صدام كه آن روزها سر خوش از حمایتهای مستقیم آمریكا، شوروی و غرب بود، فكر میكرد كه میتواند چند روزه تهران را فتح كرده و بخش اعظمی از خاك ایران اسلامی را اشغال كند. او بر همین اساس یكی از اولین گلولههای توپخانه ارتش مجهزش را خودش به سوی ایران شلیك كرد تا این جنگ نابرابر آغاز شود.
انقلاب نوپای اسلامی كه حدود 19 ماه از تولدش می گذشت، هنوز در گرما گرم تحولات داخلی و تحركات گروههای تجزیه طلب و كمونیست و درگیریهای داخلی و مسلحانه بود كه به ناگاه رژیم بعث را در خانه خود و در بخشهای غربی كشور دید.
این باعث شد كه امام(ره) از همه برای دفاع از كشور و میهمن اسلامی دعوت كند و این بود كه اولین موج عمومی برای دفاع از كشور شكل گرفته و تعداد زیادی از مردم برای دفاع از مرزها، بسیج شوند.
در 15 روز اول جنگ تحمیلی، مقاومتهای خوبی توسط نیروهای ارتش و سپاه صورت گرفت ولی به ناگاه، ارتش مجهز عراق دست به اقدامی جنایتكارانه زد و بسیاری از شهرهای كشورمان را با موشك و راكت هدف قرار داد.
در اولین گام، ارتش بعثی شهر دزفول را تنها 17 روز پس از آغاز جنگ (16 مهر ماه سال 1359) هدف راكتهای فراگ 7 قرار داد.
فراگ 7 (FROG-7 یا Free-Rocket-Over-Ground)، یك راكت غیر هدایت شونده و كوتاه برد است كه در سال 1969 در ارتش شوروی وارد خدمت شد.
این راكت كه به روزترین راكت خانواده راكتهای فراگ 1 تا 7 بود، آن روزها اگر چه چندان پیشرفته نبود، اما برای نابودی اهداف ارتش عراق پیش از آغاز حمله زمینی، كفایت میكرد.
این راكت حدود 70 كیلومتر برد داشت و میتوانست در بهترین نمونه ها حدود 200 كیلو مواد منفجره را با راكتی حدود 9 متری، با خود حمل كرده و به هدف اصاب دهد.
ارتش بعث پیش از آغاز جنگ تحمیلی این راكتها را از شوروی خریداری كرده بود، راكتهایی كه در همان روزهای آغاز جنگ باعث كشته شدن تعداد قابل توجهی انسان بی گناه شد.
با اصابت اولین راكت كوتاه برد فراگ-7 به شهر دزفول، 70 نفر شهید و بیش از 300 نفر زخمی شدند تا صدام در همان وهله نخست، جنگ را وارد فاز نابرابر كند.
روند موشكباران و راكتباران شهرهای مختلف كشورمان تا سال 62 یعنی 3 سال پس از آغاز جنگ تحمیلی ادامه داشت و در طی این مدت، بیش از 65 فروند راكت و موشك در انواع مختلف فقط به شهر كوچك دزفول اصابت كرد تا جایی كه دیگر رمقی برای این شهر باقی نمانده بود.
در این شرایط و در طول این سالها، شهرهای مختلف كشورمان زیر آتش وقت و بیوقت موشكها و راكتهای عراقی بود، گاهی اوقات موشك بالستیك اسكاد شلیك میكردند، گاهی اوقات هم با راكت و آتش سنگین توپخانههای برد بلند، شهرها و مناطق مرزی كشورمان را تخریب كرده و بسیاری را به شهادت رسانده و جمع كثیری را هم مجروح و زخمی میكردند.
راكت فراگ 7
همزمان با موشك بارانها و راكتبارانهای شهرهای مختلف مرزی و غربی كشورمان، توپخانه سپاه هم اگر چه برد خمپارهها و توپهایش آنقدر بلند نبود، اما هر از گاهی با توانی كه در اختیار داشت، پاسخ موشك بارانها را میداد اما این پاسخ صرفا معطوف به مواضع نظامی طرف مقابل میشد.
اما این برای پایان دادن به حملات موشكی گسترده بعثی ها كافی نبود لذا باید فكری اساسی تر برای پاسخ به این موشكبارانها میشد.
ماجرا ادامه داشت تا اینكه در 26 بهمن ماه سال 62، برای نخستین بار و پس از ماه ها شلیك منور بر فراز شهرهای بصره، خانقین و برخی دیگر نقاط شهری در مرز دو كشور، توپخانه سپاه پاسداران با موافقت امام راحل و مشروط بر اینكه قبل از آتش گشودن به سوی مراكز نظامی ارتش بعثی در برخی شهرها، چند روز قبل موضوع حمله در روزهای آتی را به مردم آن شهرها در عراق اطلاع رسانی كند، به سوی مراكز نظامی عراق در شهرهای مرزی به خصوص بصره و خانقین آتش گشود تا اولین پاسخ ایران به راكتبارانها و موشكبارانهای رژیم بعث داده شود.
اما این اقدام هم باعث توقف كامل موشك بارانها نشد تا اینكه مقامات عالی رتبه نظامی كشور و شورای عالی امنیت ملی تصمیم بزرگ و مهمی گرفتند كه سرنوشت جنگ و حتی سرنوشت آینده توان نظامی ایران را تغییر داد.
فرمانده هان سپاه پیشنهاد دادند كه موضوع موشكبارانها باید در همان سطحی كه عراق كار میكند، پاسخ داده شود اما وقتی به داخل كشور نگاه میكردند، هیچ موشك و یا حتی راكت درخوری برای شلیك به سوی عراق در كشور پیدا نمیشد، حتی زیرساختی هم برای این كار وجود نداشت چرا كه آمریكا و غرب كه متحد اصلی ایران در دوران شاه مخلوع بودند، هیچ گونه فناوری و امكانی در زمینه موشكی و راكتی به ایران نداده بودند.
حسن طهرانی مقدم در دوران جنگ
بر همین اساس بود كه شورای عالی امنیت ملی وقت تصمیم گرفت، 13 نفر از یگان توپخانه سپاه به فرماندهی چهره نه چندان مشهوری كه "حسن طهرانی مقدم" نام داشت، جدا شده و برای گذراندن آموزش نظامی عازم كشور سوریه شوند تا بتوانند پس از گذراندن دورههای آموزشی، اولین یگان موشكی ایران را راهاندازی كنند.
طبق آن تصمیم، محسن رفیقدوست نیز به عنوان وزیر وقت سپاه، مسئول تجهیز اولین هسته یگان موشكی سپاه را برعهده گرفت تا این گونه، اولین قدم برای تشكیل یگان موشكی با هدف آموزش شلیك و بهكارگیری موشك به منظور دادن پاسخ موشكی به حملات موشكی و راكتی ارتش بعثی صدام به شهرها، در ایران برداشته شود و این سرآغازی شد از یك پرونده قطور از رشادتها و ابتكارات برای دفاع از ذره ذره خاك میهمن اسلامی.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی