متن کامل یادداشت به شرح زیر است.
پس از آن که رهبر انقلاب در ۲۹ مهر نامه ای خطاب به رئیس جمهور محترم نوشتند و در آن مطالب بسیار مهمی پیرامون برجام ابراز فرمودند و دستوراتی برای مرحله اجراء صادر کردند، آقای روحانی روز بعد بدان پاسخ داد. در باره این پاسخ نکاتی وجود دارد که ملاحظه میکنید.
۱. پاسخ هر نامه ای معمولا مانند آئینه ای است که اصل نامه را منعکس میکند. اگر کسی نامه ۲۹ مهر رهبری را نخوانده باشد و روز ۳۰ مهر با نامه آقای روحانی مواجه شود چه تصوری از نامه رهبر انقلاب پیدا میکند؟ آن چه از این طریق در ذهن این فرد نقش می بندد جز این نخواهد بود که رهبری مذاکرات را بی عیب و نقص شناخته و نتایج آن را که برجام باشد، پذیرفته و تأیید کرده¬اند تنها شروطی معمولی قرار داده اند که دولت با رعایت آن ها، " نسبت به اجرای کامل و با حسن نیت برجام اقدام خواهد نمود."همچنین وقتی آقای روحانی در پاسخ به مقام بالاتر از خودش نامه مینویسد و سراسر نامه ذکر برکات برجام است و چند بار از رهبر انقلاب تقدیر و تشکر میگردد، به ذهن فردی که نامه رهبری را نخوانده متبادر میشود که رهبر نیز کم و بیش همه این مناقب را برای برجام قائل است.
۲. اما وقتی به نامه رهبری رجوع کند میبیند درست عکس آن است. در حالی که آقای روحانی در نامه خویش مذاکرات و نتایج آن را اینگونه توصیف میکند: ملت "از یکی از خطیرترین گردنههای صعبالعبور، با افتخار و سربلندی، و با دستی پر از تأمین حقوق و منافع خود در برنامه هستهای، عبور کرد." و از مهر تأیید رهبری همراه با الزامات به عنوان" آغازگر فصلی نوین در حرکت رو به تعالی جمهوری اسلامی ایران" یاد میکند، در نامه رهبری آمده است: "محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود" و هدف اصلی از صدور نامه را رهبر انقلاب این میدانند که مسئولان "فرصتهای کافی برای رعایت و حفظ منافع ملّی و مصالح عالیهی کشور در اختیار داشته" باشند.
در حالی آقای روحانی از اجرای کامل برجام با حسن نیت سخن میگوید که شاکله اصلی نامه رهبری هشدارهای مستند نسبت به " دشمنی رژیم ایالات متّحدهی آمریکا را بر ضدّ جمهوری اسلامی" و "ورود فریبکارانهی آمریکا در مذاکرات هستهای، نه با نیّت حلوفصل عادلانه، که با غرض پیشبرد هدفهای خصمانهی خود دربارهی جمهوری اسلامی" صورت گرفته است. تمام سعی رهبری توجه دادن به خطرات سلطه طلبی آمریکا و مبنایی بودن دشمنی هیأت حاکمه آمریکا با ملت ایران است، ولی در پاسخ روحانی نسبت به این امر خطیر کاملا بی توجهی میشود.
۳. موضوع بسیار مهم این است که این تفاوت های فاحش اختلاف نظر بین دو صاحب نظر نیست تا ما آن را امری طبیعی بدانیم. گر چه موضع رهبری در باره برجام مستند است به واقعیات امروز و تاریخ ما و به تحقیقات دقیق در برجام که هم متضمن " نقاط مثبت و در اصلِ تثبیت آن نقاط" و هم تمام زوایای پرابهام و ضعف ساختاری آن را نشان میدهد. ضعف هایی که مکررا بیان شده ولی از طرف دولت دفاعی قابل قبول ارائه نشده است. بلکه موضوع از این حیث اهمیت بسیار زیادی دارد که قانون اساسی و شرع مقدس حق تعیین سیاست های راهبردی را به رهبری داده است و تمامی سیاستهای دیگر باید با آن ها هماهنگ باشد و همچنین تمام سیاستمداران نیز باید خود را با آن سیاستگذار همسو سازند. اگر تحلیل رئیسجمهور در این حد با رهبری فاصله داشته باشد خطر در اجرای برجام و عدم رعایت الزامات قانونی و شرعی دربرگیرنده منافع و مصالح ملی دو چندان خواهد شد.
۴. بنده به عنوان یک دوست و همکار قدیمی جناب روحانی از ایشان میخواهم این فاصله را که نه بر استدلال و واقعیات بلکه بر بی توجهی و تعلقات مبتنی است، از میانه بردارند. از گذشته درس بگیریم. فاعتبروا یا اولی الابصار.