ظهور قارچ وار گروه های مسلح تروریستی یکی از مهمترین ویژگی های بحران تحمیلی سوریه است که برخی گزارش ها تعداد آنها را هزار گروه از بیش از 80 کشور جهان برآورد کرده اند هم برسد.
جبهه النصره
«جبهة النصره»، با نام رسمی «جبهه یاری اهل شام» (جبهة النصرة لأهل الشام) یکی از مهمترین گروه هایی که با گرایش جهادی – تکفیری که ریشه در نگرش سلفی وهابی – القاعده ای دارد، طی بحران سوریه تشکیل شد و به دلیل این خاستگاه آن گروه تروریستی «القاعده» است، خود را «شاخه رسمی القاعده در سوریه» معرفی می کند.
اگرچه تاریخ اعلام موجودیت این گروه 23 ژانویه 2012 حدودا 10 ماه از آغاز بحران سوریه عنوان شده، اما واقعیت ها تاکید می کند، پیش زمینه های شکل گیری این جبهه به سال ها پیش باز می گردد.
سرکردگی جبهه النصره را «ابو محمد الجولانی» برعهده دارد و از رهبران «امارت اسلامي عراق» یا همان القاعده عراق به شمار می آید. وی با انتشار ویدئو کلیپی موجودیت «جبهه النصره» را اعلام کرد و درحال حاضر از 14 استان سوریه در 11 استان به ویژه در ادلب و حلب، شمال غربی و شمال این کشور حضور و فعالیت دارد.
این گروه سنتی ترین و محافظه کارترین قرائت ها را از اسلام دارد و اعضای آن به عنوان مثال سیگار یا قلیان نمی کشند، شلوار جین پا نمی کنند، زنان اشان روبند به صورت می زنند و زن جایی در عرصه اجتماع و سیاست ندارد.
النصره اگرچه هدف خود را «تاسیس امارتی اسلامی در سوریه» اعلام کرده، اما مانند دیگر گروه های تروریستی فعال در سوریه مورد حمایت آمریکا و کشورهای مرتجع عربی مانند عربستان سعودی و قطر است، به گونه ای که بدون حمايت این کشورها هیچ گاه نمی توانست پای به عرصه بحران سوریه بگذارد. با این حال آمریکا و سازمان ملل متحد این گروه را در فهرست تروریسم خود قرار داده اند.
تا 3 سال پس از تشکیل جبهه النصره از هویت واقعی ابو محمد الجولانی اطلاعات موثقی وجود نداشت تا اینکه مصاحبه 12 ژوئن 2015 شبکه قطری «الجزیره» پرده از هویت واقعی وی برداشت و مشخص شد، نام واقعی سرکرده جبهه النصره «اسامة العبسی الواحدی» است و در میان اعضای النصره «فاتح» خوانده می شود.
اسامه العبسی در سال 1981 در شهرک «الشحیل»، از توابع استان دیر الزور در خانواده ای ادلبی متولد شد. پدرش، راننده سازمانی ارتش سوریه، به دلیل شرایط کاری از ادلب راهی دیر الزور می شود و در همان جا اقامت می کند.
طی اشغال عراق در سال 2003 میلادی الجولانی دانشجوی سال دوم پزشکی دانشگاه دمشق بود، اما «جهاد» را بر تحصیل مقدم دانسته، راهی عراق می شود و فعالیت جهادی خود را تا زمان ترور «ابو مصعب الزرقاوی»، سرکرده القاعده در عراق ادامه می دهد.
پس از آن راهی لبنان می شود، اما مجددا به عراق باز می گردد، اما توسط آمریکایی ها بازداشت و در زندان «بوکا» حبس می شود. پس از آزادی از زندان در سال 2008 بار دیگر به القاعده ملحق می شود که در آن زمان «امارت اسلامی عراق» نامیده می شد و فردی به نام «ابوبکر البغدادی» آن را رهبری می کرد.
با آغاز بحران سوریه با هدف تاسیس شاخه القاعده راهی سوریه می شود و آوریل 2013 درخواست ابوبکر البغدادی جهت ادغام در داعش به دلیل اشتراک خاستگاه، را رد می کند و این زمینه اختلافی عمیق بین داعش و النصره را ایجاد می کند.
