کد خبر 488636
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۲

همایون اسعدیان و مهدی سجاده چی درباره این که آیا هشدار نابودی سینمای ملی ایران جدی است؟ با هم به مناظره نشستند.

به گزارش مشرق، برنامه« شهر فرنگ» شبکه خبر سیما دو شب گذشته (پنجشنبه هفتم آبان ماه) شاهد یکی از مناظره های مهم و در عین پرچالش خود در طول مدت اخیر بود؛ گفتگویی جدی میان دو سینماگر مطرح و شناخته شده کشور؛ از یک سو «مهدی سجاده چی» فیلمنامه نویس کشورمان که با نگارش اثری دفاع مقدسی با عنوان«روز سوم» به کارگردانی محمد حسین لطیفی و مجموعه تلویزیونی چون «شهریار»، نامش در عرصه سینما و تلویزیون می درخشد و طی روزهای اخیر با نگارش نامه ای سرگشاده و صریح خطاب به حسن روحانی ریاست جمهوری دولت تدبیر و امید، سینمای ایران را در وضعیت فعلی رو به قبله خواند؛ و از سوی دیگر«همایون اسعدیان» نویسنده و کارگردان شناخته شده ای که در حال حاضر مسئولیت سخنگویی کانون کارگردانان خانه سینما را عهده دار است و اگر چه از بیست سال پیش تاکنون، با آثاری چون «نیش»،«شب روباه» و یا مجموعه های تلویزیونی چون «غول و چراغ جادو» در رده کارگردانان سینما و تلویزیون قرار گرفت، اما به راحتی نمی شود از دو فیلم اخیرش همچون «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» که با حمایت دستگاههای دولتی ساخته شد گذشت.

مناظره تلویزیونی مورد اشاره با اجرای «حمید مدقق» و با عنوان «آیا سینمای ایران در خطر است؟» به مدت حدود ۴۰ دقیقه بطور زنده پخش شد و در طول آن سجاده چی با بیان دلایل گوناگون، وضعیت فعلی سینما را بغرنج و خطرناک توصیف کرد؛ موضوعی که اسعدیان بارها آن را با دلایلی نامشخص رد کرد و در جایگاه سینماگری که در دولت گذشته کمتر تعاملی از وی و کانون کارگردانان خانه سینما تحت مدیریت وی ثبت شده است، در کمال ناباوری به حمایت از دولت یازدهم و پرهیز از فشار و انتقاد به مدیران سینمایی پرداخت؛ تا جایی که در بخشی از سخنانش و در پاسخ به سجاده چی که نقد دولت را حق همه سینماگران میدانست تصریح کرد:«ما با دولت بده بستان داریم»!

اسعدیان که از لیدرهای اصلی و جریان خاص حاکم بر خانه سینما به حساب می آید و در طول مناظره، به کرات از جمله دفاع از فروش به اصطلاح قابل قبول تنها یک یا دو فیلم در طول سال، دچار تناقض گویی شده بود، بدون توجه به آداب حضور در یک مناظره، برای اثبات سخنان خویش همان ابتدا با ترفندهای همیشگی خود به تحقیر طرف مقابلش پرداخت! بدینگونه که ادعا کرد نامه سجاده چی که بر مبنای آن مناظره شکل گرفته بود را اساسأ نخوانده و این ابهام را برای بینندگان پدید آورد که در صورت بی اطلاعی از محتوای نامه، به چه دلیل دعوت گردانندگان برنامه زنده تلویزیونی را پذیرفته است؟

وی که از همان ابتدا با برخی اظهارات انتقادی نسبت به شرایط فعلی سینما، تلویحاً با سجاده چی همسو گردید، اما اصرار داشت که تا پایان مناظره، خود را منتقد نامه و سخنان طرف مقابل نشان دهد و همچون دوران مدیریتی اش در طول تعطیلی خانه سینما، یا با لجبازی به بازی با کلمات بپردازد و یا به بازگویی بیانیه های خود و همفکرانش. ضمن اینکه اشاره غیر مستقیم و چندباره وی به سینماپرس( به دلیل انتشار نامه سجاده چی) با عنوان سایت دروغ پرداز، بحران آفرین، کذاب، حمله کننده، تهمت زننده و...نیز غیر قابل انکار است که به دلیل روحیه شخصی این کارگردان در برخورد با منتقدان، چندان حائز اهمیت نیست.

ما به جهت ثبت تاریخی نحوه مناظره نماینده غیر رسمی یکی از اصلی ترین جریانات پشت پرده سینما در یک برنامه زنده تلویزیونی، گفتگوهای رد و بدل شده میان «همایون اسعدیان» و « مهدی سجاده چی» را منتشر می نماید تا از سوی مخاطبان و کاربران گرامی در یک فضایی عادلانه مورد قضاوت قرار گیرد.

