کد خبر 488996
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۴ - ۰۱:۱۷

اگر با کارگرانی صحبت کنید که مسؤول جمع‌آوری و مدیریت زباله‌های شهری هستند، بسیاری از آن‌ها به شما خواهند گفت که هر روز، پیشروی دنیا به سوی پایان تاریخ را می‌بینند؛ این فاجعه از فرهنگ مصرف‌گرایی که با سبک زندگی آمریکایی پیوند خورده، نشأت گرفته است.

گروه جنگ نرم مشرق- فرهنگ مصرف‌گرایی که به طور گسترده با سبک زندگی آمریکایی پیوند خورده، منجر به فاجعه‌های زیادی در سطح جهانی شده تا جایی که بسیاری از کارشناسان جمعیت معتقدند که این افزایش جمعیت در جهان نیست که منابع طبیعی کره زمین را در معرض خطر قرار می‌دهد، بلکه سبک زندگی مصرف‌گرایی است که حتی با کاهش جمعیت هم هم‌چنان بشریت را با خطر انقراض مواجه کرده است.


فرهنگ مصرف‌گرایی، زمین را در معرض نابودی قرار داده است

وقتی مردم تنها به خودشان فکر می‌کنند، عواملی که آن‌ها را به هم متصل می‌کند و به آن‌ها حس "در جمع بودن" می‌دهد، از بین می‌رود. اتفاقاً هزینه‌ها و انرژی‌ای که امروزه مصرف می‌کنیم، بیش از هر عامل دیگری به تشدید این فردگرایی دامن می‌زند، چون به ما توانایی این را می‌دهد که خودمان را از بقیه جدا کنیم. روابط رودررویی که مردم غرب و به طور خاص آمریکا در دهه‌های 40 و 50 داشتند، اکنون از بین رفته است. تلویزیون در این میان نقش مهمی داشته است؛ ساختارهای اجتماعی که برای ادامه بقای بشر ضروری هستند، از جامعه آمریکا رخت بربسته‌اند.

ایدئولوژی اقتصادی آمریکا این است که اقتصاد قدرتمند، اقتصادی است که دائماً در حال رشد باشد. اما هیچ‌کس فکر نمی‌کند که هدف از داشتن اقتصاد چیست. "جان دی گراف" مدیر پایگاه اینترنتی "وقت خود را پس بگیرید" می‌گوید: «آیا هدف از اقتصاد، صرفاً این است که تولید ناخالص ملی افزایش یابد، به قیمت از بین رفتن سلامت، رفاه، خانواده و محیط زیست مردم؟ ما باید از خودمان بپرسیم چرا این‌قدر درگیر تولید و مصرف شده‌ایم، آن هم به قیمت از دست دادن تمام ارزش‌های دیگری که ادعا می‌کنیم به آن‌ها پای‌بند هستیم».

اقتصاد بر خلاف باور عمومی، بر اساس جریان مالی نیست، بلکه بر اساس جریان انرژی و منابع طبیعی است. بنابراین کلمات زیادی می‌توان برای توصیف اقتصاد آمریکا به کار برد: دیوانه‌وار، نابودگر، و نهایتاً خودکشی. زیر پوست آن‌چه در ظاهر، عرضه بی‌پایان محصولات جدید است، واقعیتی وجود دارد که به عمد کم‌رنگ نگه داشته شده است. انرژی ارزانی که جوامع مدرن و صنعتی بیش از یک قرن بر آن تکیه کرده‌اند، ممکن است توان همراهی با سرعت رشد اقتصادی ما را نداشته باشد.


انرژی ارزانی که جوامع صنعتی به آن تکیه می‌کنند،
شاید توان پابه‌پا آمدن با رشد اقتصاد دنیا را نداشته باشد

در اولین روزهای سال 1901، یک چاه نفت در تگزاس آمریکا کشف شد که میزان تولید نفت در تمام دنیا را تکان داد. نظریه "اقیانوس نفت" که در دهه اول قرن بیستم در سینمای آمریکا خیلی تبلیغ می‌شد، به تدریج به ترافیک خودروها در دهه 1910 منجر شد و همراه با تحولاتی که در فناوری به وجود آورد، سرنوشت دنیا را رقم زد. آن‌چه کشف گسترده نفت به وجود آورد، اول از همه تحول در روش‌های حمل‌ونقل بود. اکنون انسان‌ها با یک لیتر سوخت می‌توانستند مسافت‌های طولانی را طی کنند و این به خاطر انرژی سرشاری بود که در یک گالن نفت وجود داشت. می‌توان گفت انرژی یک گالن گازوئیل، معادل انرژی یک ماه کار کردن یک مرد قوی بود و بنابراین تعجبی نداشت که با این انرژی می‌شد کارهای زیادی انجام داد.

