به گزارش مشرق، محمد جواد آهسته: جمعه 13 نوامبر (2015) برای همیشه در تاریخ فرانسه خواهد ماند؛ شبی که ساکنان پاریس بهطور غیرمنتظره با چندین حادثه تروریستی مرگبار روبرو شدند بهگونهای که در این شب هفت حمله خونین تروریستی در نقاط مختلف پایتخت به وقوع پیوست. گروه تروریستی داعش بلافاصله، مسئولیت "شب وحشت" را بر عهده گرفت و آن را "انتقام به خاطر سوریه" خواند. داعش این عملیات را "11 سپتامبر فرانسوی" نامید. اما آنچه در فرانسه رخ داد، نتیجه سیاستهای رهبران فرانسه است؛ به عبارتی بهتر، بازتاب خط مشی کلی اکثر کشورهای اروپایی است که در چارچوب اتحادیه اروپا بر اساس آن عمل میکنند.
تبدیلشدن اروپا به پناهگاه مهاجران از سراسر جهان بدون درنظرگرفتن سطح فرهنگ مهاجران و آمادگی سازش با محیط اروپایی ثمره خونینی به بار آورد که درنتیجه آن اروپا بهتدریج به مکانی ناامن حتی برای شهروندان اروپایی تبدیل خواهد شد. لیبی قبل از سقوط معمر قذافی عملاً بهعنوان دیوار دفاعی اروپا برای ورود مهاجران به این قاره عمل میکرد، زیرا لیبی یکی از کشورهای جذبکننده مهاجران آفریقایی بود. درآمد بالای نفت موجب عدم گرایش مردم لیبی به کارهای سنگین و کاهش مهارتهای کاری شده است، به همین دلیل فضا برای مهاجران کشورهای فقیر آفریقایی فراهمشده است. اما با سقوط لیبی دیوار دفاعی فروریخته و سیلی از مهاجران از آفریقا و خاورمیانه بهسوی اروپا سرازیر شدند.
جنگ داخلی درنتیجه تجاوز ناتو به لیبی و سومالیزه کردن این کشور منجر به تشدید مهاجرتهای غیرقانونی به اروپا شد و پس از باز شدن دریچه نفوذ، مهاجران زیادی از کشورهای مختلف منجمله سوریه و عراق، یمن و سودان، سومالی، افغانستان و مالی نیز به اروپا پناه بردند که با عقبگرد کوتاهی مشاهده میکنیم که آمریکا و غرب در تمامی این کشورها به اجرای دموکراسی مخصوص به خود پرداختند. بنابراین پایههای حادثه 13 نوامبر پاریس پیشتر بنا شدند و در بطن این ستونها، سیاست خارجی فرانسه در خاورمیانه و آفریقا پنهانشده است. بنابراین درنتیجه استعمارگری و چپاول گری فرانسه، مهاجران انتقامجو در بطن فرهنگ فرانسوی جای گرفتند، اما به دلیل نگاه "از بالا به پایین" جامعه فرانسه به مسلمانان این کشور، جامعه اسلامی فرانسه همچنان شهروند درجه دوم و درجه سوم محسوب میشوند.
مهاجرت میلیونی کشورهای عربی آفریقایی در چندین دهه، جمعیت چندلایهای را در فرانسه با فرهنگهای مختلف و گاها متضاد به وجود آورده و بیشتر مهاجران به دلیل شرایط نامساعد زندگی و آمار بالای بیکاری درنتیجه سیاستهای فرانسه به این کشور مهاجرت کردند. به همین دلیل قشر بزرگی از مهاجران خواهان انطباقپذیری با فرهنگ و جامعه فرانسوی نیستند و خود را یک جامعه مستقل میدانند. هرچند که بسیاری از مهاجرانی که پیشتر از الجزایر، مراکش، سنگال و دیگر کشورهای آفریقایی به فرانسه آمدند اکنون زبانی بهجز فرانسوی بلد نیستند اما بااینحال هویت اسلامی خود را ولی با پسزمینه فرانسوی حفظ کردند و فرهنگ اسلامی پل ارتباطی میان نسلهای مختلف مهاجران است. امروزه، بخش عمدهای از مهاجران مقیم فرانسه را اعراب و الجزایر، مراکش، تونس، لیبی، سوریه، عراق، سنگال، گینه، مالی، نیجریه، کامرون، چاد، موریتانی و سومالی تشکیل میدهند. بر اساس منابع روسی، مهاجران 20 درصد از کل جمعیت فرانسه را تشکیل میدهند.