متن مناظره به شرح ذیل است:

مجری: به نام پرودگار زیبایی آفرین و زیبایی دوست...در هفته ای که پشت سر گذاشتیم دو تن از دست اندر کاران سینمای کشورمان در فاصله کمتر از یک روز دو نامه سر گشاده منتشر کردند که با وجود تفاوت هایی در محتوا و نگرش نویسندگانشان، اما یک دغدغه مشترک داشتند و یک جمله مشترک را به شکل آشکارا می شد در این دو نامه دید و آن هم اینکه هشدار داده بودند در ارتباط با مرگ سینمای- به زعم نویسندگان- سینمای ملی ایران. اما آیا واقعا سینمای ایران به این اندازه در خطر هست؟... آقای سجاده چی با شما شروع کنم که در سطر های آغازین نامه تان نوشته بودید: وضعیت سینمای ایران را می توان رو به قبله فرض کرد؛ واقعا شرایط ر اینطور می بینید شما؟

سجاده چی: اینهای تعبیر هستند دیگر...من در ادامه نوشتم که نکات قابل اثبات نیستند؛ برای مثال ریاضی نیستند که دو عدد را کنار هم بگذاریم و توقع داشته باشیم عدد سوم پیدا شود. اما به هر حال شرایطی پیش آمده که من تصور میکنم نه تنها برای من، بلکه برای بسیاری از افراد این حس به وجود آمده که سینمای ایران در معرض خطر بسیار بزرگیست و سینما به دلیل پیچیدگی ها و حساسیت ها و ویژگی های خاصی که دارد می تواند از بین برود؛ کمااینکه در بسیاری از کشورهای دنیا در بسیار از کشور های پیشرفته اصلاً سینما وجود ندارد، سینمای ملی وجود ندارد حال اینکه من فکر میکنم به هر حال ما یک سینمای ملی داریم که شامل یک چرخه تولید تا اکران است؛ بنابراین من به طور جدی واقعا تصور میکنم سینما وضعیت خوبی ندارد و در معرض خطر است؛ خب این تعبیر رو به قبله بودن نیز در ادبیات ما رایج است برای این مواقع.

مجری: چرا فکر می کنید این اتفاق می افتد؟ یک مقدار باز کنید آن شرایطی که می گویید خوب نیست چیست دقیقا؟

سجاده چی: ببیند من در واقع اول به اهمیت سینما توجه می کنم،  این چیزی که ما داریم بسیار با ارزش است، یکی از شاخصه های فرهنگی ما پس از انقلاب است، ارزشمند ترین یا بخشی از ارزش مند ترین بروز یا تظاهرات خارجی فرهنگ ما توسط همین سینما در تمام دنیا صورت گرفته، اگر گزاره من که میگوید سینما در معرض خطر نابودیست، صادق باشد در واقع در این صورت خیلی حیف است؛ ببینید این مانند خودرو نیست یا مثلا مانند خانه ای نیست که خراب شده یا جاده ای ویران شده که من این را دوباره می سازم و یا خودرویی را از جایی دیگر وارد میکنم؛ این سینما یک ویژگی های ملی دارد که حال اگر این سینما از بین رود یا ساختار آن از بین رود، احیای آن در واقع نا ممکن است و یا حداقل به دهه ها و یا سده ها می کشد که البته در زمان حاضر، شاید کلمه سده ها به نوعی اغراق آمیز باشد، ولی خیلی طول می کشد؛ ضمن اینکه این نکته خاطرتان باشد که سینمای ملی که در زمان آقای بهشتی - دهه شصت - به وجود آمد این محصول یک شرایطی بود که به وجود آمد که می توانست به وجود نیاید یعنی وجه قالب اینطور بود و به این سمت پیش میرفت و تصور این بود که اصولاً سینمایی قرار نیست ما داشته باشیم این اتفاق افتاد، شکل گرفت، گسترش پیدا کرد و نهایتاً کلی مدعی پیدا کرد و به جایی رسیده که ما می توانیم به آن افتخار کنیم ضمن اینکه می توانیم بابت خطراتی که تهدیدش می کند نیز نگران باشیم.

مجری: بسیار خب در مورد خطرهای آن بیشتر صحبت می کنیم. آقای اسعدیان نظر شما چیست آیا وضعیت سینما را در خطر می بینید؟

اسعدیان: ابتدا سلام عرض میکنم خدمت بینندگان عزیز؛ من از صحبت های آقای سجاده چی نفهمیدم که این گزاره مبتنی بر چه چیزی بود، می گویند اگر این گزاره که سینما رو به قبله است صادق باشد یعنی باید بگوییم که این گزاره بر چه چیز مبتنی است؟ در یک سال و نیم گذشته فروش سینمای ایران به شدت بالا رفته، ۶ ماه امسال را فراموش کنید، یک سال قبل خیلی بیشتر از سال قبلش، در ۶ ماه اول امسال هم فروش بسیار بالایی داشتیم چه از لحاظ تعداد نفر چه از لحاظ رقمی، یعنی قیمت بلیط بالا رفته. این یکی از گزاره هایی است که ما میتوانیم متوجه شویم که اگر این آمار پایین می آمد ما باید متوجه می شدیم که وضع سینمای ایران خراب است. در سال گذشته در جشنواره فجر از فیلم سازان برتر ۱۰-۱۱ فیلم در بخش فیلم اول شرکت می کنند که از این بین ۴-۵ فیلم بسیار خوب داریم در آنها. این باز گزاره دیگری است که بایستی به ما بگوید ببینید نسل جدید فیلمسازمان اصلاً سینما را گم کرده و سینمای ناموفقی دارد. امسال در جشن خانه سینما یک فیلم ساز اول همه جوایز را درو میکند، فیلم چند متر مکعب عشق که فیلم بسیار خوبی هم هست کار آقای محمودی. من هنوز متوجه نمیشوم گزاره ای که به ما میگوید سینما رو به قبله است از کجا آمده. اول این فرض را اثبات کنیم بعد درباره بقیه مسائل صحبت کنیم.

