کد خبر 493597
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۳

حضرت علي (علیه السلام) مي فرمايد: "ما جفت الدموع الا بقسوه القلوب / اشك ها خشكيده نشد مگر به خاطر سنگدلی.

 گروه دین مشرق - در ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله (ع) عزادارانی هستند که تحت تأثیر فضای عاطفی آنچه بر سر سیدالشهدا و اهل بیت (ع) آمده اشک می ریزند و مویه می کنند. از طرف دیگر عزادارانی هم هستند که با آن که در زمره دوستداران حضرت اباعبدالله هستند و حتی می دانند ثواب بسيار زيادي براي گريه بر امام حسين (ع) بيان شده، اما به هنگام نوحه و ذکر مصیبت، اشکی از چشمان آن ها جاری نمی شود. پرسش این است که چگونه آدمی به این توفیق می تواند برسد؟

ببین چقدر غم حسین (ع) در سینه توست؟

گريه بر امام حسين(ع)، گريه سوگ و غمگساري است. اگردر پي عزاداري و گريه هستيم، بايد غم حسين(ع) را در دل داشته باشيم و داغ حضرتش را در سينه جاي دهيم.

"داغ‏ديدگي و غم" به فقدان ناشي از مرگ شخص گفته مي‏شود كه نسبت به او، دلبستگي عاطفي وجود دارد. بنابراين بايد دلبسته بود تا با از دست دادن، به غمش مبتلا گرديد و از فقدان او، غمگين شد و گريه و سوگ به پا داشت. قلبي كه دلبسته امام حسين(ع) نيست، از نبودن امام متلاطم نمي‏شود و آرام و قرار او به هم نمي‏خورد. اگركسي مي‏خواهد در سينه‌اش غم امام حسين(ع) خانه كند تا از شهادت او غمگين گردد، بايد دلبسته حضرت باشد.

گریه بر امام حسین (ع) از دلبستگی و دلبستگی از معرفت می آید

دلبسته امام حسين(ع)، از غم فراق و اندوه شهادت او غمگين مي‏گردد. آن‏گاه كه غم آمد و علت شد، گريه و عزاداري بي‏چون و چرا ظاهر مي‏شود. عزيز و دلبند از دست دادن همان و ماتم‏زده گشتن و گريه سر دادن همان.

راه تحصيل دلبستگي "شناخت" است. آشنايي با يك پديده، پي بردن به نقش آن در زندگي - به ويژه نقش عملي و تأثير آن در تحصيل اهداف زندگي و آشنايي با جايگاه آن در زندگي - جملگي مسيرهاي شناخت و در پي آن رسيدن به دلبستگي است. از نظر علمي، زندگي كردن با يك پديده، افزون برآشنايي و راه‏هاي شناختي، موجب دلبستگي مي‏شود.

اگر در پي گريه و سوگواري براي امام حسين(ع) هستيم، بايد شناخت خود را از ايشان افزايش دهيم. شناخت اباعبداللّه(ع)، اهداف او، مكتب، مرام و عقيده ايشان، نقش او در حيات فردي، اجتماعي و ديني و جايگاه امام در زندگي و زيستن با اين شناخت، جملگي موجب دلبستگي با سالار شهيدان مي‏شود. البته مقصود آن است كه شناخت ما از حضرت حسين(ع) و اهداف، مرام و مكتب او، نبايد محدود به يك شناخت ذهني و تصور صرف گردد؛ بلكه بايد بر اساس شناخت زندگي كرد تا دلبستگي حاصل شود؛ وگرنه از خيلي افراد آگاهي و شناخت داريم، ولي هرگز از فقدان آنها غمگين نمي‏شويم. پس افزون بر شناخت، بايد بر اساس همان، با آن فرد زندگي كنيم و يا او در زندگي ما جايگاهي بيابد. گويا با شخص او مدت‏ها زير يك سقف زندگي كرده‏ايم تا دلبستگي ايجاد گردد.

اشک چشم نشانه رقت قلب است

گريه ترجمان دل است. كسي كه عزادار است و مرگ عزيزي قلبش را مي‏ سوازند، بايد گريه كند. وقتي كه دلش ياد از او مي‏ كند و زبانش سخن از او مي ‏گويد چشمش نيز با او همدردي مي‌كند. مگر چشم از زبان صادقانه ‏تر سخن نمي‏ گويد؟!