به گفته "یکاترینا دمینچوا" جامعهشناس روس، جوانان عرب و آفریقایی مهاجر مقیم فرانسه از فرهنگ دوگانهای برخوردارند و بهگونهای دچار تضاد شخصیتی هستند، چراکه آنها از یکسو با بافرهنگی غربی که از عنفوان کودکی در آن بزرگ شده اند، زندگی میکنند و از دیگر سو با فرهنگ عربی آفریقایی والدین خود در خانواده آشنا میشوند که این دوگانگی شخصیت یعنی تربیت اسلامی در فرهنگ غربی به افراطگرایی آنها منجر شد. ازاینرو هضم نشدن مهاجران در فرهنگ ضد اسلامی از یکسو و سیاستهای سرکوبگرانه فرانسه در کمرنگ کردن اسلام از دیگر سو موجب پسزده شدن مهاجران از جامعه فرانسوی و گرایش آنها به اسلامگرایی شده است. به تصویر کشیدن کاریکاتور پیامبر اسلام (ص) از سوی نشریه فکاهی "شارلی ابدو" مصداق این ادعا است که این اقدام عملاً اعتقاد و فرهنگ جهان اسلام را به تمسخر گرفته که با واکنشهای منفی از سوی کشورهای اسلامی نیز مواجه شده است. اما شرایط جامعه فرانسه با ورود موج جدید مهاجران خاورمیانه و شمال آفریقا بهویژه از سوریه که به "پناهندگان" معروف هستند بدتر شد. آنچه فرانسه امروز را در پرتو ورود مهاجران به چالش میکشد این است که اکثر پناهندگان دارای مهارتهای نظامی و کاری هستند و در وهله دوم تشخیص پناهگاه واقعی از تروریست هدفمند دشوار است. بنابراین گسلهای فرهنگی در جامعه فرانسه و جهتگیریهای سیاسی این کشور در تبعیت از ماجراجویی ایالاتمتحده در خاورمیانه، بیثباتی و ناامنی را به اروپا به ارمغان آورد و از آغاز سال جاری (2015) تاکنون سه حادثه تروریستی مرگبار(حمله به دفتر نشریه "شارلی ابدو" در ژانویه، حمله به یک کارخانه شیمیایی در نزدیکی لیون و حادثه اخیر پاریس در نزدیکی ورزشگاه «استادو فرانس») در فرانسه به وقوع پیوست که گروه تروریستی داعش مسئولیت هر سه حادثه را بر عهده گرفت. حال این سؤال مطرح میشود که چرا داعش از میان کشورهای اروپایی، فرانسه را هدف خود قرار داده است؟
امروزه جامعه جهانی هرروز شاهد جنایات گروه تروریستی داعش است و بیش از 4 هزار اروپایی در صفوف داعش در خدمت به این گروه تروریستی در حال جنگ هستند و نزدیک 1500 نفر از این چهار هزار نفر، مسلمانان فرانسوی تبار هستند و برخی از آنها در قالب پناهندگان از سوریه به فرانسه برگشتند. « دانیل بایمن» کارشناس موسسه بروکینگز میگوید: «پس از حمله تروریستی الجزایر در دهه نود، فرانسه موضع بسیار خشن و سرسختانهای در قبال تروریسم اتخاذ کرده است و از آن زمان تاکنون فرانسه دشمن تروریستها است». به گفته بایمن، فرانسه قاطعانه در حوادث خاورمیانه در چارچوب ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا شرکت میکند و همچنین فرانسه عملکرد موفقیتآمیزی در مبارزه با تروریسم در مالی داشته است.
اما فرانسه ضمن پذیرفتن میلیونها مهاجر، فقط در همان چند دهه ابتدایی حقوق آنها را رعایت میکرد و بعدها جامعه سکولار فرانسه آنها را خوار شمرد و آنها را عملاً پس زد. ازاینرو تراژدی مهاجران تبدیل به تهدید علیه امنیت فرانسه شده است. بنابراین فرانسه در مرز انفجار اجتماعی است، زیرا بیشترین تعداد مسلمانان اروپا در فرانسه قرار دارد و بر اساس آمار نشریه روسی "چشمانداز نظامی"، در فرانسه نزدیک به 6 میلیون مسلمان زندگی میکنند. اما بر اساس آمار رسمی، 4 میلیون 214 هزار 790 مسلمان در فرانسه زندگی میکنند که درمجموع 6.9 درصد از کل جمعیت فرانسه را تشکیل میدهند. از این را به دلایل ذیل، گروه تروریستی داعش، فرانسه را بهعنوان گزینه اول خود انتخاب کرده است:
1. در فرانسه، بزرگترین جامعه مسلمان اروپا قرار دارد که بر اساس آمار مختلف بین 5 تا 8 میلیون نفر هستند و این جامعه مسلمان ازلحاظ سنتی جز دولت محسوب نمیشوند و فرهنگ فرانسه موفق نشد آنها در خود جذب کند بنابراین شهروند درجه دوم و حتی درجه سوم محسوب میشوند.
