اظهارات اردوغان در مقام رئیس جمهور ترکیه تبلور طنز تلخی است که نشان می دهد وی به همراه خروج از دایره تعادل، از آداب مسندی که بر آن تکیه زده است نیز تهی است. اردوغان به خوبی اطلاع دارد که مصداق بارز این اظهارات بیش از همه، خویش بوده و این قبیل فرافکنی ها نمی تواند اشتباه راهبردی او در حمایت از داعش و دروغ های تاکتیکی وی در مبارزه با این گروه را پوشش دهد.
معمول نیست که مقامات سیاسی محتوای مذاکرات آن هم در سطح روسای جمهور را در نزد افکار عمومی افشا نمایند اما از اردوغانی که سیاست های اشتباه او مهمترین عامل بحران منطقه بوده و امروز بعد از سقوط سوخوی روسی در وضعیتی دشوار قرار گرفته است، دور از انتظار نیست. اگرچه بعید است رئیس جمهور ایران اجازه این جسارت و بی حرمتی را در مذاکرات به اردوغان داده باشد، اما با انتشار اظهارات رئیس جمهور ترکیه دیگر صحت و عدم صحت این اظهارات توسط اردوغان در مذاکراتش با روحانی اهمیت چندانی ندارد. اظهارات اردوغان هدفی چند وجهی داخلی و خارجی داشته و از همه مهمتر انتقال پیام به طرف ایرانی است که بنظر می رسد اگر پاسخ لازم داده نشود با توجه به روانشناسی اردوغان به وی جسارت بیشتری برای زبان درازی خواهد داد.
اردوغان میراث دار ذهنیت چالدران بوده است. او در رؤیای خویش احیای امپراتوری را در حالی دیده و می بیند که نه قدو قواره او در حد قد و قواره سلطانی چون فاتح و سلیمان است و نه ظرفیت ترکیه در قابلیت های دولت عثمانی می باشد. ترکیه اسب تروای غرب است که سال هاست غرب از آن در معادلات خود با روس ها سود جسته و در استفاده ابزاری از اسلام هم در دوران جنگ سرد و هم امروز نقش محوری داشته است.
اظهارات اردوغان و تهدید ایران به پرداخت هزینه سنگین بابت سیاست هایش اولین و آخرین اظهارات منفی وی نسبت به کشورمان نبوده و نخواهد بود. ظاهراً هر چقدر رهبران ایران بزرگواری و رعایت همسایگی نموده و بر منش صلح و دوستی می دمند، اردوغان با توجه به عصبیت ناشی از توهم خود بزرگ بینی بر طبل تنش و افزایش دامنه بحران می کوبد. چندی پیش نیز وزیر وی حزب الله را تروریست خواند و معاون وی ایران را به اعمال سیاست مذهبی متهم نموده و اردوغان نیز انتقاد خود نسبت به ایران را تا سطح بالاترین مقام کشورمان بالا برد.
وظیفه سیاستمداران کنترل بحران و کاهش تنش است. بنظر می رسد خوانش اشتباه و عدم درک ادب و مدارای روح ایرانی توسط اردوغان، خود سبب بحرانی خارج از کنترل گردد. روانشناسی اردوغان در مواجهه با مشکلات و رقبا بگونه ای است که وی در گام اول، حریف را تست کرده و بعداً سیاست تهاجمی را رویه می نماید. همه می دانیم که تنش زدایی یک اصل است اما نادیده گرفتن تحقیر و توهین و انباشت نارضایتی حاصل از آن، می تواند خود بسترساز بحران جدی تر گردد. اظهارات اردوغان در کسوت رئیس جمهور مطرح شده است و بنظر می رسد دریافت پاسخ در سطح بالا اقدامی لازم برای مدیریت حل بحران باشد. در حالی که متحدین غربی ترکیه بارها بر نقش این کشور و اردوغان در کمک به داعش و بحران منطقه تأکید داشته اند، اشاره به این نکته که در بخش مهمی ریشه بحران خود اردوغان بوده و اوضاع نابسامان کنونی سوریه و عراق تا حدود زیادی حاصل عملکرد اوست، می تواند پاسخی شایسته در حفظ عزت و غرور ملی ایرانیان باشد. البته رعایت دامنه بحران یک ضروت بوده و فراموش نگردد نباید وارد ریسک گزینه های آخر شد.
اعتقاد داشته و دارم که مهمترین هدف ایجاد بحران در سوریه و عراق ایجاد درگیری میان ایران و ترکیه می باشد که متأسفانه اردوغان در این مسیر حرکت می کند. اردوغان بازی پیچیده و بزرگی که در منطقه در جریان است را درک نکرد. وی در رقابت با ایران، به امید سقوط سه ماهه اسد و به هدف جبران شکست ژئوپلتیکی در عراق، منطقه را با بحرانی مواجه کرده است که برای خروج از آن، چشم انداز روشنی دیده نمی شود. در حال حاضر نیز اردوغان با سردرگمی که دچار آن شده است در مسیر گسترش بحران گام برداشته و با ایجاد بحران با روس ها و در این میان دامن زدن به بحران با ایران سعی دارد با کشاندن پای ناتو و گسترش تنش، شرایط بهتر برای خود فراهم نماید.
