در ادامه، مشروح اظهاراتش محسن رفیق دوست را میخوانید:
**چند فرزند دارید و در کدام منطقه تهران ساکن هستید؟
سه پسر و یک دختر دارم، در خیابان پاسداران خیابان شهید دکتر لواسانی زندگی میکنم.
**درحال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
از لحاظ حکومتی و دولتی عضو هیئت امنای بنیاد مستضعفان هستم اما از نظر کار اجتماعی در مؤسسات فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و درمانی زیادی عضو هستم به صورتی که در بعضی از آنها عضو هیئت امنا و یا از هیئت مدیره هستم البته در بعضی ازآنها فعالیت بیشتری دارم تشکیلاتی خودم دارم به نام بنیاد تعاون نور که محل حضور هر روزه بنده است.
** من درآمد اصلیتان از کجاست؟
از هیچ کدام از مؤسساتی که کار میکنم، درآمدی ندارم. خرج زندگیام از درآمد ثابتی که از قبل از انقلاب داشتهام و هنوز ادامه دارد، اداره می شود. داراییهای که قبل از انقلاب داشتم، تبدیل به سهام مؤسسه تولیدی کردم که از این طریق درآمد ثابتی را کسب میکنم.
**در رابطه با فعالیتتان در بنیاد نور توضیح دهید؟
بنیاد نور دو بخش دارد که اقتصادی و هزینه را شامل میشود، هرچه درآمد داشته باشیم دربخش هزینهای صرف میکنیم. در بنیاد تعاون نور در زمینه دارو و مسکن بیشتر فعالیت دارم و صددرصد درآمدش برای بخش هزینهای است. در بنیاد تعاون نور تعداد زیادی از خانوادهها را تحت پوشش قرار دادهایم و خوراک، جهیزیه و در بخش کمک به معالجه بیماران کارهای زیادی را انجام میدهیم.
**رابطهتان با بازار چطور است؟
با بازار ارتباط دارم و بازار اصیل ایران اسلامی را بهترین پشتیبان انقلاب و روحانیت می دانم البته اعتقاد هم دارم زیرا باید بازار اسلامی حرف اول را در انصاف بزند.
**فرزندانتان در کدام دانشگاه تحصیل کرده اند؟
دخترم در دانشگاه شهید بهشتی فوق لیسانس رشته مدیریت است. یکی از پسرانم دکتری فلسفه دارد اما دانشگاهاش را به یاد نمیآورم و 2 فرزند دیگرم دیپلمه هستند و 4 فرزندم در اینجا با من کار میکنند.
**به نظر شما انقلابی که در نظر امام خمینی(ره) بود در 37 سال گذشته اجرایی شده است؟
در رابطه با بعضی از اهداف امام مانند استقلال، آزادی به جرأت میتوانیم بگوییم، بله زیرا هیچ کشوری در دنیا مثل ما مستقل نیست و در هیچ کشوری مثل ایران نمیتوان آزادی را معنا کرد اما در بخشهای دیگر مانند عدالت اجتماعی کارهای زیادی وجود دارد که باید انجام شود.
دربخش عدالت اجتماعی بخش عمدهای از آن توسط نظام انجام شد و خیلی از کارها در راستای عدالت اجتماعی بود مانند کمیته امداد و جهاد سازندگی اما از نگاه امام در بخش اقتصادی، مجری اقتصاد باید کاملا مردم باشند و دولت سیاستگذار، برنامهریز و هدایتگر و کنترل کننده باشد که هنوز اجرایی نشده است و متأسفانه هنوز بخش عمدهای از اقتصاد کشور دولتی است و این با شعار انقلاب همخوانی ندارد.
**در رابطه با سابقه مبارزهایتان برای ما بگویید؟
از زمانی که دست چپ وراستم را شناختم در مبارزات حضور داشتم و در هر جای سرک کشیدم، در نهضت آزادی، جبهه ملی. تا ابتدای حرکت امام در سال 40 یعنی بعد از فوت مرحوم آیتالله العظمی بروجردی در مبارزهها شرکت کردهام و تا امروز بر این عقیده هستم و انشاءالله تا زمانی که زندهام بر این عقیده خواهم ماند.