2. اغلب مسلمانان فرانسه در حومه شهرهای پاریس، مارسی و دیگر شهرهای بزرگ بهصورت فشرده زندگی میکنند و همیشه تبعیضاتی از سوی دولت فرانسه علیه آنها اعمال میشود.
3. بخش اعظم مسلمانانی که در سالهای 1950 تا 1970 از مستعمرههای آفریقایی فرانسه به این کشور آمدند در شرایط حاضر به دلیل صنعتی شدن جامعه فرانسه بیکار شدند. ازاینرو کارگران مهاجر که اغلب کارگان صنعتی هستند در دوران پسا صنعت کارآمدی کافی را ندارند. آنها از بسیاری از امکانات عمومی منجمله آسانسورهای عمومی محروم هستند. فقر و تنگدستی آنها را وادار به سرقت و قاچاق مواد مخدر کرده است، چراکه از راههای معمولی و قانونی نمیتوانند مانند یک شهروند درجه اول به اهداف خود دست یابند و طبیعتاً یکراه باقی میماند مقاومت در مقابل نظام موجود. به همین دلیل است که فرانسه در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی بیشترین تعداد دواطلب را در داعش دارد.
4. پناهنده شدن شهروندان سوری عراقی به فرانسه درنتیجه جنگ داخلی و مداخله غرب و آمریکا
بنابراین با توجه به پیشینه استعمارگری فرانسه و نوع نگاه منفی و عملکرد تبعیضآمیز این کشور نسبت به مهاجران و مسلمانان مقیم، به وقوع پیوستن چنین حوادثی در فرانسه دور از ذهن نبود و از سوی دیگر با توجه به گسلهای فرهنگی و چندلایه بودن جامعه فرانسه و همچنین تداوم مداخلهگری فرانسه در امور دیگر کشورها منجمله خاورمیانه و آفریقا و مهمتر از همه در پیش گرفتن رویکرد مسلمان ستیزی طبیعتاً این آخرین حادثه تروریستی نیست که در فرانسه رخ میدهد و باید منتظر حوادث دیگری ازایندست نهتنها در فرانسه، بلکه در کل اروپا و حتی آمریکا باشیم.
تبدیلشدن اروپا به پناهگاه مهاجران از سراسر جهان بدون درنظرگرفتن سطح فرهنگ مهاجران و آمادگی سازش با محیط اروپایی ثمره خونینی به بار آورد که درنتیجه آن اروپا بهتدریج به مکانی ناامن حتی برای شهروندان اروپایی تبدیل خواهد شد. لیبی قبل از سقوط معمر قذافی عملاً بهعنوان دیوار دفاعی اروپا برای ورود مهاجران به این قاره عمل میکرد، زیرا لیبی یکی از کشورهای جذبکننده مهاجران آفریقایی بود. درآمد بالای نفت موجب عدم گرایش مردم لیبی به کارهای سنگین و کاهش مهارتهای کاری شده است، به همین دلیل فضا برای مهاجران کشورهای فقیر آفریقایی فراهمشده است. اما با سقوط لیبی دیوار دفاعی فروریخته و سیلی از مهاجران از آفریقا و خاورمیانه بهسوی اروپا سرازیر شدند.
جنگ داخلی درنتیجه تجاوز ناتو به لیبی و سومالیزه کردن این کشور منجر به تشدید مهاجرتهای غیرقانونی به اروپا شد و پس از باز شدن دریچه نفوذ، مهاجران زیادی از کشورهای مختلف منجمله سوریه و عراق، یمن و سودان، سومالی، افغانستان و مالی نیز به اروپا پناه بردند که با عقبگرد کوتاهی مشاهده میکنیم که آمریکا و غرب در تمامی این کشورها به اجرای دموکراسی مخصوص به خود پرداختند. بنابراین پایههای حادثه 13 نوامبر پاریس پیشتر بنا شدند و در بطن این ستونها، سیاست خارجی فرانسه در خاورمیانه و آفریقا پنهانشده است. بنابراین درنتیجه استعمارگری و چپاول گری فرانسه، مهاجران انتقامجو در بطن فرهنگ فرانسوی جای گرفتند، اما به دلیل نگاه "از بالا به پایین" جامعه فرانسه به مسلمانان این کشور، جامعه اسلامی فرانسه همچنان شهروند درجه دوم و درجه سوم محسوب میشوند.
مهاجرت میلیونی کشورهای عربی آفریقایی در چندین دهه، جمعیت چندلایهای را در فرانسه با فرهنگهای مختلف و گاها متضاد به وجود آورده و بیشتر مهاجران به دلیل شرایط نامساعد زندگی و آمار بالای بیکاری درنتیجه سیاستهای فرانسه به این کشور مهاجرت کردند. به همین دلیل قشر بزرگی از مهاجران خواهان انطباقپذیری با فرهنگ و جامعه فرانسوی نیستند و خود را یک جامعه مستقل میدانند. هرچند که بسیاری از مهاجرانی که پیشتر از الجزایر، مراکش، سنگال و دیگر کشورهای آفریقایی به فرانسه آمدند اکنون زبانی بهجز فرانسوی بلد نیستند اما بااینحال هویت اسلامی خود را ولی با پسزمینه فرانسوی حفظ کردند و فرهنگ اسلامی پل ارتباطی میان نسلهای مختلف مهاجران است. امروزه، بخش عمدهای از مهاجران مقیم فرانسه را اعراب و الجزایر، مراکش، تونس، لیبی، سوریه، عراق، سنگال، گینه، مالی، نیجریه، کامرون، چاد، موریتانی و سومالی تشکیل میدهند. بر اساس منابع روسی، مهاجران 20 درصد از کل جمعیت فرانسه را تشکیل میدهند.
به گفته "یکاترینا دمینچوا" جامعهشناس روس، جوانان عرب و آفریقایی مهاجر مقیم فرانسه از فرهنگ دوگانهای برخوردارند و بهگونهای دچار تضاد شخصیتی هستند، چراکه آنها از یکسو با بافرهنگی غربی که از عنفوان کودکی در آن بزرگ شده اند، زندگی میکنند و از دیگر سو با فرهنگ عربی آفریقایی والدین خود در خانواده آشنا میشوند که این دوگانگی شخصیت یعنی تربیت اسلامی در فرهنگ غربی به افراطگرایی آنها منجر شد. ازاینرو هضم نشدن مهاجران در فرهنگ ضد اسلامی از یکسو و سیاستهای سرکوبگرانه فرانسه در کمرنگ کردن اسلام از دیگر سو موجب پسزده شدن مهاجران از جامعه فرانسوی و گرایش آنها به اسلامگرایی شده است. به تصویر کشیدن کاریکاتور پیامبر اسلام (ص) از سوی نشریه فکاهی "شارلی ابدو" مصداق این ادعا است که این اقدام عملاً اعتقاد و فرهنگ جهان اسلام را به تمسخر گرفته که با واکنشهای منفی از سوی کشورهای اسلامی نیز مواجه شده است. اما شرایط جامعه فرانسه با ورود موج جدید مهاجران خاورمیانه و شمال آفریقا بهویژه از سوریه که به "پناهندگان" معروف هستند بدتر شد. آنچه فرانسه امروز را در پرتو ورود مهاجران به چالش میکشد این است که اکثر پناهندگان دارای مهارتهای نظامی و کاری هستند و در وهله دوم تشخیص پناهگاه واقعی از تروریست هدفمند دشوار است. بنابراین گسلهای فرهنگی در جامعه فرانسه و جهتگیریهای سیاسی این کشور در تبعیت از ماجراجویی ایالاتمتحده در خاورمیانه، بیثباتی و ناامنی را به اروپا به ارمغان آورد و از آغاز سال جاری (2015) تاکنون سه حادثه تروریستی مرگبار(حمله به دفتر نشریه "شارلی ابدو" در ژانویه، حمله به یک کارخانه شیمیایی در نزدیکی لیون و حادثه اخیر پاریس در نزدیکی ورزشگاه «استادو فرانس») در فرانسه به وقوع پیوست که گروه تروریستی داعش مسئولیت هر سه حادثه را بر عهده گرفت. حال این سؤال مطرح میشود که چرا داعش از میان کشورهای اروپایی، فرانسه را هدف خود قرار داده است؟
امروزه جامعه جهانی هرروز شاهد جنایات گروه تروریستی داعش است و بیش از 4 هزار اروپایی در صفوف داعش در خدمت به این گروه تروریستی در حال جنگ هستند و نزدیک 1500 نفر از این چهار هزار نفر، مسلمانان فرانسوی تبار هستند و برخی از آنها در قالب پناهندگان از سوریه به فرانسه برگشتند. « دانیل بایمن» کارشناس موسسه بروکینگز میگوید: «پس از حمله تروریستی الجزایر در دهه نود، فرانسه موضع بسیار خشن و سرسختانهای در قبال تروریسم اتخاذ کرده است و از آن زمان تاکنون فرانسه دشمن تروریستها است». به گفته بایمن، فرانسه قاطعانه در حوادث خاورمیانه در چارچوب ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا شرکت میکند و همچنین فرانسه عملکرد موفقیتآمیزی در مبارزه با تروریسم در مالی داشته است.
