خبرها از تعطيلي دائمي "ديروز، امروز، فردا " حکايت مي کند، هفته هاست که پروژه تعطيلي اين برنامه، دنبال مي شود اما مشکلي که "متوليان تعطيلي "! با آن مواجه بودند فقدان توجيه دندان گير براي تخته کردن در اين برنامه بود.

به گزارش مشرق، رجا نيوز طي يادداشتي به قلم سيد مصطفي ميرمحمدي نوشت: نقل است گرگي و بره اي سر نهر آبي، مشغول نوشيدن بودند. گرگ، بالاي نهر بود و بره پايين. گرگ، نگاهي به هيکل گوشتي بره انداخت و دهانش به آب افتاد. مکري ريخت و به او گفت: چرا آب را گل مي کني و نمي گذاري آبي پاکيزه بنوشيم؟! بره جواب داد: آقاي گرگ عزيز و تيزچنگال! من که آب را گل نکردم! تازه من پايين جوي هستم و تو بالاي آن و اصلا چطور من مي توانم آب شما را گل کنم؟! گرگ حيله گر، فريب ديگري دست و پا کرد و دوباره بره را خطاب کرد و گفت: تو پارسال به من فحش دادي. بره لبخندي زد و پاسخ داد: قربان! من 3ماه بيشتر نيست که چشم به جهان گشوده ام، چگونه يکسال پيش به شما فحش داده ام؟! اگر مي خواهي مرا بخوري چرا "بهانه " مي گيري؟! گرگ که نقشه هايش را برباد رفته مي ديد به گوسفند گفت: اي بي ادب! فضولي و زبان درازي هم مي کني؟ بي معطلي پريد و بره را دريد.
خبرها از تعطيلي دائمي "ديروز، امروز، فردا " حکايت مي کند. هفته هاست که پروژه تعطيلي اين برنامه، دنبال مي شود اما مشکلي که "متوليان تعطيلي "! با آن مواجه بودند فقدان توجيه دندان گير براي تخته کردن در اين برنامه بود. البته براي اينکه توقيف گراها دست خالي ميدان را ترک نکنند، هربار چوبي لاي چرخ اين برنامه گذاشته شد. از خارج کردن اين برنامه از کنداکتور به بهانه هايي نظير پخش مسابقه فوتبال بگير تا قطع ناگهاني برنامه پيش از شروع اجراي آن يا حتي بعد از آن! يادمان نرفته که همين تيرماه امسال بود که "ديروز، امروز، فردا " تنها يک دقيقه روي آنتن رفت و در همان يک دقيقه مجري برنامه تلويحاً از سياست غفلت پراکني مديران رسانه ملي در ميان مردم به بهاي ذبح برنامه هاي آگاهي بخش و هشداردهنده، پرده برداشت.
گذشت تا آن که رهبر معظم انقلاب در بيانات اخير خود در جمع دانشجويان فرمودند: "آزادانديشى جايش توى تلويزيون نيست؛ آزادانديشى جايش توى جلسات تخصصى است. "؛ توقيفي ها که اين بار بهترين "بهانه " را پيدا کرده بودند در دلشان قند آب کردند و بشکن هاي صداداري نواختند و شروع به دستور صادر کردن نمودند. آنان ابتدا حرف‌هاي مقام معظم رهبري را اين گونه مقلوبه کردند که حضرتشان مطلقا با برگزاري مناظره در تلويزيون مخالفند و سپس با اين استدلال کذب که "ديروز، امروز، فردا " يک برنامه مناظره اي است، فاز نهايي پروژه خود را عملي ساختند و اين برنامه روشنگر پلمب شد.