**از روزهای جنگ بگویید؟
دنیا پیروزی انقلاب اسلامی را باور نمیکرد، قبل از انقلاب ما هر جای دنیا حرکتی به عنوان انقلاب در قرن اخیر اتفاق میافتاد یا برعلیه شرق بود، آمریکا حمایت میکرد و یا بر علیه غرب بود و شوروی حمایت میکرد اما انقلاب ما در کشوری پیروز شد که نه به شرق تکیه داشت و نه به غرب؛ در واقع انقلاب ما با هر دوی این دو قطب در تضاد بود و مبارزه میکرد، دنیایی در مقابل ما قرار داشت که این انقلاب برایش سنگین بود. حتی گورباچف هسته فروپاشی شوروری را پیروزی انقلاب اسلامی میدانست.
آمریکاییها و غرب انواع توطئهها را برعلیه ایران از روز اول پیروزی انقلاب نسبت به ما روا داشتند اما توفیقی کسب نکردند آخرین حربه آنها جنگ بود که شوروی و آمریکا درآن دخیل بودند جنگ تحمیلی صدام بر علیه ایران به گونهای به پایان رسید که در اتمام جنگ از 11 ملیت اسیر و از حدود 30 کشور غنیمت داشتیم. همه دنیا به صدام کمک میکردند حتی کشورهای مرتجع منطقه وامها و اسلحههای مجانی با شروع شدن جنگ در اختیار صدام قرار دادند.
جنگ زمانی آغاز شد که صدام ظرف دو سال پس از پیروزی انقلاب ارتشی را ساماندهی کرده بود و ازطرف دیگر ما ارتشی داشتیم که سران ارتش در مقابل ملت ایستاده بودند و سازمان ارتش از هم پاشیده بود و همه امکانات بدست مردم بود.
در ارتش خیانت شده بود به صورتی که مدت خدمت سربازی را به یکسال کاهش دادند و این باعث شد پادگانها خالی شود و همچنین فرمانی صادر کردند همه ارتشیها باید در شهر خودشان خدمت کنند که این با نیروی انقلابی تناسبی نداشت. مستقیم یا غیرمستقیم در جهت خاص دشمن حرکت کردند و در این شرایط به ایران حمله شد.
طبق قانون اساسی سپاه برای حراست از انقلاب و دستاوردها تشکیل شد، بخاطر اینکه ارتش برای جنگ ساخته نشده بود مشغول به تجهیز سپاه و شناسایی ابعاد جنگ شدیم وظیفه خودمان دانستیم که بلافاصله تمامی موجودیت سپاه را وارد جنگ کنیم و بعد با استفاده از بسیج مردمی وارد جنگ شدیم.
از قبل از جنگ مسئولیت بنده در سپاه پشتیبانی و تدارکات بود و در خلال جنگ وزیر شدم، در طول جنگ پشتیبانی سپاه در تمامی ابعاد وجود داشت تا اینکه جنگ به پایان رسید، عقیده دارم پایان جنگ خوب بود زیرا به قدرت بزرگ شکستناپذیر منطقهای تبدیل شده بودیم.
**از حضور خودتان در جنگ بگویید؟
از 8 سال دفاع مقدس نزدیک به 53 ماه در جبهه حضور داشتم و قبل از تمامی عملیاتها با توجه به مسئولیتهایی که داشتم، در جبهه حضور مییافتم و حتی عملیات به پایان رسید در جبهه میماندم تا امکاناتمان را جمعآوری کنم و برای عملیات بعدی محیا سازم. قبل از وزیر شدن مسئول تدارکات سپاه بودم اما با وزیر شدن به عنوان فرمانده لجستیک سپاه در جنگ مسئولیت داشتم و به قول فرماندهان سپاه مأموریتم را انشاءالله خوب انجام دادم.
**چرا به بنیاد مستضعفان رفتید؟
این موضوع مقدمهای برای پایان جنگ است، شیوه رزم سپاه اینطور بود که عملیاتی را فرمانده تعریف، شناسایی و طرح ریزی میکرد و به بنده که مسئولیت پشتیبانی داشتم ارائه میداد و بنده نیز امکانات در دسترس را عنوان میکردم و عملیات در تاریخ مشخص شده انجام میشد.
زمانی که به من گفته شد وزیر باشم و دیگر پشتیبانی جنگ نباشم، آیتالله هاشمی به من گفت دولت شعار جنگ میدهد اما تمام و کمال به جنگ وارد نمیشود و من میخواهم توپ را در زمین دولت بیاندازم و اگر تو وزیر باشی جنگ افروز هستیم و هیچگاه به محسن رضایی نه نمیگویی و جنگ ادامه مییابد از این رو رفتم در وزارتخانه و ظرف دو ماه ماجرا به قطعنامه کشیده شد.
