کد خبر 506570
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۸

جاذبه‏ هاى اخلاقى آن حضرت، تواضع، محبّت، مهربانى، عفو و گذشت آميخته با شجاعت و شهامت، دلها را به سوى خود جذب مى‏ كرد و تلاش فوق العاده او در طريق هدايت‏ و اصلاح مردم، چشم ‏ها را به او متوجّه مى ‏ساخت.

 به گزارش مشرق، در ایام رحلت جانسوز پيامبر گرامی اسلام، خاتم پيامبران قرار داریم، پیامبری که  درب ‏هاى دل ها و فكرهایی که به وسيله قفل­ هاى ضلالت و گمراهى بسته شده بود و راه هدايت را مسدود ساخته بود گشود.[1] لذا باید در آثار رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله را تعمّق نماییم. تاريخ زنده اسلام را در مكّه و مدينه مطالعه کنیم، و با يك سير روحانى، به دل تاريخ اسلام و زمان پيامبر خدا در صدر اسلام سفر كنیم، و با چشم دل ببينیم كه چگونه پيامبر صلى الله عليه و آله تنها با حضرت خديجه عليها السلام و حضرت على عليه السلام در مقابل ديدگان مشركان و دشمنان اسلام و در برابر ذات لايزال حضرت حق به نماز مى‏ ايستاد، و جز به رضايت پروردگار به هيچ چيز نمى ‏انديشيد.[2]

 آرى به راستى معمّاست كه رسول خدا(ص) چگونه با وسائل آن روز اسلام با اين سرعت عجيب در اعماق قلوب ميليون‏ها انسان نفوذ كرد، تمدّن‏ها را در خود هضم كرد و تمدّنى نوين به وجود آورد؟!.[3]

 حال با این تفاسیر و از باب اینکه که خداوند متعال پيامبر خاتم محمد بن عبدالله (صلى الله عليه وآله) را به عنوان اسوه برگزيد (لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللّه اسْوَةٌ حَسَنَةٌ)،[4] ضرورت واکاوی چیستی آموزه ها و مولّفه های راهبردی در سیرۀ بی بدیل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از نگاه ژرف اندیشانه  و اندیشۀ متعالی آیت الله مکارم شیرازی می تواند در نوع  خود مبیّن چیستی سبک زندگی نبوی(ص) باشد، که از این رهگذر شاخصه های کلیدی سیره و رفتارپیامبر اکرم(ص) برای عاشقان به آن حضرت بیش از پیش تبیین خواهد گردیدکه در این نگاشته به  آن پرداخته می شود.

مهرورزی در هدایت انسان‌ها

در وهلۀ نخست باید گفت «هدايت» مفهوم وسيعى دارد كه هم توحيد و ساير اصول اعتقادى را شامل مى‏ شود و هم صبر و استقامت، ونیز ساير اصول اخلاق و تعليم و تربيت،[5] لذا قرآن کریم نه تنها عظمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را نشان می دهد بلکه«حرص بر هدايت‏ مردم و نجات آنها از گمراهى» را از جمله صفات ایشان برای الگوگیری بیان می کند، به عنوان نمونه در آیه «لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ[6]؛ به یقین، رسولی از خود شما بسوی­تان آمد که رنج­های شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است»، خدا در این آیه پنج صفت «انفسکم»، «عزیز»، «حریص»، «رئوف» و «رحیم» را برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بیان می‌کند و می‌فرماید: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از درون جان و روح شما ظاهر شده است و آشنا به تمامی مشکلات و رنج های شماست.[7]

لذا قرآن کریم از واژه «حریص» برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) استفاده کرده تا میزان علاقۀ شدید ایشان به هدایت مردم را نشان دهد، از این رو می‌فرماید؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به مومنان بسیار مهربان است و نسبت به سنگدلان خشمگین است.[8]

اخلاق مداری؛ شکوه سیرۀ نبوی

باید اذعان نمود غالب مشكلات فردى و اجتماعى ناشى از ضعف­ هاى اخلاقى‏ است، مشكلات و گرفتاري­ها و بن بست­هاى جهانى مخصوصاً سران بسيارى از كشورهاى جهان نيز از فقر اخلاقى سرچشمه مى‏ گيرد، زیرا اخلاق سرمايۀ اصلى اقوام و ملتها، كليد حل مشكلات مهم اجتماعى و خميرمايۀ تمدن و هم نیز ستون فقرات يك زندگى اجتماعى سالم است، هم چنین اخلاق بهترين وسيله انسان در سير الهى است؛ لذا  تا مسائل اخلاقى در جوامع انسانى حل نشود هيچ مسأله‏ اى حل نخواهد شد، به همين دليل «تهذيب نفوس» و «تزكيه قلوب» و «تكميل مكارم اخلاق‏» به عنوان يكى از اهداف اصلى بعثت پيامبر بزرگ اسلام (صلى الله عليه وآله) مورد نظر قرار گرفته است.‏[9]

