کد خبر 504338
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۳

«چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» حقیقت طبقات مستضعف را تغییر داده است. فیلم اجتماعی هرقدر مبتنی بر نزدیکی به روح حقیقی جامعه باشد میتواند اثری درخور و قابل اعتنا تلقی شود.

به گزارش مشرق، «چهارشنبه 19 اردیبهشت» به لحاظ فرم فیلم خوش ساختی است.ایده ای بکر و جالب دارد. از فیلمنامه و استخوان دار بهره می برد و دارای دیالوگهایی حساب شده و قوام یافته و بازیهای جاندار و بعضا خیره کننده ای است اما روح غالب بر فیلم برخلاف انتظار، نه تنها نسبتی با حقیقت جامعه ایرانی ندارد بلکه به دلیل سیطره نگاه یکسویه و از روزنه تنگ ناامیدانه به جامعه ایرانی به شدت در تضاد با هنر و سینمای تعالی بخش شکل گرفته است.

فیلم گرچه داعیه توجه و اهتمام به مشکلات طبقه مستضعف و محروم جامعه را دارد اما در حقیقت با دست گذاشتن بر نوع مواجهه منفی این طبقه با مصائبی که با آن دست به گریبان است تصویری وارونه ارائه داده و حقیقت را قلب کرده است.

هجوم گله وار مردم در واکنش به یک آگهی آنهم در صفحات فرعی نیازمندیها ناخودآگاه یادآور جمله معروف و تحقیرآمیز نماینده مجلس ششم است که گفته بود اگر مرگ موش هم توزیع شود مردم برای آن صف می کشند. در فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت قرار است سی میلیون تومان به یک نفر تعلق گیرد و قاعدتا هر کس باید برای اثبات اینکه بیش از دیگران مستحق دریافت چنین پولی است خفت تحقیر پروسه اثبات خود را به جان بخرد.

صفهای طولانی برای دریافت مایحتاج ضروروی نوستالژی مردم ایران از دوران جنگ است که بعضا برای دریافت اجناس کوپنی ایجاد می شد و البته مردم ایران با متانت و صبر  این دوران را  پشت سر گذاشتند اما فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» داعیه دار ارائه تصویری معاصر از جامعه ایران است. نصویری که به شدت گزینشی انتخاب شده و منجر به شمایلی هولناک از مردمانی قحطی زده می شود که بیشتر یادآور کشورهای بحران زده ای است که تصاویر آنرا در آثار نئورئالیستی ایتالیای تحت سلطه حکومت فاشیستها دیده ایم.

مردم در فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت مانند موریانه هایی قحطی زده برای دریافت چند میلیون تومان پول به تصویر درآمده اند و آنگونه که در فیلم مشاهده می شود نزدیک است یکدیگر را زیر دست و پا له کنند. تصویری که برای ارجاع به مستضعفان جامعه ایران غیر منصفانه به نظر می رسد.

فیلم به شدت در انتخاب مولفه ها و جنبه های معضلی به نام فقر و تاثیر آن بر زندگی جامعه ایرانی رویکردی گزینشی برگزیده است. عنصر شهروند فقیر و کم درآمد اما سرافراز و شرافتمند در فیلم جایگاهی ندارد تا آنجا که زن برای درمان بیماری همسرش با وجود تصویر مثبتی که فیلمساز سعی کرده از او ارائه دهد اما لاجرم در معرض سقوط و انحطاط قرار دارد.

معنویت نه در ظاهر و کلام و نه در لایه های پنهانی فیلم بروز و ظهوری نمی یابد. توسل و توکل که در چنین مواردی جزء جدایی ناپذیر منش جامعه ایرانی است کمترین جایگاهی در رفتار آدم های قشر پایین فیلم که علی القاعده باید از ریشه های مذهبی تری برخوردار باشند، ندارد.

ظاهرا تاثیر خودآگاه یا ناخودآگاه آثاری چون جدایی نادر از سیمین در سینمای ایران امری غیر قابل اجتناب است.

جلوه های این تأثیرپذیری بر فیلم بسیار مشهود است از جمله این تاثیرپذیری در نوع مناسبات و ارتباطات کاراکترها و جنس مشکلات و مصائبی که بر روابط آنها تاثیرگذار است دیده می شود. به عنوان مثال نزاع لفظی و فیزیکی پشت در خانه که منجر به صدمه بدنی یکی از کاراکترها شده و به زندانی شدن دیگری منجر می شود و فعل و انفعالهای ناشی از آن و اینکه ریشه مجادله از فقر و نداری نشأت گرفته به علاوه جنس پرداخت رئالیستی در مجادله ها و نزاعها و فضای کلی فیلم. وجود فردی علیل و مریض در هر دو فیلم که زندگی عادی نزدیکانش را تحت الشعاع قرار داده است.

اگر در فیلم جدایی یکی از کاراکترها به صراحت عنوان می کند که ایران جای زندگی نیست و قصد مهاجرت دارد، در فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت مخاطب بدون این اشارات مستقیم به این نتیجه می رسد که جامعه ای که او درحال مشاهده آن است جای زندگی نیست.

