در اینجا مناسب است به چگونگی تغییر نام خانوادگی خودم از «فریدون» به «روحانی» اشاره کنم. نام خانوادگی من همانطور که قبلا اشاره کردم، «فریدون» بود و هماکنون نیز در شناسنامه پدرم، خواهران و برادرم همین نام فامیل ثبت شده است. وقتی در سال 1340 وارد قم شدم، دوستان طلبه به نامخانوادگی من ایراد میگرفتند و میگفتند: فردا که آیتالله شدید، مردم شما را آیتالله فریدون بخوانند؟! اصلا این نام فامیل مناسب فعالیت آینده شما نیست و باید آن را تغییر دهید. برخی از دوستان هم نامخانوادگی «فریدون» را مناسب میدانستند و میگفتند: بسیاری از طلبهها 2 نام خانوادگی دارند، یعنی به نام فامیلی که در شناسنامه آنها ثبت شده است، خوانده نمیشوند، بلکه از آنان با نامی دیگر یاد میشود که به آن نام معروف شدهاند. مثلاً نام فامیل آیتالله مؤمن، «دانشزاده» است ولی کمتر کسی ایشان را به این نام میشناسد. همچنین نامخانوادگی آیتالله مشکینی، «فیض» بود. نام فامیلی مرحوم آیتالله شیخ هاشمآملی، «اردشیر لاریجانی» بود. در نهایت تصمیم گرفتم نام فامیل خود را در حوزه تغییر بدهم ولی در شناسنامه تغییری ندهم. لذا با دوستان مختلف مشورت کردم تا بتوانم نام فامیل مناسبی انتخاب کنم. مثلاً یکی پیشنهاد میکرد نام خانوادگی خود را «اسلامی» انتخاب کنم و دیگری «امامی» یا «تشیعی» را مطرح میکرد. هر کس نامی را پیشنهاد میکرد تا در نهایت نام «روحانی» را برای خود برگزیدم و به اصرار دوستان سور هم دادم و از آن پس به همین نام معروف شدم. در دفتر مدرسه و دفتر شهریه مراجع نیز نام جدید من ثبت شد ولی برای مدتی عنوان «فریدون» را هم داخل پرانتز ثبت میکردند که این هم بهتدریج برچیده شد و آن نام فامیل فراموش شد و دیگر همه مرا به اسم «حسن روحانی» میشناختند.
با وجود این، نام شناسنامهای من هنوز «فریدون» بود و این خود فوایدی داشت و میتوانستم در مواقعی از این نام استفاده کنم. برای مثال در سال 1357، بیآنکه ساواک متوجه شود با همین نام فریدون از کشور خارج شدم و بعد که چند شب بعد، مأموران به خانه ما ریختند و همه چیز را به هم زدند و از همسایهها پرسوجو کردند، تازه فهمیدند من در ایران نیستم. این امر ساواک را شگفتزده کرده بود و مأمورانش نمیدانستند چگونه از کشور خارج شدهام. در دانشگاه نیز کسی نمیدانست که حسن فریدون دانشجوی دانشگاه تهران، همان حسن روحانی است که در تهران و شهرستانها منبر میرود. بدینگونه در سالهای مبارزه با رژیم شاه از نام خانوادگی «فریدون» به عنوان پوشش بسیار خوبی بهره بردم و توانستم در مقاطع مختلف از این طریق از تعقیب مأموران در امان بمانم.
پس از انقلاب، زمانی که به عنوان نماینده مردم سمنان وارد مجلس شورای اسلامی دوره اول شدم، مناسب دیدم نامخانوادگی خودم را در شناسنامه هم تغییر دهم و لذا در سال 1360 تقاضای تغییر نام فامیل کردم و نامخانوادگی «روحانی» به طور رسمی در شناسنامه من ثبت شد.
پیشتر «حسن نجار» شوهر خواهر دکتر روحانی درباره او اینطور توضیح میدهد: «همه فامیل آقای روحانی، نامخانوادگیشان فریدون است. منتها خود آقای دکتر به خاطر اینکه این نامخانوادگی، خودش یک اسم است و به این خاطر که در دوران مبارزات علیه رژیم پهلوی، با اسم مستعار بالای منبر بروند و سخنرانی کنند، نامخانوادگیشان را به روحانی تغییر دادند. اما نامخانوادگی اصلی وی فریدون است».
جالب این جاست که همسر حجتالاسلام دکتر روحانی هم، نامخانوادگی خود را تغییر داده است. آنطور که همسایهها و بستگان روحانی میگویند، او و همسرش پسرخاله و دخترخاله هستند و نام خانوادگی همسر روحانی«عربی» بوده است. اما پس از ازدواج با دکتر روحانی، او هم نامخانوادگی خود را به «روحانی» تغییر داده است.