وقتی انسان‌ها به این انرژی عملاً بی‌نهایت و بسیار ارزان دست پیدا کردند، پتانسیل موجود در آن را به گونه‌ای آزاد کردیم که نتایج شگفت‌انگیز و در عین حال، فاجعه‌باری داشت. کره زمین کاملاً متحول شد، جمعیت بشر افزایش شدیدی پیدا کرد، مردم توانستند به هر گوشه‌ای از زمین بروند. کشف نفت نتایج دیگری هم داشت، مثلاً این‌که روش کشت مواد غذایی را متحول کرد، تا جایی که می‌توان گفت انسان‌ها دارند سوخت‌های فسیلی می‌خورند.

کشاورزی صنعتی یعنی استفاده از زمین کشاورزی برای تبدیل نفت و گاز به غذا. نکته مهم این است که برای استفاده از سایر اشکال انرژی مانند چوب و ذغال سنگ، باید آن‌ها را استخراج کنید یا تکه‌تکه کنید یا به روش‌های دیگر آن‌ها را برای استفاده، آماده کنید. این در حالی است که نفت و گاز، خودشان جاری می‌شوند. اوایل، این اتفاق واقعاً به شکل "جریان" می‌افتاد، چون نفت و گاز تحت فشاری که در زیر زمین تحمل می‌کردند، با وجود اولین روزنه، خود را به بیرون می‌پاشیدند.


اوایل، نفت خودبه‌خود از زمین "می‌جوشید"
و بر خلاف امروز نیازی به "استخراج" نداشت

به تدریج که این فشار، کم می‌شود (و به نظر می‌رسد اکنون این اتفاق آغاز شده است)، ما متوجه خواهیم شد که تفاوت زیادی وجود دارد میان انرژی‌هایی که خودشان بیرون می‌آیند و انرژی‌هایی که باید آن‌ها را استخراج کنیم، یا ذوب کنیم، یا ببُریم، و یا پردازش کنیم. "نقطه اوج جهانی نفت" یعنی نقطه‌ای که از آن به بعد، تولید نفت، روند کاهشی به خود می‌گیرد.

از سوی دیگر، در شرایط حاضر، انسان‌ها به اندازه 1.2 برابر منابع موجود در کره زمین مصرف می‌کنند و اگر روزی، همه مردم به اندازه آمریکایی‌ها مصرف کنند، این میزان به 5 برابر منابع کره زمین می‌رسد. متأسفانه این حرکت به سوی مصرف بیش‌تر با سرعت زیادی در حال وقوع است. فناوری‌های امروز بشر آن‌قدر قدرتمند و تأثیر انسان‌ها بر کره زمین آن‌قدر بزرگ است که داریم بنیان‌های اکولوژیک را که آینده‌مان به آن‌ها وابسته است، زیر و رو می‌کنیم.

غلبه بر چالش‌هایی به این بزرگی، قطعاً راه‌کارهای بزرگ و تفکر جمعی را می‌طلبد. با این حال، تا زمانی که مردم نتوانند یا نخواهند بپذیرند که این مشکل بزرگ در وهله اول، واقعاً وجود دارد، راه‌حل‌های این مشکل نیز قطعاً محقق نخواهد شد. وقتی به دور و بر خود نگاه می‌کنید، به نظر نمی‌رسد که مردم فکر کنند مشکلی وجود دارد. به این وضعیت "سندروم روز آفتابی" می‌گویند: به بیرون که نگاه می‌کنید، یک آسمان آبی و روز آفتابی را می‌بینید، آب تصفیه شده و تمیز به راحتی از شیر خارج می‌شود، کوه‌های زیادی وجود دارد تا برای اسکی به آن‌ها بروید، برق تقریباً هیچ وقت قطع نمی‌شود، سوپرمارکت‌ها همه نوع محصولی دارند. همه این‌ها باعث می‌شود مردم واقعاً نتوانند درک کنند که مشکلی بزرگ در دنیا وجود دارد.


"سندروم روز آفتابی" وقتی است که مردم به آسمان آفتابی نگاه می‌کنند
و به نظرشان نمی‌رسد که مشکلی بزرگ، کره زمین را تهدید می‌کند

در حال حاضر حدود 25 درصد از گونه‌های گیاهی و جانوری زمین در معرض خطر انقراض هستند. دانشمندان می‌گویند پدیده انقراض تا کنون 5 بار روی زمین اتفاق افتاده است و عمدتاً به خاطر عواملی بوده که از کنترل ساکنان زمین خارج بوده است؛ از برخورد شهاب‌های آسمانی با زمین گرفته تا انفجارهای آتش‌فشانی. اما این اولین بار است که کره زمین قرار است شاهد انقراض نسل موجودات به دست یکی از خود گونه‌ها، باشد. ما در معرض انقراضی هستیم که از انقراض دایناسورها بسیار سریع‌تر است. خودمان هم موجب این انقراض هستیم.

