به گزارش مشرق، جنایت از نوع شیشه ای آن تمامی ندارد و اینبار مردی در خیابان قزوین تهران دست به جنایتی هولناک زد و با چاقو گردن زن خود را بریده است.
ساعت 9 و 45 دقیقه صبح روز پنج شنبه خانواده ای هراسان، در تماس با پلیس 110، خبر از قتل زنی به دست شوهرش دادند.
بعد از این تماس، ماموران نیروی انتظامی کلانتری 115 رازی به همراه بازپرس کشیک، محسن مدیر روستا، سر صحنه قتل حاضر و با جسد غرق در خون یک زن روبه رو شدند که سر بر بدن خود نداشت.
خانواده زن توانایی صحبت نداشتند، اما باجناق قاتل در صحبت هایش با بازپرس پرونده، گفت: شب گذشته دور هم جمع شده بودیم تا شام بخوریم؛ اما باجناقم که همیشه در حال کشیدن شیشه بود، سر سفره شام حاضر نشد و رفت تا قبل از شام شیشه بکشد؛ همین موضوع باعث شد تا خواهر زنم (مقتول) به سراغش برود و از او گله کند که الان موقع شام است نه کشیدن آن زهرماری.
همین حرف مقتول کافی بود تا قاتل عصبانی بشود و کلی دعوا در خانه راه بیندازد، من هم که دیدم باجناقم خیلی عصبانی شده است از او دعوت کردم شب در خانه ما بخوابد و او نیز مجبور شد قبول کند.
صبح فردا من طبق معمول ساعت 8 سر کار رفتم، من و باجناقم باهم همکار هستیم، اما او گفت خسته است و یک ساعت بعد از من سرکار می آید، به این صورت من سر کار رفتم و دیگر بقیه ماجرا را نمی دانم، زمانی که همسرم با من تماس گرفت و به من داستان کشته شدن خواهرش را گفت فکر کردم دوباره دعوای زن و شوهری است و او دروغ می گوید، من هم مجبور شدم سریع خودم را به خانه برسانم که وقتی سر رسیدم که دیگر دیر شده و کار از کار گذشته بود و باجناقم نیز با خیال راحت در گوشه ای از حیاط مشغول شیشه کشیدن بود، می خواستیم جلوی او را بگیریم که فرار نکند اما او چاقو داشت و همین باعث شد ما بگذاریم که برود، وقتی داشت از خانه خارج می شد گفت می روم خانه، به زنم هم بگویید بیاید خانه اش.
قاتل پس از اینکه به مدت دوازده ساعت در کوچه و خیابان بی سر پناه چرخیده بود مجبور می شود به کلانتری برود و خودش را معرفی کند، پس از معرفی قاتل بازپرس پرونده دستور داد متهم را به اداره آگاهی برای توضیحات بیشتر منتقل کنند.
ساعت 9 و 45 دقیقه صبح روز پنج شنبه خانواده ای هراسان، در تماس با پلیس 110، خبر از قتل زنی به دست شوهرش دادند.
بعد از این تماس، ماموران نیروی انتظامی کلانتری 115 رازی به همراه بازپرس کشیک، محسن مدیر روستا، سر صحنه قتل حاضر و با جسد غرق در خون یک زن روبه رو شدند که سر بر بدن خود نداشت.
خانواده زن توانایی صحبت نداشتند، اما باجناق قاتل در صحبت هایش با بازپرس پرونده، گفت: شب گذشته دور هم جمع شده بودیم تا شام بخوریم؛ اما باجناقم که همیشه در حال کشیدن شیشه بود، سر سفره شام حاضر نشد و رفت تا قبل از شام شیشه بکشد؛ همین موضوع باعث شد تا خواهر زنم (مقتول) به سراغش برود و از او گله کند که الان موقع شام است نه کشیدن آن زهرماری.
همین حرف مقتول کافی بود تا قاتل عصبانی بشود و کلی دعوا در خانه راه بیندازد، من هم که دیدم باجناقم خیلی عصبانی شده است از او دعوت کردم شب در خانه ما بخوابد و او نیز مجبور شد قبول کند.
صبح فردا من طبق معمول ساعت 8 سر کار رفتم، من و باجناقم باهم همکار هستیم، اما او گفت خسته است و یک ساعت بعد از من سرکار می آید، به این صورت من سر کار رفتم و دیگر بقیه ماجرا را نمی دانم، زمانی که همسرم با من تماس گرفت و به من داستان کشته شدن خواهرش را گفت فکر کردم دوباره دعوای زن و شوهری است و او دروغ می گوید، من هم مجبور شدم سریع خودم را به خانه برسانم که وقتی سر رسیدم که دیگر دیر شده و کار از کار گذشته بود و باجناقم نیز با خیال راحت در گوشه ای از حیاط مشغول شیشه کشیدن بود، می خواستیم جلوی او را بگیریم که فرار نکند اما او چاقو داشت و همین باعث شد ما بگذاریم که برود، وقتی داشت از خانه خارج می شد گفت می روم خانه، به زنم هم بگویید بیاید خانه اش.
قاتل پس از اینکه به مدت دوازده ساعت در کوچه و خیابان بی سر پناه چرخیده بود مجبور می شود به کلانتری برود و خودش را معرفی کند، پس از معرفی قاتل بازپرس پرونده دستور داد متهم را به اداره آگاهی برای توضیحات بیشتر منتقل کنند.