تنوع نقشها و نمایشهای مراسم تعزیه موجب میشود تا افراد مختلفی با سلیقهها و تواناییهای گوناگون برای برگزاری این مراسم ایفای نقش کنند.
با وجود اینکه مراسم تعزیهخوانی یک برنامه سنتی در آداب و رسوم عزاداری محسوب میشود اما در سالهای گذشته، حضور جوانان بسیار فراگیر و گسترده بوده به نحوی که با افراد سالمند برابری کرده و در برخی اوقات حضور نسلهای جدید چشمگیرتر از سایر اقشار احساس میشود.
برای برگزاری مراسم تعزیه، اساتید برجسته و نیروهای توانمندی در دورههای مختلف، فعالیت داشتند که موجب تداوم این امر تا امروز و بهرهمندی جامعه کنونی از مراسم سوگواری تعزیه شده است.
عموم مراسم هیئتها و برنامههای عزاداری در سوگ سالار شهیدان و یاران باوفایشان پس از ماه محرم نیز ادامه دارد که تعزیهخوانی نیز به عنوان یکی از عرصههای برجسته در سالهای اخیر مورد توجه قشرهای مردمی قرار دارد.
برای اطلاع از چگونگی فعالیت در مراسم تعزیه خبرنگار فارس با سیدعباس میرعسگری که یکی از اساتید هنر تعزیهخوانی استان قزوین محسوب میشود و در دهههای گذشته، این فعالیت را در سطوح مختلف انجام داده است گفتوگو کرده است که در ادامه میآید.
ابتدا خود را معرفی کنید.
بنده سید عباس میرعسگری متولد سال 1321 هجری شمسی هستم که در روستای چناسک چشم به جهان گشودم و با توجه به علاقه به فعالیتهای نمایشی با محوریت آیینهای مذهبی وارد حوزه تعزیهخوانی شدم.
شما پدر شهید هم هستید؛ در این خصوص توضیح بدهید
فرزند بنده سیدمجتبی میرعسگری، سرهنگ خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بوده که در استان اصفهان یک دوره با شهید بابایی نیز همراه شده است.
پسر شهیدم در تهران، استاد خلبان بود که خدمات بسیاری برای ساخت هواپیماهای شکاری صاعقه، آذرخش و تذرو نیز انجام داده و در یکی از عملیاتهای پروازی در 28 شهریور سال 86 مصادف با هفتم ماه مبارک رمضان، در حین مأموریت به شهادت رسید.
چگونه وارد هنر تعزیه شدید؟
عباس آقابیگی (معروف به استاد هنرکار) یکی از اساتید به نام و مطرح تعزیه در استان قزوین محسوب میشود و بنده به دلیل علاقه فراوان به این هنر برای اگاهی از چگونگی فعالیتهای این حوزه زیر نظر این استاد آموزش خود را آغاز کردم.
در گذشته عموم هنرمندان تعزیه استان قزوین از نیروهای بومی این منطقه بودند که با جستجو از بین افراد توانمند و دارای علاقه، برخی افراد را دعوت میکردند.
بنده کارمند شرکت هواپیمایی ویژه استان قزوین بودم که با توجه انتخاب شدن برای اجرای تعزیه در حصار خروان، تلاش بسیاری برای حضور در این مکان کردم.
در چه مناطقی به تعزیهخوانی فعالیت داشتید؟
پس از یافتن توانایی کافی از سال 1343 برای حضور در مراسمهای تعزیهخوانی و ایفای نقش، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به مدت 18 سال پیاپی در روستای حصار خروان حضور یافته و در این مکان تا سال 1358 اجرای مراسم کردم.
آغاز فعالیت بنده در مراسمهای تعزیه حصار خروان بود که تجربههای مختلفی نیز به دست آوردم به خصوص اینکه در شعرها و گفتو گوهای هنرمندان مسلط شده و توانایی حضور مؤثر در برنامههای تعزیه را پیدا کردم.
از سال 1358 تا سال 1363 هجری شمسی در منطقه نطنز استان اصفهان به تعزیهخوانی پرداختم که یک تجربه فرا استانی محسوب میشود و توسعه فعالیتهای بنده را به همراه داشت.