سجاده چی: ببخشید من در ارتباط با اثباتی بودنش که صحبتی نکردم؛ من گفتم مبتنی بر این گزاره. شما می توانید بگویید نه حرف من مبتنی بر این گزاره است که سینما رو به قبله نیست و سینما وضعیت خیلی خوبی دارد....

اسعدیان: من نامه شمارا نخواندم آقای سجاده چی! من میخواهم ببینم این گزاره بر چه فاکتوری مبتنی بوده، یعنی ما وقتی می گوییم سینما رو به قبله است باید بر یک چیزی مبتنی باشیم دیگر...فروش سینما پائین آمده باشه...کیفیت فیلمسازانمان پائین آمده باشه...دولت به سینما بی توجهی میکند...

سجاده چی: من ذهنم مخشوش شد، دوباره به من کمک کنید...شما در برنامه ای شرکت کرده اید که مبتنی بر یک نامه بوده واگرنه ما نیامده ایم اینجا که.....

اسعدیان: بدانید که بسیاری از بینندگان نامه شما را نخوانده اند، حداقل می توانید پارامتر هایی که این گزاره رو اثبات میکند به بینندگان نیز بگویید نه فقط من. فرض را بر این بگذارید هیچ کدام از ما نخوانده ایم.

سجاده چی: خب این درواقع برای من خیلی جالب بوده که شما این نامه را نخوانده اید و در این برنامه شرکت کرده اید؛ در حالی که وقتی می خواستید شرکت کنید به شما گفته بودند که این برنامه در چه مورد است و این نیز جالب است؛ ولی حالا اشکالی ندارد. من دلایل خودم را می آورم و ممکن است این دلایل اقناع کند دیگران را و میتواند نکند و شما حتی شاید بتوانید در رد این دلایل اثبات کنید چیزی را یا رد کنید...این بستگی به این دارد که درک ما از سینما چیست؟ مثل همین آمارهایی که شما الان اشاره می کنید، شما آمار که نمی دهید، می گویید کمتر است بیشتر است و در واقع تنها در ارتباط با چند فیلم صحبت می کنید و خودتان می دانید که مثلا بگوییم ۲۰ تا فیلم بوده در سینما که فروش داشته یا مخاطب را جذب کرده اند یا نه ۲-۳ فیلم بوده اند؟ این ها در واقع جزئیات دارد ولی چون کلی گفته میشود من در پاسخ نمیتوانم چیزی بگویم و مجبورم ساکت بمانم....

فرض میکنم در واقع این پیش فرض شما که می گویید سینما وضع خیلی خوبی دارد، خب چرا؟ چون پارسال فروش فیلم ها خوب بوده؟ من این را خیلی متوجه نمی شوم...من به واکنش زنجیره ای معتقدم...برای مثال لزومی ندارد کسی که ماشه را اول کشیده بداند که در آخر ماجرا چه میشود...یا مثلا در قضیه گرم شدن زمین بگوییم که فلان عامل موجب این ماجراست و ممکن است هیچ برداشتی از آینده نداشته باشیم، این را تاکید میکنم که من نمیگویم اهدافی وجود دارد، با برای مثال توطئه ای یا دسیسه ای در این ماجرا وجود دارد....اول اینکه در در دولت جدید از هنر و از سینما سلب اولویت شده این کاملاً واضح است. با موقعیتی که ما داریم حذف اولویت سینما باعث بروز اتفاق دوم می شود. همین باعث به وجود آمدن فقر سینما می شود این فقر هم در زمینه اقتصادی و هم در زمینه محتوا و ساختاری و معنایی یا هر چیز دیگر به وجود می آید. سومین حرکت که به موجب حرکات قبلی به وجود می آید این است که افراد حرفه ای سینما به علت فقر سینما از دایره سینما خارج می شوند. من دوست ندارم نام این افراد را ببرم چون ممکن است دوست نداشته باشند که نامشان در یک برنامه تلوزیونی زنده به عنوان افرادی که ۱-۲ سال است بیکار هستند و هرکدام از آنها به نوعی وزنه های سینمای ایران هستند. چهارمین قضیه جایگزین شدن افرادی است که به آنها فیلمسازان اول گفته می شود، من به شخصیت آن ها کار ندارم بسیار عالی هستند...ولی من به آنها میگویم فیلم سازان نت فلیکسی یعنی با دیدن سریال های امریکایی شوق فیلم سازی به سراغشان آمده و آمدند فیلم می سازند و می آیند و جای فیلمسازان مطرح را می گیرند؛ خود شما نیز فرمودید که امسال یک کارگردان فیلم اولی آمد و همه جوایز را درو کرد، این می تواند به این معنا باشد که یک فیلم اینقدر خوب باشد که بتواند همه جوایز را درو کند و هم میتواند معنی حرف من را داشته باشد که یعنی ما داریم بدون اینک خودمان متوجه باشیم در ازای افراد حرفه ای که حذف می کنیم، افرادی را جایگزین می کنیم، چون ما خودمان به آنها اجازه فیلم سازی دادیم...ما زمانی برای فیلم سازان اول سقف تعیین می کردیم یعنی حتی اگر پسر روسلینی، آنتونیونی یا برگمان هم می آمد میگفت من میخواهم فیلم اول یازدهم باشم هم ما به آن اجازه نمی دادیم. پنجم وقتی شما یک فیلم را می آورید و به آن جوایز متعدد می دهید در حالی که فیلم از لحاظ محتوا و ساختار ضعیف است و قدرت جذب مخاطب را ندارد (این یک ادعا است) سالن سینما از مخاطب داخلی خالی می شود بعد از آن یک پارادایم در جامعه به وجود می آید که چرا ما این مقدار خرج می کنیم برای سینما و تولید فیلم ها و بعد تماشگر انتخابش چیز دیگر است و ما آن تاثیر فرهنگی را  روی مخاطب نمی گذاریم. بعبارتی با فیلم های خنثی خب چه نیازی به سینما داریم؟ آن را هم وارد می کنیم! همانند خودرو برای مثال خودرو با قیمت بالا می سازیم و بدون کیفیت، خب از چین وارد می کنیم با نصف قیمت...خب چرا سر سینمای ایران این مقدار دعوا، این مقدار مشکل و مشغله، خب وارد می کنیم!...سریال که از کشورهای دیگر مانند کره وارد می کنیم بسیار هم ارزان تر می شود، سینما هم که تولید کننده های متعددی در سراسر جهان وجود دارند. اگر ادعای من درست باشد باید بگویم که سینمای ایران خواهد مرد و ما باید از خارج فیلم سینمایی وارد کنیم و دوبله کنیم و پخش کنیم خیلی هم ارزان!

