همچنین معتقدند جوانان امروز با جوانان دیروز تفاوتهای دیدگاهی فراوانی دارند و به سختی می توان آنها را در مشاغلی که اسم و رسم چندانی ندارد، وارد کرد. نام شغل برای آنها مهم است و می خواهند درباره شغلشان با افتخار سخن بگویند و دیگران آنها را تحسین کنند.
اینکه افراد گرایش به تحسین دیگران درباره شغل و جایگاه اجتماعی خود داشته باشند قطعا خالی از اشکال و خوب است و تقریبا می توان گفت هر انسانی اینگونه می اندیشد اما اگر تحصیلات دانشگاهی باعث شود تا فرد در برداشتن قدم های اول و ابتدایی در بازار کار مُردد شود و مرتبا به این فکر کند که هر شغلی در خور شان وی نیست، قطعا یک آسیب خواهد بود.
در عین حال، برخی کارشناسان عقیده دارند آن روزی که دولتها برای ورود سیل آسای جوانان به دانشگاه ها برنامه ریزی می کردند باید به امروز می اندیشیدند که تحصیلات می تواند منجر به بالا رفتن توقعات جامعه نسبت به شغل شود. دیگر نمی توان فردی که چند سالی را در پشت میزهای دانشگاه گذرانده را به هر کاری گمارد.
بازار کار تشنه رشتههای فنی
از سویی عده ای بر این موضوع تاکید دارند که این خیلی اتفاق خوبی است که سطح سواد جامعه بالا برود چون افراد در آینده چه شغلی مناسب نصیبشان شود و چه نشود با تحصیلات عالی جامعه بهتری را تشکیل خواهند داد تا اینکه سطح سواد جامعه پایین باشد.
البته در نگاه این گروه هم نکته درست وجود دارد و هم اشتباه. درست اینکه به هر حال سواد برای هر جامعه ای لازم است و می تواند منجر به ارتقاء سطح زندگی شود. اشتباه از این بابت که کسی مخالف تحصیل فرزندان این مرز و بوم نیست، بلکه حرف این است که در رشته های دانشگاهی باید بازنگری شوند و به جای سوق دادن جوانان به سمت رشته های اشباع شده در بازار کار و ایجاد انبوه رشته های علوم انسانی، رشته های فنی، تخصصی، مهارتی، مهندسی و رشته هایی که می تواند چرخ های صنعت خوابیده این مملکت را به حرکت در آورد ترویج و آموزش داده شود.
لازم نیست دیدگاه جوانان درباره تحصیلات عالی و کسب علم و مدارج دانشگاهی تغییر داده شود بلکه باید آنها را به سمت رشته های مورد نیاز امروز اقتصاد کشور و حتی بازارهای بین المللی کار هدایت کرد. چرا سالها عمر و سرمایه خود را صرف تحصیل در رشته ای کنیم که آینده شغلی آن تاریک و مبهم است.
از سویی، جایی باید درباره نیازهای روز بازار کار کشور مطالعه و تحقیق به روز صورت گیرد و نتایج آن هر ساله پایه عمل و ملاک جذب دانشجو در دانشگاه ها باشد، نه اینکه بازار کار به راه خود برود، صنعت با چالش نیروی تخصصی و مهارتی روبرو باشد و دانشگاه ها نیز بدون توجه به هر دوی این مباحث تنها واحد دانشگاهی ایجاد کنند و با یکدیگر در رقابت جذب دانشجو قرار گیرند.
کارشناسان می گویند بالاخره باید از یک جایی کار را آغاز کرد. دیگر حرف بس است و بیش از این نباید عمر گرانبهای جوانان این کشور در راه تحصیلات بیهوده در رشته های نامناسب دانشگاهی تلف کرد، در حالی که تنها با هدایت آنها از دوران دبیرستان می توان فرصت های بهتری برای کار ایجاد کرد. این کار درست مانند چیدن قطعات یک پازل در کنار هم است که باید از مدرسه تا دنیای واقعی کار شکل بگیرد و یک شبه امکانپذیر نیست.
چرا ۱۰۰ هزار نفر ترجیح دادند بیکار بمانند؟
چرا فکر می کنیم حتی تا زمان اتمام تحصیلات دانشگاهی هم می توانیم هیچ هدف روشن و برنامه ای برای آینده نداشته باشیم و تازه آن موقع به دنبال شغل بگردیم؟ می توانیم در اطراف خود جوانان موفقی را بیابیم که خیلی زودتر از بقیه راه آینده خود را انتخاب و در آن گام برداشته و امروز فرسنگ ها از بقیه فاصله گرفته و پیشرفت کرده اند.
بالاخره چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، دانشگاه باعث تغییر دیدگاه ها جامعه درباره اشتغال شده و به قول وزیر کار ذائقه بازار کار را تغییر داده است. کارشناسان و مقامات دولتی می گویند تغییر ذائقه بازار کار به قدری تاثیرگذار است که امروز شاهد خالی ماندن هزاران رشته شغلی، نابودی برخی مشاغل قدیمی و همچنین تشکیل صف های کاذب تقاضا برای ورود به برخی مشاغل هستیم.