الجولانی تاکنون سه مصاحبه با شبکه قطری الجزیره انجام داده است که آخرین آن به دسامبر جاری با محوریت «کنفرانس ریاض» باز می گردد. این مصاحبه از حیث شکل و محتوا، زمان و دیدگاه ها و موضع گیری های اتخاذ شده در آن از اهمیت بسیاری برخوردار است و به این جهت مورد بررسی قرار می گیرد، چون الجولانی در بخش های مختلف آن از دیدگاه و نگرش القاعده عدول می کند.
شکل و قالب مصاحبه
ابو محمد الجولانی، سرکرده گروه تکفیری جبهه النصره، شاخه القاعده در سوریه موسوم به «جبهه النصره» برخلاف دو مصاحبه پیشین خود، با سه شبکه مصاحبه کرد، شبکه الجزیره و دو شبکه «اورینت» و «الغد العربی».
مصاحبه با سرکرده جبهه النصره را «موسی العمر»، به نمایندگی از شبکه الغد العربی و «ادهم ابو حسام»، خبرنگار الجزیره و «محمد الفیصل»، خبرنگار شبکه اورینت و «هادی العبد الله» به عنوان خبرنگار مستقل انجام دادند.
الجولانی تلاش کرد، مصاحبه اش با این شبکه ها را «کنفرانس مطبوعاتی» و پاسخی به کنفرانس مطبوعاتی برگزار شده در عربستان سعودی برای چند گروه از مخالفان نظام سوریه جلوه دهد.
مدت زمان این دیدار از یک ساعت هم فراتر رفت و در این مصاحبه صورت الجولانی بر خلاف دو مصاحبه پیشین به شکل مات نمایان بود.
درباره این مصاحبه، تبلیغات و اطلاع رسانی گسترده ای از سوی شبکه های اورینت و الغد العربی و پایگاه خبری وابسته به جبهه النصره موسوم به «المناره البیضاء» انجام شد.
درحالی که قرار بود، مصاحبه روز شنبه انجام شود، تبلیغات درباره آن از پنج شنبه قبل شروع شده بود. المناره البیضاء در تبلیغات خود از تصویری استفاده کرد که الجولانی را از پشت سر مقابل چهار خبرنگار پشت یک میز نشان می داد و این مصاحبه را «کنفرانس مطبوعاتی» عنوان کرد.
زمان انجام مصاحبه
مصاحبه سرکرده جبهه النصره دو روز پس از کنفرانس ریاض انجام شد، کنفرانسی که نمایندگان ۲۰ گروه مخالف سوری حضور داشتند و سعودی ها تلاش کردند با نزدیک کردن نقطه نظرات این گروهها، آنها را برای مذاکره با دمشق آماده کنند.
نزدیکی زمان برگزاری کنفرانس ریاض و مصاحبه الجولانی و حمله ای که سرکرده النصره علیه نشست ریاض انجام داد، منعکس کننده موجود بین کشورهای حامی گروه های تروریستی در سوریه بود و نشان داد که هریک از آنها تلاش دارند، موضع و دیدگاه خود را بر بحران سوریه تحمیل کنند.
این درحالی است که قطر نیز از تمام توان رسانه ای و تبلیغاتی خود برای تحت الشعاع قرار دادن نشست ریاض و نتایج آن استفاده و با تاکید بر اینکه نشست ریاض فاقد ضمانت اجرایی است، تلاش کرد، آن را فاقد ارزش جلوه دهد.
ناراحتی آمیخته به خشم الجولانی از عدم دعوت به ریاض
برگزاری کنفرانسی که نمایندگان گروه های تروریستی مسلحی مانند «جیش الاسلام» و «احرار الشام» و «ارتش آزاد» به آن دعوت شده باشند، اما گروه مهم و تاثیر گذاری مانند جبهه النصره به آن دعوت نشده باشد، خشم الجولانی و جبهه النصره را برانگیخته بود.
مصاحبه الجولانی دربردارنده پیام های متعددی برای سعودی ها بود، اولین پیام آن بود که الجولانی صراحتا اعلام کرد، حال که از النصره در ریاض دعوت نشده، بنابراین خروجی های آن مورد پذیرش النصره نیست. پیام دیگر این مصاحبه آن بود که النصره و دوحه گوشزد کردند، به ریاض اجازه یکه تازی در سوریه را نمی دهند.