یک تصور جذاب و در عین حال وحشتناک این است که فکر کنیم اقدامات مصرف‌گرایانه که ما مرتکب می‌شویم، در برابر دنیا آن‌قدر کوچک هستند که اهمیتی ندارند. وقتی ما یک خودرو می‌خریم، این یک عدد در مقابل میلیون‌ها خودرویی که هر سال فقط در کشور ما فروخته می‌شود، چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد؟ به این ترتیب، هر نفر می‌تواند رفتارهای مصرفی خود را توجیه کند، در حالی که مجموع همین رفتارها دارد کره زمین را به یک زباله‌دان تبدیل می‌کند.

اگر با کارگرانی صحبت کنید که مسئول جمع‌آوری و مدیریت زباله‌های شهری هستند، بسیاری از آن‌ها به شما خواهند گفت که هر روز، پیش رفتن دنیا به سوی پایان تاریخ را می‌بینند. اگرچه که پایان تاریخ سریع اتفاق خواهد افتاد، اما به نظر می‌رسد انسان‌ها دارند آگاهانه به سوی آن قدم برمی‌دارند.


حجم زباله‌هایی که هر روز در دنیا تولید می‌شود شاید
یکی از اولین نشانه‌های نزدیک شدن دنیا به پایان خود باشد

اگر از مردم بپرسید آیا دارند به روشی زندگی می‌کنند که به نظر خودشان روش درستی است، قطعاً اکثریت آن‌ها مجبور هستند پاسخ منفی به سؤال شما بدهند. در عین حال، هزینه اشتباه زندگی کردن به نظر ما آن‌قدر کم است که می‌پذیریم اشتباه زندگی کنیم، اما خودروی بهتری داشته باشیم یا تابستان و زمستان را کمی راحت‌تر بگذرانیم یا مثلاً یک دست کابینت زیبای چوبی در خانه‌مان نصب کنیم.

از سویی، همه مردم به یک اندازه از منابعی بهره‌مند نمی‌شوند که کره زمین در اختیار ما گذاشته است و همه مردم به یک اندازه هزینه برای این منابع نمی‌پردازند. همین موجب می‌شود تا احتمال درگیری میان افراد و پیامدهای آن افزایش پیدا کند. شاید بزرگ‌ترین تهدیدی که نسل بشر با آن مواجه است، این است که هیچ‌کس ضرورت تغییر در ارزش‌های کنونی و یادگیری به فکر دیگران بودن را درک نمی‌کند.

صد نفر از برندگان جایزه نوبل طی هشداری مشترک به نسل بشر گفته‌اند: "عمیق‌ترین خطر علیه صلح جهانی در سال‌های آتی، اقدامات غیرمنطقی دولت‌ها یا اشخاص نیست، بلکه تقاضاهای مشروع محرومین در جهان خواهد بود." وقتی منابع یک منطقه را غارت می‌کنید، قطعاً مردم آن منطقه دچار مشکل می‌شوند و این یعنی می‌توانید بر آن تسلط پیدا و کنترل کنید و منابع بیش‌تری را به سوی خودتان روانه نمایید.


تأثیری که گوشی‌های همراه بر اکوسیستم زمین می‌گذارند، باورنکردنی است

الآن امکانات زیادی برای این کار فراهم است، از جمله انواع روش‌های حمل‌ونقل که عمدتاً نوعی دزدی دریایی قانونی هستند. ما به واسطه این‌که این دزدی را قانونی اعلام کرده‌ایم، منابع را از جاهای مختلف دنیا برمی‌داریم و در یک نقطه خاص متمرکز می‌کنیم. این یعنی عده‌ای از مردم از فقر رنج می‌برند و عده‌ای، بیش از نیاز خودشان امکانات دارند. همین دست‌کم یکی از ریشه‌های بی‌عدالتی اقتصادی است.

آمریکایی‌ها باید غرورشان را کنار بگذارند تا بفهمند با دلارهای‌شان و به نام‌شان چه آسیب‌هایی به دنیا وارد شده تا آن‌ها بتوانند اجناس را ارزان بخرند. مردم دنیا در نظامی بیولوژیک زندگی می‌کنند و به عنوان یکی از موجودات این نظام، تا ابد درگیری بر سر این‌که منابع را چگونه باید تقسیم کرد، وجود خواهد داشت. بنابراین اولین قدم در راه بلوغ ما به عنوان یک خانواده انسانی این است که ضرورت یادگیری روش زندگی پایدار روی کره زمین را درک کنیم.

این وضعیت آن‌قدر پیچیده است که هیچ دولت واحدی نمی‌تواند راه‌حل آن را بیابد و به موقع کاری انجام دهد تا مشکل حل شود. بنابراین بشریت نیازمند اشخاصی است که تک‌تک، زندگی خود را اصلاح کنند و به امید مؤسسات مالی و سازمان‌ها و دولت‌ها نمانند؛ هر کدام از ما باید در آینه نگاه کنیم و ببینیم با زندگی خودمان چه کار می‌کنیم و تصمیماتی بگیریم که در کنار تصمیمات دیگر افراد، ما را به سوی یک آینده پایدارتر ببرد.

{$sepehr_media_1217689_400_300}
نسل موجودات کره زمین در آستانه انقراض - دانلود