تقریبا یک سال از بیعت گروه سلفی جهادی " انصار الاسلام در کردستان " با جماعت داعش می گذرد.

 به گزارش مشرق، ماموستا فاتح کریکار موسس انصار الاسلام در سال 1956م در شهر سلیمانیه عراق به دنیا آمد. در دوران نوجوانی از سربازان مصطفی بارزانی بود و برای استقلال کردستان می‌جنگید. سپس در سال 1975م به اخوان المسلمین پیوست و در هسته های مسلح اخوان فعالیت نمود. وی در سال 1982 م از کردستان مهاجرت نمود و به کشورهای ایران ، پاکستان و افغانستان مهاجرت نمود. بیشترین دغدغه های فکری ماموستا کاریکار در افغانستان و پاکستان شکل گرفت و در آنجا بود که با رهبرانی مانند " عبدالله عزام " و " گلبدین حکمتیار " ارتباط نزدیک برقرار کرد. کریکار از لحاظ فکری سخت تحت تأثیر اندیشه‌های  " ابوالاعلی مودودی " ،  " عمر عبدالرحمن " ، " عبدالله عزام " ، " سید قطب " و  " ابن تیمیه " بود تا جایی که چهار فرزندش را به نام ‌های ابن تیمیه، سید قطب، معالم و ظلال ( اشاره به کتاب های  " معالم فی الطریق " و " فی ظلال القرآن " متعلق به سید قطب ) نام‌گذاری کرده است. او  در سال 1991م به همراه خانواده اش به کشور نروژ پناهنده شد اما در سال 2001م به کردستان بازگشت و به عنوان امیر جماعت "انصارالاسلام " فعالیت خود را از سر گرفت.

 

هنوز یک سال از حضور ماموستا فاتح در سلیمانیه عراق نمی گذشت که به اتهام اقدام و طراحی عملیات تروریستی در دادگاه نروژ محکوم شد و مجبور گردید مجدداً به نروژ بازگردد، اما هنگامی که قصد داشت از طریق ایران به هلند و از آنجا به نروژ بازگردد توسط نیروهای امنیتی ایران در فرودگاه بازداشت و به مقامات هلندی تحویل داده شد. وزارت خارجه آمریکا یکی از مدعیان اصلی پرونده کاریکار است و معتقد است که وی حلقه وصل القاعده و نظام صدام می باشد و کلیه مواد شیمیایی که توسط نظام صدام تولید شده بود، در اختیار وی می باشد!. اگرچه خود ماموستا کاریکار بارها این مسئله را تکذیب کرده است. در نهایت دادگاه نروژ در سال 2007م حکم به برائت کاریکار داد ، اما اظهارات وی در سال 2010م باعث شد که وی دوباره توسط نیروهای امنیتی نروژ بازداشت گردد.

همچنین در سال 2012م به اتهام تهدید نخست وزیر نروژ و 3 فعال حقوق بشر کرد به دو سال و اندی حبس محکوم شد و در مصاحبه ای تلویزیونی از حمله به دفتر روزنامه شارلی ابدو اظهار رضایت کرده بود و اذعان داشته بود: " آنان قهرمانانی هستند که از مقدسات خود دفاع کرده اند. کسانی که به مقدسات ما اهانت می کنند باید بدانند که این با مرگ و زندگی ما ارتباط دارد و کاریکارتوریست های موهن مستحق قتل هستند! " .

انتشار این سخنان جسورانه ماموستا کاریکار در تلویزیون نروژ باعث شد تا دادگاه این کشور در 30 اکتبر 2015 وی را به 18 ماه حبس محکوم کرد.

