در این گزارش که به قلم «دیوید راتکوپف» نگاشته شده، آمده است: اگر ترامپ میتوانست کار بیشتری برای حمایت از داعش انجام دهد بیشک جلیقه انتحاری به تن کرده و خود را در لابی یکی از ساختمانها منفجر میکرد. عوامفریبی وی در ارائه این پیشنهاد که آمریکا پایگاهی کلی برای مسلمانان ایجاد نماید و یا ترویج این توهم بیمارگونه که در 11 سپتامیر جامعه مسلمانان نیوجرسی تخریب برجهای دوقلو را جشن گرفتند، دقیقا همان واکنشی است که افراطگرایان برای تاثیر هرچه بیشتر عملکرد مفسدانه خود روی آن حساب کردهاند. نادانی و بیاخلاقی در اظهارات ترامپ موج میزند.
آنها (نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری) مرزهای آزادی بیان را مورد آزمایش قرار میدهند تا بتوانند تنفر جمعی را علیه جمعی دیگر تحریک کنند. عملکرد ترامپ به مراتب نگرانکنندهتر از تروریسم است چراکه نشانهای از مشکلی بزرگتر و عمیقتر به شمار میآید. تروریسم از ابتدای تاریخ انسان بعنوان معضل بشری وجود داشته اما از 11 سپتامبر رشدی قارچگونه را ثبت کرده و اکنون به یک تهدید بینالمللی بدل شده است.
اما همانقدر که تروریسم مذموم است، واکنش ما (آمریکا) به آن نیز میتواند جهان را به مکانی ناامنتر و خطرناکتر از همیشه تبدیل نماید. ما نه تنها عروسکهای خیمهشببازی تروریستها شدهایم و در راستای نیازهای آنان حرکت میکنیم بلکه کشورهای جهان نیز با واکنشهای ناهماهنگ و گاها متضاد شکافهای ژئوپلتیکی را ایجاد کردهاند که به مراتب نگرانکنندهتر از حملات تروریستی است.
طبق گزارش وزارت خارجه آمریکا، در سال 2002، یکسال پس از حملات 11 سپتامبر، تعداد قربانیان تروریسم در سراسر جهان کمتر از هزار تن بود اما این تعداد در سال گذشته به 30 هزار تن افزایش یافته است. گرچه القاعده در سال 2001 ضربهای شوکآور به ایالات متحده وارد کرد اما این سازمان ضعیفتر از آن است که بتواند چنین حملاتی را تکرار کند.
امروز تروریستهای داعشی قاعده بازی را تغییر دادهاند: آنها سرزمینهایی در عراق و سوریه را به اشغال درآورده، جنگجویانی از سراسر دنیا استخدام کرده و بعنوان یک سازمان تروریستی بدون منبع محدود فعالیت میکنند. ما ناگهان با گروهی مواجه شدهایم که میتواند خشونت و تهدید را در بسیاری از کشورها به راه انداخته و حس رقابت را در میان سایر گروههای تروریستی نیز ایجاد نماید. مشکل از 11 سپتامبر شروع و با واکنشهای نادرست و عدم هماهنگی قدرتهای بزرگ علیه آن تشدید گردید.
نویسنده در ادامه تاکید کرد: مدتهاست شاهد فقدان استراتژی، هماهنگی و حتی تفکر منسجم در این زمینه هستیم. در «دکترین اوباما» شاهد لفاظی بجای خویشتنداری، سردرگمی در تشخیص خطوط قرمز، تاکتیکهای نه چندان عملی و عدم انسجام استراتژیک بودهایم. در خاورمیانه همچنان شاهد طیف گستردهای از رویکردهایی هستیم که به دکترین «دشمن دشمن من دوست من است» مربوط میشود. این اوضاع با ظهور و گسترش گروههای تروریستی پیچیدهتر نیز شده است.
کردها کلید اتحاد علیه داعش به شمار میآیند؛ کسانی که خود درگیر مبارزه با یکی دیگر از بازیگران کلیدی بنام ترکیه هستند. ترکیه بعنوان یکی از اعضای ناتو این هفته یک فروند جنگنده روسی را سرنگون کرد و چشمانداز تهدیدات امنیتی جهان را تیرهتر نمود. روسها در ظاهر درحال مبارزه با افراطگرایان متحد با آمریکا هستند اما در واقع آنها و همچنین ایرانیان مشغول دفاع از اسد هستند. ایالاتمتحده با این دو قدرت متحد نیست اما اگر هدف اصلی و فوریتی امنیت ملی ما در این روزها شکست داعش است، روسیه و ایران میتوانند مهمترین متحدان باشند.
آنچه یک مساله ثابتشده به شمار میآید این است که:تقریبا هر واکنشی از سوی رهبران اروپایی و نظریهپردازان آنها نشان داده شده، تنها مشکل موجود را تشدید کرده است. مقایسه میان «جنگ علیه ترور» با درگیریهای جهانی پیشین نظیر جنگ سرد یا جنگ جهانی دوم اشتباهی بزرگ است؛ ما هزینههای زیادی را به این جنگ (جنگ علیه ترور) اختصاص داده و پاسخی افراطی به تروریسم دادیم. این دقیقا همان چیزی است که تروریستها از ما میخواهند.
در انتهای این گزارش تحلیلی آمده است: ریشه مشکل تروریسم نه در تروریستها بلکه در درگیریها و بیثباتیهایی است که در نتیجه واکنش ما به تروریسم ایجاد شد؛ نخستین مرحله آن نیز تجاوز به عراق بود. سوریه، لیبی، لبنان، افغانستان، یمن و اردن همه و همه درگیر تبعات واکنشهای افراطی واشنگتن به تروریسم هستند. در این راستا احتمال رویارویی میان برخی دیگر از کشورها مانند آمریکا، روسیه، ایران، ترکیه، عربستان، کشورهای خلیج فارس، اسرائیل، فرانسه و عراق نیز ایجاد شده است.