درست است که در جامعه ایران فردیت پس از جنگ هست ساله و سیاستهای اعمالی دولتهای تکنوکراتیست تقویت شده است اما در فیلم فردیت آدمها آنقدر سنگین و بی رحم به تصویر درآمده که نمونه آنرا می توان در آثار سینمایی که روایت گر روابط آدمها در یک شهر یا کشور اشغال شده غربی است سراغ گرفت.

جامعه چهارشنبه 19 اردیبهشت یک جامعه افیون زده با آدمهایی است که نه حال بلکه آینده ای برای آنها متصور نیست و بیشتر به ناکجاآبادی درگیر سلطه یک حکومتی فاشیستی شباهت دارد. سیاهی و شوم بختی که بر روزگار آدمهای فیلم سایه انداخته حکایت مردمانی را به تصویر می کشد که در یک بن بست معنوی گرفتار آمده اند و هیچ مفری برای نجات و رهایی از سرنوشت تاریک و شوم خود نمی یابند تا جایی که یکی به خاطر نبود 5 میلیون تومان پول بچه 5 ساله اش را از دست داده و به صراحت می گوید که حتی یک مرد در این شهر برای یاری او پیدا نشده و یکی دیگر شوهری علیل و مریض در خانه دارد که حتی اختیار تکلم و اجابت مزاج خود را نیز از کف داده است و این کاراکتر که به شدت در موقعیتی تلخ قرار گرفته به خودی خود می تواند برای مخاطب تداعی گر شمایل یک جامعه مصیبت زده تحت تحریم بین المللی باشد.

وحید جلیلوند با تبحری خاص همه شاخصه های یک جامعه بحران زده و رو به اضمحلال را در فیلم خود گرد هم آورده است. جامعه ای که فردیت افراد در آن به اندازه ای تقویت شده که واژه هم نوع در آن محلی از اعراب ندارد. طبیعی است فردیت کور و بی اعتنایی به همنوع خصوصیت جوامع ناخداباور غربی است با این تفاوت که در فیلم جلیلوند جامعه بدون خدا بر خلاف جوامع مادی با فقر و فلاکت عجین شده و تاثیر آن بر مخاطب داخلی جز ناامیدی بیشتر شهروند خسته ایرانی و بر مخاطب خارجی جز پیام انحطاط یک جامعه مدعی دین مداری نخواهد بود.

هر چند پایان بندی فیلم به گونه ای است که ممکن است مثبت تلقی شود اما گزاره قهرمانی که به شکل انفرادی به فکر ایثارگری برای ضعفای جامعه افتاده مفهومی غیر از فرجام یک جامعه به بن بست رسیده را تداعی نمی کند.

چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت به چند دلیل در بازنمایی تصویری صادقانه از اجتماع ایرانی وفادارانه و منصفانه عمل نکرده است

طبقه مستضعف و محروم در جامعه ایرانی ویژگیهای مشخصی دارد. این طبقه محجوبترین مقاوم ترین صبورترین و مذهبی ترین طبقه جامعه ایرانی هستند این ویژگیها بی شک در مقایسه با همین طبقه در کشورهای دیگر مشابه نخواهند بود

این ادعا به عینه در مقاطع سخت و حساس چند دهه اخیر کشور چون جنگ هشت ساله و تحریمهای ظالمانه بین المللی  بروز و ظهور واضحی داشته است.

در واقع این طبقه اجتماعی در جریان عبور از این مقاطع سخت بیشترین صبر و متانت را به خرج داده و اتفاقا بیشترین جانفشانی را هم از خود بروز داده و جالب است که کمترین غرولند و شکایت هم به رغم همه محرومیتها و بی توجهیهای مسوولان از این قشر مشاهده شده است.

فیلم چهارشنبه... با رویکردی معکوس و با کمال تعجب به وارونه نمایی از رفتار  این قشر نجیب مبادرت ورزیده و اوج این رویکرد در فیلم در  تاکید بر تشنج و بی رحمی روابط میان افراد این طبقه به واسطه مشکلات مالی به تصویر کشیده شده است.

فراز و نقطه ثقل این مفهوم نچسب به طبقه ضعیف ایرانی در فیلم را می توان در سکانس هجوم جمعیت زیادی از مردم فقیر برای دریافت چند میلیون تومان پول مشاهده کرد که نوع میزانسن بندی، رفتار بازیگران و نماهای انتخابی دوربین بر غیر منصفانه بودن و فاصله اثر نمایشی با واقعیت افزوده است.

وجود اعتقادات ریشه دار مذهبی و معنویت جاری در زندگانی طبقه مستضعف ایرانی سبب می شود که همواره در مواجهه با مشکلات با تکیه بر  دو عنصر توکل و توسل بر مصائب فایق آمده و همین ویژگی سبب شده تا همواره وزنه اصلی و اساسی مصائب در روند و مسیر انقلاب اسلامی بر دوش همین طبقه سنگینی کرده و درخت حاکمیت ضد طاغوت استوار بماند.

این طبقه با ویژگیهای فوق  پایه های محکم و اساسی مفهومی چون امت را تشکیل می دهد که به همراه عنصر دیگری چون امام مفهوم بلند امت و امامت را متجلی می کند.

فیلم چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت با انکار مفهوم امت و نفی همه ویژگیهای آن جفایی بزرگ به اساسی ترین مصداق و حقیقت تشکیل دهنده انقلاب اسلامی کرده است.


منبع: نسیم