 

ماموستا کاریکار در مورخ 29 اوت 2014م بیعت خود را با ابوبکر البغدادی خلیفه خود خوانده داعش علنی کرد و به همین دلیل به کانون توجه بسیاری از سرویس های اطلاعاتی اروپایی تبدیل شد. لذا زمانی که نیروهای امنیتی ایتالیا یک شبکه تروریستی حرفه ای متشکل از 7 تبعه کرد عراقی را که از سال 2010 م اقدام به ایجاد هسته های تروریستی در سرتاسر اروپا کرده بودند، منهدم نمود اولین کسی که به عنوان مرجعیت فکری آنان معرفی کرد، ماموستا کاریکار بود. همچنین زمانی که حادثه نوامبر 2015م و حمله به کنسرت موسیقی در پاریس اتفاق افتاد به سرعت سرویس های امنیتی اروپایی اولین متهم خود را ماموستا کاریکار معرفی کردند!.

 

ماموستا کاریکار و جماعت انصار الاسلام کُردی

اولین هسته های فعالیت اسلام جنبشی در مناطق اقلیم کردستان در سالهای دهه 50 قرن بیستم میلادی و همزمان با حضور مبلغان اخوانی در این مناطق شکل گرفت. بعدها در سال 1971م که فعالیت اخوان به دستور حزب بعث عراق ممنوع اعلام شد، هسته هایی از این جماعت بصورت مخفی به کار خود ادامه داده و با افزایش فشار بر اسلامگرایان کرد عراقی بتدریج رویکرد مسلحانه را جایگزین روش هیا تبلیغی نمودند. به این ترتیب، اولین گروه مسلح کردی به نام " ارتش اسلامی کردستان " همزمان با جنگ ایران و عراق در اقلیم کردستان اعلام موجودیت نمود. این گروه مسلح اسلامی از سه جریان ماموستا عثمان عبدالعزیز، علی بابیر و ماموستا نجم الدین فرج ملقب به (فاتح کاریکار) تشکیل شده بود که بعدها به دلیل بروز اختلافاتی از یکدیگر جدا شدند.

اقدامات وحشیانه صدام بر علیه مردم کردستان عراق و بمباران شیمیایی حلبچه نقطه عطفی برای تشدید فعالیت گروههای اسلامی کردی در منطقه اقلیم کردستان بود و زمینه های تثبیت تفکرات سلفی جهادی را در میان مردم این منطقه فراهم نمود. بر این اساس، با تمام جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و برقراری ثبات در منطقه بتدریج هسته های سلفی جهادی گرد هم جمع شده و در سال 2001م گروه "انصار الاسلام در کردستان" از وحدت گروههایی همچون " جند الاسلام " ، "جمعیت اصلاح" ، "حماس کردی " و "جنبش التوحید " تشکیل شد و " ملا کاریکار " به عنوان رهبر آن برگزیده شد. گفتنی است که این گروه از همان ابتدا مخالفت خود را با احزاب سکولار کردی اعلام کرد و برخی از سران اقلیم از جمله " مصطفی بارزانی " و  " جلال طالبانی " را به کفر متهم نمود.

 

مبانی فکری و ساختار تشکیلاتی

انصار الاسلام از همان ابتدا الگوی سلفیت جهادی را با نگاه به سلفیت سعودی از منظر تئوری (تفکرات ابن تیمیه، بن باز، آلبانی و عثیمین) و سلفیت مصری از منظر تشکیلاتی و عملیاتی (سید قطب و عبداله عزام) برای خود انتخاب نمود. این جماعت اسلامی در سال های 2001 تا 2003م تفسیری افراطی را از شریعت اسلامی در منطقه  " بیاره " واقع کردستان عراق اجرایی کردند که به موجب آن زنان و دختران از تحصیل محروم، موسیقی حرام و خواندن نماز به جماعت در مساجد اجبار گردیده بود. در ابتدا اعضای این گروه فقط عناصر سلفی کرد بودند ولی بتدریج افرادی از عراق عرب،  افغانستان، اردن، سوریه و عربستان نیز به انصار الاسلام پیوسته و برای تحقق " دولت اسلامی " و " استیفای حقوق اکراد " سازماندهی شدند.