از این رو باید تأکید نمود رمز موفقيت پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) و آنچه دخيل در گرايش مردم به او شد، اخلاق‏ و نرمى و تواضع او بود،[10] لذا  آنچه که از خصوصيّات اخلاقى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در خلال فعاليت‏ هاى اجتماعي و طبق تواريخى كه دوست و دشمن نوشته‏اند بر ما مسلّم است، اين است كه او آن قدر پاك و درست‏كار بود كه حتّى در عصر جاهليّت او را امين لقب داده بودند، بنا بر نقل تاریخ، هنگامى كه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مى‏ خواست به مدينه هجرت كند، على عليه السلام را مأمور كرد كه بعد از او امانت‏ هاى مردم را به آنها بسپارد.[11] گفتنی است حضرت رسول صلى الله عليه و آله فوق العاده متواضع بود، به همه سلام مى‏ كرد، در مجلس ناشناخته بود، هنگام سفر بخشى از كارها را بر عهده مى‏ گرفت، و از اينكه همه كارها و زحمت ها بر دوش ديگران باشد، اجتناب مى‏ ورزيد.[12]

هم چنین شجاعت و استقامت و حسن خلق، و سعه صدر، و جوانمردى و گذشت او را از خلال جنگ و صلح آن حضرت مى‏توان به دست آورد، مخصوصاً فرمان عفو عمومى كه درباره مردم مكّه پس از فتح اين شهر و تسليم دشمنان خونخوار در برابر اسلام صادر كرد سند زنده‏ اى بر مقولۀ اخلاق مداری رسول مهربانی است.[13]

نباید فراموش نمود پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در زمينه برنامه‏ هاى اجرايى هرگز اجازه نداد كه از منطق «هدف وسيله را توجيه مى‏ كند» استفاده كنند، بلکه براى رسيدن به هدف‏ هاى مقدّس به دنبال وسائل مقدّس بود، صريحاً مى‏ فرمود:‏ «ولا يجرمنكم شنآن قوم على الا تعدلوا»؛[14] «دشمنى با هيچ گروه نبايد مانع شما از اجراى عدالت گردد»؛ دستوراتش در زمينه رعايت اصول اخلاقى در ميدان جنگ عدم تعرض نسبت به غير نظاميان، از بين نبردن نخلستان‏ها و درختان، آلوده نساختن آب آشاميدنى دشمن و رعايت نهايت محبّت با اسيران جنگى و ده‏ ها موارد دیگر روشنگر اين واقعيّت است.[15]

آرى، اگر اين اخلاق‏ نيكو و ملكات الهى نبود آن ملّت عقب‏ ماندۀ جاهلى و آن جمع خشن انعطاف‏ ناپذير به اسلام درنمى‏ آمدند، بلكه به مصداق آيه‏ «لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»[16] همه از گرد او پراكنده مى‏ شدند و همان راه و روش دوران جاهليّت را ادامه مى‏دادند. و چه خوب است كه اين اخلاق اسلامى امروز زنده شود و در هر مسلمانى، پرتوى از اخلاق و خوى پيامبر(صلى الله عليه و آله) باشد.[17]

قرآن محوری ؛ شاکلۀ بنیادین در سیرۀ نبوی

در تشریح این مسأله باید گفت همه دانشمندان اسلام معتقدند كه قرآن مجيد برترين معجزه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم است. زیرا قرآن معجزه‏ اى است عقلى كه با روح و فكر مردم سر و كار دارد و نیز معجزه‏ اى است جاودانى و هميشگى،[18] لیکن قبل از هر چيز بايد محيطى را كه قرآن از آن جامعه برخاست از نظر فكرى و فرهنگى مورد توجّه قرار داد.سرزمين حجاز به اعتراف همه مورّخان از عقب افتاده‏ ترين مناطق جهان در آن روز بود، به گونه‏ اى كه گاهى مردم عصر جاهليت را اقوام وحشى يا نيمه‏ وحشى مى‏ خواندند؛[19]از نظر عقيدتى سخت به بت‏ پرستى عشق مى‏ ورزيدند، و بت‏ هاى سنگى و چوبى به اشكال مختلف بر تمام فرهنگ آنها سايه شوم و گسترده‏ اى افكنده بود، از توحيد و يگانه‏ پرستى سخت تعجّب مى‏كردند ، نظام قبيلگى بر جامعه آنها به شدت حكومت مى‏ كرد و اختلاف در ميان قبايل به قدرى شدید بود كه آتش جنگ در ميانشان هرگز خاموش نمى‏ شد، از ميان چنين محيطى، فردى درس نخوانده و مكتب و استاد نديده، برخاست و كتابى آورد آنچنان پرمحتوا كه بعد از چهارده قرن هنوز دانشمندان به تفسير آن مشغولند و هر زمان حقايق تازه‏اى از آن كشف مى‏ كنند.[20]

