به گزارش مشرق به نقل از جهان، این رفتن با حرف و حدیث های زیادی در داخل کشور مواجه شد. حرف و حدیث هایی که البته بسیار زود سرد شد و همه باز هم در گیر و دار سینمای داخلی کشورمان و روزمرگی های زشت و زیبایش، همه چیز را از یاد بردند.
عده ای با رفتن پر طمطراق گلشیفته فراهانی از کشور اینطور تصور کردند که او به زودی بر پرده سینماهای هالیوود جا خوش خواهد کرد. تصوری که البته با اقبال نشان دادن صوری یکی، دو شبکه خبری گمنام آمریکایی به فراهانی، دلایل بیشتری برای واقعی شدن پیدا کرد اما زمان نشان داد که غرب از امثال گلشیفته فراهانی غیر از ابزار! به هیچ عنوان دیگری استفاده نخواهد کرد.
چه اینکه این نوع استفاده از ابزاری در مورد اسلاف قبلی و همانندهای گلشیفته فراهانی همچون شهره وزیری تبار (آغداشلو) نیز به عینه تکرار شده بود.
فراهانی پس از مدتی در فیلم پیکره دروغ ها که فیلمی متضمن مفاهیم استکباری و تکرار کننده دروغ های همیشگی علیه مسلمانان بود، در کنار "دیکاپریو" و "کرو" حضور یافت. فیلمی که عده زیادی از آگاهان هنری و سیاسی کشور معتقدند فیلمی بود که به عنوان یک پیش درآمد تهیه شد تا دشمنان ایران عزیز ما، در گامی دیگر بتوانند هرآنچه توهین که می توانند همانند آنچه را که بر سر شهره وزیری تبار در فیلم خانه ای از شن و مه، آوردند، بر سر گلشیفته فراهانی نیز بیاورند.
البته گام دوم نقشه های شوم، علیه فراهانی هنوز برداشته نشده است اما حتی زندگی کنونی فراهانی نیز گویای اثبات تمام مطالب دلسوزانه ایست که او هنگام رفتن، پنبه در گوش خود گذاشت و در سحر دورنمایی که از غرب می دید، آنها را نشنید.
گلشیفته ۳۰ ساله هم اکنون با وجود گذشت چند سال از رفتنش از ایران، نه تنها همچون وزیری تبار نتوانسته است در هیچ فیلم مشهور و پر فروشی بازی کند بلکه در روزهای اخیر مجبور شده است به عنوان یک مانکن دسته چندم در یکی از نشریات مد لباس غربی ظاهر شود.
فراهانی در حالی سر به تقدیری همانند شهره وزیری تبار سپرده است که ایکاش قبل از رفتن و قبل از کشف حجاب در مقابل دوربین های غربی به عنوان یک زن ایرانی و قبل از پشت پا زدن به تمام ارزش هایی که با آنها بزرگ شده بود، این سرنوشت تلخ را مطالعه می کرد.فراهانی مگر قرار است مشهورتر از وزیری تبار باشد...؟!
وزیری تباری که در یکی دو فیلم غربی بازی کرد و در مشهورترین فیلم خودش! یعنی خانه ای از شن و مه در نقش همسر یک سرهنگ آمریکایی ظاهر می شود و حتی مطمع او نیز قرار گرفت و همین.و اساساً این فیلم ساخته شد تا آمریکا بتواند با حضور یک زن ایرانی غیرت ما را به سخره بگیرد.وزیری تبار هم اکنون در جایی ایستاده است که فراهانی و فراهانی های احتمالی بعدی چند سال دیگر در آنجا خواهند ایستاد.
فراهانی اگرچه حتی هنوز هم در برخی گفته هایش با شبکه های گمنام غربی از رضایتش برای رفتن از ایران می گوید اما آنچه که در همین چند سال بر او گذشته است از قبیل مانکن شدنش و یا حضورش در تله فیلم های کارگاهی، خود گویای سال های بعدی او نیز خواهد بود.
سرنوشت تلخ فراهانی درسی است برای آنها که با صدای دهل غرب، از دور مسحور شده اند و فکر می کنند آنسوتر خبریست!مگر فراهانی نبود که در دیالوگش در فیلم "علی سنتوری" کشور ما را کشوری خشن خواند و البته بعدها معلوم شد که به این دیالوگش اعتقاد نیز داشته است...؟!
غرب او را حتی به قیمت یک لحظه یکی از خوانندگانش نیز نخواهد خرید چه رسد به قیمت بازیگران مشهور هالیوود...؟!آنهایی که هنوز هم گاهی با آب و تاب از گلشیفته و یا خواست برخی محافل برای بازگشتش سخن می گویند، آیا منکر این حقایقند...؟! آیا در نظر آنها مسعود کیمیایی که با همه انتقاداتش، در همین کشور و زیر همین آسمان زیبای آبی می زیَد مشهورتر و موفق تر است یا امثال گلشیفته فراهانی که در اوان رسیدن به همه چیز به هیچ چیز پناه بردند...؟!