به گزارش مشرق، چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم چند وقت پیش شوهرم تصمیم گرفت تحصیلاتش را ادامه دهد و به دانشگاه برود. وقتی این تصمیمش را شنیدم کلی استقبال کردم و به او گفتم رشته عمران را ادامه بده تا بتوانی در آینده مهندس شوی و کار خوبی داشته باشی.
وی افزود:من کلی برایش تحقیق کردم و به او گفتم این رشته آینده خوبی دارد. حتی تمام اطلاعات در مورد این رشته را هم به خودش دادم تا مطالعه کند و متوجه شود که من دروغ نمی گویم. اما شوهرم در کمال ناباوری بدون اینکه به من حرفی بزند، رفت و یک رشته هنری را انتخاب کرد.
زن جوان ادامه داد:وقتی متوجه شدم او رشته اش را انتخاب کرده و بدون توجه به من ثبت نام هم کرده است، آنقدر ناراحت شدم که تصمیم به جدایی گرفتم. زندگی که در آن من و نظرات من اهمیتی نداشته باشد بهتر است هرچه زودتر تمام شود. من دوست داشتم حداقل شوهرم از من یک نظرخواهی می کرد و به من اهمیت می داد.
بعد از صحبت های این زن قاضی سعی کرد او را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار او را دید، برگه احضاریه ای برای شوهرش فرستاد تا صحبت های او را هم بشنود.
وی افزود:من کلی برایش تحقیق کردم و به او گفتم این رشته آینده خوبی دارد. حتی تمام اطلاعات در مورد این رشته را هم به خودش دادم تا مطالعه کند و متوجه شود که من دروغ نمی گویم. اما شوهرم در کمال ناباوری بدون اینکه به من حرفی بزند، رفت و یک رشته هنری را انتخاب کرد.
زن جوان ادامه داد:وقتی متوجه شدم او رشته اش را انتخاب کرده و بدون توجه به من ثبت نام هم کرده است، آنقدر ناراحت شدم که تصمیم به جدایی گرفتم. زندگی که در آن من و نظرات من اهمیتی نداشته باشد بهتر است هرچه زودتر تمام شود. من دوست داشتم حداقل شوهرم از من یک نظرخواهی می کرد و به من اهمیت می داد.
بعد از صحبت های این زن قاضی سعی کرد او را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار او را دید، برگه احضاریه ای برای شوهرش فرستاد تا صحبت های او را هم بشنود.