الجولای عدم دعوت سعودی ها از جبهه النصره جهت حضور در نشست ریاض را نوعی روی گردانی و پشت کردن عربستان به این گروه و چشم پوشی ریاض از ادامه حمایت از جبهه النصره تلقی کرد.
این موضوع اصلا خوشایند الجولانی نبود، چون از دست دادن حامی بزرگ و مهمی همچون عربستان لطمه بزرگی به این گروه می زد.
از سوی دیگر، الجولانی طی سخنانش چندین بار اقدام سعودی ها در دعوت از گروهی مانند «احرار الشام» که مهمترین هم پیمان النصره در سوریه به شمار می آید و دارای اشتراکات دیدگاهی و فکری با آن است، را زیر سوال برد.
الجولانی در ابتدای مصاحبه با بیان اینکه «نشست ریاض از نظر وی مقبول نیست و اینکه آتش بس را نخواهد پذیرفت»، به اقدام سعودی ها و عدم حضورش در نشست اعتراض و تاکید کرد، پاسخ این اقدام سعودی ها را خواهد داد.
وی با این گفته که «ما به نشست ریاض دعوت نشدیم»، به گله هایش از عربستان ادامه می دهد و با بیان اینکه «اگر هم دعوت می شدیم، به این نشست توطئه آمیز، نمی رفتیم»، این نشست را نشستی توطئه آمیز توصیف و مشارکت گروه های مسلحی همچون جیش الاسلام و احرار الشام محکوم و آن را خیانت به خون صدها هزار کشته در سوریه عنوان کرد.
خشم الجولانی از عدم دعوت به ریاض و حضور گروهی مانند «احرار الشام» در آن زمانی به اوج می رسد که این نشست را، نشست «تبانی» و با تکفیر ارتش آزاد و اعلام عدم به رسمیت شناختن آن، نشست ریاض را نشست «توطئه آمیز» خواند.
آنچه الجولانی را از عدم دعوت به ریاض آزار می داد، این بود که احساس می کرد، از معادلات سوریه کنار گذاشته شده و جبهه النصره جایی در آینده سوریه ندارد.
به این نکته نیز باید توجه داشت که چه بسا ریاض با عدم دعوت از النصره درصدد شانه خالی کردن از بار مالی سنگین حمایت از گروه های مسلح در سوریه است، به ویژه اکنون که کاهش بهای نفت و جنگ در یمن خزانه سعودی ها را خالی و آن را با کسری بودجه مواجه کرده و ریاض را به استقراض و فروش اوراق قرضه واداشته است.
محوریت مصاحبه بر کنفرانس ریاض
همان گونه انتظار می رفت، بخش اعظم گفت وگو با سرکرده جبهه النصره درباره کنفرانس ریاض بود. الجولانی در سخنانش صراحتا اعلام کرد، هیچ یک از تصمیمات گرفته شده و امتیازات داده شده به گروه های شرکت کننده را نمی پذیرد.
کنفرانس ریاض به این جهت در محوریت قرار داشت که قطر و همچنین الجولانی به خوبی می دانستند، طرف مذاکره کننده با نظام سوریه در نشست آنی ژنو یا وین خروجی این نشست است که شکل و قالبی سعودی دارد که به هیچ وجه مورد پذیرش دوحه و الجولانی نیست.
الجولانی با ادعای اینکه هدف از نشست ریاض در قدرت نگه داشتن «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه و متحد کردن مخالفان برای مقابله با داعش و جبهه النصره است، به نوعی صف آرایی های جدید در میدان سوریه را ترسیم می کند.
در تصویر ترسیم شده از سوی سرکرده النصره، نظام سوریه و معارضان و مخالفان سوری چه مسلح و چه غیر مسلح در یک صف در برابر داعش قرار می گیرند.
به همین دلیل وی یکی از اهداف نشست ریاض را ادغام گروه های معارض و مسلح سوری در نظام حکومتی آتی سوریه عنوان می کند که النصره در آن جای ندارد.