اما فرانسه ضمن پذیرفتن میلیونها مهاجر، فقط در همان چند دهه ابتدایی حقوق آنها را رعایت میکرد و بعدها جامعه سکولار فرانسه آنها را خوار شمرد و آنها را عملاً پس زد. ازاینرو تراژدی مهاجران تبدیل به تهدید علیه امنیت فرانسه شده است. بنابراین فرانسه در مرز انفجار اجتماعی است، زیرا بیشترین تعداد مسلمانان اروپا در فرانسه قرار دارد و بر اساس آمار نشریه روسی "چشمانداز نظامی"، در فرانسه نزدیک به 6 میلیون مسلمان زندگی میکنند. اما بر اساس آمار رسمی، 4 میلیون 214 هزار 790 مسلمان در فرانسه زندگی میکنند که درمجموع 6.9 درصد از کل جمعیت فرانسه را تشکیل میدهند. از این را به دلایل ذیل، گروه تروریستی داعش، فرانسه را بهعنوان گزینه اول خود انتخاب کرده است:
1. در فرانسه، بزرگترین جامعه مسلمان اروپا قرار دارد که بر اساس آمار مختلف بین 5 تا 8 میلیون نفر هستند و این جامعه مسلمان ازلحاظ سنتی جز دولت محسوب نمیشوند و فرهنگ فرانسه موفق نشد آنها در خود جذب کند بنابراین شهروند درجه دوم و حتی درجه سوم محسوب میشوند.
2. اغلب مسلمانان فرانسه در حومه شهرهای پاریس، مارسی و دیگر شهرهای بزرگ بهصورت فشرده زندگی میکنند و همیشه تبعیضاتی از سوی دولت فرانسه علیه آنها اعمال میشود.
3. بخش اعظم مسلمانانی که در سالهای 1950 تا 1970 از مستعمرههای آفریقایی فرانسه به این کشور آمدند در شرایط حاضر به دلیل صنعتی شدن جامعه فرانسه بیکار شدند. ازاینرو کارگران مهاجر که اغلب کارگان صنعتی هستند در دوران پسا صنعت کارآمدی کافی را ندارند. آنها از بسیاری از امکانات عمومی منجمله آسانسورهای عمومی محروم هستند. فقر و تنگدستی آنها را وادار به سرقت و قاچاق مواد مخدر کرده است، چراکه از راههای معمولی و قانونی نمیتوانند مانند یک شهروند درجه اول به اهداف خود دست یابند و طبیعتاً یکراه باقی میماند مقاومت در مقابل نظام موجود. به همین دلیل است که فرانسه در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی بیشترین تعداد دواطلب را در داعش دارد.
4. پناهنده شدن شهروندان سوری عراقی به فرانسه درنتیجه جنگ داخلی و مداخله غرب و آمریکا
بنابراین با توجه به پیشینه استعمارگری فرانسه و نوع نگاه منفی و عملکرد تبعیضآمیز این کشور نسبت به مهاجران و مسلمانان مقیم، به وقوع پیوستن چنین حوادثی در فرانسه دور از ذهن نبود و از سوی دیگر با توجه به گسلهای فرهنگی و چندلایه بودن جامعه فرانسه و همچنین تداوم مداخلهگری فرانسه در امور دیگر کشورها منجمله خاورمیانه و آفریقا و مهمتر از همه در پیش گرفتن رویکرد مسلمان ستیزی طبیعتاً این آخرین حادثه تروریستی نیست که در فرانسه رخ میدهد و باید منتظر حوادث دیگری ازایندست نهتنها در فرانسه، بلکه در کل اروپا و حتی آمریکا باشیم.