به گزارش مشرق، تحولات خاورمیانه با نام بهار عربی یا بیداری اسلامی ساختارهای قدرت در اشکال سنتی کشورهای عربی و شمال آفریقا را دستخوش تغییرات و دگرگونی کرد.
شرایط داخلی و ساختار نظام بینالمللی سرنوشتی جدا از هم را برای هر یک از این کشورها رقم زد. کشور سوریه نیز از این تحولات مصون نبوده و آخرین کشوری بود که دامنه نا آرامیها در سال 2011 به این کشور سرایت نمود.
حمایت بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از دولت سوریه و مخالفان آن، منجر به چند پارگی جامعه سوریه گردید. این تحولات خیلی زود به یک جنگ داخلی که ابعاد بینالمللی داشت تبدیل شد.
با گذشت چند سال از این بحران بازیگران مختلفی از جمله ایران، حزب الله لبنان، روسیه و تا حدودی چین به عنوان حامیان دولت سوریه به نقش آفرینی پرداختند و در طرف دیگر کشورهای عربی به خصوص عربستان، قطر و سایر بازیگرانی چون ترکیه وآمریکا مخالفان دولت را حمایت نمودند.
این ماجرا باعث یک جنگ فرسایشی برای تمامی بازیگران شد که دولت یا مخالفان نتوانستند به صورت کامل بر دیگری چیره شوند. حال با توجه به پیشرفت مواضع مسکو از حمایتهای سیاسی به حمایتهای مستقیم نظامی به بررسی مهمترین دلایل و انگیزه های ورود نظامی این کشور به سوریه می پردازیم.
3 سطح اقدام بین المللی روسیه در سوریه
اقدام نظامی روسیه در سوریه دارای اهداف راهبردی بلندمدت و البته برخی اهداف کوتاهمدت در سطح جهانی و منطقه خاورمیانه است، چنانکه این اقدام علاوهبر اهداف، پیامدهایی را نیز در سطوح داخل روسیه، منطقه خاورمیانه و نظام بینالملل خواهد داشت.
این عمل نشأت گرفته از سیاست خارجی پیچیده این کشور است ولی در عین حال رگه هایی از منافع محوری و عملگرایی و امتیاز گیری از رقبای خود در آن مشهود است که برای دخالت نظامی این کشور در سوریه میتوان از مؤلفه های ذیل استفاده نمود.
1 -بازیابی هویتی و به چالش کشیدن هژمونی آمریکا
با فروپاشی شوروی در سال 1991 و پایان نظام دو قطبی، آمریکا با تعریف جدید از نظام بین الملل به عنوان نظم نوین جهانی به تقویت جایگاه و تثبیت سلطه اش به عنوان هژمون بر جهان پرداخت.
با این وجود روسیه با مرکزیت شوروی سابق و قطب مخالف آمریکا که بعد از فروپاشی ازآن به جامانده بود، قدرتش به شدت کاهش یافت.
روسیه همواره در جهت بهبود جایگاه خود در نظام بین الملل و بازیابی هویت از دست رفته خودوبه چالش کشیدن هژمون آمریکا بوده است.
از اواسط دهه 1990 به طور روز افزونی به سمت موازنه نرم در برابر آمریکا در حرکت بوده است. از جمله استفاده از دیپلماسی و نهادهای بین المللی برای بازداشتن طرحهای آمریکا چون مداخله در بوسنی، کوزوو همچنین تا به امروز با وتو کردن قطعنامه ای شورای امنیت با هماهنگی چین علیه سوریه را می توان نام برد.
همچنین با به چالش کشیدن آمریکا در بحران سوریه با الهام گیری از شوروی سابق و تعریف رئالیستی از دولت به عنوان بازیگر اصلی نظام بین المللی دست به اقدام نظامی در سوریه زده است.
با ورود روسیه به این بحران نگاه سایر بازیگران بیشتر به کرملین دوخته شده تاکاخ سفید، مثال آن شرکت اردن که از متحدان آمریکا و از اعضای ائتلاف بین المللی ضد داعش است در اتاق عملیات روسیه از جمله تغییر این نگاه ها به سمت کرملین می باشد.
2- گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه و بحران اوکراین
گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه همواره مورد انتقاد مسکو بوده و یک تهدید جدی برای این کشور محسوب می شود.
بحران اوکراین و اعلام روسیه مبنی بر پاسخ به نزدیک شدن ناتو به کشورهای هم مرز روسیه و نفوذ در آنها از نمونه های این ادعاست.
