کد خبر 50243
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۸:۵۰

همان مردمی که 14 خرداد سال گذشته از روی دلسوزی و خیرخواهی به جناب آقاسیدحسن خمینی تذکر دادند که «وصیّت حاج احمد/پیروی از ولایت»، این‏بار آماده‏اند تا در اوّلین مواجهه‏ی حضوری با رئیس‏جمهور (چه در 14 خرداد و چه هر زمان دیگر) به پاره‏ی تنشان و رئیس‏جمهور محبوبشان دلسوزانه تذکر دهند

مشرق-
1- نظام حقوق و تکالیف متقابل حاکمان و مردم در منشور سیاست علوی یکی از وظایف اصلی مردم در قبال حاکمان جامعه را «النصیحة لأئمّة المسلمین» می‏داند. یعنی مردم نباید مسؤولان را به حال خود رها کنند تا خدای ناکرده در اثر انحرافات فکری و اجرایی، خود و جامعه را به تباهی بکشانند.
بر این اساس بر مردم عقلاً و شرعاً «واجب» است که خیرخواه و دلسوز حاکمان باشند و در بزنگاه‏های حساس، با اتخاذ تدابیر مناسب پیام‏های هشدارگونه‏ی خود را به گوش مسؤولان رسانده و کژی‏ها را راست کرده و حاکمان را در صراط مستقیم خدمت و عدالت حفظ کنند. این همان امر به معروف و نهی از منکری است که به فرموده‏ی رسول خدا(ص) اگر ترک شود، خوبان امّت هم در آتش قهر الهی و غلبه‏ی منکرات خواهند سوخت.
2- شاید از همان اوایل آغاز به کار دولت نهم، رگه‏هایی از جهت‏گیری‏های انحرافی و تفکرات التقاطی در سخن و رفتار بعضی حامیان و اطرافیان رئیس‏جمهور به چشم می‏خورد و بعضی دیده‏های تیزبین، از همان زمان هم تذکراتی را مطرح می‏کردند؛ امّا از یک طرف به دلیل ضرورت حمایت از دولت خدمت‏گزار و از طرف دیگر به جهت عظمت تلاش و خدمات صادقانه‏ی رئیس‏جمهور، رگه‏های انحرافی به‏قدری ناچیز جلوه می‏کرد که بسیاری آن را کم‏اهمیّت تلقّی کرده و بعضی نیز اصلِ مطرح کردن آن را باعث پر و بال گرفتن آن می‏دانستند.
لذا آنچه در عمل اتفاق افتاد این بود که جریان نفوذی انحرافی با سوء استفاده از سکوت و مدارای کریمانه نظام و خواصّ روشن‏ضمیر، در حرکتی خزنده در درون دولت لانه کرد و هر روز به رئیس‏جمهور نزدیک‏تر شد و هرچه بیشتر قدرت پیدا کرد، یاران انقلابی و متعهّد رئیس‏جمهور را با بهانه‏های مختلف از اطراف او حذف کرد و کم‏کم یکّه‏تاز میدان قدرت شد.
این روند تا آنجا ادامه یافت که در میانه‏ی دولت دهم، بسیاری از خواصّ اهل حق که روزی با تحلیل‏ها و برداشت‏های مختلف، پرداختن به مقوله‏ی جریان انحرافی را در دستور کار نمی‏دانستند، دیگر سکوت را جایز ندانسته و بر خود لازم دیدند که در مقابل آن موضع‏گیری کرده و جامعه را از خطری قریب‏الوقوع آگاه ساخته و هشدار دهند.
3- آنچه این روزها در صحنه‏ی سیاسی کشور در جریان است، چند بازیگر اصلی دارد که باید نقش و کارکرد ویژه‏ی هر یک را بررسی کرد:
الف- «جریان انحرافی» که سرمست از قدرت و به‏خیال خود، خرسند از تسخیر عقل و قلب رئیس‏جمهور مشغول عربده‏کشی است.
ب- «دشمنان بیرونی» که از طرفی مشغول دمیدن در شیپور حاکمیت دوگانه‏اند و از طرف دیگر، برای جریان انحرافی سوت و کف می‏زنند و هورا می‏کشند.
ج- «خواص اهل حق» که اندک‏اندک وارد میدان مبارزه با جریان انحرافی شده و در مصاحبه‏ها و سخنرانی‏ها و تحلیل‏های خود دست به افشاگری می‏زنند و البته طیف وسیعی را شامل می‏شوند.
