به گزارش مشرق، نشریه «فارنپالیسی» در یادداشتی که به قلم «استفان والت» تحلیلگر ارشد روابط بینالملل و استاد دانشگاه هاروارد نگاشته شده، به ارائه برخی راهکارها برای اصلاح عملکرد واشنگتن در قبال تروریسم پرداخت.
والت در این گزارش مینویسد: ناتوانی آمریکا در اتخاذ سیاستی کارآمد برای مبارزه با تروریسم جهانی کاملا مشهود بوده و ماهیت نامعقولانه گفتمان کنونی علیه تروریسم نیز بخوبی نشاندهنده عدمجدیت واشنگتن در مبارزه میباشد. این گفتمانهای نامعقول، اتلاف هزینههای میلیارد دلاری و نابودی زندگی دهها هزار انسان (اعم از آمریکایی و غیرآمریکایی) در «جنگ جهانی علیه تروریسم» همگی برای کتمان حقیقت است. بدتر از همه اینکه نظامیان زیادی اکنون برای محافظت از ما در برابر تروریسم مشغول بکارند بدون آنکه نامی از کشورهایی برده شود که ما به آنها تجاوز و با پهپاد آنها را بمباران کرده، علیه آنها ترورهای هدفمند انجام داده و کوهی از اطلاعات را از آنها جاسوسی و جمعآوری کردهایم.
فارین پالیسی در ادامه نوشت؛ قطعا این اقدامات نشان میدهد که واشنگتن در چالشی عمیق بنام نابودی القاعده، داعش و دیگر گروههای افراطی گرفتار شده است. هزینهای که صرف صنعت گسترده (به اصطلاح) مبارزه با تروریسم میکنیم چندین برابر بودجه اطلاعاتی ماست درحالی که رویکردهای اساسی ما برای مبارزه با تروریسم در 20 سال گذشته تکاملی نهچندان زیاد داشته است. مسئولین امنیت ملی ما هنوز تصور میکنند راه اصلی شکست گروههای تروریستی مداخله نظامی در سایر کشورهاست؛ با توجه به اینکه این سوءظن نیز وجود دارد که چنین مداخلاتی زمینه را برای توسعه و استخدام هرچه بیشتر تروریستها هم فراهم کرده است.
این پروفسور آمریکایی در ادامه به برخی راهکارها برای مبارزه موثر با تروریسم از سوی واشنگتن اشاره کرد: اگر ایالاتمتحده واقعا در مورد مبارزه با تروریسم جدی است باید سطح تهدید آن برای مردم آمریکا را بدرستی ارزیابی نماید. طبق مطالعات علمی فراوان، خطر واقعی تروریسم برای آمریکاییها در مقایسه با سایر تهدیداتی که روزانه یک شهروند را تهدید میکند، اندک است. بااین حال بجای اطمینانبخشی به مردم، رهبران هر دو حزب از 11سپتامبر تاکنون ترسی غیرواقعی از تروریسم را برای پیشبرد سیاستهای غیرسازنده خود ترویج میکنند. تازمانی که واقعیت درباره سطح حقیقی خطر تروریسم بیان نشود، روسایجمهور و دیگر مقامات کشور در مقابل تهدیدکنندگان عرصه را باخته و جامعه نیز به حوادث معدود اما قابلتوجه واکنشی بیشازحد نشان خواهند داد.
بنابراین چرا ما شاهد توجهی جدی به مساله تروریسم نیستیم؟ به این دلیل که برخی افراد و موسسات در صورت آغاز گفتمانی ملی درباره تروریسم، منافع خود را در خطر میبینند. آیا واقعا انتظار دارید که کارشناسان ثروتمند CIA، NSA، FBI و دیگر نهادهای مبارزه با تروریسم آمده و درباره واقعیت تهدیدها علیه آمریکا شهادت دهند؛ درحالی که بودجه، نفوذ بوروکراتیک، استقلال و سرشناسی آنها به حفظ ما در شوک و ترس بستگی دارد؟
اگر ایالاتمتحده واقعا در مورد مبارزه با تروریسم جدی است باید صادقانه درباره نقش خود در تولید و گسترش آن صحبت کند. ما (سیاستمداران آمریکایی) تمایلی به توجه به این مساله نداریم که از 11 سپتامبر به بعد، بخشهای ویژهای از سیاست خارجی و دفاعی آمریکا الهامبخش افراطگرایان بوده است. اکنون این عقیده عمومی وجود دارد که خشونت افراطگرایی ناشی از تحریک متوهمانه افراد بیسامانی است که در جستجوی زندگی معنادار هستند. طبق اسناد افشاشده مربوط به سال 2009، ایالاتمتحده مستقیم یا غیرمستقیم مسئول مرگ صدهاهزار مسلمان طی سه دهه اخیر بوده است؛ تعدادی بسیار بیشتر از آمریکاییهایی که توسط مسلمانان کشته شدند.