از سال 1363 هجری شمسی دوباره برای تعزیهخوانی به استان قزوین بازگشته و در منطقه زیاران تاکنون به فعالیت در مراسمهای تعزیه مشغول هستم.
با توجه به فعالیت در مناطق و استانهای دیگر،جایگاه استان قزوین را چگونه توصیف میکنید؟
نسخههای تعزیه که برای گفتوگو هنرمندان در تعزیه تهیه میشود در استان قزوین نسبت به سایر مناطق از کیفیت بیشتری برخوردار است؛ این نسخهها در بسیاری از اوقات، انطباق بیشتری با مبانی دینی و روایات اسلامی دارد و از وقایع تاریخی گرفت شده است که میتواند موجب ارتقای معنویت مراسم و استفاده بیش از پیش مردم شود.
علاوه بر بازیگری در مراسم تعزیه، فعالیت دیگری نیز ذر این حوزه داشتید؟
بله؛ از یک سو به دلیل کهولت سن و از سوی دیگر نیاز به تحرک بالا در مراسمهای تعزیه در چند سال اخیر، بازیگری را رها کرده و کارگردانی این مراسمها را انجام میدهم.
هنرمندان بسیاری در طی سالهای اخیر به هنر تعزیه وارد شدند که میتواند زمینه بهبود برنامههای فرهنگی قابل اجرا را در گروههای مختلف سنی فراهم کند.
شهید بابایی نیز در زمان تعزیهخوانی شما به این فعالیت توجه داشته است؛ آیا تجربه همکاری با وی را داشتید؟
بله؛ یک تعزیه مشترک بین بنده و سرلشگر شهید عباس بابایی در سال 1360 در قزوین انجام شد که این شهید در نقش مادر حضرت قاسم (ع) ظاهر شده و بنده نیز به عنوان حضرت قاسم (ع) ایفای نقش کردم.
جامع بودن شخصیت شهید بابایی و حضور در عرصههای مختلف، توانست فعالیت در اجرای تعزیهخوانی را برای او آسان کرد.
توانایی شهید عباس بابایی در اجرای نقشهای تعزیه چگونه بود؟
شهید بابایی یکی از افراد توانمند زمان خود برای اجرای نقشهای تعزیه بود و علاوه بر وی، پدر، برادر و دایی این شهید در فعالیت تعزیه نقش داشتند؛ اکنون با وجود گذشت چندین سال از شهادت شهید بابایی یکی از نیروهای توانمند در تعزیهخوانی بودند.
در منزل مسکونی سرلشگر شهید بابایی، همچنان به فعالیتهای عزاداری توجه دارند و هر ساله مشاهده میشود که میزبان مراسم تعزیه در حاشیه منزل خود هستند.
توانایی نسلهای جدید را برای حضور در کنار نیروهای پیشکسوت را چگونه ارزیابی میکنید؟
این مراسم و بسیاری از برنامههای نمایشی و هنری استان قزوین از سوی قشرهای جوان و نوجوان انجام میشود که بیانگر توان و علاقه آنها به توسعه این گونه برنامهها است.
تلاش برای ارتقای کمی و کیفی برنامههای برگزار شده که با استفاده از هنرمندان برجسته و نیروها توانمند قابل دستیابی است میتواند به روند گرایش روزافزون به برنامههای دینی و عزاداری از جمله تعزیه را سرعت بخشد.
خاطرات تلخ و شیرینی که در چند دهه بازیگری به همراه دارید را چگونه بیان میکنید؟
در یکی از سالهای تعزیه حصار خروان، طی مبارزه و جنگ تن به تن با نقش حضرت ابوالفضل (ع)، بنده در جایگاه شمر قرار گرفتم که ناگهان با یک ضربه شمشیر، دست بازیگر این نقش را شکستم.
خاطره دیگر بنده بر اثر شکستن دست خودم بود که به دلیل بیاحتیاطی و کمتوجهی برای پیاده شدن از اسب رخ داد و موجب عدم مراجعه 45 روزه به محل کارم شد.
خاطرات تلخ و شیرین بسیاری در برنامههای تعزیه رخ میدهد که برخی از آنها ماندگارتر است؛ البته تمام این خاطرات به حوادث مربوط نمیشود بلکه میزان اثرپذیری مردم از اجرای بازیگران و بسیاری امور دیگر میتواند جزو خاطرات هنرمندان تعزیه باشد.