اسعدیان: اولاً من هیچ جا نگفتم وضع سینمای ایران خیلی خوبه، من فقط گفتم فروش خیلی خوب داشتیم...باید بگویم هر ۶ تا موردی که شما فرمودید، شما می گویید که من ادعا میکنم ولی این ادعای شما بر هیچ چیز مبتنی نیست. می گویید دولت اولویت سینما را کنار گذاشته، یا می گویید افراد حرفه ای کنار گذاشته شده اند...من نمیدانم این حرف ها از کجا آمده اند و شما بر طبق این ادعاها نامه ای می نویسید و می گویید که سینما رو به قبله است. عده ای بیننده این برنامه هستند و میخواهند بدانند که شما وقتی مدعی هستید که سینما رو به قبله است یعنی چه؟...

سجاده چی: که البته شما آن نامه را نخواندید!

اسعدیان: سینما یک آدابی دارد آقای سجاده چی...سینمای نحیف ایرانف سینما ارزشمند ایران مبتنی شده است بر گیشه...کجای دنیا چنین چیزی داریم؟ رایت ویدیوی ما یک سوم شده به علت قاچاق بی رویه ویدیو، آیا این را ما باید کنترل کنیم؟ ما ۳ -۴ سال پیش در حال فروش ویدیو به مبلغ ۴۰۰-۵۰۰ میلیون تومان بودیم و حدود دو سوم هزینه تولید را از این راه در می آوردیم، اما حالا به زور ما ۱۵۰ میلیون تومان می فروشیم مسئول این قضیه کیست؟ به قیمت یک تله فیلم تلویزیونی رایت تلویزیونی فیلم های مارا نمیخرند...در اتوبوس ها فیلم های ما نمایش داده می شود، در همه جا نمایش داده می شود و هیچ مبلغی به ما پرداخته نمی شود...در شهرستان های ما خیلی ها در حال کسب منفعت از سینمای ایران هستند و اهالی سینمای ایران آن منفعت نصیبشان نمی شود. در همه جای دنیا فیلمساز به یک سوم گیشه و دو سوم به تبلیغات و کپی رایت و خرید تلویزیونی چشم دوخته است.همه این ها از سینمای ایران گرفته شده است...علاوه بر اینکه یک شخصی می آید و می گوید سینمای نفتی...سینمایی که با پول نفت ساخته میشود. یعنی میگویند که باید همین اندک حمایتی را که دولت از سینما می کند را بگیریم بدهیم به اقتصاد تا تهیه کننده از جیبش پول در بیاورد و فلیم بسازد. می گویند می خواهیم سینما را ترویج بدهیم، آن هم با شعار سینمای نفتی! در آلمان خودشان مدعی هستند که دولت مرکزی و دولت های فدرال سالانه ۲۰۰ میلیون یورو تزریق سینما می کنند و وظیفه دارند که به بخش فرهنگی کمک کنند. ما در تلاش هستیم که دولت را ترغیب کنیم که به بخش سینمایی پول ندهد و کمک نکند...چرا سازمان فرهنگی هنری کمک می کند؟ چرا حوزه هنری همکاری می کند؟ چرا کانون پرورش فکری همکاری می کند؟چرا شهرداری همکاری می کند؟ همه این ها را گرفتیم و منابع سینما را هم گرفته ایم می گوییم چرا سینمای ایران سر پا وا نمی ایستد؟ اگر در یک سال و نیم گذشته فروش ما بالا رفته این یک دلیل روشن دارد. ببیند سینما رفتن یک آداب است یک ضیافت است...یک فرد و خانواده اش به سینما می روند تا لذت ببرند از آن فضا...سینماهای قدیمی پاسخگوی این نیاز نیستند ...این یک کار زیرساختی است؛ وقتی یک مجتمع سینمایی با ۱۰-۱۲ سالن تاسیس می شود فروش سینمای ایران خود به خود ۲۰-۳۰ درصد افزایش پیدا می کند. این بدین معنا نیست که مشتری سینمای دیگری را جذب خود کند، بلکه باعث می شود عده جدیدی راغب می شوند که به سینما بروند؛ چون شما در آن سینما با یک فضای خوب، با یک صندلی خوب، با صدای خوب مواجه هستید. خود من وقتی به چنین سینمایی میروم یک فیلم متوسط را تحمل می کنم. چون این فیلم در یک سینمای متوسط بود می گفتم حیف وقتی که گذاشتم...ما باید این کار زیرساختی را انجام دهیم و با تاسیس چند مجتمع در تهران ببینم که فروش سینما با همین فیلم ها به چه اندازه ای افزایش می یابد.

