کد خبر 515442
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۷

سرمربی تیم فوتبال امید ایران دو هفته مانده به اولین دیدار ایران در مرحله نهایی انتخابی المپیک 2016 ریودوژانیرو در کمال امیدواری به صعود تیمش ایمان دارد.

به گزارش مشرق، محمد خاکپور، بی‌شک از باشخصیت‌ترین بازیکنان و مربیانی است که فوتبال ایران در چند دهه اخیر به خود دیده است. وی که پس از جا‌م جها‌نی 1998 فرانسه، ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد تا زندگی و مربیگری خود را در خارج از ایران دنبال کند، با بازگشتش به کشور مسئولیتی خطیر را پذیرفته است. کاپیتان سال‌های دور فو‌تبا‌ل ایران که مدافعی آرام و فکور بود این روزها اندیشه‌ای بزرگ را در سر می‌پروراند. دلخوش، مطمئن و امیدوار به صعودی است که فو‌تبا‌ل ایران نزدیک به 40 سال در حسرت آن به سر می‌برد. در ادامه گفت‌و‌گوی مفصل با سرمربی تیم امید در ارتباط با مسائل مختلف را می‌خوانید.

* تنها دو هفته تا آغاز رقابت‌های مرحله نهایی انتخابی المپیک 2016 ریو در قطر باقی مانده است. تقریبا یک سال از موعد حضور شما در تیم امید می‌گذرد، ارزیابی‌تان از این یک سال حضور چگونه است و چه تجربیاتی در مدت سپری شده به دست آوردید؟

در ابتدا باید بگویم باعث افتخار است که چنین فرصتی به من داده شد تا بتوانم مسئولیت تیمی را که به نوعی دومین تیم فوتبال یک کشور است، قبول کنم. این فرصت شاید فرصتی باشد که برای هر کسی پیش نیاید. هرچند اصلا دوست نداشتم مجددا وارد عرصه ورزش شوم و کارم را در این عرصه دنبال کنم که آن هم دلایل خاص خود را دارد اما شرایط به گونه‌ای پیش رفت تا کارم را به عنوان سرمربی تیم امید آغاز کنم. یکی از دلایل قبول این سمت دوستی دیرینه‌ام با حبیب کاشانی بود تا این مهم دست دهد.

ما در ابتدا تیمی را تحویل گرفتیم که از لحاظ روحی تقریبا همه چیز را بعد از مسابقه‌های اینچئون از دست داده بود و بازیکنان آن شرایط یک تیم را برای اینکه بتوانند در یک مسابقه رسمی شرکت کنند به هیچ وجه نداشتند کما اینکه آمار نشان می‌داد قبل از اینکه ما این مسئولیت را قبول کنیم، در حدود یک سال گذشته تیم امید حتی یک پیروزی را کسب نکرده بود و این شامل تمام بازی‌ها از جمله بازی‌های تدارکاتی با تیم‌های داخلی نیز بود.

همگان می‌دانند در 40 سال گذشته به تیم امید به عنوان یک تیم ملی نگاه نشده است. یکی از مسائل مهمی که در ابتدای امر با کفاشیان و کاشانی درباره آن صحبت کردیم، این بود که باید به این تیم شخصیت ملی داده و مهم‌ترین اصل این است که تیم امید به عنوان گذرگاه تیم ملی فوتبال بزرگسالان ایران معرفی شود تا بازیکنان به این باور برسند که اگر می‌خواهند به تیم بزرگسالان راه پیدا کنند، باید از تیم امید گذر کنند. این موضوعی است که در تمام کشورهای صاحب نام فوتبال رخ می‌دهد. تمرکز روی تیم‌های پایه و تقویت این تیم‌ها باعث می‌شود تا بازیکنان از کانال مشخص به تیم ملی بزرگسالان راه یابند. خدا را شکر با کمک‌های کاشانی در مباحث مربوط به تدارکات سعی کردیم شخصیت را به تیم بازگردانیم. بازیکنان کم‌کم به این باور رسیدند که می‌توانند از تیم امید به مراتب بالاتری دست یابند. ما اگر نفراتی را که در حال حاضر و در هفته‌های پانزدهم و شانزدهم لیگ بازی می‌کنند، بررسی کنیم می‌بینیم بازیکنانی که در تیم امید توپ می‌زنند شرایط‌شان با یک سال گذشته بسیار متفاوت شده است. اینکه این بازیکنان در سال گذشته در باشگاه‌هایشان چه جایگاهی داشتند، چه نگاهی به آن‌ها می‌شد و چه میزان به میدان می‌رفتند و در حال حاضر از چه جایگاهی برخوردارند و تا چه حد برای تیم‌هایشان مثمر ثمر واقع می‌شوند. این مسئله را مطرح نکردم که بگویم به واسطه ما این اتفاق رخ داده است. قطعا ابتدای آن خود بازیکنان این مسئله را خواسته‌اند و پس از آن باشگاه‌ها به آن‌ها کمک کرده‌اند. در مرحله آخر نیز ما بوده‌ایم که شخصیت و باور را در میان بازیکنان ایجاد کرده‌ایم تا قبول کنند که خوب هستند و با تمرکز کافی می‌توانند شرایط بهتری را به دست آورند.

