیچ گروهکی نبودهاند و هر زمان که گروهکی تندرو ظهور کرده اهل سنت علیه آن موضع گرفته است. اما زمانی که گروهکی در منطقهای وجود ندارد ما بیاییم دائم اعلام برائت کنیم این خودش تبلیغ غیرمستقیم برای آنها خواهد بود، مثلاً وقتی در منطقه هیچ ذهنیتی از داعش وجود ندارد، اگر ما شروع کنیم به تبلیغات و دائماً به اعلام برائت از این گروه بپردازیم اینجا نتیجه معکوس خواهد داد و بیشتر مردم را جذب میکند که این داعش کیست و چیست که همیشه ورد زبانهاست. اما زمانی که گروهکی ظهور کرده، علما همواره موضع گرفتهاند و خواهند گرفت، پس لازم است در این موارد با حکمت عمل کرد.
زمانی که علمای اهل سنت احساس کردند که این انقلاب به اسم اسلام است بهاتفاق حمایت کردند
اهل سنت ایران همواره بر اساس عشق و علاقه خود به کشور عمل میکردهاند. زمانی بوده که اصلاً دولت مرکزی وجود نداشته اما مردم اینجا از خاکشان در برابر بیگانه دفاع کردند. انگلیسیها در اینجا خیلی تلاش کردند که مردم را وابسته کنند اما مردم به آنها نه گفتند، چون کشورشان را دوست داشتند. اهل سنت بدون در نظر گرفتن اینکه مذهبمان چیست به کشورشان عشق میورزند. لذا زمانی که اهل سنت احساس کردند که این انقلاب به اسم اسلام است علمای اهل سنت بهاتفاق از انقلاب حمایت کردند و هنوز هم با وجود اینکه مشکلاتی دارند همچنان از انقلاب حمایت خواهند کرد انشاءالله.
اهل سنت بالاتفاق امام حسین و اهل بیت(ع) را دوست دارند
اهل سنت، کل بزرگان اهل تشیع را از خودشان میدانند. حضرت امام حسین رضی الله عنه نوه پیامبر(ص) هستند و زمانی که پیامبر خدا ایشان را دوست داشتهاند دیگر اهل سنت چگونه میتواند ایشان را دوست نداشته باشند؟ لذا امام حسین(ع) را اهل سنت بسیار دوست دارند و نه تنها امام حسین(ع) بلکه کل اهل بیت(ع) را بالاتفاق اهل سنت دوست دارند. ما در خطبههای نماز جمعه خود ممکن است نام خیلی از اصحاب را نیاوریم اما همیشه در خطبه عربی بعد از اسم خلفای راشدین نام امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و مادرشان حضرت فاطمه زهرا(س) را حتماً میگوییم.
بهعنوان سؤالی پایانی، آیا در رابطه با شهید شوشتری خاطرهای دارید و یا خاطرهای از ایشان شنیدهاید که برایتان جالب توجه بوده باشد؟
زمانی که ما رفتیم و من با صحنه شهادت ایشان مواجه شدم متوجه موضوعی شدم که بسیار برای من جالب توجه بود. معمولاً در ایران ساعت جلسات با تأخیر حتی یکساعته شروع میشود و این خاطره را از این بابت تعریف میکنم. شهید شوشتری شب قبل از حادثه به ایرانشهر آمده بودند و شب هم در ایرانشهر بودند. برای همین باید صبح خیلی زود حرکت میکردند تا شاید بهموقع میتوانستند به جلسه برسند. زمان جلسه (که حادثه در آن رخ داد) ساعت 8 صبح 26ام مهرماه بود. بخشدار منطقه نقل میکند: "ما خودمان را آماده میکردیم که بهعنوان میزبان زودتر از بقیه برویم و در سالن حاضر شویم. اما هنوز راه نیفتاده بودیم که صدای انفجار را شنیدیم"، یعنی شهید شوشتری چنان مراقب نظم و وقت بود که قبل از ساعت 8 خود را رسانده بودند و سعادتِ شهادت نصیبشان شد. خداوند روحشان را شاد کند.