مجری: آقای اسعدیان یک از خبرگزاری ها دیروز با یکی از همکاران شما گفتگو کرده بود در ارتباط با فروش سینما در بهار و تابستان امسال و تمام همکارانتان گفتند که در همه فیلم ها منهای یک فیلم ما نتوانستیم سرمایه خود را باز گردانیم.

اسعدیان: این نکته کاملاً درست است. ربطی هم به امسال یا سال های دیگر ندارد. در این سی سال ما سالی ۵۰-۶۰ فیلم تولید میکردیم و فروش و درآمد اصلی ما به چند فیلم تعلق دارد و بقیه فیلم ها متضرر شده اند. پارسال شهر موش ها سینما را حفظ می کند و امسال فیلم نهنگ عنبر و فیلم حضرت رسول -(ص) - و فلان فیلم این کار را انجام می دهد و این اتفاق جدیدی نیست؛ حالا چرا امروز یک عده آمده اند و میگویند سینما در حال مرگ است؟ اینم قشنگ است که یک سایتی که تکلیفش برای اکثر اهالی سینما روشن است که عمدتاً دارد تهمت میزند، عمدتاً دروغ پراکنی می کند و عمدتاً حرفهای کذبی را مطرح می کند دلسوز سینما شده و میگوید سینما در حال مرگ است...میگوییم که دولت سینما را حذف کرده...من اگر بخواهم ایرادی از سازمان سینمایی بگیرم میگویم که چرا سازمان سینمایی اینقدر زود تحت تاثیر این فشار ها قرار می گیرد... در یک سال و نیم گذشته تحت هر شرایطی و هر اتفاقی به آن حمله میکنیم و تحت فشار قرارش میدهیم مانند همین قضیه مرگ سینما بدون اینکه فاکتی بدهیم فقط میگوییم اگر این گزاره صحیح باشد. در کدام کتاب فلسفی و جامعه شناسی شما ابتدا یک گزاره را میبینید و می گویند اگر این گزاره صادق باشد راجع به آن بحث کنیم. خب این سایت حمله خود را شروع می کند من مشکوک می شوم که این بحث مرگ سینما یک جریان است که بخواهیم یک فشار جدیدی وارد بکنیم که میخواهیم بحران جدیدی را شروع بکنند.

آقای مدقق فیلمسازی در سینما بازنشستگی ندارد..من تا وقتی می توانم فیلم بسازم که ذهنم کار کند اگر نباشد نسل جدید جای من را خواهد گرفت. پس نیاییم مرثیه خوانی کنیم برای فیلمسازانی که سینما را کنار گذاشته اند...هر فیلم ساز حرفه ای که نتواند با زمانه خودش جلو بیاید خود به خود حذف و کنار گذاشته خواهد شد. سن هم ندارد...نسل جوان می آید حمله می کند ترکتازی هم می کند، چون نگاه نو دارد، تکنولوژی جدید دارد. مقابله من با او نباید به این صورت باشد که من جلوی ان را بگیرم و بگویم تو فیلم نساز تا فیلم ساز حرفه ای من کمرنگ نشود.

مجری: آقای سجاده چی شما بفرمایید.

سجاده چی: راستش ایشان استعداد خوبی دارند که بنده را گیج کنند چون بخش اول صحبت های آقای اسعدیان حاکی از این بود که عده ای نمیگذارند این سینما نفس بکشد، رهایش نمیکنند.این حرف ها میتواند به کمک من بیایند و من میتوانم بگویم این ها هم دلایلی هستند. ضمن اینکه فکر میکنم هر دو ما موافق باشیم که سینما همیشه دچار مشکلاتی بوده...در وهله دوم من حرف ها یا ادعاهایی دارم که نمیتوانم اثبات کنم و شما هم نمیتوانید. اینکه شما مثلاً می گویید سایتی وجود دارد که کارش لجن پراکنی و شایعه پراکنی است...

اسعدیان: نه من اثبات میکنم.

سجاده چی: نه نمیتوانید اثبات کنید...آقای اسعدیان خیلی بامزه است؛ شما خودتان در همین جلسه می گویید که تنها یک فیلم یعنی شهر موش ها پارسال فروخته است...آقای اسعدیان! یک فیلم فروخته، یعنی عوامل آن فیلم فقط منتفع شدند...

اسعدیان: نه من این را نگفتم.

سجاده چی: خودتان گفتید آقای اسعدیان. ممکن است بخواهید الآن اصلاح کنید ولی آن موقع همین را گفتید.

اسعدیان: نه من نگفته ام...من گفتم که ما در تمام این سالها ۴-۵ فیلم داشتیم با فروش های خوب...

سجاده چی: و بعد مثال زدید شهر موشها...

اسعدیان: پارسال فقط شهر موش ها نبوده آقای سجاده چی. اگر من ذهن شما را پراکنده می کنم خوشبختانه شما نمی توانید ذهن مرا پراکنده کنید. امسال من اسم فیلم حضرت رسول -(ص) -- و نهنگ عنبر را آوردم، اگر اسم رخ دیوانه را نیاوردم دلیل بر این نیست که این فیلم فروش نکرده است.اگر اسم عصر یخبندان را نیاوردم دلیل بر این نیست که این فیلم نیز فروش نکرده. ما از عید تا حالا ۶-۷ فیلم با فروش بالای یک و نیم میلیارد داشتیم...

سجاده چی: ولی آقای اسعدیان من حرف شما را نقد کردم...اگر چند فیلم در سال بفروشند این دلیل بر این نیست که اقتصاد سینما ایران اقتصاد سالمی است...اگر بخواهیم نسبتی بگیریم...یک دهم فیلم ها به فروش اولیه خود می رسند و بقیه فیلم ها در واقع ضرر می کنند؛ بعضی از فیلم ها هم که بسیار بسیار نادر هستند...من در خاطرم هست که در زمان اینکه شهر موشها از سینما ها برداشته شد تهیه کننده این فیلم اصرار داشت که ما ضرر کرده ایم و معتقد بود این پول جواب سرمایه هایی اقتصادی که ما گذاشتیم را نمیدهد و در واقع پولی که ما هزینه کریدم بر نمیگردد. اگر فکر می کنید که ما سینمای پویایی داریم و جوانان آمده اند سینما را از این رو به آن رو کردند و حرفه ای هارا خانه نشین کردند ما باید تاثیرش را ببینیم.در غیراین صورت انگار که متوجه حرفهای خودمان نیستیم.

مجری: آقای اسعدیان این را از نامه ای که یکی از همکارانتان نوشتند میخوانم...منظورم از همکاران یکی از کارگردانان سینما است. ایشان این طور می گویند: چیز زیادی نمیخواهیم، دولت مزاحم بخش خصوصی و جریان واقعی عرضه و تقاضا میان مردم و سینماگران نشود (اصل خصوصی سازی) و رانت ها پنهان و آشکار به حمایت عادلانه و تساوی توزیع شوند که مافیای تولید و توزیع و نمایش سروسامان داده شود...نظر شما چیست؟ این نکته ایست که خیلی از سینماگران به آن اشاره می کنند.

اسعدیان: این مطالب خیلی حرف دارند...آقای سجاده چی من سالهاست که میگویم سینمای ایران دچار بحران است، اما نمی گویم رو به قبله است.

سجاده چی: یعنی شما می گویید که تعبیر من از وضعیت سینما این است که سینما در منطقه بحران است دیگر...با کلمه تان را تغییر دهید.

اسعدیان: من حرف جدید که نزدم؛ من گفتم ما در حالت بحرانی هستیم، بحران را هم بازش میکنم...

سجاده چی: بحران را در چه موقع به کار می یریم؟در زمانی که یک سازواره، یک مجموعه و یا یک اکو سیستم در موقعیت خطر از بین رفتن قرار بگیرد ما به این میگوییم که وارد منطقه بحران شده...حالا شما الین بحران را هم عقب نشینی کنید من حرفی ندارم.

اسعدیان: من عقب نشینی نمیکنم این حرفهایم ثبت شده...در همین ویدیو بلایی که سرمان می آید ناشی از این بحران است؛ اگر رایت تلویزیون را از ما نمیخرند ناشی از این است که چشممان دوخته شده به دست تماشاگر که بیاید در جلوی سینما و ۸ هزار تومان بلیط بخرد.این نگاه غلطی است به سینما و این یک گزاره ادعایی نیست...مبتنی بر این است که بنده معتقدم اگر همکاری صورت بگیرد ما به راحتی می توانیم از این بحران بگذریم. دنبال معجزه نیستیم.