آمار این را به ما نشان می‌دهد که ظرف یک سال گذشته تیم امید از 25 بازی انجام شده‌اش 23 برد، یک باخت و یک تساوی به دست آورده است و این آمار شامل تمامی بازی‌ها از جمله بازی‌های رسمی و تدارکاتی است. این نشان می‌دهد با تیم امید کار شده و در سایه همین تلاش‌ها چنین نتایجی به دست آمده است. از سوی دیگر می‌بینیم بازیکنان تیم امید نقش کلیدی در باشگاه‌هایشان ایفا می‌کنند و از جمله بازیکنان تاثیرگذار هستند. برای من به شخصه تجربه بسیار خوبی بود چرا که ابتدا علاقه‌ای برای حضور در عرصه حرفه‌ای ورزش نداشتم و طی چند سال گذشته تمام تلاشم را کردم که از ورزش حرفه‌ای دوری کنم اما پس از آنکه این جوانان با این میزان از استعداد و انگیزه را دیدم در خود من نیز این انگیزه متبلور شد تا بتوانم بیشتر وقت بگذارم و از انگیزه بیشتری برخوردار شوم. امیدوارم تجربه‌ای که در یک سال گذشته کسب کرده‌ام در نهایت نتیجه بدهد.

* با توجه به اینکه تیم امید حدود 40 سال است موفق نشده به رقابت‌های المپیک صعود کند آیا تصمیم‌گیری درباره قبول سمت سرمربیگری تیم امید هراس‌آور نبود؟ تصور نمی‌کنید که در چنین برهه زمانی تصمیمی بسیار سخت گرفتید؟


من روزها زمان گذاشتم و آسیب شناسی کردم که چرا تیم ما 40 سال است به المپیک صعود نکرده است. از خودمان پرسیدیم که چرا چنین اتفاقی رخ داده و ما چه روندی را پشت سر گذاشتم که در این رابطه موفق نبوده‌ایم؟ قطعا به خودمان گفتیم که اگر طی 40 سال گذشته فعالیتی صورت گرفته که نتیجه‌بخش نبوده، اگر ما نیز این روند را مجددا تکرار کنیم قطعا نتیجه لازم را نخواهیم گرفت. تصمیم گرفتیم برای اینکه بتوانیم نتیجه متمایزی بگیریم، کاری را که در گذشته صورت گرفته تغییر دهیم. باید اهمیت تیم امید را برای بازیکنان، باشگاه‌ها و فوتبال کشور پررنگ‌تر می‌کردیم و به همه نشان می‌دادیم که این تیم نیز تیم ملی فوتبال کشور است و نگاه‌ها در مورد آن باید ویژه باشد. خصوصا اینکه این بازیکنان قرار است طی چند سال آینده برای تیم ملی بزرگسالان که ویترین فوتبال کشور است به میدان بروند. بازیکنان باید با این اهمیت عجین شوند و با آن تجربه کسب کنند و پس از آن به تیم بزرگسالان راه یابند.

من همواره در زندگی شخصی نیز به خودم می‌گویم یا نباید کاری را انجام دهم یا اگر آن کار را انجام دادم باید با تمام وجود و توانم فعالیت کنم. اگر یک کاری را قبول می‌کنم باید ارزش ریسک کردن آن کار را نیز در نظر بگیرم. می‌دانم که این کار بسیار سخت بوده و هست. بازی‌هایی که ما در مرحله نهایی انتخابی پیش رو داریم تورنمنت بسیار سنگینی است. منظور از ارزش ریسک کردن این نیست که قرار است در انتهای امر من به چیزی برسم بلکه به این منظور که سال‌های سال است فوتبال کشور بر روی من سرمایه‌گذاری کرده و از 11-12 سالی که عضو تیم‌های ملی رده‌های مختلف بودم و رشد کردم فوتبال و مردم کشورم روی من سرمایه‌گذار کردند. امروزه تجربه‌ای دارم که باید آن را در اختیار جوانان بگذارم.