مناطق نفوذ

در ابتدا گستره فعالیت انصار الاسلام شامل برخی روستاهای مرزی حلبچه و سلیمانیه در اقلیم کردستان بود که مهمترین آنها روستای "بیاره" به عنوان مرکز فرماندهی جماعت بود. فرماندهان انصار الاسلام با الگوگیری از القاعده در پاکستان اقدام به ذخیره سازی سلاح و مهمات در کوههای منطقه نموده و مسیرهای تحت سیطره خود را با مین های ضد تانک و ضد نفر آلوده ساختند. بعد از سقوط صدام در عراق افراد جدیدی به این گروه پیوستند که عمدتاً دارای سابقه همکاری با سرویس امنیتی حزب بعث و ارتش عراق را داشته و به لحاظ نظامی و امنیتی کمک فراوانی به این گروه کردند. از جمله اقدامات انصار الاسلام می توان به ترور نافرجام " صالح برهم " رئیس حزب اتحاد میهنی کردستان عراق اشاره کرد که منجر به کشته شدن 5 تن از محافظان وی گردید. این گروه همچنین بارها روزنامه نگاران خارجی، رهبران میانه رو و مسیحیان مناطق کرد نشین عراق را به قتل تهدید کرده اند. به اعتقاد برخی از کارشناسان امنیتی انفجار دفتر وزارت دفاع آمریکا در اربیل (2003م) ، عملیات انتحاری در جشن حزب اتحاد میهنی و حزب دموکراتیک کردستان (2004م) ، ترور نافرجام ملا بختیار مسئول حزب اتحاد میهنی (2005م)  و ارسال نامه تهدید آمیز به اسقف مسیحیان کردستان عراق مبنی بر قتل عام مسیحیان منطقه (2008م) همگی توسط این گروه تروریستی صورت گرفته است.

این تجربه کار عملیاتی بتدریج باعث شد تا انصار الاسلام محدوده فعالیت خود را گسترش دهد و حتی از مرزهای عراق نیر تجاوز نماید؛ بگونه ای که هم اکنون به یکی از بازیگران میدانی صحنه تحولات سوریه تبدیل شده است.

دوستان و دشمنان

شاخص ترین دشمنان انصار الاسلام که از نگاه این گروه کافر محسوب می گردند در وهله نخست دو حزب اصلی کردستان عراق یعنی حزب میهنی کردستان و حزب دموکراتیک کردستان و در گام بعدی جماعت صوفیه و شیعیان هستند. بدیهی است که چنین نگاهی تا حدودی برگرفته از تفکرات گروه های تروریستی مادر همچون القاعده است.  اگرچه وجود چنین رابطه ای همواره از سوی مسئولان انصار الاسلام تکذیب شده است ولی روابط گسترده میان برخی افراد دو گروه به دلیل حضور آنها در افغانستان چندان دور از تصور نیست. علاوه بر این ، شیخ جعفر مصطفی از رهبران اسلامگرای کرد عراقی اذعان می دارد که در سال های 2001 تا 2003م در حدود 150 نفر از مجاهدان افغانی و پاکستانی گروه طالبان به انصار الاسلام پیوستند. از این رو، چندان عجیب نیست که شیخ "عمر محمود عثمان " ملقب " ابو قتادة فلسطینی"  که از تئوری پردازان گروههای جهادی محسوب می گردد و در حال حاضر در انگلستان زندگی می کند یکی از مهمترین حامیان مالی این جماعت باشد!.

در مجموع می توان ادعا نمود که انصار الاسلام با اکثریت گروههای سلفی و جهادی در داخل و خارج کردستان عراق رابطه ای دوستانه و همگرا داشته و در این میان گروههای دارای تفکرات مسلحانه در اولویت رهبران این گروه قرار دارند.