نه اینکه همه جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی امروز کشور اینگونه بیاندیشند، بلکه یک دیدگاه قوی و قابل لمسی در اغلب دانشگاه رفتهها شکل گرفته که در مواردی حاضر می شوند مدت ها بیکار بمانند، اما حتی برخی مشاغل را تجربه هم نکنند. این است که وزیر کار می گوید از ۳۰۰ هزار نفری که در سال گذشته از طریق کاریابی ها برای اشتغال معرفی شده بودند، ۱۰۰ هزار نفر شغلشان را نپذیرفتند و ترجیح دادند بیکار بمانند.
بسیاری دوست دارند پشت میزنشین باشند و برای کسب یک موقعیت شغلی در این بخش رقابت شدیدی بین کارجویان شکل می گیرد. سیاست گذاران می گویند باید دیدگاه مان را درباره شغل تغییر دهیم چون پشت میزنشینی چاره حل مسائل امروز اقتصادی کشور نیست.
البته اینکه جوانان دچار دیدگاه های جدیدی درباره اشتغال شده اند، یک مطلب است و ناتوانی دولتها در عمل به وظایف خود درباره اشتغال جوانان یک مطلب مهمتر، چون سیاست گذار، برنامه ریز، هدایت گر و خلاصه دارای قدرت تاثیرگذاری در هدایت جامعه به سمت حِرَف و مشاغل گوناگون، آموزش نیرو برای آن رشته ها و تقسیم جوانان برای فعالیت در رشته های شغلی دولتها هستند نه مردم و جوانان.
بیشتر از اینکه طرف انتقاد وزیر کار در شرایط امروز جامعه جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاه ها باشند و بیان شود که چرا آنها ۱۰۰ هزار شغل را نپذیرفتند که البته کیفیت و نوع این ۱۰۰ هزارشغل هم معلوم نیست، دولتها و سیاست گذاران باید مورد انتقاد واقع شوند چون آنها هستند که دیدگاه پشت میزنشینی، اشتغال دولتی و ایجاد توقعات شغلی را در بین جوانان ایجاد کرده اند و امروز توان حل آن وجود ندارد.
انتقاد وزیر کار از کارجویان درباره دیدگاه کلاس کاری
در عین حال، علی ربیعی وزیر کار درباره تغییر نگرش جوانان درباره شغل، به نادرست بودن نگرش مردم نسبت به اشتغال اشاره کرد و اظهارداشت: مردم ایران کاری را به عنوان شغل قبول دارند که استخدامی باشد.
وزیر کار با بیان اینکه از مجموع ۳۰۰ هزار شغلی که سال گذشته ایجاد شد، ۱۰۰ هزار نفر از پذیرش شغل پیشنهادی سر باز زدند، تصریح کرد: علت این موضوع را نگرش آنان نسبت به شغل و کلاس کاری است.
ربیعی بر لزوم انجام کار فرهنگی برای تغییر نگرش مردم نسبت به اشتغال تاکید کرد و گفت: در ۷ استان به صورت آزمایشی، رسته های شغلی شناسایی شده و از این پس بر اساس آن رسته ها اشتغال زایی خواهد شد.
وی تاکید کرد: شعار دولت در اشتغال رایی مشاغل بزرگ در بنگاه های کوچک است و مردم باید متوجه باشند که کشور به مشاغل بزرگ و کوچک مختلف برای پیشرفت نیاز دارد.
در همین حال، رحمت الله پورموسی در خصوص تغییرات شدید و سریعی که طی یکی دو دهه در دیدگاه جامعه درباره شغل ایجاد شده است، گفت: اینکه وزیر کار می گویند ۱۰۰ هزار نفر شغل معرفی شده را نپذیرفتند شاید به این دلیل باشد که کاریابی ها معمولا افراد را بدون توجه به علایق، خواسته ها و توانمندی ها؛ همچنین میزان تحصیلات شان به هر شغلی که کارفرما بخواهد معرفی می کنند.
دبیرکل کانون عالی شوراهی اسلامی کار کشور اظهارداشت: این مسئله باعث می شود تا فرد آن شغل پیشنهاد شده را نپذیرد و همچنان ترجیح دهد که بیکار بماند. افراد معمولا در چنین مواقعی می گویند سال ها درس خوانده اند، هزینه کرده و عمرش را برای درس خواندن گذاشته است، بنابراین در پذیرش برخی پیشنهادهای شغلی تعلل می کند.
این کارشناس بازار کار کشور بیان داشت: نمی توان خیلی به جوانان ایراد گرفت، چون به هر حال فرد درس خوانده و خیلی سخت است آنها را به مشاغل ساده بگمارند. اینگونه هم نیست که همه فارغ التحصیلان به دنبال مشاغل با کلاس باشند چون بسیاری از افراد لیسانسیه نیز امروز دنبال کار در خطوط تولید و بنگاه ها هستند.
وی این مطلب را نیز افزود که اشتغال باید با امنیت شغلی برای جامعه همراه باشد و دولت زمینه های اشتغال شرافتمندانه را برای همه فراهم کند.