د- «خواص اهل باطل» یا مزدودان و مطرودان فتنه‏ی 88 که آب گل‏آلود موجود را فرصت مناسبی برای ماهی‏گیری یافته و به دنبال کسب وجهه‏ای برای خود هستند و بعضاً میدان‏دار مبارزه با جریان انحرافی شده‏اند!
هـ- «رئیس‏جمهور» که ظاهراً گوش شنوایی برای شنیدن انتقادات به‏حقّی که نسبت به عملکرد جریان انحرافی و خطرات آن وارد می‏شود ندارد و یا بنا به دلایلی که خواهم گفت، این‏گونه وانمود می‏کند.
و- «مقام معظّم رهبری» که با درایت و هوشمندی خاصّ خود، صحنه را به دقّت رصد فرموده و ضمن تأکید بر حفظ آرامش، هشدار داده‏اند که اجازه‏ی انحراف درمسیر انقلاب را نخواهند داد.
ز- «مردم» که غالباً تا کنون فقط نظاره‏گر صحنه بوده‏اند و هنوز نقش فعّالی را بر عهده نگرفته‏اند.
4- با یک تحلیل می‏توان از بین هفت نقش مطرح‏شده، «مردم» را بازیگر نقش اصلی ادامه‏ی این سناریو دانست که کلید آخرین در را در دست دارند و پرده‏ی نهایی این نمایش را رقم خواهند زد. چرا که:
دشمن که دشمن است و جز دشمنی نباید از او انتظاری داشت؛ جریان انحرافی هم که به این سادگی‏ها دست از سر رئیس‏جمهور برنخواهد داشت؛ خواصّ اهل باطل هم که به چیزی جز منافع خود نمی‏اندیشند؛ خواصّ اهل حق هم که کم و بیش به وظیفه‏ی روشنگری خود عمل کرده‏اند، ولی هنوز نتیجه‏ی دلچسبی نگرفته‏اند؛ و تحقق عملی تدابیر مقام معظم رهبری هم که وابسته به بصیرت انقلابی و حضور فعّال «مردم» در صحنه است.
بر این اساس، این مردم هستند که می‏توانند رئیس‏جمهورشان را از خواب غفلت بیدار کنند؛ این مردم هستند که باید به وظیفه‏ی «النصیحة لأئمّة المسلمین» عمل کنند و دلسوزانه دست احمدی‏نژاد را بگیرند و نگذارند او خود را به پرتگاه هلاکت بیفکند؛ این مردم هستند که باید عملاً (و در عین دلسوزی و خیرخواهی) به رئیس‏جمهور بفهمانند که اگر به او رأی داده‏اند، اگر برای رأی‏آوری او نذر و نیازها کرده‏اند، اگر در سفرهای استانی با آن همه شور و شعور از او استقبال کرده‏اند، اگر تا به‏حال از او حمایت بی‏دریغ کرده‏اند و بسیاری اگرهای دیگر که ممکن است عامل غفلت و توهّم و خودباوری مفرط رئیس‏جمهور شده باشد، همه‏ی این اگرها برای آن بوده است که مردم رئیس‏جمهور را در خطّ ولایت‏فقیه و سربازی شایسته برای مقام معظم رهبری می‏دانسته‏اند؛ وگرنه هیچ‏کس عاشق سینه‏چاک و بی‏قید و شرط رئیس‏جمهور نبود و نیست.
5- امروز مردم رسالت سنگینی بر عهده دارند. مثل بسیاری از گردنه‏های حساس تاریخ اسلام، امروز هم مردم تعیین‏کننده‏ی نهایی‏اند و حرف آخر را می‏زنند. مسلّماً اگر مردم بتوانند به درستی و به‏گونه‏ای که باعث سوء استفاده‏ی دشمن هم نشود، صدای خود را به گوش رئیس‏جمهورشان برسانند و این هشدار دلسوزانه را به ایشان بدهند، پرده‏ی پایانی ماجرا به خوبی رقم خواهد خورد و فتنه‏ای دیگر در نطفه خفه خواهد شد.
