دولتی‌ها هر روز تن مردم را برای قطع چندرغاز یارانه می‌لرزانند و منت سر مردم می‌گذارند و پرداخت آن را مصیبت عظما می‌نامند.

به گزارش مشرق، یادداشت محمد سلیمانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با عنوان «شما که لالایی بلدید چرا خوابتان نمی‌برد؟» به شرح ذیل است:

بسمه تعالی

در 2.5 سالی که گذشت غوغای عجیب بر سر چند و چون مذاکره عملاً مسئولان دولتی و مجلس را به خود مشغول کرد. انگار آنها به کلی مشکلات کشور و مردم اعم از معیشت، اشتغال، مسکن، توسعه و پیشرفت، رشد و نوآوری، اقتصاد، تأمین اجتماعی، تولید ملی، صنعت و معدن، معلم و کارگر و غیره را از یاد بردند. تنها و تنها رهبر معظم و همیشه بیدار است که مرتب و پی در پی هشدار داده و می‌دهند و نهیب می‌زنند که " ....... حل مشکلات اقتصادی در نیویورک و لوزان و ژنو نیست، در داخل است"

به نظر می‌رسد امروز اکثر رسانه‌ها ناخودآگاه گرفتار نوعی غفلت در امور کشور شده‌اند. تیترهای عمده آنها یا امیدی تو خالی و بی‌ارزش دارد یا حاکی از یأس و سرخودرگی در مورد برجام است. غافل از اینکه کشور مسائل دیگری هم دارد.

با مرور رسانه‌ها کمتر می‌توان تیتری در خور و مناسب مشکلات مردم یافت. مردم گرفتار معضل بیکاری هستند. امری که همه جوامع بشری با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. در جهان کشوری را نمی‌توان یافت که از معضل بیکاری رنج نبرد.

البته ایران از بابت بیکاری رنج بیشتری می‌برد و بدلیل اقتصاد مریض، واردات بی‌رویه، سیاست‌های غلط دولت یازدهم در امر مسکن و عمران، اقدامات نابجای بانک‌ها در تخصیص وام و منفعل بودن بانک مرکزی، عدم توانایی دولت در تنظیم بازار، به عبارتی یله و رهاسازی بازار در اثر تعطیلی سازمان‌های نظارتی و تعزیرات توسط دولت، خوش‌نشینی ثروتمندان دولتمرد یا دولتمردان ثروتمند، همه و همه بیکاری را روزافزون کرده است.

دریغ از یک تیتر در خور شأن در رسانه‌ها! اقتصاد مقاومتی کلاً به فراموشی سپرده شده است و دیگر دولت و مجلس در حد زبانی هم به آن حساس نیستند.

بی‌تدبیری‌های دولت در حوزه اقتصاد موجب توقف در رکود عمیق همراه با تورم شده است. اکثر بخش‌های دولتی به تبعیت از مدیران ارشد دولتی دست روی دست گذاشتند و همچنان منتظر نتیجه برجام هستند. این روحیه و رفتار عملاً موجب تشدید بحران بیکاری و تزلزل در اقتصاد شده است و به بی‌برنامگی‌ها بیشتر دامن زده است.

دولتمردان عملاً ابتکار و نوآوری در عمل و حرکت را کنار گذاشته‌اند و به نظاره نشسته‌اند تا آیا نتیجه برجام چه می‌شود؟ آیا دولتی منفعلانه تر از دولت یازدهم در تاریخ انقلاب اسلامی سراغ دارید؟ اکثر همایش‌ها و نمایشگاه‌هایی که در کشور برگزار می‌شود، حکایت از بی‌برنامگی دولت در حوزه اقتصاد و معیشت و عمران و مسکن و بازار دارد.

دولتمردان 2 هنر ویژه دارند که زبانزد مردم شده است. یکی انداختن گناه تمام مشکلات به گردن دولت‌های قبلی و دیگری گره زدن مشکلات به مذاکرات هسته‌ای.