در دفتر مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بودند، مرحوم حاج حسن خمینی آمدند تا نامه پذیرش قطعنامه را بخوانند و بنده در کنار روحانی رئیس جمهور فعلی که درآن زمان معاون آیتالله هاشمی بودند نشسته بودم تا به آنجایی از قطعنامه رسید که آتش بس قبول شده است، و وی گفت تو به درد زمان جنگ میخوردی و به درد زمان صلح نمیخوری، دو ماه بعد مجلس باید به کابینه رأی جدید میداد که به من رأی اعتماد نداد و من از وزارت کنار رفتم.
تقریبا به فاصله کوتاهی از این داستان حضرت امام رحلت کردند و آیتالله خامنهای رهبر شدند و آن زمان مشغول به ساخت حسینیه امام خمینی که محل سخنرانی مقام معظم رهبری است را میساختم، جالب است بگویم این مکان ظرف مدت کوتاهی در 61 روز با کمکهای مردمی ساخته شد در آن زمان شمخانی وزیر شد و من را بعنوان مسئول بنیاد تعاون سپاه انتخاب کردند.
قبل از اینکه به بنیاد جانبازان که همان بنیاد مستضعفان است بروم، حضرت آقا من را خواستند زیرا درخواستی توسط نخست وزیر از امام شده بود که بنیاد شهید قادر به اداره خانواده شهدا و جانبازان نیست و به دستور امام بنیاد مستضعفان مأمورشد که مسئله جانبازان را حل کند، بعد ایشان فرمودند که بچههایی را که خودت برای جبهه لت وپار کردهای حالا ازآنها پذیرایی کن و این شد که به بنیاد مستضعفان رفتم.
**چرا مجلس به شما رأی اعتماد نداد؟
باید از مجلس بپرسید اما اگر طبق قانونی که امروز برای رأی اعتمادها وجود دارد، بود رأی زیادی هم آورده بودم زیرا در رأی اعتماد، رأیهای مثبت مطرح است و من با یک رأی بین مخالف و موافق رأی نیاوردم که ناپلئونی بود.
کسانی که با همکارانم مخالف بودند حرفهایی را مطرح کردند اما آنها از افراد برجسته جامعه بودند از این رو کتابچهای از عملکردم به مجلس بردم اما درعالم مردانگی از همکارانم دفاع کردم و برایم مهم نبود که چه میشود در این میان تعدادی از نمایندگان گفتند اگر به جای دفاع از همکاران عملکرد خودت را میخواندی ما به تو رأی میدادیم.
در حدود 7 سالی که وزیر بودم یک روز نفهمیدم وزیر یعنی چه و امروز بودن و یا نبودنم فرقی نمیکند. ما 3 وزیر بودیم که در مجلس رأی نیاوردیم اما بعد از مراسم نماز جمعه همان هفته مقام معظم رهبری که امام جمعه بودند، تقریبا 8 الی 7 دقیقه راجع به بنده صحبت کردند که من را شرمنده کردند. ایشان ابراز تأسف کردند که مجلس به بنده رأی نداده است اما من خوشحال بودم و ذرهای در من اثر منفی نداشت.
**چرا تاکنون برای مجلس و ریاست جمهوری کاندید نشدهاید؟
**اگر شرایط شرکت در انتخابات را داشتید، حضور مییافتید؟
**چه کسانی کاندید ریاست جمهوری بودند که شما ترجیح دادید شرکت نکنید؟
**چرا از سیاست کنارهگیری کردید؟
**در هنگام ورود امام خمینی به ایران، شما راننده ایشان بودید، از آن روزها بگویید؟
**از چه زمانی با آقای طالقانی دوست و آشنا بودید؟
از ابتدا دوست نداشتم رئیس جمهور شود و اکثر کارهای وی را قبول ندارم و معتقدم بیشتر برای نام بود و نه برای مردم نان. برای کشور مشکلات زیادی درست کرد، انشاالله دولت فعلی و بعدی بتوانند کشور را به وضعیتی که مردم اشتغال داشته باشند و از دست رنج خودشان ارتزاق کنند و یک کمیته امداد 80 میلیونی نداشته باشیم، برگرداند.
