کد خبر 512374
تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۶

به مناسبت شهادت سردارسلحشور سپاه حزب‌الله، سردار مقاومت سمیر قنطار، مثنوی «علمدار نور» تقدیم به شهدای جبهۀ مقاومت اسلامی و مدافعان حرم آل الله

                             علمدار نور

از یهودا بوسۀِ مکر و فریب - می‌کشد در خون مسیحا دیگر بر صلیب

شب شبیخون بر سَحَرگَه میزند - نِشتر کین بر رَگِ مَه میزند

خونِ مَه پاشیده بر دامانِ روز - می‌چکد از آسمان، بارانِ سوز

در شبِ بزمِ جنایتکارها - می‌چکد خون از تنِ قنطارها

در میان زوزۀِ کفتارها - غرقه در خون پیکرِ سردارها

می‌چکد خون از تنِ آزاده‌ها - سر به تیغِ عشقِ دلبر داده‌ها

کرده جانبازی ولی را بارها - لشکرِ حق را عَلَم بردارها 

ای به خاک افتاده در خون جِسمِتان - بر حَرَم شُهره مُدافع اِسمِتان

سَر شکوه، از نامِتان افراخته - نَردِ جان با عشقِ زینب باخته

ای امیرانِ سپاهِ عشق و شور - با سُلیمانی به سرداریِ نور

طاقِ دل‌ها خَم ز درد و داغتان - خورده مُهر کربلا اوراقتان

خون روان، چشمِ فلک را یادِتان - کرده سودایِ وَلا فرهادتان

ای شقایق‌های سینه‌سُرخ عشق - کربلا را رهسپارانِ دمشق

ای به دردِ عشقِ زهرا مُبتلا -- سَرکشیده جامِ خون‌رنگ بَلا

با شمایم ای کفن پوشانِ پاک - کربلا را عاشقانِ سینه‌چاک




سَروهای گشته غرقِ خون و خاک - عاشقانه گشته بَر زینب، هلاک

شاهدانِ باده‌نوش بزمِ عشق - ای سلحشورانِ غوغایِ دمشق

ای وَلا را با بلا آمیخته - کربلا را خون زِ رگ‌ها ریخته

لاله‌های پَرپَرِ دشتِ حلب - ای شبیخون بُرده‌ها بر ظلمِ شب

سر به داران، قومِ سرداران، سلام – فاتحانِ لشکرِ باران سلام

ای نموده از برایِ حق قیام - جان فدایی‌هایِ زینب، اَلسَّلام

اَلسَّلام ای پاره تن‌ها اَلسَّلام - کُشته اِی دور از وطن‌ها اَلسَّلام

ای علمداران و یارانِ امام - بر وفاداریُّ و مردی‌تان سلام

ای ز ِخان و مان و جان بُگذشته‌ها - گَشته از ما و من و جُز او رها

بر شکوهِ عشقِ شورانگیزتان - بر تنِ صدپارۀِ خون‌ریزتان

بر دَمِ آخر که جان می‌باختید - کربلا با خونِ خود می‌ساختید

بر تنِ صدپاره چون اربابتان - بر لبانِ تشنۀِ بی‌آبتان

ای علمداران بر گِردِ خِیام - بر غروب سُرخِ تان ما را سلام

سر به دارِ عشقِ یار آویخته - شورِ عشق از نامتان انگیخته

در دمشقِ عاشقی جانبازِ یار - از گناهِ عشق زهرا سَر به دار

ای سَلحشوران صُبحِ اِنتقام - عاشقانِ خُفتۀِ در خون، سلام

تیغِ صهیون گرچه سر زَد لاله را –زد شبیخون آن امیرِ واله را

گرچه پرپر کرد امیر عشق را - سر بُرید آن یارِ پیرِ عشق را

ظلمِ صهیون رَه اگر بر لاله بَست - قامتِ آلاله را درهم شکست

طَرفی اما نِی برد این قومِ پَست -خونِ آن آزاده را صد لاله رَست

تا طریق عاشقی در کار هست - رهسپارِ کربلا بسیار هست

کربلا را تا علم بردارهاست -جاودان، رَسم و ره قَنطارهاست

کِی بمیرد او که جان بازد به عشق؟ - سر ببازد بهر زینب در دمشق

به امید ظهور حضرت یار ...
اول دیماه 1394 منصور نظری