این 2 هنر مثل لبه‌های قیچی مردم را در میان خود گرفته‌اند و روز به روز گوشت و پوست آنها را خط خطی می‌کنند و دولت هم در فکر "امید و تدبیر!" است و فریاد "اعتدال!" سر می‌دهد.

خطای بزرگی که رخ داده و ادامه دارد این است که دولت همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد برجام گذاشته است و مسئولیت خود را تخریب 2 دولت گذشته قرار داده است. عجبا که هر دو تدبیر به سنگ خورده است و مردم عملاً اولاً نسبت به توانمندی دولت در حذف تحریمها دچار تردید جدی شده اند و ثانیاً رغبت مردم به دو دولت گذشته روز به روز در حال افزایش است. حتی خود دولتمردان هم مجبور به تغییر رویه در گفتار نسبت به شیطان بزرگ شده اند.

طوریکه ریاست محترم جمهور که دو سال پیش حرف از "دیدن دم کدخدا" می زد، امروز شیوخ عرب را به پناه بردن به کمپ پیامبر(ص) و قرآن فرا می خواند. باید گفت شما که لالائی بلدید چرا خوابتان نمی برد؟ سخن صحیح آقای روحانی ریاست محترم جمهور به شیوخ عرب که فرمودند: "کمپ دیوید نمی تواند منجی شما باشد" را باید به فال نیک گرفت و همین سخن را باید با قدرت در کَله مدیران دولتی جا داد که برجام منجی شما نیست، بلکه تلاش و کار در راستای بر پائی اقتصاد مقاومتی است که چاره ساز و درمان کننده دردهاست.

دولت یازدهم آنقدر در برابر مشکلات منفعل شده است که عملاً شعار "ما نمی‌توانیم" را محور کار خود قرار داده است. آمارهای ارائه شده توسط دولت یازدهم با برداشت و ملموسات مردم فاصله زمین تا آسمان پیدا کرده است. تو خالی و پوک بودن ادعای "ما از رکود عبور کردیم" با ارسال نامه 4 وزیر اقتصادی دولت به رئیس‌جمهور مانند پتکی بر میز دولت فرود آمد و لرزه‌ای و تکانی به دولتمردان داد.

ولی افسوس که در حد شعار باقی ماند و اصلاحی در شیوه‌ها و روندهای حرکت اقتصادی دولت صورت نپذیرفت. نارضایتی از عملکرد دولتمردان در حوزه اقتصاد، صنعت و  معدن، بازار، اشتغال، رشد علمی، رفاه اجتماعی، حفظ ارزشهای اسلامی، عرصه فرهنگی و غیره موجب شده است تا این ذهنیت در ذهن قاطبه مردم شکل بگیرد و جا بیافتد که دولت یازدهم دولتی تک دوره است و همه مشتاق و امیدوار به انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 برای تغییر رئیس دولت باشند.

مروزه به وضوح و سوگمندانه و همراه با تأسف، مردم شاهد بی خیالی مسئولین هستند و در نتیجه عملاً بدنه مردمی پذیرفته اند که این دولت "یا نمی تواند یا نمی خواهد" به نفع مردم در حوزه اقتصاد و فرهنگ گامی بردارد.

دیگر خبری از "سبد کالا" نیست، هر روز تن مردم را برای قطع چندرغاز یارانه می‌لرزانند و منت سر مردم می‌گذارند و پرداخت آن را مصیبت عظما می‌نامند، درب اتاق مسئولان بر روی مردم مسدود شده است، بسته‌های اقتصادی دولت برای خروج از رکود به نوعی جک و لطیفه تبدیل شده است و مردم در محاوره‌های روزانه از آن با خنده و تمسخر و ایجاد نشاط استفاده می‌کنند.