-رئیس دولت اصلاحات: روز سوم پیروزی رئیس دولت اصلاحات در انتخابات خدمت وی رسیدم و گفتم، "پسر حاجآقا روحالله خاتمی، میخواستی، نمیخواستی، میدانستی و یا نمی دانستی به تاریخ پیوستی."
در تاریخ از شاهان و رئیسجمهوران افرادی مانند خواجه نظامالملک و امیر کبیر و ... معروف هستند . در ادامه به رئیس دولت اصلاحات گفتم، "حالا که به تاریخ پیوستی سعی کن خوب بپیوندی"، گفت؛ "چه کار کنم؟"، گفتم؛ "برو زیر ابای آقا و بیرون نیا".
رئیس دولت اصلاحات در دورههای ریاست جمهوریاش با وجود اینکه زیر فشار شدید اصلاحطلبان بود خیلی اذیت نکرد اما متاسفانه وی در قضیه فتنه باید به سرعت جبران میکرد، که نکرد.
**در رابطه با آشناییتان با مهدی عراقی بفرمایید؟
حاج مهدی عراقی از اولین آدمهایی بود که با پیدایش امام به ایشان گروید اما از فدائیان اسلام بود. زمانی که در محله قدیم تهران خیابان خراسان بودیم وی کوره آجرپزی داشت و کارش فروش آجر بود و محل دفترش مکانی برای جمع شدن مبارزین بود. سواد کلاسیک بالایی نداشت اما یک تحلیلگر سیاسی بود حتی دانشجویان برای تحلیل سیاسی در مقابل وی کم می آوردند و همچنین یک امام شناس و عاشق امام بود. مهمترین حرفی که امام در رابطه با وی زد این بود که بستر برای مردن وی کم بود زیرا عراقی 20 نفر بود.
**بنظر شما مرتضی رفیقدوست، شهرام جزایری و بابک زنجانی چه شباهتهایی با یکدیگر دارند؟
هیچ تشابهی با یکدیگر ندارند حتی شهرام جزایری با بابک زنجانی هیچ شباهتی ندارد.
**چرا؟
بابک زنجانی چند سال قبل از این ماجراها به دفتر من آمد و متوجه شدم فردی جاهل است زیرا آن زمان 10 برگ چک ده میلیارد تومانی بعنوان بنیاد تعاون نهاجا جعل کرده بود از این رو همه جا اطلاع دادند و دستگیرش کردند، تا قبل از این ماجراها از وی خبری نداشتم تا سر و صدای ماجرای بابک زنجانی بلند شد.
باید بابک زنجانی می گوید 22 میلیارد یورو یعنی معادل 80 هزار میلیارد تومان پول نقد دارم، وی را باید صدا کرد و پرسید از کجا و چگونه این مقدار پول را جمع کرده است.
ماجرای بابک زنجانی شبهاتی با پرونده برادر من ندارد زیرا برادر بنده 2 درصد سهم در آن پرونده داشته است و همه برداشت های غیر قانونی که شده بود، محاسبه کردهاند که معادل 20 میلیون تومان سود آن شد و قبل از اینکه پرونده علنی شود، حساب را تسویه کرده بود.
این حسابها قابل مقایسه نیستند، شاید پرونده بابک زنجانی با پرونده 3 هزا ر میلیاردی شبیه باشد البته با ابعاد کوچکتر. حتی پرونده جزایری هم مانند این دو پرونده نیست و بعد دیگری دارد.
اما متاسفانه مطبوعات با حرکتهایی که انجام می دهند مسیر قضا را عوض می کنند از این رو باید در ایران کارهایی را انجام دهیم که شیوه جرم نویسی غرب به شیوه روزنامهداری اسلامی تبدیل شود.
**برخیها معتقدند فاضل خداداد اعدام شد اما مرتضی رفیق دوست اعدام نشد چون برادر شما بود، نظرتان چیست؟
در آن پرونده تاثیر برادر من 2 درصد بود، در حقیقت آنطور که من اطلاع دارم و نمی توانم همه آن را بازگو کنم، فاضل خداداد به خاطر جرمهای بدتری که مرتکب شده، اعدام شده است.
**شما خودتان را بیشتر نظامی، مدیر و یا سیاستمدار می دانید؟
در حال حاضر یک آدم معمولی هستم که بیشتر خودم را در قالب مددکار اجتماعی می بینم اما در ایران اسلامی هر مسلمان باید بیدار، هشیار باشد و از وضعیت مملکت باخبر از این رو بنده حرفم را میزنم و سیاست را می فهمم و تا وقتی که عنوان نظامی دارم به عرصه سیاست وارد نمی شوم.
