کد خبر 492048
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۴

مقامات کابينه اسرائيل هرچند نسبت به افزايش گستره اقدامات و نفوذ منطقه‌اي ايران پس از توافق هسته‌اي به صراحت اذعان مي‌کنند، اما همچنان براي تدوين کردن يک راهبرد مناسب براي دوران پسابرجام در حال تقلا هستند.

به گزارش مشرق، تحليلگر نشريه نشنال اينترست در گزارشي نوشت که پس از يک هفته انجام ديدارهاي متنوع در اسرائيل، يک چيز براي من مشخص شد:‌ اينکه اسرائيل هيچ راهبردي در مورد ايران ندارد. به نظر مي‌رسد که نه تنها ناکامي در تلاش براي ممانعت از توافق هسته‌اي ايران، بلکه گذر از «روز اجراي» توافق در 18 اکتبر نيز مقامات اسرائيلي را از خواب پس از توافق، بيدار نکرده است. اسرائيلي‌ها خود را در قامت يک تماشاگر صرف در مقابل رقم خوردن سرنوشت‌شان مي‌بينند - وضعيتي که با مداخله روسيه در سوريه تشديد شده است.

براي مدت شش سال، راهبرد نتانياهو در مقابل ايران مشخص بود. وي با موفقيت توانست که ايالات متحده را در تلاش‌هاي خود همراه کند، تلاش‌هايي شامل تحريم‌هاي اقتصادي، انزواي ديپلماتيک و ايجاد يک تهديد نظامي معتبر براي وادار کردن ايران به انتخاب بين برنامه هسته‌اي و بقاي خود.

اما فقدان اولويت‌ها و يک سياست مشخص از سوي اسرائيل در قبال ايران، منعکس کننده نداشتن يک راهبرد واقعي است. اول از همه، اسرائيل خواهان آن است که گروه 1+5 توافق هسته‌اي را به دقت و با سختگيري اجرا کنند؛ با وجود اينکه تنها مکانيزم تنبيهي تعبيه شده در اين توافق بازگشت سريع تحريم‌ها است، اما اين نگراني شديدا وجود دارد که دولت اوباما نقض‌هاي صورت گرفته از ايران را ناديده گرفته و پنهان کند، زيرا بابت از بين رفتن کليت توافق نگران است. دوم، اسرائيل مايل است که با ايالات متحده به يک درک مشترک کامل از چگونگي تفسير نکات مهم توافق از نظر اسرائيل برسد. در اين شرايط تأخير يا عدم تمايل و يا ناتواني دولت آمريکا براي اعمال هرگونه تنبيهي عليه ايران به خاطر آزمايش موشکي اخير آن يا بازداشت چهار شهروند آمريکايي از سوي تهران شديدا نگران کننده است. و نهايتا اسرائيل مايل است تا آسيب‌هاي وارده به اتحاد خود با آمريکا را مرتفع کرده و روابط مثبت خود با رئيس جمهوري آمريکا را در سال آخر زمامداري‌اش بازسازي کند. اينکه اين امر واجد چه معنايي است و يا چگونه رخ مي‌دهد چندان مشخص نيست، اما نشست برنامه‌ريزي شده نتانياهو و اوباما مي‌تواند نقطه آغاز رسمي اين فرآيند باشد.

اين رويکرد شانس کمي براي موفقيت دارد. هدف اين رويکرد نه تهران که اوباما است، کسي که همدلي کمي با متحده کوچک‌تر خود دارد، اما با اين حال ايران را نه يک مشکل‌آفرين بلکه به صورت يک حلال مشکلات مي‌بيند. حتي اگر تلاش‌هاي اسرائيل در قبال رئيس جمهوري آمريکا توأم با موفقيت باشد، ماهيت موقت محدوديت‌هاي اعمالي عليه غني‌سازي اورانيوم و فرآيندهاي بازفرآوري ايران، به اين معنا خواهد بود که حتي اگر توافق هسته‌اي با شدت تمام اجرايي شود مانع از اين نخواهد شد که ايران به يک دولت در آستانه هسته‌اي شدن مشروع تبديل شود. در اين وضعيت اگرچه گزينه‌هاي اسرائيل در قبال ايران از نظر نظامي اجرا شدني است، اما از نظر ديپلماتيک فاجعه‌بار خواهند بود، امري که به شدت بر روح و روان اسرائيلي‌ها سنگيني مي‌کند.

اسرائيل نمي‌تواند تا آمدن رئيس جمهوري بعدي آمريکا منتظر بايستند. و به شکلي متناقض نيز، توافق هسته‌اي اگر اجرايي شود، تهديد گريز هسته‌اي ايران را در کوتاه‌مدت کاهش مي‌دهد، اما تهديد ناشي از اقدامات و خصومت‌هاي معمول (غيرهسته‌اي) ايران را به شدت افزايش مي‌دهد. اسرائيلي‌ها مطمئن هستند که اولين نتيجه دستيابي ايران به پول‌هاي بلوکه‌شده، تقويت توانمندي‌هاي حزب‌الله است. علاوه بر آن، اسرائيلي‌ها باور دارند که اين توافق «تجاوزکاري‌هاي» ايران را بيشتر مي‌کند، و آستانه تحمل دولت آمريکا در مقابل اعمال «شرورانه» ايران افزايش مي‌دهد تا از به مخاطره افتادن توافق هسته‌اي اجتناب کند. کابينه اسرائيل به صراحت به اين نگراني‌هاي عميق اذعان مي‌کند اما همچنان براي تدوين کردن يک راهبرد مناسب در دوران پسابرجام در حال تقلا هستند.
منبع: تسنیم