اجازه می خواهم چند مورد را صرفاً به عنوان نمونه ظرفیت های موجود و عدم استفاده از آنها بیان کنم:

اهمیت تجارت در رونق اقتصادی و پیشرفت کشور بر کسی پوشیده نیست. رشد تجارت است که موجب رشد تولید و تحریک کننده آن است. تجارت خارجی ایران را عمدتاً بخش نفت و گاز تشکیل می دهد و لذا باید توجه داشت که آمارهای مربوط موجب گمراهی نگردد. اینکه ایران اسلامی رتبه جهانی 39 را در جهان دارد عمدتاً مربوط به نفت و گاز و میعانات مربوطه است.

هند و ترکیه ی وارد کننده نفت، دارای رتبه 13 و 21 در صادرات می باشند. تغییر میزان فروش نفت یا قیمت نفت به شدت این نوع آمارها را برای کشور ما بالا و پایین می برد. سهم صادرات خدمات و کالای ایران در جهان بسیار اندک و چند دهم درصد است. نباید به آمارهای نظیر تراز تجاری مثبت دل خوش بود.

اصولاً برای کشوری نظیر ایران این آمار گمراه کننده است. چون وابسته شدید به قیمت نفت و میزان تولید آن است. وقتی کشور می تواند به تجارت خارجی ببالد که در تجارت، صادرات کالا و خدمات پیشرفت قابل ملاحظه و چشم گیر داشته باشد.

تجارت خارجی ایران عمدتاً بر اساس صادرات مواد خام مانند نفت و گاز و پتروشیمی و معدن است. در حالیکه واردات آن بر اساس کالاهای ساخته شده و با ارزش افزوده است. تا زمانیکه این سیاست و اجرا حاکم بر صادرات و واردات باشد، نمی توان انتظار رونق اقتصادی، حل مسأله بیکاری، رشد اقتصادی پایدار داشت.

باید سیاست ها در واردات و صادرات کاملاً برعکس شود. یعنی سیاست صادرات بر اساس صدور کالا و خدمات باشد و واردات بر اساس ورود مواد خام و واسطه ای گردد.

این جهت گیری کاملاً منطبق بر اقتصاد مقاومتی است. مدیریت صحیح واردات با توجه به تولیدات داخل مطمئناً تجارت کشور ما را در ریل صحیح برای رونق اقتصادی قرار خواهد داد.

امری که خصوصاً در دو سال و نیم اخیر دولت یازدهم نه تنها به فراموشی سپرده شده است بلکه دچار نوعی به هم ریختگی و سوء مدیریت شده است و حتی با کمی دقت و بررسی می توان نتیجه گرفت که سازمان دلالی رشد یافته و واردات بی رویه و خصوصاً واردات کالاهای لوکس موجب عمق بخشی به رکود اقتصادی شده است.

خش صادرات ایران و حضور در تجارت جهانی مصیبت بارتر است. دولت عملاً خنثی است و بر اساس سیاست "باری به هر جهت" عمل می کند. دسترنج کشاورزان هر ساله با اشباع بازار داخل، در زمان برداشت، روبرو می شود.

ولی دولت نسبت به صادرات اقلام کشاورزی بسیار ضعیف و منفعل عمل می کند. کشور ایران اولین تولید کننده خرما در جهان است. خرمای ایران قابلیت نگهداری بیش از یکسال دارد و قیمت آن نسبت به کشورهای دیگر گاهاً تا چند برابر کمتر است.

ولی متأسفانه شاهد هستیم که دولت نسبت به صادرات این نوع اقلام بسیار منفعل و بدون تحرک است. اقلام دیگر نظیر سیب، گوجه فرنگی، سیب زمینی و غیره هم مشکلات مشابه دارند و دولت آنها را دفن می کند، ولی حتی حاضر نمی شود به مستمندان بدهد.

بیش از 50% صادرات ایران را نفت خام تشکیل می دهد و صادرات میعانات گازی، محصولات پتروشیمی پایه، سنگ فلزات و مواد معدنی سایر اقلام سبد صادراتی ایران است. این یعنی ایران فقط محصولات با فناوری پایین را صادر می کند و عملاً خام فروشی می کند.