سجاده چی: آقای اسعدیان به راحتی؟؟

اسعدیان: بله؛ یک سالی نیروی انتظامی همکاری کرد برای جلوگیری از قاچاق دی وی دی...همان سالی که دوستان در موزه سینما تجمع کردند...در همان سال با همکاری نیروی انتظامی فروش محصولات ویدیویی به ۴۰۰ الی ۶۰۰ میلیون تومان رسید وقتی شما جلوی قاچاق را بگیرید خود به خود مخاطب به سمتتان می آید. این تفاوت دارد با نوع نگاهی که این دوستمان دارد. آقای مدقق این کلمات به کاربرده شده همین عرضه و تقاضا، من بارها هم گفته بودم این ها همگی نوعی شعار هستند. سینمایی که متکی است بر پول دولت که من معتقدم این پول را هم نباید از آن بگیرید و اگر بگوییم که دولت پول ندهد و بخش خصوصی وارد کار شود، این همان عرضه و تقاضا می شود؛ یعنی برای مثال من ۱ میلیارد پول وارد فیلم میکنم و ۲ میلیارد پول میخواهم با این وجود نوعی از فیلم ها تولید می شوند که هیچ یک از ما دوست نداریم. این چه شعار عوام فریبانه ای است که رانت یا پول دولت به تساوی تقسیم بشود؟ مادر کانون کارگردانان ۲۵۰ عضو داریم آیا به نظر شما این ۲۵۰ نفر از نظر شخصیت هنری با یکدیگر برابرند؟

سجاده چی: صد در صد نه....سینما محل رابطه است نه به مفهوم بد.

اسعدیان: آیا توانایی این ۲۵۰ کارگردان با یکدیگر برابر است؟ من میتوانم به دولت بگویم که اگر فرض بر محال ۵۰۰ میلیون بودجه دارید بیاید و آن را به طوری مساوی بین کارگردانان تقسیم کنید؟ فکر نمی کنید این شعار خیلی عوام فریبانه است؟ تمام این کارگردانان دارای ویژگی ها و توانایی های مختلفی هستند...ما میگوییم اگر کارگردانی موفق به اخذ پروانه ساخت از وزارت ارشاد شد باید حداقل وام به او تعلق یابد...در این شکی نیست.ولی نمیتوانیم بگوییم به هر کس به یک اندازه وام بدهید. این شعار عوام فریبانه بسیار خوبیست اما واقعی نیست.ما مشکلمان این است که مسئولین سینمایی ما یک فیلم را که با حجت شرعی، با حجت عرفی و غیره ساخته شده به آن پروانه نمایش می دهیم و در زمان اکران چنان جوی به وجود می آید که فیلمی مانند رستاخیز بعد از یک روز اکران از سینما ها پایین می آید.

مجری: آقای درویش دو هفته پیش اینجا تشریف داشتند و گفتند که اولویت دولت هنر و سینما نیست.

اسعدیان: به خاطر فشاری است که به روی آقای درویش بعد از این فیلم آمده است.آقای درویش با عنوان صاحب اثر اعتقاد دارد من در فیلمم تمام نکات را رعایت کردم...آقای مدقق بنده اگر گله ای از سازمان سینمایی و آقای ایوبی داشته باشم این است که روی برنامه هایی که دارند چرا محکم جلو نمی روند؟ چرا با هر فشاری با هر نامه ای واکنش نشان می دهند؟ برای مثال فلان شخص از فلان فیلم پروانه ساخت نگرفته است می آید و نامه نگاری می کند که سینمای ایران روبه نابودی است. درست مانند مورچه ای که لانه اش را آب گرفته و میگوید که دنیا را آب برد. آیا من حق دارم منافع شخصی ام را به کل سینما تسری دهم؟... در دولت قبلی رک در چشمان من گفتند که ما پروانه نمایش فیلم بوسیدن روی ماه را صادر نمی کنیم تا نتوانی آن را در عید اکران کنی...آیا من تمام سینمای ایران را زیر سوال بردم؟

سجاده چی: آقای اسعدیان شما برای یکی از فیلم هایتان برای رئیس جمهور نامه نوشته اید؟

اسعدیان: من هرگز نامه ای ننوشته ام...اگر هم تا بحال نامه ای فرستاده شده از طرف کانون کارگردانان بوده نه شخص بنده...ما برای فیلم خانه پدری نامه نوشتیم...

سجاده چی: شما آنجا مسئولیت داشتید...یعنی به دولت فشار آوردید؟

اسعدیان: بله.

سجاده چی: پس آقای اسعدیان با این حساب می توان به دولت فشار آورد؛ اگر با منافع ما سازگار باشد.

اسعدیان: مسلماً...ولی نه منافع فردی مان..در ضمن من برای بوسیدن روی ماه هیچگاه نامه ننوشته ام؛ ما برای فیلم آقای عیاری نامه نوشته ایم آنهم از طرف کانون کارگردانان...

سجاده چی: ما که انگیزه یابی نمیکنیم...اگر شما می گویید که نباید دولت را تحت فشار قرار داد پس هیچ وقت نباید تحت فشار قرار داد.

اسعدیان: اصلاً...اصلاً...ما با دولت بده بستان داریم!

سجاده چی: اصلاً شما میگویید یک مواقعی می شود برای مثال حجت اخلاقی و شرعی داریم که به دولت فشار بیاوریم ولی دیگران وقتی این کار را انجام می دهند همانند مورچه ای است که فریاد می زند دنیا را آب برد؛ این بی انصافی است...