**یک ناگفته از زمان جنگ بگویید؟
اگر تاکنون ناگفته بوده الان هم گفتنی نیست، آنهایی را که باید میگفتم در کتاب خاطراتم آوردهام ، اگر نکته ناگفتهای در مورد جنگ باقی مانده باشد، هنوز هم زمان گفتنش فرا نرسیده است.
**در زمان وزارت با کدام وزیر بیشتر رابطه دوستانه داشتید؟
با همه رفیق بودم.
**با هیچکس زاویه نداشتید؟
"چرا، بیزاویه نمیشد البته نبش قبر نکنیم بهتر است."
**توان موشکی ایران چطور کلید خورد و در حال حاضر چه وضعیتی دارد؟
در زمان جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید از لحاظ دفاعی روی پای خودمان بایستیم ، لذا صنایع نظامی که داشتیم خیلی پیشرفته نبود و ساخت قابل ملاحظهای نداشتیم.
از این رو" ما بدون توجه به اینکه صنایع نظامی چه کارهایی انجام می دهد در سپاه از قبل از وزارت سپاه و بعد در زمان وزارت سپاه تحصیلکردههای کشور را جمع کردیم و گفتیم تا وقتی که جمهوری اسلامی ایران هست، از نظر نظامی تحریم هستیم، که باید خودمان در این زمینه فعالیت داشته باشیم". از همان زمان 18 گروه ایجاد کردیم.
زمانی که وزیر سپاه بودم فرهادی که وزیر علوم فعلی است که آن موقع هم وزیر علوم بود در وزارت سپاه نزد من آمد و گفت؛" تو در این وزارت بیش از وزارت علوم هیئت علمی جمع کردهای و همه تحصیلکردهها به وزارت سپاه آمدهاند."
اولین موشک های ما در زمان جنگ ساخته شد بصورتی که اولین موشک 70 کیلومتری، 110 کیلومتری و به ترتیب پیش رفتیم. همان موقع در زمان جنگ توانستم از لیبی موشک بیاورم و زمانی که موشک را در باشگاه رافلین عراق زدیم، آیت الله هاشمی ما را جمع کرد و گفت؛ "حاج محسن با این کارت به اسلام و مسلمین عزت دادی."
مصادف با همین ماجرا شهید تهرانی مقدم از بنده یک موشک گرفت تا مهندسی معکوس کند. در واقع مقدمات این شرایطی که امروز امتحان میشود، همان موقع فراهم شده است.
امروزه در جمهوری اسلامی ایران در تمام زمینههای مورد نیاز به استثناء هستهای که توسط امام خمینی و مقام معظم رهبری حرام اعلام شده است، ما یکی از بزرگترین کشورهای دنیا هستیم.
توان موشکیمان در منظقه نظیر ندارد و در مقابل قدرتهای بزرگ نیز توان قابل ملاحظهای داریم، در حال حاضر توان بازدارندگیمان تا حدی است که استفاده از گزینه نظامی آمریکا حرف مفت است و این گزینه در مورد ایران کاربرد ندارد.
**درمورد آشناییتان با شهید تهرانی مقدم بفرمایید؟
از اوایل جنگ وی را شناختم، یک جوان لاغر اندام که مسئول هماهنگی ادوات و خمپارهاندازها بود. تهرانی مقدم متدین، با اخلاق و خیر قانع نسبت به آن کاری که انجام می داد، بود. بعد از مدتی وی فرمانده توپخانه شد و در سفر خرید موشک همراهم بود. از همان موقع وارد یگان موشکی سپاه شد و عنوان فرماندهی را گرفت و هدفش نابودی اسرائیل بود و روز به روز به افزایش توان موشکی اصرار و مدیریت می کرد. در همان مسیر نیز به شهادت رسید.
یکی از خاطراتم از وی این است که ، نیمههای شب که نزدش میرفتم در سجدههای نماز شب مرتب می گفت، الهم رزقنا شهادت فی سبیلک ، از خدا مرتب میخواست خدایا شهادت در راه تو را نصیبم کن که در نهایت هم، همین شد.
**بنظرتان اکثریت مجلس دهم به دست اصولگرایان و یا اصلاحطلبان است؟
به نظر بنده مجلس آینده به دست اعتدالیون اصولگرا و اصلاح طلب خواهد بود و مردم به تندروها رای نخواهند داد.