اعلام نظر نخست وزیر اوکراین مبنی بر عضویت این کشور تا سال 2016 در عضویت ناتو به افزایش این تنش ها منتهی شده است. تا جایی که دبیرکل ناتو در کیف خواستار رایزنی برای تحریم هر چه بیشتر روسیه شده است روس ها نیز همواره اعلام می دارند که ناتو به عنوان میراث جنگ سرد حاضر به تغییر ماهیت خود نیست.
با شروع بحران اوکراین و الحاق بخش کریمه به خاک روسیه باعث افزایش تهدید هر چه بیشتر روسیه در مرزهای اروپایی خود شده است.
لذا روسیه با ورود به سوریه و خاورمیانه که از دیرباز حوزه نفوذ آمریکا و غرب بوده است قصد دارد بحران اوکراین را کم رنگ و از شدت فشار ناتو بر مرزها اروپایی خود بکاهد.
از این رو شاهد نقض مکرر حریم هوایی ترکیه که از اعضای ناتو است هستیم و در مقابل روسیه با واکنش و هشدار سایر اعضای ناتو رو به رو بوده است که باعث افزایش حساسیت ورود این کشور به خاور میانه میشود؛ همچنین روسیه در خاورمیانه از بازیگرانی چون ایران و حزب الله لبنان که از مخالفین آمریکا و غرب هستند استفاده می کند تا در بحران اوکراین بتواند به مقاصد خود برسد و از غرب امتیاز بگیرد.
3- مسئله چچنیها و مبارزه با تروریسم
در 10 سال گذشته روسیه حجم عظیمی از حملات تروریستی را متحمل شده است که بر اساس آمارها چچنی ها بیشترین آمار خسارت را در میان تروریست ها دارا می باشند. با توجه به گزارش واشنگتن پست چچن با 14 هزار نفر در صدر کشورهای صادر کننده تروریست و شبه نظامی به سوریه می باشد چچن درضلع جنوبی روسیه و در منطقه قفقاز واقع شده است.
با سقوط دولت سوریه و پایان جنگ در این کشور این شبه نظامیان و اسلامگرایان تندرو به مناطق خود بازگشته و با الگو برداری از داعش و سایر گروه های تروریستی دست به اقدامات نظامی در قفقاز برای تشکیل دولت اسلامی زده که می توانند یکی از مهم ترین تهدیدها برای کشور روسیه در مناطق قفقاز باشند.
حال روسیه با جدی دانستن این تهدید که در آینده احتمال رخ دادن آن زیاد است دست به اقدام نظامی در فرای مرزهای خود با این نیروهای تروریستی زده تا این نیروها را تضعیف و نابود کند.
4- حفظ پایگاه طرطوس
حفاظت از پایگاه دریایی طرطوس، که تنها پایگاه روسیه در خارج از کشورهای مشترکالمنافع بهحساب میآید، بسیار مهم است.
این پایگاه در دهه 1970 در دوره جنگ سرد ساخته شد. بعد از فروپاشی شوروی نسبتاً راکد بود، که از سال 2009 روسیه تصمیم بر مدرن سازی و گسترش آن جهت پهلو گرفتن شناورهای رزمی بزرگتر گرفته است. نیروی دریایی روسیه تا سال 2042 آن را در رهن خود دارد.
نگهداری از این پایگاه برای روسیه باعث میشود حضور نظامی این کشور در آبهای مدیترانه پابرجا باشد؛ این پایگاه به روسیه اجازه میدهد عمق راهبردی و توان عملیاتی بیشتری در سرتاسر شرق مدیترانه داشته باشد.
هرگونه تغییر دولت در سوریه، (از نگاه مسکو) آینده این پایگاه نیز دچار دگرگونی خواهد کرد، لذا روسیه برای حفظ آن در سایه یک حکومتی که طرفدار غرب نباشد تلاش میکند. یکی دیگر از انگیزه های روسیه از دخالت های نظامی حفظ این پایگاه مهم و استراتژیک میباشد.
حال با توجه به گزینههای فوق که از جمله مهمترین انگیزههای مسکو هستند و اهمیت این منافع و تهدیدها، این کشور را وادار به استفاده از گزینه های نظامی در سوریه نمود که این دخالت نظامی با توجه به حضور آمریکا و متحدانش در سوریه می تواند به قیمت یک برخورد نظامی با آمریکا برای این کشور تمام شود حمایت های سیاسی خود را به حمایت نظامی از دولت سوریه تغییر داده است و طبق قوانین بین المللی و بنا به درخواست دولت سوریه وارد این بحران شده است.