آنچه در دو سال گذشته در هشدارهای بزرگان نظام نیز در مناسبتهای مختلف، ابراز شده ناشی از همین تغییرات نرم صورت گرفته در عرصه رسانهای کشور بوده است که به صورتی کمسابقه و البته محسوس، جریان نفوذ با تمرکز بر بستری نرم درپی اجرای مأموریت و ایجاد شرایط موردنظر بوده است.
متاسفانه آنچه در ارتباط با بحث نفوذ این روزها در رسانه محل مناقشه بوده و عدهای در تلاشند با ادله به ظاهر منطقی آن را تخفیف و تنزل دهند مترادف کردن واژه «نفوذ» با «جاسوس» و نهایتا بیمعنا دانستن و انکار وجود چنین جریانی در رسانههای کشور است.
لازم است دقت شود که اگرچه در ادبیات معمول واژه جاسوس معنای خاص خود را دارد، اما در حوزه رسانه این جریان نه در پی انتقال اطلاعاتی محرمانه به دشمن که در واقع در پی اجرای طراحی دشمن در داخل برای تغییر باورها، تحلیلها و برداشتها نسبت به آرمانها، داشتهها و پدیدههای پیرامونی یک ملت است. این جریان در عرف رسانه جریان نفوذی تلقی میشوند که یقینا خروجی رفتار آنها بسیار پیچیدهتر و هوشمندانهتر از جاسوس به معنای مصطلح آن است.
نگاهی گذرا به محتوا و خروجی برخی رسانههای داخلی در دو سال گذشته به روشنی گویای این واقعیت است که در یک هماهنگی آشکار و تقسیم نقش با جریان رسانهای دشمن تمرکز عجیبی بر موارد زیر صورت گرفته است: القای راهبرد «تسلیم مقابل دشمن (آمریکا)» به عنوان راهحل مشکلات عمومی و اقتصادی کشور و همچنین راهحل مساله هستهای، ایجاد خوشبینی و اعتمادسازی نسبت به دشمن و بزک چهره خشن و جنایتکار و استکباری دولت آمریکا، القای «وابستهگرایی» و «نفی استقلال» بهعنوان تنها راه پیشرفت کشور، گرهزدن آینده و اقتصاد کشور به مذاکرات هستهای، طرح مطالبات ساختارشکنانه و غیرقانونی، چهرهسازی و ترویج و بازنمایی نظرات و شخصیت «محکومان» و «عناصر و جریانهای سیاسی موثر» در فتنه 88، برجستهسازی «نگاه به بیرون»، عادیسازی عبور از خطوط قرمز و اصول اساسی انقلاب اسلامی، القای نتیجه بخش نبودن مقاومت و معرفی ضرورت کنار آمدن با آمریکا بهعنوان راهحل مشکل، تلاش برای انحراف بحث مذاکرات هستهای به ضرورت مذاکره و ارتباط مستقیم با آمریکا، کمرنگ کردن اخبار تحریمهای جدید اعمال شده علیه ایران و در مقابل انتشار اخبار غیرواقعی درباره لغو تحریمها، سیاهنمایی از شرایط کشور، برچسب «افراط» و «تندروی» زدن به جهتگیریهای اصولی و انقلابی، دوقطبیسازی درون حاکمیت و بزرگنمایی اختلافات میان قوا، متهم کردن نهادهای حاکمیتی به تقابل با دولت و ایجاد بیاعتمادی و بیاعتباری نسبت به آنها در افکار عمومی، برجستهسازی آثار تحریمها، پیگیری رفع ممنوعیت دسترسی به شبکههای اجتماعی و معرفی مخالفان بهعنوان مخالفان آزادیهای عمومی و...
عناوین فوق به قدری به ذهن نزدیک است که یقینا همه خوانندگان این یادداشت دهها شاهد مثال دیگر آن را در این دو سال در تیتر و محتوای برخی روزنامههای داخلی به صورت روزانه مشاهده کرده و به حقیقت آن اذعان دارند. تبیین این حقیقت نه یک «تسویهحساب سیاسی» است و نه برای کشف آن نیاز به «پلیس مخفی» است. این همان مأموریتی است که برخی پادوهای داخلی با هماهنگی و همکاری اجنبی مسئولیت انجام آن را بهعهده گرفتهاند و شاهد عینی آن نیز خیل عناصر رسانهای است که در سالهای گذشته در مقاطع حساس همین مأموریت را داشتهاند و با افشا شدن آن از کشور گریختند و امروز در بی.بی.سی، صدای آمریکا و رادیو فردا و... ادامه مأموریت خائنانه و خیانتکارانه خود را دنبال میکنند. آیا این شواهد قابل انکار است؟
گذشته پیشروی ماست و تاریخ در حال تکرار شدن. هوشمندی عناصر دلبسته به انقلاب اسلامی در آن است که اجازه ندهند همان وقایع تلخ مجددا تکرار شود.