انصار الاسلام و رهبران کرد عراقی

بعد از حمله آمریکا به عراق در سال 2003م جلال طالبانی رئیس حزب اتحاد میهنی کردستان از فرصت استفاده کرده و برای محدود کردن اسلامگرایان تندرو به ویژه انصار الاسلام در اقلیم کردستان تصویری خشونت آمیز از آنان را برای نیروهای اشغالگر آمریکایی ترسیم نمود؛ بگونه ای که مقامات آمریکایی ارتباطی عمیق را بین نیروهای سلفی کرد با القاعده و دیگر گروههای تندرو سلفی برقرار کردند. به این ترتیب، نیروهای انصار الاسلام در معرض حملات مشترک پیشمرگه های کرد و نیروهای آمریکایی قرار گرفتند و مجبور به تغییر تاکیتک های خود از الگوی " بزن و فرار کن " به کاشتن مین های انفجاری تغییر شدند.

این رویه تا خروج کامل نیروهای آمریکایی از عراق در سال 2011م توسط انصار الاسلام پیگیری می شد، اما پس از خروج اشغالگران از عراق تا اندازه ای محدود شد ولی خاتمه نیافت و به نقش آفرینی در سوریه پرداخت. 

انصار الاسلام و تحولات سوریه

همزمان با شروع حوادث سوریه در سال 2011م جماعت انصار الاسلام که به نیرویی زبده در جنگ های چریکی تبدیل شده بود، بخشی از نیروهای خود را تحت عنوان " انصار الشام" یعنی یاری دهندگان شام به مناطقی از حلب گسیل داشت تا با همکاری جبهه النصره به مبارزه با رژیم بشار اسد بپردازند. اما ائتلاف انصار الاسلام با معارضان بومی رژیم سوریه (جبهه النصره) چندان پایدار نماند و در سال 2014م موسس این جماعت تکفیری با داعش بیعت نمود و زمینه های نزدیکی میان دو گروه تندرو عربی – کردی در سوریه و عراق فراهم آمد. در این راستا، منبعی آگاه با نام مستعار " ابوبکر العراقی " در مصاحبه با روزنامه "صوت کردستان" اذعان داشت که از حدود سه ماه قبل (سال 2014م) جماعت انصار الاسلام در داعش ادغان گردیده است و تعداد سه هزار نفر از از اعضای آن به داعش پیوسته اند.

اگرچه اخباری نیز مبنی بر فعالیت بخشی از بدنه انصار الاسلام بصورت مستقل دارد که هنوز حاضر به پذیرش رهبری داعش نشده اند. اما گذر زمان بتدریج ثابت کرده است که این دو گروه چندان سنخیتی با هم نداشته و قادر به ادامه مسیر نیستند. طی چند ماه گذشته حملات داعش به مناطق کردی در اقلیم کردستان و کشتن چند تن از فرماندهان برجسته انصار الاسلام توسط داعش نشانه هایی از ناهماهنگی میان آنها را آشکار ساخته است. لذا به اعتقاد کارشناسان امنیتی گروه انصار الاسلام به دلیل داشتن نگاه قومیتی (کردی) و تفاوت در نوع نگاه مسائل منطقه ای نمی تواند بیعت خود را با داعش حفظ کند.

جمع بندی

تحولات چند سال اخیر در منطقه غرب آسیا و ظهور برخی گروه های افراطی از جمله داعش باعث شده تا بازیگران جدیدی در این شرایط استثنایی اجازه ظهور و بروز بیابند. گروه های اسلام گرای کردی نیز که دارای سابقه ای اقدامات مسلحانه هستند و مدتها در انزوا فرو رفته بودند، با هدف احیای خلافت اسلامی در منطقه اقلیم کردستان عراق و سوریه فعال شده اند. در این میان جماعت انصارالاسلام کردی به دلیل جایگاهی که در میان گروه های اسلامی کردی داشته و همچنین تفکرات و رهبری خاص سعی در مطرح نمودن خود به عنوان تنها بازیگر اسلامی کردی دارد و با توجه اختلافاتی که با داعش دارد، به دنبال مطرح نمودن خود به عنوان جایگزین داعش است. ولی نباید فراموش نمود که در اقلیت بودن این گروهها که به لحاظ زبانی و نژادی با دیگر گروه های اسلامی تندرو و طرفدار داعش متفاوت هستند، مانع از توسعه تشکیلاتی و تحقق آرمانهای آنها است.

منبع: دیدبان