حال با این تفاسیر اصلاح يك جامعۀ سر تا پا فاسد را در يك روز نمى‏توان انجام داد، به همين دليل قرآن تدريجاً نازل شد تا بخوبى اجرا گردد و از تزلزل مصون بماند و جامعه نيز قدرت جذب و پذيرش و حفظ آن را داشته باشد.[21]

از این رو  پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بيشترين تكيه خود را در آموزه های «قرآنی» مبذول داشت.[22]و شاهكارى از علم و دانش، اصول هدايت‏ و تربيت، اخلاق، قوانين و آداب زندگى و اسرار آفرينش را بر مبنای آموزه های ارزشمند کلام وحی را در همه جا گسترانید.[23]

لذا جاذبۀ خاصّى كه در مفاهیم والای قرآن کریم نهفته بود به قدرى شديد و حيرت‏انگيز بود كه دشمنانش آن را «سحر» مى‏ خواندند و مى‏ گفتند: به محمد صلى الله عليه و آله نزديك نشويد كه سخنان نافذش شما را مسحور مى‏ سازد و به آيين خود مى‏ كشاند! و اين خود مى‏ رساند كه حتّى دشمنان به‏ «نفوذ خارق‏ العاده قرآن در افكار و دل‏ها» ايمان داشتند. علاوه بر اين از نظر محتوياّت و مضمون، آن چنان بود كه در مدّت كوتاهى راهبرد قرآن محوری توسط پیامبر مهربانی(صلی الله علیه و آله و سلم)، تحّول فوق‏ العاده‏ اى در محيط جهان آن روز بوجود آورد و تمدّن درخشانى را همراه با يك انقلاب دامنه‏دار علمى و فكرى پى ريزى نمود.[24] در عصر کنونی  نيز بر دولت اسلامى، آحاد مسئولان در نظام اسلامی، مطبوعات، رسانه‏ ها، مخصوصاً صدا و سيما لازم است نسبت به ترویج آموزه های قرانی در جامعۀ اسلامی  همّت گمارند، و برنامه ‏هاى خويش را بر اساس قرآن مجيد پايه ‏ريزى كنند.[25]

قانون مداری؛ ارمغان تشکیل حکومت اسلامی


گفتنی است اهدافى كه پيامبران الهى عليهم السلام داشتند و مأمورِ اجراى آن بودند، بدون تشكيل حكومت‏ عملى نبود، و آنچه ممكن بود به صورت محدود پياده مى‏شد. از این رو از جمله اهداف پيامبر الهى كه در قرآن مجيد به آن اشاره شده است مبتنی بر  تعليم و تربيت، قيام به قسط، عدالت اجتماعى، آزاد كردن انسان از اسارتها، احقاق حقوق مظلومان، تربيت نفوس و پرورش فضايل اخلاقى است‏[26]. لیکن اين اهداف بدون تشكيل حكومت اسلامى در سطح وسيع و گسترده و برخورد قاطعانه با هرگونه تخلف از قانون قابل تحقّق نيست.[27] .لذا  نخستين كارى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بعد از هجرت به مدينه و بر طرف شدن موانع به آن مبادرت ورزيد، تشكيل حكومت اسلامى و تبيين‏ قوانين اسلام بود و هرگونه تخلف از آن را گناه و قابل تعقيب شمرد.[28]

آرى، در عصر حكومت‏ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله، كارها به دست صالحان سپرده مى‏شد؛ و برنامه ‏هاى حكومت اسلامى در تمام زمينه ‏ها در مسير اسلام پيش مى‏رفت؛[29] پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله آمد و حكومت‏ را از صورت دنيوى و مادّى به صورت حكومت الهى درآورد كه در آن نيكان و پاكان نقش داشته باشند.[30]

نفی اسلام سکولار؛ ضرورت انکار ناپذیر در حکومت اسلامی


بی شک تحقق عدالت اجتماعی، اعطاى آزادى به انسانها، و رهانيدن آنان از اسارت‏ هاى هوا و هوس و ظلم ظالمان و ستمگران، بدون تشكيل حكومت اسلامى امكان‏ پذير نیست[31]. به راستی آيا به صرف توصيه و پند و اندرز در داخل مساجد و حسينيّه‏ ها عدالت اجتماعى محقّق مى‏ شود؟ آيا بدون داشتن قدرت اجرايى و اسباب و ابزار باز دارنده، و امكانات مجازات فاسدان و مفسدان اقتصادى، مى‏توان حقّ مظلومان را از ظالمان گرفت؟[32] آرى، اگر اهداف دين يك سلسله مسايل فردى نظير نماز و روزه و مانند آن بود بدون تشكيل حكومت‏ هم قابل اجرا بود (البتّه آن هم در سطح وسيع و گسترده امكان‏ پذير نبود)، لیکن اسلام يك آيين اجتماعى فراگير است و دستورات فراوان اجتماعى دارد، و لازمه اجرايى كردن آن تشكيل حكومت دينى است. لذا هنگامى كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به مدينه هجرت نمود، و از شرّ دشمنان اسلام نجات پيدا كرد، در اوّلين گام حكومت اسلامى را تشكيل داد تا بتواند اهدافش را پياده كند.[33]

بدین ترتیب تنها حكومتى كه مى‏توان آن را با تمام وجود پذيرفت حكومت الهى است. حكومت‏ پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان‏ معصوم‏(علیهم السلام) و كسانى‏ كه‏ با داشتن‏ شرايط ويژه، حق حكومت را از سوى آنها دريافت مى‏ دارند؛ و به يقين دنيا هرگز روى عدالت و صلاح و سعادت را نخواهد ديد؛ مگر اينكه در سايه حكومت‏ هاى الهى قرار گيرد.[34]

بنابراين، آنها كه مدّعى جدايى دين از سياست‏اند، نه معناى سياست را فهميده‏ اند و نه دين و برنامه‏ هاى آن را به درستى شناخته‏ اند.[35]

علم گرایی در پرتو جهل زدایی

تاريخ جامعه بشريّت در آستانه ظهور پيامبر اسلام و مخصوصاً جاهليّت عرب، حقيقت حاکمیّت جهل و ظلمت را در آن جامعه به خوبى تأييد مى‏ كند.[36] لذا هر قدر شرايط نامساعدتر و حاكميّت جهل‏ و نادانى، قوى‏تر و گسترش دامنه فساد در جامعه بيشتر باشد، مسئولیت و رسالت رهبران الهى و مناديان عدل و داد و اخلاق و فضيلت، سخت‏تر و سنگين‏ تر است به همين نسبت، عظمت مقام آنها به هنگام پيروزى بر مشكلات نمايان‏ تر مى‏ شود.[37]

بدیهی است پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به عنوان رهبر يك انقلاب فكرى و اجتماعى، براى نجات بشريّت از انواع بت پرستى و خرافات، و آزادى انسان‏ها از چنگال جهل‏ و بيدادگرى قيام كرد،[38] لذا اسلام با وجود اینکه از محیط جاهلیّت برخاست امّا بیشترین اهمیّت را به علم و دانش داد و این مسألۀ مهم یکی از معجزات پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) است که از محیط سراسر جهل طلوع کرد اما بزرگترین مدافع علم بود.اینکه در احادیث شریف اهل بیت می خوانیم نگاه به صورت عالم عبادت است و مجلس علم باغی از باغ های بهشت است، ویا عالم هزاران بار بر عابد برتری دارد، همه و همه بیانگر اهمیّت جایگاه دانش در اسلام است، یکی از بهترین دلایل این مدعا این است که نخستین آیه‌ای که بر قلب مبارک پیامبر نازل شد دعوت به مطالعه بود.[39]

لیکن نکتۀ راهبردی این است که  چگونه ممكن است از محيط جهل عالى‏ترين تجلّيات علمى بدرخشد؟!،[40] در تبیین این مسألۀ مهم می­ توان تعابیر مختلفی از قرآن کریم را مورد توجه قرار داد که هر کدام یکی از ابعاد شخصیّتی حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را بیان می­ کند؛ به عنوان نمونه در سوره جمعه ازآن حضرت به عنوان معلم و مربی اخلاق نه تنها برای مسلمانان بلکه برای همه جهان بشریت یاد شده است.[41]