دولت هیچگاه اقدام به تدوین سندی جامع برای توسعه صنایع با فناوری بالا نکرده است و جای آن بسیار خالی است. ایران با داشتن پتروشیمی، نفت، گاز، فلزات اساسی و غیره باید برنامه مشخص و معین برای تحقیق و توسعه و تولید و صادرات محصولات با ارزش افزوده و فناوری بالا تهیه کند و آن را اجرائی نماید.

دولت فقط شعارهای سطحی در مورد سرمایه گذاری خارجی داده است و عملاً به نام سرمایه گذاری دست به برگزاری مانورهای گردشگری سیاحتی سرمایه گذاران زده است.

همانطوری که دشمن سازمان تحریم ایجاد کرده است ایران هم باید سازمان مقابله با تحریم در سراسر جهان ایجاد نماید و با شناسائی منابع جدید و مطمئن تأمین کالا اقتصاد کشور را رونق دهد.

کوتاه کردن دست غرب زدگان و مرعوبین غرب و حاکم کردن معتقدان به اصل "ما می توانیم" یکی از چالشهای بزرگ فعلی است که از دستور کار دولت خارج شده است و در عوض افراد مرعوب غرب و تکنوکراتهای منفعل و بدون جسارت میدان یافته اند.

چرخه مدیریت اقتصاد و صنعت و کشاورزی باید به مدیران معتقد به اصل "ما می توانیم" واگذار گردد. لذا پاکسازی اساسی در حیطه مدیریتی کشور لازم است.

باید مشکلات را مستقیم با مردم در میان گذاشت و از آنها کمک خواست. پایداری و مقاومت مردم به میزان صداقت مسئولین وابسته است. باید در حوزه اعتماد سازی به نسل دانشمند و کاردان کشور کار زیادی صورت گیرد.

اقتصاد مقاومتی بدون کار جهادی بی معنی است. تکیه بر مدیریت جهادی است که ایجاد عزم راسخ می کند و از سهل انگاری و راحت طلبی جلوگیری می نماید. معیار سنجش مدیریت ها باید شیوه مدیریت جهادی باشد.

ترویج فرهنگ اقتصاد مقاومتی با تکیه بر صرفه جوئی و مصرف کالای داخلی و مقابله با واردات غیر ضرور بدون اولویت باید توسط دولت تحقق عینی یابد و گزارش مستمر به مردم داده شود.

واقعیت این است که اقتصاد بدون همراهی بانک ها قابل تحول نیست. بانکها باید به زیر چتر اقتصاد مقاومتی بیایند و نقدینگی خود را به سمت تولید هدایت کنند و از بازارهای سوداگری و دلالی خارج شوند.

بانک‌ها باید سود دراز مدت ملی را بر سود کوتاه مدت شخصی ترجیح دهند. بانک در جزء جزء اقتصاد مقاومتی حضور و تأثیر مستقیم مثبت و منفی دارد. لذا مدیریت بانکها به سمت اقتصاد مقاومتی از واجبات است. آنچه مسلم است اقتصاد مقاومتی درون زا است.

لذا ضرورت دارد در استراتژی توسعه پیشرفت کشور بطور کلی تفکر انتظار از بیرون خشکیده شود. هر نوع امید به بیرون مغایر اقتصاد مقاومتی است. استراتژی توسعه و پیشرفت کشور باید متکی بر درون کشور باشد.

اقتصاد مقاومتی در مقابل اقتصاد نفتی است. باید نفت و گاز را تبدیل به کالا کنیم و بعد هم خود مصرف کنیم و هم صادر کنیم. آن موقع است که به داشتن نفت و گاز افتخار می کنیم و اقتصادمان سالم و پویا می ماند.

برنامه ششم باید دارای شاکله اقتصاد مقاومتی باشد. همه سر فصلها باید با اقتصاد مقاومتی محک بخورد. جسورانه باید مفاد مغایر با اقتصاد مقاومتی را حذف نمود. تجلی اقتصاد مقاومتی در برنامه ششم جزو مطالبات رهبری است.

منبع: فارس