الجولانی بر این باور است، با ادغام و حل و جذب گروه های مسلح و معارضان در نظام حکومتی آتی سوریه، این گروه ها در عمل زیر سلطه نظام حاکم قرار خواهند گرفت و تمام اختیارات اشان سلب و سلاح از دست اشان گرفته خواهد شد، مگر اینکه این سلاح در خدمت به نظام حاکم به کار گرفته شود. این موجب می شود، الجولانی به گروه های و جریان های شرکت کننده در نشست ریاض نسبت به نتایج این حل و ادغام هشدار دهد.
تاکید بر عدم مشروعیت تصمیمات ریاض و تلاش برای به بن کشاندن آنها
سرکرده جبهه النصره در همان اوایل مصاحبه خود تصریح می کند، هیچ یک از مصوبات نشست ریاض را به رسمیت نمی شناسد و تاکید می کند که این مصوبات در آینده اختلافات و منازعات گروه های مسلح فعال در سوریه را تشدید خواهد کرد و این کشور را به میدان رویارویی بین این گروه ها مبدل خواهد کرد.
به اعتقاد الجولانی یکی از مهمترین اهداف نشست ریاض اعلام موضع، درباره «القاعده» و نحوه ارتباط آن با گروه های مسلح فعال در سوریه است، به همین منظور با حمله شدید اللحن به تصمیمات گرفته شده در آن، این تصمیمات را به سود مردم سوریه نمی داند و این موجب می شود، النصره در برابر این تصمیمات ایستاده و با آنها مقابله کند و در این راه برای به شکست کشاندن کنفرانس ریاض از هیچ اقدامی فرو گذاری نخواهد کرد.
این سخنان الجولانی به نوعی موضع گیری جبهه النصره در برابر ریاض و رابطه گروه های مسلح در سوریه با یکدیگر را ترسیم می کند. در واقع سرکرده جبهه النصره از این تریبون به گروه های تروریستی فعال در سوریه پیام می دهد، اگر در کنار النصره نباشند، پس مقابل و رویاروی آن خواهند بود.
هشدارهای الجولانی درباره خطر حل و جذب شدن گروه ها و جریان های معارض سوری شرکت کننده در نشست ریاض، نمی تواند آرامش را به سرکرده النصره باز گرداند و از بیم بر باد رفتن رویاهایش در سوریه تلاش می کند، چهره ای متفاوت و مغایر با آنچه از النصره و دیدگاه ها و نگرش هایش داریم ارائه دهد.
در این راستا، الجولانی با ورود به عرصه سیاست و تحلیل های سیاسی مانند علل دخالت روسیه در سوریه و تبیین موضع ترکیه و عربستان سعودی در این بحران، مواضع سیاسی بین المللی را تحلیل کند و خود را «چهره ای سیاسی» جلوه دهد، با این حال الجولانی توجه دارد که تحلیل هایش دامان قطر و موضع گیری های این کشور در سوریه را نگیرد.
این اظهارات که هدف آنها تاکید بر «شم» سیاسی الجولانی و قدرت تحلیل وی از موازنه های حاکم بر بحران سوریه است، وقتی در کنار سناریو نحوه تعامل سرکرده النصره با مصاحبه کنندگان قرار می گیرد، نشان می دهد که الجزیره در این مصاحبه تمام تلاش خود را به کار برده تا الجولانی را «یک دولتمرد» و نه «یک سرکرده میدان جنگ» معرفی کند.
الجولانی در این دیدار با میهمانان دست می دهد، در مسائل سیاسی بحث می کند و در صحبت هایش نشانی از استناد به آیات قرآنی و احادیث نیست و بدین گونه نشان می دهد که از دیدگاه ها و مواضع القاعده فاصله گرفته و در ساختار فکری النصره تجدید نظر کرده است.
ادامه اطمینان بخشی به غرب
در این تردید نیست، یکی از مهمترین اهداف قطر از انجام این مصاحبه، بهبود وجهه بین المللی النصره و تغییر نگاه محافل و بازیگران عرصه بین المللی به این گروه است.
در این مصاحبه الجزیره تلاش کرد با انعکاس دیدگاه و مواضع جبهه النصره، این گروه را گروهی میانه رو در چارچوب طبقه بندی های آمریکا و غرب از گروه های مسلح فعال در سوریه نشان دهد و زمینه خروج النصره را از فهرست تروریسم آمریکا و غرب و سازمان ملل فراهم کند.