هم چنین خداوند متعال در آیه 157 سوره اعراف از آن حضرت به عنوان شخصیتی یاد نموده است که، اولاً مبتنی بر این اصل کلیدی است که تعلیمات او گواه بر حقّانیت اوست و ثانیاً باید گفت  پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) غل و زنجیر های جهل، خرافات، ناامنی ها و نا مهربانی­ ها را زدود،[42] هم چنین در آیه نخست سوره ابراهیم نیز تاکید شده است که آن حضرت مردم را از ظلمات بیرون آورد و به سوی نور هدایت نمود، این ظلمت شامل خرافات، جهل، فقر و دیگر موارد می شود.[43] در مفاهیم دیگر آیات قران کریم نیز به این نکته اشاره شده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده تا راه و صراط مستقیم را نشان دهد و مردم را از بیراهه­ ها و کج راهه­ ها نجات و مسیر سعادت را به آنها نشان دهد. قرآن کریم در جایی دیگر تاکید کرده که کار پیامبر زنده کردن دنیای مرده است، از نظر ظاهر فیزیکی مردم جاهلیت زنده بودند، اما از نظر انسانیت مرده به حساب می­ آمدند و در جهل و خرافات و نا امنی گرفتار بودند لیکن حضرت خاتم الانبیا(صلی الله علیه و آله و سلم) آنها را از این گمراهی نجات دادند.[44]

لذا از آنجا که پيامبران و انبياى الهى چراغ‏ هاى پرنورى‏ هستند كه سينه ظلمت كفر و جهل‏ را مى‏ شكافند و سیرۀ رسول مهربانی  بر این امر استوار گردید که غل و زنجیرهای جهالت و خرافات را بزدایند  و مردم را به صراط مستقیم هدایت نمایند از این رو  پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله را باید يكى از پر فروغ‏ترين چراغ‏ هاى هدايت نامید.[45]

سخن آخر

در خاتمه باید گفت به راستى پيامبر اسلام چنين بود، جاذبه‏ هاى اخلاقى آن حضرت، تواضع، محبّت، مهربانى، عفو و گذشت آميخته با شجاعت و شهامت، دلها را به سوى خود جذب مى‏ كرد و تلاش فوق العاده او در طريق هدايت‏ و اصلاح مردم، چشم‏ها را به او متوجّه مى ‏ساخت.[46]

با این اوصاف متأسفانه برخی مقام و منزلت و سیرۀ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را صرفاً ماورایی و آسمانی  جلوه می دهند تا  مردم گمان کنند دیگر نمی توان به حد ایشان رسید و ایشان خارج از محدودۀ زندگی بشری است؛[47] در حالی که پيامبر بزرگ يك الگو و اسوه براى همه حق طلبان جهان است، و مكتب او می تواند به عنوان يك مكتب انسان­ ساز مورد استفاده همگان قرار گيرد.[48] لذا پيغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) سرمشق و الگو و «اسوه» براى همه امّت است.[49]بدین نحو که بهترين الگو در تمام مراحل زندگى، شخص پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ روحيات عالى او، استقامت و شكيبايى او، هوشيارى و درايت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختي­ ها و مشكلات، هر كدام مى‏ تواند الگو و سرمشقى براى همه مسلمين باشد.[50] زیرا اين ناخداى بزرگ به هنگامى كه سفينه‏ اش گرفتار سخت‏ ترين طوفان­‌ها مى‏شود كمترين ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمى دهد، او هم ناخداست هم لنگر مطمئن اين كشتى، هم چراغ هدايت است، و هم مايه آرامش و راحت روح و جان سرنشينان.[51]

حال با این تفاسیر می توان اذعان نمود مشکلات جهان اسلام نتیجه فاصله گرفتن از مسیر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است، به راستی چرا امروز جهان اسلام گرفتار این همه مشکلات شده است، مفاسد اخلاقی و مشکلات فرهنگی و کشت وکشتارها غوغا می­ کند؛ خونریزی­ ها و ویرانگری­ های بی حساب نشانه فاصله گرفتن از مبدأ حیات و مسیر حضرت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) است،[52] از این رو گرچه در رحلت‏ پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله قلوب مسلمانان جريحه دار و ديدگانشان اشكبار است، [53] لیکن  همگان باید به راه و رسم پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اقتدا كنیم كه بهترين راه و رسم‏ ها است.  همچنین رفتارمان را باید با روش و سیرۀ ناب  پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) تطبيق دهيم كه هدايت‏ كننده‏ ترين روش­ها است.[54]

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی