- آقای علیفر چقدر مطبوعات را دنبال می کند؟
الان خبرها را در اینترنت می بینم و دیگر روزنامه و مجله نمی خرم. دیگر جوری شده که حتی نیاز به سینما رفتن هم نیست، وقتی دی وی دی هر فیلمی بلافاصله ده روز بعد ازاینکه از پرده برداشته می شود، به بازار می آید و به نظرم اگر کسی اکنون به سالن سینما برود، تعجب برانگیز است.
- از چه سالی سینما می رفتید؟
اتفاقا از نظر سینما رفتن، حرفه ای بودم. آن زمان فقط دو مجله سینمایی فیلم و هنر و ستاره سینما داشتیم. من ویژه نامه نوروز این دو مجله رو می گرفتم که کل فیلم های اکران شده سال را بررسی می کرد. از زمانی که دی وی دی فیلم ها زود به بازار می آید دیگر سینما نمی روم. اکنون دیگر سینما رفتن عذاب است، چرا شما به سینما بروید و روی یک صندلی صد دقیقه بشینید و تکان نخورید، نفر جلویی تان قدش بلند باشد، پفک بخورد یا نه. همه اینها مسأله است، شما می توانید در خانه با لباس راحت و شرایط راحت تر آن فیلم را می بینید. از همه مهم تر صحنه ای را که دوست داشته باشید عقب جلو می کنید و دوباره می بینید.
- با این منطق پس استادیوم رفتن هم ..
صد درصد. استادیوم رفتن هم عذاب است، تازه در سینما سرما و گرما را احساس نمی کنی، امّا در استادیوم در معرض سرما و گرما هم هستی. دوری راه و ترافیک و.. هم هست. کسی که به استادیوم می رود فقط می شود گفت عاشق است.
- درباره مسائل فنی فوتبال؟
نه انتقاد نمی کنم. مثلا وقتی بازیکنی خالکوبی می کند، به سختی انتقاد می کنم. یک بار درباره یک بازیکن پارما که دور موهایش را زده بود و تمام دستش را هم خالکوبی کرده بود گفتم واقعا کسی که از لحاظ شهرت و ثروت در حد این بازیکن است نیازی به این کار ندارد و خیلی هم مودبانه گفتم. آقای ضرغامی به مدیر شبکه زنگ زده بود که از من بابت این صحبت تشکر کند، اگرچه در تمام رسانه ها علیه من مطلب نوشته اند که این بازیکن دلش می خواهد این کار را کند به علیفر چه ارتباطی دارد.
- این نوروز 93 ارتباطی به اتفاقات آقای گزارشگر نداشته؟
من آقای گزارشگر مرحله دوم را هم نرفتم، جو خیلی شلوغی داشت، اول که من تا آن زمان طبقه پایین آزادی نرفته بودم. تا رفتم آنجا جوان ها ریختند دورم و بعد به پایین رفتم. به من گفته بودند نه صبح بیا ساعت سه و نیم بعدازظهر ضبط شروع شد و تا ده شب آنجا بودم، سال بعد هم شنیدم که می خواهند این کار را انجام دهند و به حسین ذکایی گفتم که من را مستثنی کند. دفعه قبل هم به مدیر گروه زنگ زده بودند، وگرنه نمی خواستم بروم.
- آن زمان خیلی انتقاد به شما و وجواد خیابانی بود، می گفتند به بچه های مردم در برنامه اقای گزارشگر خیلی سخت گرفتید.
این طور نبود. من از نظر سنی بزرگتر از بقیه گزارشگرها هستم و 25 سال هم افسر پلیس بوده ام، به همین خاطر این صحبت ها راجع به من زده می شد. من به سبب تجربه زیاد دید خاصی به زندگی و اجتماع و دنیا دارم. سن هم که بالا می رود، دید فرق می کند. من خودم هشت سال مطبوعاتی و فوتبال نویس بودم. 16 سالم بود کارت خبرنگاری مجله دنیای ورزش را داشتم و خبرنگار دنیای ورزش در منطقه پنج اموزش و پرورش بودم. طی این21 سال از این بیش از صد مصاحبه ای که داشتم به اندازه سر سوزنی نفع نبرده ام. البته منظورم نفع مادی نیست. من از نظر مادی هیچ ندارم. یعنی خانه ندارم و منزلم استیجاری است، ماشین گران قیمت ندارم و ثروتمند هم نیستم. چه ماشینی دارید؟ 206، الان پاسبان های پلیس هم بی خانه نیستند. نود درصد گروه بان ها و استوارهای پلیس با بیش از ده سال سابقه خدمت خانه دارند، ولی من از دانشکده آمدم و زیر با حرف غیرمنطقی نرفتم و از ستوانی تا سرهنگ تمامیش درگیر بودم.
هرکسی وارد سازمان صداوسیما می شود، به امید این می آید که روزی دیده شود:
دوستان من و حتی آدم هایی که شناخته شده اند، گاهی به مطبوعات پول و کادو می دهند تا مصاحبه کنند، ولی من اشباع شده ام و نیازی به این کار ندارم. اگر شهرت و اعتباری هم دارم به خاطر مصاحبه هایم نیست. به خاطر کارم است. چون یک گزارشگر متفاوت هستم، آقای هیوا یوسفی همیشه می گویند من گزارشگر پرداعای صداوسیما هستم. امّا ادعا با اعتماد به نفس فرق می کند. شما اگر هیوا یوسفی هستید و در مطبوعات ما شناخته شده هستید و اعتبار دارید، به اندازه اعتباری که دارید برای خودتان ارزش قائل شوید و اعتماد به نفس داشته باشید.
من برای خودم ارزش قائل هستم و پرادعا نیستم. ولی بعد از 21 سال کارم را خیلی خوب بلدم. کودن ترین آدم ها هم بعد از 12 سال کارشان را یاد می گیرند. در تمام دنیا همه گزارشگران اشتباه دارند، در برنامه های ضبطی اشتباه بیرون می آید، امّا در برنامه های زنده این طور نیست و اشتباه را فقط با یک کلمه ببخشید جبران می کنند.
همین ممکن است باعث شود بگویند من خودخواه هستم که فقط یک ببخشید می گویم و مثل دیگر همکارانم در چند جمله عذرخواهی نمی کنم. نود دقیقه گزارش مسابقه حساسی که ده میلیون بیننده دارد اعتماد به نفس بالایی می خواهد که آدم اشتباه نکند و به نظر من یک یا دو اشتباه به معنای همان اشتباه نکردن است.
تصور من این است که در مجموع این هشت تا ده گزارشگری که فوتبال را در تلویزیون گزارش می کنند، من کامل ترین و باتجربه ترین و نترس ترین آدم هستم. چیزهایی روی آنتن می گویم که کسی جرأتش را ندارد بگوید. از نظر فنی در تاریخ گزارشگری فوتبال کسی را را نداریم که مربی A فوتبال باشد. من مربی A هستم و اگر اظهار نظر می کنم، صلاحیتش را دارم چون هفت سال مربیگری کرده ام و تجربه ام در فوتبال زیاد است.
می گویند عتماد به نفس شما آنقدر بالاست که مثلاً می گویید آقای مورینیو تو نمی فهمی این چه دفاعی است که چیده ای؟
اول یک مسأله را بگویم.من معتقدم ایرانی بسیار فهیم و با شعور است و در هشتاد نود درصد مسائل نبوغ دارد. ایرانی بسیار زرنگ و باهوش است و من به ایرانی و نبوغ ایرانی اعتقاد دارم. مگر ما در سیاست نمی گوییم آمریکا، انگلستان و روسیه هیچ چیز از ما بیشتر ندارند و نمی خواهیم حرف زور بشنویم؟ همین مسئله هسته ای را ببینید با چه زحمت و خطرات شدیدی حرف خودمان را به کرسی نشاندیم، در فوتبال هم چه کسی گفته مورینیو فوتبال را بهتر از من می فهمد؟
نتایج و عملکردش؟
مورینیو اگر 70 درصد هم مربی ممتازی است پس چرا تیم چلسی با بهترین ستاره های جهان باید ته جدول باشد.؟
شما گواردیولا را هم قبول ندارید:
من گواردیولا را به عنوان کمک مربی سوم هم در هیچ تیم بزرگی قبول ندارم. فقط توانست بایرن مونیخ را پارسال قهرمان لیگ کند. با این اسم و رسم و با پول هنگفتی که گرفت آمد در یک فصل از بایرن مونیخ پراز ستاره فقط یک قهرمانی در لیگ آلمان کسب کرد. آبدارچی گروه ورزش شبکه سه هم اگر بود در لیگ اول می شد.
قبلش در بارسا انقلابی ایجاد کرد و شش جام در یک فصل برد :
با این پول هایی که گواردیولا و مورینیو می گیرند حق ندارند در یک فصل خوب باشد و یک فصل بد. گواردیولا و مربیان معروفی که خیلی پول می گیرند، حق ندارند تیمشان را با یست ستاره و ده فوق ستاره چهار جام حذف کنند و یک جام بگیرند.
فوتبال همین است!
پس چرا در یک فصل شش جام می گیرد؟ من معتقدم بایرن مونیخ از تمام تیم های پرستاره مثل منچستریونایتد، بارسلونا و رئال مادرید در یارگیری بسیار استادانه تر عمل می کند. مدیران واقعاًفوتبالی دارد و هر سال نقاط ضعفش را بسیار خوب پر می کند، این تیم باید هر سال شش جام بگیرد، اگر شش تا نگرفت چهار تا را بگیرد، آن وقت در سوپرجام آلمان به دورتموندی می بازد که ته جدول است و مدیر باشگاه می خواست باشگاه را دوسال تعطیل کند. مورینیو و گواردیولا هیچ چیز بیشتری از مربیان دیگر ندارند. در فوتبال حوادث و شانس و شایستگی مربی موثر هستند.
پس با این تعریف شما مربی درجه یک نداریم.
داریم.
چه کسی؟
فقط فرگوسن. آینده را کسی ندیده. شاید مربی ای بیاید که من قبولش داشته باشم ولی فعلا تا زنده ام فرگوسن را مربی می دانم. گواردیولا را اصلا قبول ندارم. خدا برایش خواسته. مثلاً در بین این نه نفر همکاران من تعداد زیادی هستند که خدا خیلی دوستشان دارد و در این جایگاه قرار گرفته اند. گواردیولا و مورینیو را خدا خیلی دوست دارد ولی فرگوسن شایستگی دارد و نشان داد تمام شدنی نیست.
فرگوسن هم در یک سال هایی هیچ جامی نگرفته :
جام نگرفتن مهم نیست. من می گویم بایرن مونیخ با این بازیکن ها باید همه جام ها را می گرفت. اول شایستگی و تجربه مربی دوم حوادث فوتبال و سوم شانس. اینها هر سه در موفقیت یک تیم نقش دارند. من معتقدم خدا در دنیا آنقدر احاطه دارد که بنده هایی که برایش خاص هستند را می بیند و به آن ها می رساند، ولی خدا به بعضی ها بیش از دیگران کمک می کند. تجربه مربی هم خیلی مهم است من مربی ای که تجربه نداشته باشد را اصلا قبول ندارم.
هیچ وقت این سوال برای شما پیش آمده که فکر کنید من انتقاد می کنم ولی آن مربی در بالاترین سطح جهان دارد نتیجه می گیرد، پس شاید من اشتباه می گویم و شاید او جور دیگری کار می کند؟
مثل این است که شما بگویید من از روی یک دیوار به عرض پنج سانتی متر و طول بیست متر عبور می کنم و نمی افتم پس تو اشتباه می گویی که راه رفتن روی این دیوار خطرناک است. بحث اینجاست که من نمی توانم به دوستانم تفهیم کنم اصلا علیفر نمی گوید دفاع خطی خوب نیست. اصول دفاعی فوتبال می گوید که مهم ترین اصل عمق و پوشش است. شما به فرزندتان با یک اصولی از خیابان رد شدن را یاد می دهید. ولی ممکن است بگویید من هشتاد سال است از خیابان رد می شوم و نه سمت چپ را نگاه می کنم و نه سمت راست را. تا به حال ماشین به من نزده.
اگر دویست مربی بزرگ دنیا به این اصول عمل نمی کنند و نتیجه می گیرند ...
خب اشتباه می کنند.
شما هیچ وقت با یک مربی مثل کی روش یا برانکو صحبت کرده اید ببینید چرا با 4-2-3-1 بازی می کنند؟
جواب آن ها خنده دار است. هشتاد درصد می گویند برای آفسایدگیری است. شما اگر خوب بازی کنی، با همان سه پنج دو هم می توانید آفساید گیری کنید، در سیستم سه دفاع میانی، دفاع آخر هم باید باهوش باشد و هم باید دوندگی داشته باشد.
کی روش را مردم به عنوان مغز متفکر فرگوسن- مربی مورد علاقه شما می شناسند، ایشان هم از همین سیستم استفاده می کند؟
من با تمام مربی های ایرانی هم صحبت کرده ام. اسم نمی برم اما از یک مربی که الان هیچ چیز از فوتبال نمی داند و با پارتی و شانس و .. مربی لیگ برتر هم شده و الان هم در لیگ آزادگان مربی گری می کند، پرسیدم چرا شما عمق را رعایت نمی کنید، گفت نه. آفساید گیری. من با دتمار کرامر بحث کرده ام. با اودولاتک یک کلاس توجیهی در باشگاه بایرن مونیخ داشته ام که به سختی در این کلاس شرکت کردم، یعنی با پول و پارتی بازی یک ماه در تمرین بایرن مونیخ شرکت کردیم.
با هزینه شخصی رفتید؟
عموی خانمم ساکن آلمان است و آدم با نفوذی است. من از طریق او رفتم، خیلی جوان بودم، من اگر انتقاد می کنم صلاحیتش را دارم. فقط می خواهم به فوتبال ایران کمک کنم. تا زمانی که گزارشگر هستم روی دفاع خطی زوم می کنم.
اصلا برایتان مهم نیست که پذیرفته شده یا نه؟
خیلی پذیرفته شده، منتها درصدش پایین است. چون همه به این استناد می کنند که بهترین مربیان و تیم های جهان با دفاع خطی بازی می کنند ولی این دلیل دادگاه پسندی نیست. من خودم سه پنج دو را به سبب انعطافی که در زمین دارد، خیلی دوست دارم ولی می گویم عمق، اصل نمی گویم با سه مدافع میانی بازی کنید و حساسیتی ندارم، شما که می گویید، مورینو، گواردیولا و فرگوسن دفاع خطی بازی می کنند، من این امکا نرا دارم که برای تمام این مربیان سند بیاورم که هر کدام بیش از صد گل روی دفاع خطی خورده اند.
فوتبال گل دارد.
نه. پاس پشت خط دفاعی یعنی ساده انگاری و ساده لوحی. وقتی در بازی مستقیم یک فوروارد مستقیم پشت چهاردفاع.. .در بعضی کارها اصول یک مقدار ممکن است سطحی باشد، این اصول دفاعی را علیفر که تدوین نکرده، محققان و مربیان طراز اول دنیا تدوین کرده اند.
اینکه جماعت وسیع، از مربی های بزرگ دنیا تا اهالی رسانه در ایران حرف شما را قبول ندارند؟
غیر منطقی هستند دیگر! اگر الان تمام تیم های لیگ برتری و حتی لیگ آزادگان بخواهند، من با تضمین و مجانی در تمریناتشان شرکت می کنم و در عرض دو هفته در چهارده جلسه تمرین تضمین کنم کاری کنم که دفاع تیم از زمین تا آسمان فرق کند. من گل نخوردن را تضمین نمی کنم، ولی تضمین می کنم تعداد گل خورده ها پایین بیاید. سرمربی تیم یا ریاست باشگاه هر کس با هردانشی و اگر فوتبالی مثل انصاری فرد باشد، بعد از دو هفته تأیید می کند که نحوه دفاع کردن تیم به کلی متفاوت شده و کمتر گل می خورند.
شما برنامه ای برای مربیگری ندارید؟
من همیشه تصور می کنم، ممکن است ده روز دیگر یکی از تیم های انتهای جدول که نتیجه نمی گیرد سراغ من بیاید بگویند این تیم را بگیر و از سقوط نجاتش بده. پیشنهاد کمک مربی خیلی زیاد دارد ولی قبول نمی کنم. به این دلیل که می خواهم اصول دفاعی را در ایران جا بیندازم. البته نه اینکه تیمم دفاعی بازی کند، امّا هدف اصلی که هیچ نفع شخصی در آن نیست را برای خودم مقدس می دانم این است که دلم می خواهد این رابسط بدهم و برسانم به تیم ملی، که تیم ملی ما مفت گل نخورد. چون تیم ملی ما این استحقاق را دارد همیشه بهترین تیم آسیا باشد.
اغلب گزارشگرها گفته اند طرفدار چه تیم هایی هستند، شما طرفدار چه تیمی هستید؟
من در تیم های ملی طرفدار هلند هستم و عشق هلند دهه هفتاد را دارم. آن فوتبال شناوری که تا اخر دنیا تکرار نخواهد شد. در هلند هم طرفدار آژاکس هستم. باشگاهی هم طرفدار تیم خاصی نیستم. مربی برای من خیلی مهم است، ممکن است این فصل طرفدار بارسلونا باشم و فصل بعد طرفدار رئال.
علی پروینی هم هستی؟
نه. در ایرانی ها اسطوره ها را دوست دارم. علی پروین، قلیچ خانی. ابراهیم آشتیانی.
قلعه نویی؟
او در میان هافبک ها، یکی از بهترین ها بود ولی در مربیگری نه. این را هم می گفتم که در تیم های خارجی مربی برایم خیلی مهم است. بین بارسلونا و رئال هر کدام از دو مربی را بیشتر دوست داشته باشم، دوست دارم تیم آن مربی ببرد.
تیم باشگاهی ایران چطور؟
نمی گویم. یعنی نباید بگویم. من همان تیمی که پدرم طرفدارش بود و در بچگی من را قلمدوش می کرد و به امجدیه می برد را دوست دارم ولی نمی گویم چون بازی کردن با احساسات مردم است.
اسم خودتان را در گوگل سرچ می کنید؟
نه اعصابم خورد می شود. چون ایرادهای بنی اسرائیلی می گیرند. من نود دقیقه فوتبال گزارش می کنم با تماشاگر بالای پنج تا ده میلیون و حتی اکثرا نتایج را درست پیش بینی می کنم.
اینکه می گویید در 15 دقیقه 15 گل می شود زد؟
خب می شود. کسی نمی تواند حرف من را رد کند. در سه دقیقه سه گل زیاد دیده ام.
داب اسمش هایی که برای شما ساخته اند را دیده اید؟
یک بار مازیار فلاحی تمام جملات من را گفته بود که دخترم به من نشان داد.
پنالتی استیون جرارد که گفتید قطعاً گل می شود:
نه. این طور نگفتم. خود بچه های سازمان هم در صرفا جهت اطلاع همین را پخش کردند. من گفتم استیون جرارد که روی ضربات کاشته از چهل متری گل زده پنالتی گل کردن برایش قاعدتا مثل آب خوردن است.
قبلا در یک مصاحبه گفته ای که جواد خیابانی را خیلی قبول دارید؟
الان نمی خواهم درباره هیچ یک از همکارانم صحبت کنم. همه همکاران من خوب هستند زیرا از بین صدها هزار داوطلب گزارشگری توانسته بیاید و گزارشگر شود.
در گزارش هایتان زیاد از واژه سینمایی استفاده می کنید.
من آن هایی که شبیه چهره های هنری هستند را خیلی می گویم. در بازی پاری سن ژرمن آقای ناصر خلافی ریاست باشگاه را نشان داد که گفتم این آقای ناصر خلافی ما را یاد ناصر خلاف فیلم دست های آلوده می اندازد. شاید بیشتر از بیست جا در مطبوعات به من حمله شد که چرا این را گفته ای. چقدر هم به من اس ام اس زده شد که چقدر این نکته ای که گفتی خوب بود.
شکایت نکونام:
بازی استقلال و ملوان را فصل گذشته گزارش کردم. جواد نکونام آن روز بسیار ضعیف بازی کرد و شمردم هفت یا هشت توپ را از دست داد. آن روز گفتم اگر اشتباه نکنم نکونام ششمین توپی است که از دست می دهد. یک بار هم با یک بازیکن خودی استقلال درگیر شد که گفتم جواد نکونام تازه یک ماه است به استقلال آمده چطور با یک بازیکنی که سال هاست در این تیم است اینگونه برخورد می کند از او بعید است. فردای آن روز مدیر گروه و مدیر شبکه سه من را توبیخ کردند که نکونام از تو شاکی است. گفتم من همه این ها را درست گفته ام وفیلم بازی را ببینید اگر درست نگفته بودم به من اعتراض کنید. نکونام هم گفته بود که شکایت می کنم ولی چون حرف های من مستند بود شکایت نکرد.