در همین راستا، الجزیره فراموش نمی کند که پروسه اطمینان بخشی به آمریکا و غرب مبنی بر متوجه نبودن هرگونه تهدید و خطر از سوی النصره و این بار به صورت مستقیم از زبان سرکرده این گروه را ادامه دهد.
به این ترتیب درحالی که نگرش تکفیری هرگونه پیشرفت، تغییر و تحول، کثرت گرایی و مدرنیسم را رد و امارت و خلافت اسلامی مورد ادعایش را بر نگرش متحجرانه و دید بسته بنا می کند، الجولانی دیدگاه های جدیدش را تشریح می کند.
وی در مقوله «تکفیر» به عنوان بنیادی ترین اصل حاکم بر جریان تکفیری مدعی می شود که «النصره مردم جوامع اسلامی را عموما مسلمان می داند و تکفیر افراد و گروه های این جوامع را رد و آن را مجازات می کند».
جولانی با بیان اینکه جبهه النصره صدور حکم تکفیر را به دادگاه های شرعی و علما واگذار می کند، درباره ساختار حکومتی مورد ادعایش گفت که «پس از سرنگونی نظام در سوریه نمی خواهیم، به تنهایی بر کشور حکومت کنیم، حتی اگر به مرحله ای رسیده باشیم که به تنهایی امکان تشکیل حکومتی را داشته باشیم».
در ادامه «الجزیره» وارد میدان شده و با ارائه تعریفی جدید از النصره به بیننده القا می کند که نمی تواند، به این گروه نگاهی القاعده ای و داعشی داشته باشد: «جبهه النصره جریانی نوگراست که پس از مرگ اسامه بن لادن، موسس القاعده و رهبر سابق آن، اگرچه درون القاعده شکل گرفت، اما نگرشی متفاوت با خاستگاه خود دارد، از جمله اینکه غیر هم کیشان خود را تکفیر نمی کند و آداب و رسوم و عادات طوایف و گروه های مختلف در جوامع و کشورهای اسلامی را محترم می شمارد».
الجولانی در عرصه میدانی تلاش می کند، شکست های النصره و پیروزهای ارتش و نیروهای مسلح سوریه در ریف جنوبی حلب را کم اهمیت جلوه دهد، لذا مدعی می شود، پیروزی ها و پیشروی های ارتش سوریه در مناطق بایر و ارتفاعات برهوتی حاصل شده که تاثیری بر تحولات میدانی و معادلات آن ندارند و مناطقی بوده که النصره در آنها حضور فعال و تاثیرگذاری نداشته است.
کسانی که روند تحولات میدانی جاری در سوریه را دنبال می کنند و اندک شناختی از عرصه و میدان سوریه دارند، به خوبی می دانند، ریف جنوبی حلب که با ریف شمالی ادلب، پایگاه اصلی النصره، هم مرز است، یکی از مهمترین مناطق فعالیت و حضور جبهه النصره به شمار می آید و النصره برای تامین امنیت خود در ادلب، نیازمند حضور قدرتمند در ریف حلب و تامین امنیت آن است، بنابراین ریف جنوبی حلب عمق راهبردی جبهه النصره در ادلب است.
در عرف بین المللی و دانش جنگ و علم سیاست «عمق راهبردی» از اهمیت بسیاری برای تامین امنیت و توسعه کمربند امنیتی کیان ها و موجودیت های سیاسی، حکومتی و نظامی برخوردار است و این اظهار نظر جولانی ما را به دو نکته رهنمون می کند، اول آنکه با دروغ پردازی تلاش دارد، شکست هایش را توجیه کند، درحالی که این شکست ها چنان سنگین و مفتضحانه هستند که جایی برای توجیه باقی نمی گذارد و یا اینکه از دانش نظامی بی بهره است که در این صورت باید به حال حامیانش و گروهش گریست.
ادعای جولانی مبنی بر بی اهمیت و بی ارزش بودن پیروزی ها و پیشروی های ارتش سوریه را هم می توان در همین راستا ملاحظه کرد، افزون بر آن نگاهی به مناطق آزادشده در ریف جنوبی حلب و قرار گرفتن ارتش سوریه در آستانه سیطره بر بزرگراه بین المللی دمشق – حلب، شاهرگ اقتصادی و ارتباطی سوریه کذب ادعاهای سرکرده النصره را ثابت می کند.