اين درحالي است که اولا راهبرد رهبري، توقف مناظرات تلويزيوني نيست و ايشان در نمازجمعه خرداد ماه سال گذشته صراحتا فرمودند: "مناظره‌هاى زنده‌ى تلويزيونى خوب است؛ اما آسيب‌هايش بايد برطرف بشود. " و ثانيا بر فرض که رهبري با مناظرات تلويزيوني مخالف باشند، مسئله اصلي که مطرح مي شود آن است که اساسا "ديروز، امروز، فردا " رويکرد مناظره اي ندارد و از ميان تعداد زيادي از برنامه هاي اجرا شده -مخصوصا در دوره جديد پخش آن- تنها تعداد انگشت شماري از اين برنامه ها به صورت مناظره اي برگزار شده است و قريب به اتفاق "ديروز، امروز، فردا "هاي پخش شده تک مهماني و يا با حضور دو مهمان هم نظر برگزار شده است. ثالثا اصلا فرض که اين برنامه مناظره اي بوده و رهبري هم مطلقا مناظرات تلويزيوني را ممنوع کرده اند، آيا راهکار عمل به فرمان رهبري (البته به زعم آنان) پاک کردن صورت مسئله و جمع کردن بند و بساط اين برنامه مي باشد يا آن که توقف روند مناظره اي(البته بازهم به زعم آنان!) بايد در دستور کار قرار مي گرفت؟
اينکه چرا علي‌رغم اين اولا و ثانيا و ثالثاها، متوليان رسانه ملي، آن تصميم را گرفتند به نوعي مي توان انتقام‌گيري جانانه از دانشجويان بسيجي و جماعت انقلابي که البته منتقدان سرسخت صدا و سيماي فعلي محسوب مي شوند، تلقي کرد. در اکثر ديدارهاي رهبري با جوانان، دانشجويان و نخبگان حزب الهي، انتقاد و گلايه شديد از رويکرد و اعمال صدا و سيما سکه رايج است و اغلب پاسخ رهبري انقلاب مانند همين سخنراني اخير ايشان اين گونه است: "اشکال، اشکال واردى است؛ من هم اين اشکال را دارم؛ هم به صدا و سيما، هم به وزارت ارشاد، هم به سازمان تبليغات و حوزه‌ى هنرى. ما با اينها نشست و برخاست هم داريم. من مى‌نشينم بحث ميکنم، استدلال ميکنم؛ يعنى کارى که بعضى از مسئولين اجرائى بايد بکنند، متأسفانه من ناچار خودم اين کار را بر عهده ميگيرم... اشکال کرديد بر صدا و سيما، اشکالتان وارد است... بنده هم اين اشکال را به اين آقايان دارم و به آنها هم گفته‌ام؛ اوقات تلخى هم با آنها کرده‌ام. "
البته بدون شک بيم و روحيه محافظه کاري و عدم خطرپذيري مسئولان رسانه ملي از انتقاد و واکنش هاي برخي افراد ملون که اتفاقا در برخي از سنگرهاي اين نظام جاخوش کرده اند و به قول خودشان تا 20 کيلومتري شهرشان اصولگرايند و سپس اصلاح طلب مي شوند، در اين تصميم گيري بي تاثير نيست.
تمام اين ها به کنار. اما اي کاش و صد اي کاش دل مسئولان راديو- تلويزيون به حال حرف‌هاي روي زمين مانده رهبر انقلاب سوخته بود و در واقع امر به اعتبار همين بيانات، "ديروز، امروز، فردا " را تعطيل کرده بودند تا اين قدر قلبمان نمي سوخت اما افسوس که در اين ماجرا، به فرامين رهبري بلانسبت آقايان رسانه ملي به چشم بهانه براي دريدن بره نگريسته شد وگرنه که خط به خط بيانات رهبري با ذات خيلي از فيلم و سريال ها و برنامه ها همخواني ندارد و البته اين برنامه ها با اقتدار و انحراف هرچه بيشتر به کار خود ادامه مي دهند.
همين چند شب پيش بود که برنامه نود، دعاي کميل هفتگي شبکه سه را قطع کرد و سه ساعت از وقت برنامه و آنتن زنده را در اختيار يک ميلياردر فوتباليست براي فرار مالياتي 800 ميليوني‌اش از فدراسيون قرار داد در حالي که رهبر معظم انقلاب در ديدار سال 83 خود با مسئولان صدا و سيما از جمله خود جناب ضرغامي فرمودند: "به‌شدت توجه کنيد که چهره‌پردازى‌هاى منفى و ناصالح در صدا و سيما انجام نگيرد. من گاهى ديده‌ام انسان‌هايى که هيچ ارزش علمى و هنرى ندارند، در صدا و سيما با پول مردم چهره‌پردازى مى‌شوند؛ چرا؟ البته من نمى‌خواهم خيلى مطلب را باز کنم؛ اما مى‌بينم کسى‌که در رشته‌ى خودش اين‌قدر ارزشمند نيست و انسان متوسطى است، او را مى‌آورند و يکى دو ساعت از وقت تلويزيون را به زندگى او، به خانواده‌ى او و به گذشته‌ى سرتاپا کم‌ارزش او مصروف مى‌کنند؛ چرا؟ به‌نظر من علاوه بر اين‌که اين "چرا " وجود دارد، "منفى " هم هست. اين کار، الگوسازى است؛ ما چه کسى را مى‌خواهيم الگوى جوان‌ها قرار دهيم؟ اين‌طور آدم‌هايى را؟! "
اينها گفته شد اما چون نود هزينه سياسي ندارد و مردم را در سکرات تغافل و بي دغدغگي فرو مي برد طبعا جايي براي فرمايشات مقام معظم رهبري نمي ماند و به کوري چشم مردم و مستضعفين، نود به جاي هفته اي يکمرتبه، دو بار روي آنتن مي رود و به جاي نود دقيقه تا کله سحر، تايم به عادل خان داده مي شود تا سخيف‌ترين حرکات و صحنه هاي فوتبالي را در حلق مخاطب بريزد و حتي در مسائل کاملا بدون ارتباط با مسائل تخصصي فوتبال نظير اتفاقات سياسي و حکومتي وارد شود. حال اگر کليپ‌هاي بخشهاي مختلف نود که به تمسخر نظام و انقلاب پرداخته دست به دست شود نه تنها هيچ اشکالي ندارد بلکه اين يامين پور است که علي‌رغم آن که از سوي VOA به‌خاطر روشنگري هاي برنامه اش مورد اهانت قرار مي گيرد بايد جل و پلاسش را جمع کند و برود مسجد ارک سينه اش را بزند.
در همان ديدار، رهبري فرمودند: "در مقوله‌ى عدالت اجتماعى فيلم‌ها و سريال‌هايى ساخته مى‌شود که غالباً خانه‌هاى مورد استفاده‌ى شخصيت‌هاى اين فيلم‌ها اعيانى و اشرافى است! واقعاً وضع زندگى مردم ما اين‌طورى است؟ آيا يک زوج جوان يا يک زن و شوهر در چنين خانه‌هايى زندگى مى‌کنند؟! اين کار چه لزومى دارد؟ ...زندگى را لزوماً نبايد اعيانى و اشرافى و متجملانه معرفى کرد. البته گاهى در اين خصوص هم به ما تذکر مى‌دهند و مطالبى مى‌گويند. تبليغات رسانه‌اى و گاهى تبليغ‌هاى خيلى پُررنگ که مردم را به طرف مصرف‌گرايى سوق مى‌دهد، با برنامه‌اى که فرضاً شما ساخته‌ايد تا مصرف‌گرايى را تقبيح کنيد، عملاً در تناقض است؛ با هم هماهنگ نيست. "
اما در عمل سريال‌هايي که حتي پس از تاريخ اين سخنراني ساخته شدند، نه تنها هر روز بر دامنه مانور تفاخر و اشرافي‌گري افزودند بلکه تحقير مستضعفان و چادري ها و به‌ويژه شهرستاني ها و دهاتي ها هم چاشني اين تبليغات اعياني شد تا شايد مرضي رضاي ماهواره بين‌هاي شمال شهري قرار بگيرد و اين نيروهاي کيفي(!) کيف کنند و مملکت آرام باشد. بدبخت بيچاره ها و حزب الهي ها که زبان‌شان در دهان‌شان لوله است و خطري براي آرامش آقايان روساي رسانه محسوب نمي شوند. تعداد بيانات رهبري که صرفا به جرم اينکه نتوانسته اند نقش "بهانه " را براي صدا و سيمايي ها ايفا کنند و به اين دليل مغفول مانده اند، بسيار زياد است اما...
تا آبان ماه و پايان مدت ضرب الاجل يک‌ساله رهبر انقلاب به رييس راديو- تلويزيون، زمان زيادي باقي نمانده!