این اقدامات واشنگتن بوده که برخی از مذاهب را وادار به مقابله به مثل کرده؛ بااین حال نمیتوان این مساله را توجیهی برای کشتار هزاران بیگناه دانست. از دیدگاه من تلاش جدی برای پرداختن به این مساله باید از درک صحیح عوامل ریشهای آن شروع گردد. اگر ما از عوامل کلیدی غفلت کنیم به احتمال فراوان تداوم وضعیتی را خواهیم دید که خواستار توقف آن هستیم.
اگر ایالاتمتحده واقعا در مورد مبارزه با تروریسم جدی است باید صراحتا درباره نقش رسانهها سخن بگوید. معتقدم فاکسنیوز و سیانان قصد کمک به القاعده یا داعش را ندارند اما این دقیقا کاری است که آنها انجام میدهند. هرزمان که حادثهای تروریستی روی میدهد، خروجیهای تلویزیونی و رادیویی فورا پوشش خبری دیوانهوار و بیشازحدی را برای آن انجام میدهند و عموما قصد دارند مردم را بهحدی در وحشت نگه دارند که چشم از تلویزیون برنداشته یا رادیوها را به گوش خود بچسبانند.
این عملکرد دقیقا همان چیزی است که گروههایی نظیر داعش بدنبال آن هستند: تبلیغ آزادانه هرچه بیشتر، القای هراس به افرادی که در واقعیت خطر چندانی آنها را تهدید نمیکند و تبدیل یک گروه ضعیف و کوچک مانند داعش به اژدهایی چندسر که در حال نفوذ به جامعه و تهدید تکتک افراد است. بیشک رسانهها با این اقدام خود، کمکی به مراتب بیشتر از پرداخت پول به این گروههای تروریستی میکنند. ما نیازمند گفتمانی جدی درباره اصلاح رویکرد رسانهها در پوشش چنین حوادثی هستیم.
اگر ایالاتمتحده واقعا در مورد مبارزه با تروریسم جدی است باید واکنش سرسختانهتری در قابل آن دسته از متحدانش اتخاذ کند که بیش از آنکه بخشی از راهحل باشند، بخشی از مشکل هستند. مقامات کاخسفید باید رسما ترکیه را از اقداماتی که ضد کردهای مبارز علیه داعش انجام میدهد بازدارد؛ اقداماتی نظیر آزادی عبور و مرور در مرزهای خود با سرزمینهای تحتاشغال داعش و بیتوجهی به قاچاق و انواع تجارتها با گروه تروریستی داعش.
ما باید بجای تلاش برای اطمینانبخشی به عربستان در خصوص معامله ایران، مذاکراتی نهچندان خوشایند درباره نقش سعودیها در ترویج وهابیت و ارتباط آن با جنبشهای افراطگرایی نظیر داعش برگزار کنیم. باید برای دولت اسرائیل تفهیم کنیم که نحوه رفتار آن با فلسطینیان یک مساله امنیت ملی ماست و «روابط ویژه» ما با تلآویو تنها در صورتی برقرار خواهد ماند که طرح ایجاد دو کشور نه در حرف بلکه عملا اجرا شود.
واقعیت این است که تروریسم تهدیدی جدی برای امنیت یا ثبات آمریکا نیست در حالی که شهروندان این کشور آن را نمیدانند. آنها پس از هر حمله تروریستی در داخل یا خارج از کشور به شدت وحشتزده شده و از دولت خود میخواهند تا هر اقدامی برای تامین امنیت آنها انجام دهد. به همین دلیل آنها چندان خواستار تغییر رویکرد واشنگتن در خاورمیانه نیستند. حمله به یک اقلیت مسلمان میتواند راهکاری به مراتب آسانتر باشد؛ اینکه راهحل مشکل را «ممنوعیت ورود مسلمانان» به کشور بدانند.