الجولانی چگونه می تواند، سقوط ارتفاعات تل باجر، تل دلامه، اربعین و روستاهای اطراف آن مانند خلصة، الحمرا، زیتان، الحاضر و العیس و شهرکهای مریقص، ابورئیل و القلعجیه، در ریف جنوبی حلب و آزادسازی آنها توسط ارتش و نیروهای مسلح سوریه را پیروزی های کم ارزش در مناطق بایر و برهوت و ارتفاعات فاقد اهمیت راهبردی و نظامی توصیف کند.
وی در ادامه تشریح وضعیت میدانی النصره به منطقه «سهل الغاب» در ریف شمالی حماه و ریف جنوبی ادلب نیز اشاره می کند و در توجیه شکست های آتی که النصره در این منطقه از ارتش سوریه متحمل خواهد شد، مدعی می شود، النصره سهل الغاب را خط قرمز خود نمی داند، به همین دلیل از دست دادن آن وی را نگران نمی کند.
جولانی دلیل «رکود» حاکم بر جبهه عملیاتی جنوب سوریه که دو استان «درعا» و «قنیطره» را شامل می شود، درگیری مسلحانه النصره با گروه تروریستی تکفیری «لواء شهدای یرموک» عنوان می کند که پس از بیعت با داعش به نام این گروه در این دو استان مبارزه می کند.
این اظهارات جولانی اذعانی دیگر باره توسط سرکرده یکی از بزرگترین گروه های مسلح فعال در سوریه به وجود اختلافات عمیق بین گروه های تروریستی مسلح از جمله داعش و النصره است، دو گروهی که در میان گروه های مسلح حرف اول را در عرصه میدانی سوریه می زنند.
البته باید خاطر نشان کرد که اختلاف و نزاع مسلحانه تنها به داعش و النصره محدود نمی شود، بلکه همه گروه های مسلح تروریستی فعال در سوریه را دربر می گیرد، به نحوی که این اختلافات و منازعات به یکی از شاخص ترین ویژگی های این گروه ها تبدیل شده است.
ادعای عدم وابستگی به طرف های خارجی
سرکرده شاخه رسمی القاعده در سوریه مصاحبه اش را با تاکید بر اینکه تصمیماتی که داخل النصره گرفته می شود، تصمیماتی مستقل و بدون دخالت طرف با طرف های خارجی است، ادامه می دهد و گزارش ها و اخبار منتشر شده در خبرگزاری های معروف بین المللی درباره ارتباط النصره با قطر و ترکیه و یا طرف های دیگر خارجی را تکذیب می کند.
ادعای عدم ارتباط النصره با ترکیه در حالی مطرح می شود که تمام صاحبنظران متفق القول هستند، اگر کمک های لجستیکی ترکیه به جبهه النصره نبود، این گروه هیچ گاه نمی توانست، شهر ادلب، مرکز استان ادلب و مناطق و شهرهای دیگر این استان را ماه مارس گذشته تصرف کند.
در خصوص ادعای عدم ارتباط با قطر نیز این رابطه چنان آشکار و عیان و شفاف است که جایی برای انکار یا تکذیب باقی نمی گذارد. اکنون بر کسی پوشیده نیست که قطر حامی اصلی و مستقیم جبهه النصره است و الجزیره به تریبون سرکرده این گروه تبدیل شده است.
همچنین هیچ کس نمی تواند، نقش قطر را در آزادی چندین گروه از سوری ها و لبنانی ها که توسط النصره به گروگان گرفته شده بودند و میانجی گری قطر در پروسه آزادی این گروگان ها را انکار کند و این نقش بر وجود رابطه ای عمیق و نزدیک بین دوحه و النصره دلالت می کند.
سرکرده جبهه النصره بر این باور است که روسیه درس های لازم از شکست در افغانستان را گرفته و به همین دلیل حضورش در سوریه محتاطانه است و اقدام به ریسک نمی کند، به همین دلیل اهدافش در سوریه محدود و مشخص است و النصره نیز موفق شده، ضرب حملات روسیه را بگیرید و از شدت آنها بکاهد.
معلوم نیست، جولانی چگونه به این نتایج دست یافته است، چون هیچ یک از خبرگزاری ها تاکنون گزارشی مبنی بر کاهش حملات روسیه منتشر نکرده اند.
از سوی دیگر، ادعای جولانی مبنی بر گرفتن ضرب و شدت حملات روسیه این سوال را مطرح می کند که آیا حملات روسیه بر داعش بیشتر بوده یا النصره، چون بر اساس اهداف اعلام شده از سوی مسکو هدف اول حضور نظامی روسیه در سوریه و مبارزه با پدیده تروریسم در این کشور، داعش و در مرحله بعد گروه های دیگر بوده است.
همچنین این سوال مطرح است که النصره در کدامین جبهه و محور عملیاتی ضرب عملیات روسیه را گرفته و در برابر این حملات مقاومت نشان داده و آنها را بی اثر کرده است.
تقسیم کار بین ایران و روسیه
در ادامه سرکرده جبهه النصره به حضور ایران و روسیه در عرصه میدانی سوریه اشاره می کند و مدعی می شود، تهران و مسکو دارای منافع مختلفی در سوریه هستند.
وی با بیان اینکه روسیه درپی احیای مجدد دستگاه های نظامی و حکومتی سوریه است، ایران درصدد نفوذ به جامعه سوریه است، به این ترتیب سرکرده جبهه النصره مدعی می شود که تهران و مسکو در سوریه به نوعی تقسیم کار و منافع دست زده اند.
در این باره با تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران از زمان آغاز بحران سوریه بارها و در مناسبت های مختلف اعلام کرده است که یکی از دلایل حمایت تهران از دمشق به خاطر این است که سوریه یکی از اعضای محور مقاومت در منطقه به شمار می آید و برای حفظ این محور تاکنون از خود گذشتگی های بسیاری انجام داده و تحمیل جنگ جهانی علیه این کشور، مجازاتی است که آمریکا، رژیم صهیونیستی و غرب برای تنبیه سوریه در نظر گرفته اند. در چنین شرایطی ایران به عنوان کشوری که رهبری این محور را در دست دارد، حمایت از اعضای این محور را وظیفه خود می داند و این اصلی حاکم و بدیهی در هر ائتلاف و پیمان و محور منطقه ای و بین المللی است.
تهران یکی دیگر از دلایل حضور خود در سوریه را مبارزه با خطر تروریسم تکفیری می داند که با حمایت غرب و کشورهای مرتجع عربی منطقه هر روز بیش از پیش قدرت می یابد و خطر آن نه تنها سوریه و عراق که تمام کشورهای منطقه و حتی جامعه بین المللی را تهدید می کند، بنابراین در قبال چنین خطری تهران نمی تواند، دست روی دست گذاشته، بی تفاوت باشد.
افزون بر اینکه حضور ایران و روسیه در سوریه هر دلیل یا هدفی را در خود نهفته داشته باشد، حضوری است که با موافقت و اجازه دولت سوریه صورت گرفته و بر این اساس هیچ یک از قوانین و معاهدات بین المللی نمی توانند، ایران و روسیه را محکوم کنند.
جولانی در بخش دیگری از مصاحبه با الجزیره و الغد العربی و اورینت در تناقضی آشکار با بیان اینکه نظام سوریه توان و قدرت خود را از دست داده است، ادعا می کند: تسلیحات و تجهیزات نظامی و تانک هایی که گروه های مسلح در سوریه در اختیار دارند، بسیار بیشتر از تسلیحات و تجهیزات در اختیار ارتش و نیروهای مسلح سوریه است.
تناقض موجود در این گفته جولانی زمانی آشکار می شود که وی با رد گزارش ها و اخبار منتشر شده، ارتباط با ترکیه و قطر و دریافت هرگونه کمک از آنها را تکذیب می کند.
در اینجا این سوال مطرح می شود که النصره سلاح های مورد نیاز خود را چگونه به دست آورده است، اگر منظور جولانی غنایم جنگی و تصرف انبارهای تسلیحاتی ارتش سوریه است، ادعایی کذب است که هیچ منطقی نمی تواند، آن را بپذیرد، چون دست یافتن به این میزان و مقدار از تسلیحات نیازمند تصرف انبارهای تسلیحاتی و تجهیزاتی بی شمار و غنایم جنگی کلان است، در حالی که النصره در طول بحران سوریه چنین غنایمی را به دست نیاورده و چنین انبارهایی را تصرف نکرده است.
