مداح اهل بیت(علیه السلام) معتقد است: مداحی میدان نفس است چون با مردم و خوشامد آنها طرف هستید؛ احترام مردم تا اندازه‌ای برای نفس انسان خطرناک است.

 گروه دین مشرق - عباس دلجو شاعر و مداح اهل بیت(علیه السلام) است که از شش سالگی برای حضرت حسین(علیه السلام) نوحه خوانده است. آن موقع انقدر کوچک بوده که او را طاقچه گذاشته‌اند تا همه قد و قامت پسربچه مداح را ببینند. حالا بین قدیمی‌های هیئت با همین خاطره او را می‌شناسند: «این همان است که روی طاقچه می‌خواند». همان ابتدا "پیرغلام" خطابش کردیم، فوری گفت که هنوز جوان است!

عباس دلجو با تخلص دلجو شعر می‌گوید. علاوه بر شعر و مداحی، در مقتل‌شناسی هم توفیقاتی داشته است. او همه سرمایه علمی‌اش را از حوزه علمیه و از همنشینی با علما می‌داند. دلجو حرف‌های مهمی درباره ستاره شدن در دستگاه امام حسین(علیه السلام) می‌گوید و معتقد است که ورود به این راه حتما باید همراه استاد باشد.



گفت‌وگوی ما را با عباس دلجو را بخوانید:

شما پیرغلام این آستان هستید، ذاکری اهل بیت را از کجا شروع کردید؟

من پیرغلام نشدم و هنوز جوانم! پدرم شخصیتی ولایی بود و در دامن علما بزرگ شد. بانی چند هیأت بزرگ آذری همانند هیأت موسی بن جعفر تهران، مکتب‌النبی و... بود؛ عکس را که در هیأت ببینید، پرچم دست پدرم است؛ او را به عنوان پرچم‌دار وبانی چند حسینیه قبول داشتند.

طبیعتا منبری‌های آن زمان همانند علامه امینی انسان‌های بزرگی بودند؛ علامه امینی در هیأت آنها صحبت می‌کردند، آشیخ مرتضی شبستری، آشیخ رضا سراج و... در این هیأت صحبت می‌کردند. پدرم رابطه نزدیکی با این علما داشت؛ چون خدمتگزار هم بود، وجه مخلصانه داشت و به وی علاقه داشتند؛ من هم خردسال بودم، در کنار پدر در جلسات رفت‌وآمد داشتم.

پدرم، عالِم دوست تربیتمان کرد. وقتی علما را می‌دیدیم انگار کعبه را دیده‌ایم!

این توفیق حاصل شد که از طریق پدرم با همه اینها در ارتباط بودم؛ بزرگان را، چه مداحان، چه علما را دیدیم؛ خصیصه‌ای که در وجود پدرم و در من به ارث رسید و به عقیده من موهبتی بود ونمی‌توان گفت ارث است، عالِم دوستی است؛ پدرم ما را به گونه ای تربیت کرد که وقتی علما را می‌دیدیم به واقع انگار کعبه را می‌دیدیم. الآن هم این‌گونه است؛ ما روضه‌خوان زنانه‌ای داریم که حاج آقا نصیری است و پیرغلام است، معمم است، کنار ایشان چهارتا شعر می‌خواندیم و نقش استادی برای ما داشتند. پیشینه‌ای که از ما درست شد پیشینه‌ای بود که در هیأت‌های آذری ایجاد شد چون پدرم آذری بود.

نوکر زاییده شدیم و ان‌شاءالله نوکر بمیریم

تخلص من دلجو است اما فامیلی اصلی من ویجویی است؛ ویجو یکی از محله‌های تبریز است که قاضی طباطبایی در کتاب خود از آن تعریف کردند. یک محله عارف‌خیزی است؛ وقتی پیشینه ما این باشد نوکر زاییده شدیم، نوکر بزرگ شدیم وان‌شاالله نوکر بمیریم.

چندساله بودید که برای اولین بار مداحی کردید؟

از سن شش سالگی نوار از من دارند که در حال مداحی هستم. حاج حسین فیضی مداح هیئت دلریش من را روی طاقچه گذاشته است تا همه بتوانند قد و قامت کوچکم را ببینند. این پیشینه هنوز هم برایم هست و برخی می‌گویند: «همان است که بر روی طاقچه می‌خواند.»

با حاج سلیم موذن زاده هم خوانده‌اید؟

بله؛ با ایشان که بسیار خواندیم؛ در بچگی با ایشان بسیار خواندیم؛ با بزرگان آذری نفسی زدیم؛ به دلیل عالم دوستی اندک‌اندک گرایش به این سمت پیدا کردیم که عالمانه مداحی کنیم؛ این شد که ما راه مداحی عالمانه را برگزیدیم و اکنون بین مداحان بیشتر ما را به علم می‌شناسند تا به خواندن و مداحی؛ به عنوان لفظ غلط استاد، کارشناس روضه و مقتل، در دامن علما بودن، تحقیق کردن، کتابخانه بزرگ داشتن و... می‌شناسند. وجه عالمانه‌ای را خدا توفیق داد که به برکت بزرگان و علما در بین ذاکرین برای ما به وجود آمد.

مداحی عالمانه یعنی چه؟ با چیزی که امروز می‌بینیم چقدر تفاوت دارد؟

مداحی عالمانه یعنی مداح هر چه از علم ارتزاق کرده، از حوزه باشد؛ یعنی ملا، آخوند باشد بعد مداحی کند؛ یعنی به علوم حوزوی آشنا باشد، از هر کدام به مقدار نیاز داشته باشد، نه به اندازه فقاهت باشد،  به اندازه‌ای باشد که مداحی خود را عالمانه انجام دهد. مثلا روضه می‌خواند سندنقل کند. سندشناسی کرده باشد. مثلا اگر شعری می‌خواند نقد اعتقادی وکلامی کرده باشد. امام‌شناسی را در آن لحاظ کرده باشد. اعتقادات شرعی همانند دروغ نگفتن، تکرارهای بی‌مورد و ... رعایت شود؛ مرحوم آشیخ عباس در منتهی الامال بابی دارد که مداحی عالمانه را در آن توضیح می‌دهد.

بعد از اینکه مدتی خوانده بودید به این نتیجه رسیدید که باید عالمانه مداحی کنید؟

نه؛ از همان ابتدا علما به من می‌گفتند در این روش قدم بردار. هرگز یادم نمی‌رود که علمای هیأت‌ها به من گفتند که سعی کن یک دوره اعتقادات، تفسیر، امام‌شناسی، نهج‌البلاغه، احتجاجات طبرسی و... بخوانید. اینها را برای من ترسیم کردند تا از این راه بروم. مرحوم آشیخ حمزه مفید در منطقه ما بود که انسان بزرگی در بحث مقتل بود که شرح هفت الی هشت مقتل را با من کار کرد.

تمام مطالب مداحی با حوزه علمیه گره خورده است

در بحث نهج‌البلاغه حجت‌الاسلام مصطفوی استاد ما بود. سوق دادن به سمت علم آن هم از سمت علما یعنی تمام مطالب مداحی با حوزه گره خورده است. برخی از آقایان اعتقاد به دانشگاه دارند. من می‌گویم دانشگاه یعنی ما دوباره تولید علم کنیم و کتاب دانشگاهی بنویسیم، این‌که چه کسی بنویسد مهم است در حالی‌که اصلا نیازی نیست.

مداحان در ابتدا در کنار منبر بزرگ شدند. در کنار علما ایستادند و خواندند. اینها با علم حوزه وعلما گره خوردند. اینها در واقع فرزندان منبر و علما هستند. اصلا اعتقاد ندارم که علوم حوزه را از اینها بگیریم، بگوییم از علوم حوزه این مقدار را بدانید؛ مداحی کلا یعنی کار علمایی، طلبگی کردن است.

مداح ابتدا باید طلبگی کند بعد مداحی را شروع کند؛ روایات را کجا می‌شناسیم؟ باید در علم روایی، رجال و... به حوزه برویم. فرض کنید بخواهیم تاریخ اهل بیت را بگوییم، چه کسی این تاریخ را نوشته است؟ بزرگان و علمای حوزه نوشتند. ما می‌خواهیم کتاب همین علما را برای مردم بازگو کنیم و بعد بگوییم جزو اینها نیستیم؟ بعد در دانشگاه فلان دکتر برای ما کتاب بنویسد؟ آقای دکتر خوب است، تخصصش هم عالی است اما ارتزاق ما باید از علما باشد، علمایی که در صدر حوزه هستند. مقتل جامع را  آقای جعفریان و پیشوایی نوشته اند که واقعا چیز عظیمی است. بعد از این همه مقتلی که نوشته شده، ببینید چه تحقیق دقیق و عمیقی انجام شده است.

«کوثر کربلا» نوشته آیت الله جواد آملی را ببینید که چقدر دقیق، وزین و حکیمانه است. ما اینها را رها کنیم و دوباره کتاب بنویسیم؟ دوباره منابع درست کنیم؟ من فکر می‌کنم کار وقت‌گیری است و مداحی را به عقب می‌اندازد. علمی و جهانی کردن مداحی را با این کار به تاخیر می‌اندازیم.

دانشکده مداحی باعث جدایی مداحان از علما و حوزه علمیه می‌شود

هدف این است که سلسله جلیله مداحی از علما جدا نشود. اگر کسی این طرح را قبول نکند آسیب اولیه این است مداحان را از دامن علما و حوزه جدا کرده است. گفته شده در فضا و مکان دیگری فعالیت کنند درحالی که که مقام معظم رهبری می‌فرماید مداحی فضای شور‌ولایت است؛ آیا دانشگاه چنین فضایی دارد؟  دانشگاه یعنی هر کسی که استعداد صدا دارد به آنجا برود؛ خروجی ما چه خواهد بود؟ اینها مدرک بگیرند کجا باید استخدام شوند؟ اینها معضلاتی است که قبلا ما بررسی کردیم.

یک نگرانی شما از بحث علمی کردن مداحی است و نگرانی دیگرتان به عقب انداختن و تفکیک مداحی از علما است. اما اتفاقا نگرانی اصلی ما به جلو انداختن مداحی است! مداحی غیر اصولی، وراثتی، فقط شور خواندن و... نگرانی ما است. چیزی که دغدغه شما است برای خیلی از آقایان اصلا مسئله نیست. نگاه شما به مداحی هرچند ناب اما نادر است؛ با این نگرانی‌ها چکار کنیم؟


باید موانع را برطرف کنیم. شهرت‌طلبی یک مانع است. مداحان ما جوان هستند و غالبا به دنبال ستاره شدن هستند. آیا همه باید ستاره شوند؟ همه لازم است ستاره شوند؟ اگر قرار است ستاره شوند برای چه هدفی است؟ برخی ستاره شدند خب حقشان است و زحمت کشیدند. مداحانی که در فضای بسیج و جبهه و... بودند از این هدف مبرا هستند، چون با هدف جهاد و شهادت زندگی می‌کنند و هر کسی عرق بسیجی دارد باید با نفس اینها انرژی بگیرد. عده‌ای باید باشند تا بچه‌هایی که بوی جبهه و جنگ می‌دهند دور این افراد باشند. همیشه باید سربازان امام زمان را آماده نگه داریم.

عده‌ای مشخص نیست از کجا تعلیم دیدند و در دامن چه کسی بودند که پدیده‌ای جدید در مداحی هستند. حرف ما روی اینها است. بزرگواری که جوان است و می‌خواهد ستاره شود و برای این ستاره شدن همه کار می‌کند. اگر این فرد حق ستاره شدن دارد، باید دید کنار کدام استاد است؟

ستاره شوید اما در کنار استاد

وقتی فرد شاگرد باشد همه سر تعظیم فرود می‌آورند و می‌گویند که او بزرگی دارد و زیر نظر بزرگی این کار را انجام می‌دهد. حرف ما این است که زیر نظر یک بزرگ ستاره شوند. بگویند زیر نظر فلان استاد است و صلاحیت دارد زحمت بکشد و حتی معروف شود. استاد موظف است شاگرد را از نظر علمی، مراقبتی، اخلاقی و... تربیت کند؛ ولی اگر کسی استاد نداشته باشد و نزد استادی نباشد، منطقی این است که نمی‌تواند ستاره شود و با بقیه رقابت کند؛ ستاره شدن را به شرط شاگردی نزد استاد و بزرگی می‌بینیم.

ستاره شدن دو وجه دارد که یکی از آنها نازیبا است؛ اما وجه زیبای آن ستاره شدن در دستگاه امام حسین (علیه السلام) است. این دو وجه را چطور در کنار هم ببینیم؟ اصلا ستاره شدن در دستگاه امام حسین(علیه السلام) یعنی چه؟

ستاره شدن در دستگاه امام حسین(علیه السلام) دو نوع است، یکی اینست که امام حسین(علیه السلام) او را ستاره کند. مشهور ِخوبان شدن موهبتی است، هر کسی این را به دست نمی‌آورد. بسیای از شخصیت‌های ما همانند آقای آهنگران را همه دوست دارند، این موهبتی است. او تلاشی برای معروف شدن نکرده است. مثلا حاج منصور ارضی نیز تلاشی برای ستاره شدن نکرده است، این محبت در دلها افتاده است. بخاطر تقوا، اخلاص و هدف مقدسی که داشته، نوای گرمش به دلها نشسته و همه پذیرفتند. اما یک زمان کسی می‌خواهد مصنوعی خود را ستاره کند که این خطرناک است. خطر این است که امکان کار نفسانی وجود دارد. فرد می‌خواهد به هر قیمتی ستاره شود؛ با خراب کردن دیگران، حرف زدن و... مشهور شود که نفسانی است؛ به همین دلایل است که می‌گوییم زیر نظر استاد باشند.

مداحی میدان نفس است چون با خوشامد مردم طرف هستیم

وقتی زیر نظر استادی می‌خوانید، آن بزرگ می‌گوید: «این شاگرد من هم بزرگ است» آنوقت از فردا همه احترام می‌گذارند. این ستاره شدن قیمت دارد که یک بزرگی انسان را نشان دهد، همانند ماه نو که همه نشان می‌دهند. اگر کسی بدون استاد و شناخت وارد این حوزه شود، چه تضمینی است که شئونات اباعبدالله را رعایت کند؟ شیطان به انسان حمله می‌کند. مداحی میدان نفس است چون با مردم و خوشامد آنها طرف هستید. تا اندازه‌ای برای نفس انسان خطر دارد چون مردم احترام می‌گذارند، برای کسی که ساخته نشده باشد خطر نفسانی دارد. اصلا مخالف ستاره شدن نیستیم اما می‌گوییم زیر نظر بزرگی ستاره شوید؛ باید مراقبی بالای سر فرد باشد که مبادا از کنار برخی کارهای نفسانی ستاره شوند.
منبع: تسنیم