گروه فرهنگی مشرق- چند صد متری مانده به پل سید خندان بنرهای عمودی شروع می شود، آیات قرآن سوره حمد و توحید، هر پنجاه متر.
تبلیغات محیطی یکی از موضوعاتی است که شهرداری ها خصوصا شهرداری تهران آن را برای خودش فرض می داند. نمای میدان ها و خیابان ها و معابر اگر چه در این سال ها کمتر جایی غیر از تبلیغات بازرگانی دارند اما گاه گداری می شود جمله حکیمانه و شعاری را در میان انبوه تبلیغات کالاهای خارجی از لوازم خانگی تا ساعت های لوکس چند میلیونی دید.
اما این نوع تبیلغات با این محتوا چه تاثیری می تواند در مخاطب شهری داشته باشد. دید یک آیه قرآن در کنار تبلیغات فلان تولید کنند لوازم خانگی ایتالیایی آن هم در حالی که دست کم از نظر حجم بزرگی تبلیغات دومی چیزی نزدیک به ده برابر بنر آیه قرآن چه مفهومی می تواند داشته باشد؟
نمونه دیگر پروتکلی است که جهت تزریق معنویت در بخش های خبری از چند سال پیش به این برنامه ها اضافه شد. مجری های تلویزیونی در ابتدا خوانش خبر با همان لحن اجرای خبر می گویند:"با صلوات بر محمد و آل محمد". برخلاف ابداع کنندگان پروپاگاندای تلویزیونی که همیشه برای هر برنامه یا آیتم تبلیغاتی هدفگذاری می کنند و بعد به بررسی تاثیرات تبلیغاتشان می پردازند و سرانجام ارزیابی می کنند که آیا باید این حرکت ادامه پیدا کند یا خیر. با این حال تلویزیون نتوانست هیچ چشم انداز مشخص از اضافه کردن این آیتم آن هم به بخش خبر ارائه کند و این اتفاق هرگز نیفتاد. اضافه شدن یک صلوات بیشتر به یک سلیقه و ذوق بر می گردد که چندان هم ربطی به رسانه و خبر پیدا نمی کند. اگر صرف گفته شدن صلوات است همه مجریان تلویزیونی می توانند قبل از آغاز سخنانشان صلوات بفرستند و یا تبلیغات بازرگانی را با صلوات شروع کنند.
*****
خیابان سپهبد قرنی، یکی از نهادهای دولتی دو نخل تزیینی را وسط پیاده رو با سیم و مفتول کاشته است طوری که اگر عابران پیاده حواسشان نباشد با پیشانی با نخلها برخورد می کنند. کمی که اطراف نخل را با چشم بکاوی تازه از دکور کوچک مقوایی کنار در ورودی ساختمان آن نهاد می فهمی که ماجرا مربوط به سالگرد آزادسازی خرمشهر است.
سال هاست که تئوری تبلیغات فرهنگی در ایران خصوصا آن بخشی که بار ایدئولوژیک و اعتقادی دارد بر اساس یک اصل ساده انگارانه بنا شده اند. "تئوری الصاق". تئوری الصاق به شما می گوید با یک پسوند می شود بار اعتقادی یک کلمه را عوض کرد و با یک رنگ می شود یک جنس ضد مذهبی را تبدیل به ارزشی کرد.
اینکه خبرهای بازی رئال مادرید و بارسلونا و یا مسابقات تنیس جام دیویس چه قرابتی با صلوات بر پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت گرانقدر او دارد همان معنایی را پیدا می کند که بنرهای کوچک آیات قرآن با تابلوهای لوازم خانگی. تبلیغات فرهنگی غیر از آن قسمتی که ریشه در خاک روشنفکری عصر مشروطه دارند کم و بیش همین رنگ و بو را دارند و در همین فضا رشد کرده اند و بیشتر به درد پر کردن بیلان کار ها می خورند. درست همان نقشی که این روزها در همه دستگاه های فرهنگی بازی می کنند. تصمیم گیران فرهنگی دستگاه ها معمولا ساده ترین راه ها را انتخاب می کنند تا سریع تر به نتیجه برسند و در بیشتر موارد این طرح ها از هوش و ذکاوت و قریحه همین مدیران نشات می گیرد تا به نیروهای زیر دستشان ثابت کنند که کار تبلیغات کار سختی نیست.