اسعدیان: در تمام نامه هایی که کانون کارگردانان برای فیلم آقای عیاری و آقای درویش نوشته شد تاکید بر این شده بود که اگر شما از پروانه نمایشی که صادر می کنید پاسداری نکنید در آینده سنگ روی سنگ بند نمی شود و قطعاً روی شما فشار های بیشتری خواهد آمد..حال صحبتم با آقای ایوبی است...اگر کارگردانی آمد و شما به او پروانه ساخت ندادید و در واکنش با این کار شما او نامه نوشت و آن را رسانه ای کند و شما بعد از این قضیه عقب کشیده و به او پروانه ساخت بدهید، در آینده می بایست به همه پروانه ساخت بدهید. اگر ما آنجا حافظ حرمت یک سری از چیزها هستم اینجا در جواب به این نامه هم باید حافظ حرمت چیزهای دیگری نیز باشم. آن حرمت این است که من بگویم شورای پروانه ساخت بیخود است و باید جمع شود...این حرف ممکن است درست باشد؛ اما تا وقتی که این شورا وجود دارد من باید مطیع قوانین آن باشم غیر از این است آقای سجاده چی؟

سجاده چی: آقای اسعدیان برای بار سوم همچنان میخواهم این تعبیر را بکار ببرم که بحث دارد گیج کننده می شود و تکراری شده، حال دوستان خود می دانند که چه اتفاقی دارد می افتد!... در ظاهر ما با یکدیگر موافقیم و این خرافه که به اصطلاح به آن سینمای نفتی میگویند نوعی شوخی دردناک است.... ما که در این زمینه با یکدیگر اختلافی نداریم. اتفاقاً بنده در اول بحث نیز گفتم سینما بسیار با ارزش است و حتی خیلی اتفاقی به وجود آمده؛ در زمان به وجود آمدن سینما افرادی که فعالیت داشتند به نوعی خوابگرد بودند و نمی دانستند که دارند چه کار میکنند ولی الآن ما دارای یک سینمای با ارزش هستیم و ایم سینما نباید در خطر باشد...من به مسئول چه کار دارم؛ وقتی او مسئولیت را قبول کرده آمده که گرفتاری ها را حل کند ولی شما نوعی از دولت تعریف می کنید که انگار گوشه رینگ هستند و گناه دارند و هزار مشکل دارند؛ حال چرا هر روز گرفتاری آنان را زیاد کنیم؟!

اسعدیان: من چنین تعبیری نداشتم. من گفتم تنها گله من از آقای ایوبی این است که چرا ما اینقد سریع پس میکشیم... آقای سجاده چی برای من غم انگیز است که دوست فیلمساز من که شخصی ترین فیلم ۱۰-۱۵ سال اخیر را ساخته حال آمده و دلسوز مرگ سینمای ایران شده...من فیلمش را باید باور کنم یا این را؟ من به این قضیه مشکوکم آقای سجاده چی...

سجاده چی: آقای اسعدیان شما محق هستید که شک خودتان را داشته باشید؛ میتوانید با تحقیر من، با نخواندن نوشته من، در این برنامه شرکت کنید...نه آسمان به زمین می اید و نه...شما انگار یک وظیفه برای خودتان قائل شدید و می خواهید آن را انجام دهید..از نظر شما یک عده ای موهوم که من میگویم واقعی، آن بیرون منتظرند که با نگرش های جدید با تفکرات جدید سینمای ایران را نابود کنند...شما ابایی هم ندارید در حرف زدن، اینکه فلان سایت چگونه است یا مثلاً در برنامه ای شرکت می کنید و ادعا میکنید که نامه مورد بحث را نخوانده اید...

مجری: در این نامه این هم نوشته شده است: ترکیب این شوراها را دیده اید؟ حتما دیده اید چون به حکم و با نظارت شما منصوب شده اند. سه ده است که انگار در این مدیریت فرهنگی قحط الرجال آمده است یعنی عضای شوراها ثابت هستند، شوراهایی که عملکردشان ممکن است به احتضار سینما بکشد.

اسعدیان: اگر اسامی اعضای شورای پروانه ساخت که در این نامه به آن اشاره شده است را بیاوریم همه از دیدن آن خجالت میکشیم؛ چون افراد بسیار مهم و بالارتبه از همین صدا و سیما در آن شورا هستند، در حد مدیر شبکه ...

سجاده چی: آقای اسعدیان از آب کر استفاده نکنید... پای صدا و سیما را وسط نکشید...

اسعدیان: شما می گویید در مقابل نسبت هایی که به من داده می شود سکوت کنم؟

سجاده چی: نکته ای هم در ارتباط با رانت بگویم؛ حس اینکه این امکانات دولتی غیر عادلانه تقسیم می شود واقعاً وجود دارد...شما که می گویید با مسئولین در ارتباط هستید و با آن ها دوست هستید به آن ها بگویید که بگونه ای رفتار کنند این حس به وجود نیاید.

مجری: بسیار متشکرم، بدرود تا گفتگوی دیگر.


منبع: سینما پرس