از من مپرس كاتش دل درچه غايت است از آب ديده پرس كه او ترجمان ماست‏. اشك چشم نشانه رقت قلب است. كسي كه از صحنه دلخراش منقلب نمي‏شود تا اشك تأثر بريزد و نيز از حقيقت و جلوه زيبائي لذت نمي‏برد تا اشك شوق جاري گرداند، از قلب سليم و روح متعادل برخوردار نيست.

چه کنیم به رقت قلب و روح برسیم؟

اشك چشم و حال و هواي خوش، نيز دعا و عبادات، وجود يك علت بسيار مهم را مي طلبد و آن رقت قلب است، يعني دل انسان بايد رقيق گردد و سنگدلي تبديل به نازك دلي شود. حضرت علي (ع ) مي فرمايد: "ما جفت الدموع الا بقسوه القلوب / اشك ها خشكيده نشد مگر به خاطر سنگدلي".

پس ابتدا بايد اسباب قساوت قلب را شناخت كه عبارتند از: گناه بزرگترين سبب قساوت قلب است. امام علي (ع) مي‌فرمايد: "ما قست القلوب الا لكثره الذنوب / دل ها جز با گناه سخت نمي شود".

دومین موضوع در این رابطه، آرزوها و خواهش‏هاي دنيوي و خواسته‏هاي نفساني است. خدا به حضرت موسي (ع) مي فرمايد: "لا تطول في الدنيا املك فيقسو قلبك و القاسي القلب مني بعيد / آرزويت را در دنيا طولاني مكن تا قلبت با قساوت گردد. كسي كه قساوت قلب دارد، از من دور است".

موضوع دیگر پرخوري است. پيامبر فرمود: "نميرانيد دل‏ها را به زياد خوردن و آشاميدن، زيرا مانند زراعتي كه بيش از حد آبش دهند، دل مي‌ميرد". مولي علي (ع ) مي فرمايد: "من كثر طعامه سقم بدنه و قسي قلبه/  هر كس طعامش زياد شود بدنش بيمار و قلبش با قساوت مي شود".

عامل دیگر پرگويي يا سخني است كه چه بسا حرام نباشد و مباح بوده، اما زيادي آن مكروه و موجب قساوت قلب است.

مولفه مهم دیگر پرخوابي است. امام صادق (ع) فرمود: "خواب زياد دين و دنياي شخص را از بين مي‏ برد".

عامل تعیین کننده در دفع رقیق القلبی از انسان ثروتمندي زياد است. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: "مال زياد و حب به آن، دين شخص را فاسد مي‏كند".

كسي كه تلاش او صرفا جمع مال و حفظ و زياد كردن آن شد ديگر در مقام تحصيل ايمان و عمل صالح و زياد كردن توشه سفر آخرت نخواهد بود، نيز حقوق خدا را از ثروت خود ادا نمي‏كند، پس دين خود را خراب كرده است.

غفلت نیز عالم مهم دیگر است. امام باقر (ع) در این رابطه به جابر جعفي فرمود: "پرهيز كن از غفلت كه در غفلت قساوت قلب است".

گناه پشت گناه، نشستن با مردگان - آنها به تعبير پيامبر گرامي(ص) هر بنده خوش گذران سركش و هر شخصي است كه براي حيات پس از مرگش كار نمي‏كند - گوش دادن به لهو و لعب و راحت‏طلبي نیز در این باره مؤثرند.

چگونه قساوت قلب را درمان کنیم؟

اما براي درمان قساوت، بر هر انسان عاقلي لازم است گاهي دل خود را وارسي كند؛ اگر در آن بيماري و انحراف از فطرت را ديد بايد فوراً در مقام معالجه آن برآيد و اسباب قساوت را از خود دور كند. بايد از گناه خودداري نمايد و نسبت به دنيا زهد ورزد و از اسباب غفلت پرهيزكند. امام علي (ع ) مي فرمايد: "ان الزاهدين في الدنيا تبكي قلوبهم و ان ضحكوا / زهد ورزان در دنيا قلب هايشان مي گريد، گر چه به ظاهر بخندند". گريه قلب همان رقت قلب است و با زهد حاصل مي شود. زهد يعني دل را درگرو مال و آمال نگذاشتن.