زمانی اربکان استاد اردوغان او را به خیانت و عامل صهیوبیست بودن متهم کرده بود. اگرچه این باورکردنی نبود، اما تردیدی نیست که عملکرد اردوغان عملاً در خدمت صهیونیسم بوده و ویرانی های ناشی از سیاست های اردوغان در سوریه و عراق در حال حاضر چتر امنیتی مناسبی برای اسرائیل ایجاد کرده است. اردوغان عامل اسرائیل نیست، اما شکی هم در این نیست وی به راهبرد غرب در درگیری و جدایی مسلمانان از هم و ایجاد بحران و جنگ میان شیعه و سنی خدمت کرده است.
و اما هزینه هایی که اردوغان در اظهارات خود به پرداخت آن توسط ایران اشاره می نماید، اشاره تلویحی به چالدران بوده و این نشانگر عقبه ذهنی او در تکرار سناریو جنگ مذهبی است. اظهاراتی که حمایت های وی از داعش اثبات عینی آن است.
اردوغان و همه کسانی که بر طبل جنگ مذهبی می کوبند، بدانند که نه چالدران پیروز داشته و نه سوریه پیروز خواهد داشت. در نگاه عمیق بازنده جهان اسلام بوده و خواهد بود. اما باز باید به دلخوشان چالدران یادآور شد که چالدران برای شما چگونه پیروزی بوده که همچنان در سیاست داخلی و خارجی درگیر آن بوده و بر مسیر آن گام برمی دارید؟
نقش تخریبی اردوغان در تشدید اختلافات شیعه و سنی و گسترش سایه شوم برادرکشی به بهای برد ژئوپلتیکی امری نابخشودنی است. اردوغان با ورود به بازی که صحنه گردانان اصلی آن حامیان اسراییل بوده اند، عملاً امنیتی برای رژیم صهیونیستی فراهم کرده که کمتر دورانی این رژیم از آن برخوردار بوده است.
ادبیات خاص اردوغان که در بخشی ناشی از غرور وی از پیروزی در انتخابات اخیر است، شاید بتواند در صحنه داخلی ترکیه روح مخاطبان و طرفداران اردوغان را نوازش دهد اما این ادبیات در روابط بین الملل نه تنها کاربرد نداشته، بلکه بحران ساز می باشد. شرایط اقتصادی، سیاسی، امنیتی، وضعیت انسجام داخلی و بطور کلی مجموعه قابلیت های ملی ترکیه تحمل جنگ را ندارد. اگر ناتو و حامیانی چون بانک جهانی و صندوق بین المللی دست از حمایت ترکیه بردارند با توجه به مجموعه دلایل داخلی و منطقه ای نه تنها اقتصاد این کشور بلکه تمامیت ارضی آن نیز با خطرات جدی مواجه خواهد شد. اردوغان با زدن سوخی روسی دچار خطای استراتژیک شد، زیرا ترکیه برای ناتو است و ناتو برای ترکیه نیست. هرچند که ماده پنج حمله به یک عضو ناتو را حمله به سایر اعضا قلمداد نماید. باور به اینکه غرب بخاطر ترکیه هزینه های راهبردی پرداخت نماید، ساده لوحی خواهد بود.
ترکیه معادل اردوغان نیست. روابط حسنه دو ملت ایران و ترکیه فراتر و عمیق تر از آن است که آن را گروگان اردوغان بنامیم. اردوغان رفتنی است و ترکیه ماندنی خواهد بود. اگر اردوغان بماند و اصلاح رفتار ننماید، شاید تلخی سقوطی دیگر را، ترکیه و مردم آن تجربه کنند. ترکیه عثمانی رو به غرب داشته و دروازه های وین میدان جهاد غازیان آن بود، این در حالی است که ترکیه اردوغان رو به شرق داشته و میدان جنگ را با تکیه بر غربی که خود عامل اضمحلال عثمانی بوده، در خاورمیانه قرار داده است.
رؤیاها در سیاست جای ندارند، درست یک قرن پیش ترک های جوان به امید گسترش مرزهای عثمانی در کوه های قامیشلو دچار شکست سنگین و پرتلفاتی از روس ها شدند که این شکست خود از مهمترین دلایل تجزیه عثمانی شد. در تکرار احتمالی سناریو تجزیه ای به وسعت خاورمیانه، نقش ترکیه چون گذشته محوری بوده و این کشور پیش دیگران آسیب خواهد دید.
در این میان باید یادآور شد که میان نزدیکی تاکتیکی و اتحاد استراتژیک باید تفاوت قایل شد. آمریکائیان و روس ها هر یک محاسبات خود را دارند و هیچ یک متحد راهبردی ایران و ترکیه نبوده و نخواهند بود. نگاهی به جنگ های قرن نوزدهم و پیمان های منعقده صلح آن درس های زیادی برای ترکیه و ایران دارد که مقامات دو کشور باید روی آن تعمق زیادی بنمایند.
منبع: دیپلماسی ایرانی