اهمیّت و کارکرد استثنایی نقش مردم آنجا روشن‏تر می‏شود که می‏بینیم هرچه خواصّ روشن‏ضمیرمان تذکر می‏دهند و در رسانه‏ها و روزنامه‏هایشان می‏نویسند، از رئیس‏جمهور قریب به این مضمون می‏شنوند که «من اصلاً روزنامه نمی‏خوانم و فرصت مراجعه به رسانه‏ها را هم ندارم»! البته شاید واقع‏بینانه‏تر آن باشد که بگوییم رئیس‏جمهور صدای خواصّ را می‏شنود، امّا چون از طرفی خود را مستظهر به آراء مردم می‏داند و از طرفی در اخلاص و دلسوزی بعضی خواص تردید دارد، ترجیح می‏دهد گفته‏های آنها را ناشنیده بگیرد.
اینجاست که «مردم» باید بار این مسؤولیت الهی را رأساً بر دوش بکشند و صدای خود را مستقیم و بلاواسطه‏ی رسانه‏ها به گوش رئیس‏جمهور برسانند و احمدی‏نژاد را نجات دهند. مطمئناً اگر رئیس‏جمهور فریاد هشدارگونه‏ی مردم را از خودِ مردم بشنود، بر خود خواهد لرزید و به خود خواهد آمد و معادلات ماجرا تغییر خواهد کرد. پس خروج از «نظاره‏گری و انفعال» و پی‏گیری «راهبرد بصیرت فعّال» وظیفه‏ای است که امروز بر عهده‏ی مردم است.
6- البته این روزها شواهدی به چشم می‏خورد که نشان می‏دهد جریان انحرافی هم به خوبی فهمیده است که مردم به این راحتی‏ها از رئیس‏جمهور محبوب خود دست نمی‏کشند و اجازه‏ی مصادره‏ی او را نمی‏دهند. جریان انحرافی می‏داند که در اوّلین فرصتی که توده و بدنه‏ی مردم (یعنی همان‏هایی که احمدی‏نژاد از جنس آنان است) با رئیس‏جمهور مواجه شوند، حرف دل خود را با او در میان خواهند گذاشت و با تلنگری دلسوزانه او را متوجه اشتباه خود خواهند کرد. لذا این جریان سعی می‏کند حتّی‏المقدور به‏گونه‏ای برنامه‏ریزی کند که تا زمانی که آب‏ها از آسیاب نیفتاده، رئیس‏جمهور با توده‏ی ملّت و متن امّت مواجه نشود.
بر همین مبناست که سفر استانی رئیس‏جمهور به قم را به تعویق می‏اندازند و در نهایت هم به سفری یک‏روزه برای افتتاح چند طرح عمرانی آن‏هم بدون حضور متن مردم تقلیل می‏دهند و باز زمزمه‏هایی را مبنی بر لغو سخنرانی رئیس‏جمهور در مراسم ملّی و دینی 14 خرداد مطرح می‏کنند. چون آنها می‏دانند که 14 خرداد یعنی حضور عصاره‏ی ملّت در صحنه‏ی سیاست‏ورزی دین‏مدارانه.
امّا به کوری چشم دشمن، ملّت بیدار است و مردم به خوبی با وظایف خود آشنایند. همان مردمی که 14 خرداد سال گذشته از روی دلسوزی و خیرخواهی به جناب آقاسیدحسن خمینی تذکر دادند که «وصیّت حاج احمد/پیروی از ولایت»، این‏بار آماده‏اند تا در اوّلین مواجهه‏ی حضوری با رئیس‏جمهور (چه در 14 خرداد و چه هر زمان دیگر) به پاره‏ی تنشان و رئیس‏جمهور محبوبشان دلسوزانه تذکر دهند که مبادا با توطئه‏ی دشمنان، دستانت را از دست مجروح علمدار نهضتِ به‏سوی ظهور جدا کنی؛ که این دست در دستِ ولیّ خداست و دست او نیز در دست خداست و «ید الله فوق أیدیهم».
البته هوشمندی ملّت اقتضا می‏کند که این تذکر، توأم با اخلاق اسلامی و رعایت ادب و احترام نسبت به مقام ریاست‏جمهور باشد تا ناخواسته زمینه‏ی سوء استفاده‏ی جریان انحرافی و گرگ‏های کمین‏کرده‏ی خارجی را فراهم نکند و در عین حال، برای رئیس‏جمهور غفلت‏شکن و الهام‏بخش باشد. و صد البته، این هنر انقلاب و اسلام و هنر ولایت‏فقیه است که نسل‏هایی را تربیت می‏کند که چنین بیدار و حماسه‏آفرینند.