این گفته الجولانی تنها اذعان به حمایت های تسلیحاتی و نظامی گسترده طرف های خارجی از جمله قطر و عربستان است. برای یادآوری به مصاحبه پیشین جولانی با الجزیره اشاره می کنیم که طی آن از کمبود تسلیحات و تجهیزات نظامی میان گروه های مسلح سخن گفته و از کشورهای حامی این گروه ها خواسته بود، کمک های خود را افزایش دهند.
تاکید جولانی مبنی بر اینکه گروه های مسلح در سوریه سلاح های متنوع و بی شماری در اختیار دارد، نشان دهنده افزایش چشمگیر کمک های نظامی و تسلیحاتی به گروه های تروریستی در سوریه است.
اذعان الجولانی به شکست در الزبدانی
سرکرده جبهه النصره به وضعیت گروه های مسلح از جمله جبهه النصره، در شهرک الزبدانی، واقع در ریف دمشق نیز اشاره می کند و از مصالحه و امضای توافقنامه آتش بس با ارتش سوریه تحت عنوان الزبدانی در برابر فوعه و کفریا دفاع کرده و این توافق را با توافق غوطه متفاوت می داند.
وی صراحتا اذعان می کند که گروه های مسلح در زبدانی قدرت هجوم و حمله را از دست داده و زمین گیر شده اند، به همین دلیل جبهه النصره طرح مبادله عناصر مسلح باقی مانده در زبدانی را با گروه های لبنانی در اسارت این گروه می پذیرد.
این سخنان تاکیدی بر تنگنایی است که النصره در ریف دمشق و به طور مشخص در زبدانی در آن گرفتار آمده و تلاش دارد، به هر طریق ممکن خود را از این ورطه نجات دهد.
اظهارات سرکرده جبهه النصره و کنفرانس ریاض بار دیگر شکاف های عمیق و گسترده حاکم بر گروه های معارض سوری و گروه های مسلح فعال در این کشور و همچنین اختلاف دیدگاه ها و منافع کشورهای حامی آنها را به تصویر کشید.
اگرچه بسیاری از کارشناسان مصاحبه الجولانی را رویارویی دوحه – ریاض می دانند، اما در عین حال این نشست بار دیگر ثابت کرد، آنچه این گروه ها و حامیان منطقه ایشان از جمله عربستان سعودی تحت عنوان «جهاد» و «برقراری حکومت اسلامی» در سوریه به جای نظام سکولار کنونی حاکم بر دمشق عنوان کرده بودند، ادعایی بیش نبوده و هم اکنون برای در امان ماندن از حملات جامعه بین المللی که دیدگاه های افراطی و اسلامی مآبانه آنها را خطری برای خود می داند، باید دیدگاه و نگرش به ظاهر اسلامی خود را تعدیل کنند و برای حفظ موجودیت خود و دستیابی به اهداف مورد نظر اربابانشان نه تنها مخالفتی با تشکیل حکومت لائیک در سوریه نداشته باشند، بلکه در این راه حتی پیش قدم شوند.
همچنین نشست ریاض و مصاحبه الجولانی بار دیگر ثابت کرد، اربابان گروه های تروریستی هرگاه احساس کنند، ابزارهای آنها در سوریه کارآیی خود را از دست داده و کمکی به تحقق اهداف آنها در این کشور نمی کند، لحظه ای در از پیش رو برداشتن آنها به خود تردید راه نمی دهند، همانگونه که در این کنفرانس مشاهده شد، با تشدید موج مخالفت و اعتراض علیه اسلامگرایی افراطی که القاعده و داعش پرچمدار آن در جهان هستند، عربستان که منافع خود را در سوریه و عرصه بین المللی در خطر ملاحظه می کند، از دعوت جبهه النصره به عنوان شاخه رسمی القاعده در سوریه امتناع می کند و از آن رویگردان می شود و این موضوعی است که الجولانی به خوبی از آن آگاه است و در اظهارات اولیه اش آنجا که به عدم دعوت از وی در نشست ریاض اعتراض می کند، به نوعی تلاش می نماید، نگاه عربستان را به خود تغییر دهد و به نوعی بقای خود در سوریه را تضمین کند.