اولین دربی که بازی کردی، یادت هست؟
والا دو سال اینقدر دربی بازی کردیم که یادم نمی آید دقیقا از کدام مسابقه در دربی بودم. این وسط یک بازی هم در جام ولایت داشتیم. از آن 4 مسابقه ای که استقلال برد، من سه تا را حضور داشتم.
اگر اشتباه نکنیم اولین دربی است، دربی سال 90 بود که استقلال با دو گل برد.
بله، این اولین دربی ام بود.
چقدر برای حضور در دربی ها انگیزه داشتی؟
هر بازیکنی که در استقلال و پرسپولیس بازی می کنند، دوست دارند در این مسابقه باشند. یکجورهایی در طول فصل دنبال این بازی هستند. برای من هم خیلی هیجان داشت. می دانید که هیجان را خیلی دوست دارم. دوست دارم تیمم در این بازی های بزرگ برنده باشد.
از همان اول هم که با برد شروع کردی.
بله، در آن مسابقه فرهاد مجیدی و مجتبی جباری گل زدند و تیم ما برنده شد. در سال 90 ما بازیکنان خیلی خوبی داشتیم. بچه ها ترسی از دربی نداشتند. همانطور که می دانید خیلی از بازیکنان از دربی می ترسند. یعنی نمی توانند بازی واقعی شان را انجام دهند ولی در سال 90 استقلال پر از بازیکن خوب بود و همه نترس بازی می کردند.
تو جزو معدود بازیکنان آن موقع هستی که عدد 4 را نشان نداد. چرا خودت را درگیر این چیزها نمی کنی؟
من روزهای خیلی خوبی را در استقلال گذراندم. خیلی خوب بود که برای این تیم بازی کردم. استقلال را خیلی دوست دارم. راستش من هیچوقت دوست نداشتم عدد 4 نشان دهم که بخواهم محبوب شوم. نمی گویم بقیه فقط برای محبوبیت این کار را کردند ولی من معتقدم یک بازیکن نباید حتما 4 را نشان دهد که بگوید استقلالی است. من استقلال را خیلی دوست دارم. الان به جرات می گویم خیلی استقلالی ام. ولی هیچوقت دوست نداشتم این عدد را نشان بدهم. شاید بیشتر از همه استقلالی باشم ولی این چیزها برایم مهم نیست.
تو قبل از اینکه به ایران بیایی، اصلا بازی های لیگ برتر را دنبال می کردی؟
نه زیاد پیگیر بازی ها نبودم. تیم ملی، استقلال و پرسپولیس را می شناختم. بعضی وقت ها بازی این تیم ها را پیگیر می کردم ولی نه آن شکلی که همیشه ببینم. به خاطر همین وقتی آمدم خیلی با انگیزه بودم که در دربی ها بازی کنم. هیجان زیادی داشتم که در بازی بزرگ استقلال و پرسپولیس به میدان بروم.
همان روزهای اولت حضورت خیلی ها می پرسیدند که استقلالی هستی یا پرسپولیسی. یادت هست؟
بله، آن موقع نمی توانستم بگویم طرفدار کدام تیم هستم چون در ایران بزرگ نشدم و این مسئله برایم غریبه بود. فقط یک بار گفتم که پدرم پرسپولیسی است اما الان می گویم من استقلالی ام.
با پدرت کری خوانی هم می کنی.
کمی کری داریم ولی الان پدرم خیلی عوض شده و بیشتر به سمت استقلال کشیده شده! او را کمی استقلالی کرده ام.(خنده)
نگفت چرا رفتی استقلال؟
نه زیاد از این حرف ها نمی زند.
دوست نداشت به پرسپولیس بروی؟
ته دلش دوست داشتم پرسپولیسی شوم ولی من فکر کردم که استقلال بیشتر به درد من می خورد. الان هم پشیمان نیستم و می گویم بهترین تصمیم را گرفتم که به استقلال رفتم.
آخرین بردی که در دربی داشتی آن بازی 3 بر صفر بود. پیروزی قدرتمندانه ای داشتید.
آن روز خیلی خوب بود. هر کاری که می خواستیم می کردیم و بازی خیلی خوبی انجام دادیم. از تمام موقعیت هایی که داشتیم به خوبی استفاده کردیم. خیلی وقت ها تیم ها درست از موقعیت استفاده نمی کنند ولی آن روز برای ما چیز دیگری بود. خیلی از بازی لذت بردیم و خوشحال بودیم که هواداران را اینقدر خوشحال به خانه هایشان فرستاده ایم.
در یک دربی هم که پاس گل دادی و گل زدی.
یاد خاطره های بدم افتادم.
آن دربی 3 بر 2. عجب مسابقه ای بود.
من در همان بازی هم گل زدم و هم پاس گل دادم و از بدشانسی ام بود که بازی اینطوری تمام شد. درباره آن دربی خیلی فکر می کنم. نه به خاطر نتیجه ای که به دست آمد، به اینکه چطور ممکن است؟ اصلا شدنی نبود. یعنی فقط باید معجزه می شد. مگر می شد دو گل جلو باشیم، حریف 10 نفره شود و ما ببازیم؟ اما چه کنیم؟ این داستان فوتبال است. اتفاق می افتد. یک روزهای بدی در زندگی ات پیش می آید که دست خودت نیست. بعد از این دربی یک دربی دیگر هم بازی کردم که صفر-صفر تمام شد.
پیش بینی ات از دربی فردا چیست؟
والا پیش بینی کردن که سخت است. هر دو تیم قبل از دربی خوب نتیجه گرفته اند اما انشالله که استقلال می برد.