وقتی از پیاده روی خیابان شهید سپهبد قرنی می گذرید مراقب میوه های "تئوری الصاق" در تبلیغات باشید.
تبلیغات محیطی یکی از موضوعاتی است که شهرداری ها خصوصا شهرداری تهران آن را برای خودش فرض می داند. نمای میدان ها و خیابان ها و معابر اگر چه در این سال ها کمتر جایی غیر از تبلیغات بازرگانی دارند اما گاه گداری می شود جمله حکیمانه و شعاری را در میان انبوه تبلیغات کالاهای خارجی از لوازم خانگی تا ساعت های لوکس چند میلیونی دید.
اما این نوع تبیلغات با این محتوا چه تاثیری می تواند در مخاطب شهری داشته باشد. دید یک آیه قرآن در کنار تبلیغات فلان تولید کنند لوازم خانگی ایتالیایی آن هم در حالی که دست کم از نظر حجم بزرگی تبلیغات دومی چیزی نزدیک به ده برابر بنر آیه قرآن چه مفهومی می تواند داشته باشد؟
نمونه دیگر پروتکلی است که جهت تزریق معنویت در بخش های خبری از چند سال پیش به این برنامه ها اضافه شد. مجری های تلویزیونی در ابتدا خوانش خبر با همان لحن اجرای خبر می گویند:"با صلوات بر محمد و آل محمد". برخلاف ابداع کنندگان پروپاگاندای تلویزیونی که همیشه برای هر برنامه یا آیتم تبلیغاتی هدفگذاری می کنند و بعد به بررسی تاثیرات تبلیغاتشان می پردازند و سرانجام ارزیابی می کنند که آیا باید این حرکت ادامه پیدا کند یا خیر. با این حال تلویزیون نتوانست هیچ چشم انداز مشخص از اضافه کردن این آیتم آن هم به بخش خبر ارائه کند و این اتفاق هرگز نیفتاد. اضافه شدن یک صلوات بیشتر به یک سلیقه و ذوق بر می گردد که چندان هم ربطی به رسانه و خبر پیدا نمی کند. اگر صرف گفته شدن صلوات است همه مجریان تلویزیونی می توانند قبل از آغاز سخنانشان صلوات بفرستند و یا تبلیغات بازرگانی را با صلوات شروع کنند.
*****
خیابان سپهبد قرنی، یکی از نهادهای دولتی دو نخل تزیینی را وسط پیاده رو با سیم و مفتول کاشته است طوری که اگر عابران پیاده حواسشان نباشد با پیشانی با نخلها برخورد می کنند. کمی که اطراف نخل را با چشم بکاوی تازه از دکور کوچک مقوایی کنار در ورودی ساختمان آن نهاد می فهمی که ماجرا مربوط به سالگرد آزادسازی خرمشهر است.
سال هاست که تئوری تبلیغات فرهنگی در ایران خصوصا آن بخشی که بار ایدئولوژیک و اعتقادی دارد بر اساس یک اصل ساده انگارانه بنا شده اند. "تئوری الصاق". تئوری الصاق به شما می گوید با یک پسوند می شود بار اعتقادی یک کلمه را عوض کرد و با یک رنگ می شود یک جنس ضد مذهبی را تبدیل به ارزشی کرد.
اینکه خبرهای بازی رئال مادرید و بارسلونا و یا مسابقات تنیس جام دیویس چه قرابتی با صلوات بر پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت گرانقدر او دارد همان معنایی را پیدا می کند که بنرهای کوچک آیات قرآن با تابلوهای لوازم خانگی. تبلیغات فرهنگی غیر از آن قسمتی که ریشه در خاک روشنفکری عصر مشروطه دارند کم و بیش همین رنگ و بو را دارند و در همین فضا رشد کرده اند و بیشتر به درد پر کردن بیلان کار ها می خورند. درست همان نقشی که این روزها در همه دستگاه های فرهنگی بازی می کنند. تصمیم گیران فرهنگی دستگاه ها معمولا ساده ترین راه ها را انتخاب می کنند تا سریع تر به نتیجه برسند و در بیشتر موارد این طرح ها از هوش و ذکاوت و قریحه همین مدیران نشات می گیرد تا به نیروهای زیر دستشان ثابت کنند که کار تبلیغات کار سختی نیست.
وقتی از پیاده روی خیابان شهید سپهبد قرنی می گذرید مراقب میوه های "تئوری الصاق" در تبلیغات باشید.