ممکن است خیلی‌ها انتقاد کنند و بگویند که شما کجا بوده‌اید و چه رزومه‌ای دارید که هم‌اکنون چنین سمتی را قبول کرده‌اید؟ فکر می‌کنم این نگاه، نگاه منطقی و علمی نیست. یک پزشک زمانی که قرار است به مرحله دکتری برسد سالیان سال درس خوانده است. درس خواندن این پزشک درست مشابه 11-12 سالی است که بازیکنی همچون من در رده‌های مختلف سنی تیم ملی فوتبال کرده‌ است. این که در زمین‌های مختلف توپ زدم و با مربیان مختلفی کار کردم و در اردوهای مختلف حضور داشته‌ام. باخت، برد و مساوی‌های مختلفی را تجربه کرده‌ام و این تجربیات را با پوست و گوشت و استخوان خود چشیده و حس کردم که باید حتما در اختیار نسل بعدی قرار بگیرد. درست شبیه سرمایه‌گذاری مالی است. زمانی که شما سرمایه‌گذاری مالی انجام می‌دهید به دنبال نتیجه‌گیری هستید. فوتبالیست‌های کشور نیز دقیقا شبیه کسانی هستند که روی آن‌ها سرمایه‌گذاری انجام شده است. سرمایه‌گذاری کردن تنها هزینه کردن مالی نیست بلکه این سرمایه‌گذاری شامل زمان و اتفاقاتی که در طی آن رخ می‌دهد نیز می‌شود.

من تمام این مسائل را در ابتدا می‌دانستم و در جریان بودم تیم امید مبتلابه چه مواردی است. اینکه آن‌ها چه شرایطی دارند وضعیت فدراسیون فوتبال چگونه است، نگاه فدراسیون فوتبال به تیم امید چه شکلی دارد و از سوی دیگر ماجرا می‌دانستم تیم امید چه جوانان بااستعدادی را در اختیار دارد. اینکه ما اگر خوب برنامه‌ریزی کنیم قطعا به جای یک تیم می‌توانیم 5 تیم را داشته باشیم. تیم‌هایی که ما با آن‌ها قرار است در این تورنمنت دست و پنجه نرم کنیم 4 سال است برای رسیدن به هدف‌شان تلاش کرده‌اند ولی ما این تیم را تقریبا یک سال در اختیار داشته‌ایم و سه سال آن را هدر داده‌ایم. در این یک سال تمام تلاش خود را انجام دادیم تا بتوانیم تیمی منسجم تشکیل دهیم. ما در ابتدا قصد داشتیم دو تیم را درست کنیم، تیم الف و تیم ب. چرا که ما از بازیکنان بااستعداد زیادی برخورداریم و با این اقدام می‌توانستیم انگیزه بازیکنان را افزایش دهیم. فرضا اگر بازیکنی در تیم الف آن گونه که نباید عمل می‌کرد به تیم ب می‌رفت و به جای او بازیکنی که در تیم ب شرایط بسیار خوبی را داشت در تیم الف جایگزین می‌شد. اما چون زمان کافی را در ا ختیار نداشتیم تصمیم گرفتیم که تمرکز کامل خود را بر روی یک تیم قرار دهیم که امیدوارم بتوانیم نتیجه لازم را کسب کنیم.

* هر 4 سال زمانی که تیم قرار است در مرحله انتخابی شرکت کند فضایی ایجاد می‌شود و قبل از شروع این رقابت‌ها می‌گویند این تیم بهترین تیم ادوار گذشته است. آیا شما نیز این اعتقاد را دارید که تیم در اختیارتان بهترین تیم دوره‌های قبلی است؟

قطعا و قطعا تیم‌هایی که پیش از ما فعالیت کرده‌اند بازیکنانی داشته‌اند که شاید به مراتب از بازیکنان ما بهتر بوده‌اند ولی برنامه‌ریزی درستی نداشته‌ایم. اگر برای آن تیم‌ها برنامه‌ریزی درستی صورت می‌گرفت با وجود آن بازیکنان خوب می‌توانستیم به المپیک صعود کنیم. ما باید نگرش‌مان را عوض کنیم. اگر کاری را که 40 سال گذشته انجام داده‌ایم تکرار کنیم، همان نتیجه قبلی را می‌گیریم. باید متفاوت‌تر و با نگاه ویژه‌تری به تیم امید نگاه کنیم. ما سعی کرده‌ایم که تیم داشته باشیم نه ستاره. بازیکنان ما هم‌اکنون به شرایطی رسیده‌اند که هماهنگی خوبی دارند یعنی به باوری رسیده‌اند که آن باور برای ما بسیار حائز اهمیت است. ما تکیه به یک یا دو بازیکن که ستاره هستند نداریم. ما تیمی هستیم که می‌خواهیم در این رقابت‌ها شرکت کنیم و این بهترین دستاوردی است که یک مربی می‌تواند داشته باشد.

* تیم امید در حال حاضر سه لژیونر دارد که حضور آن‌ها در مرحله انتخابی اصلا مشخص نیست. جهانبخش، آزمون و عزت‌اللهی سه بازیکنی هستند که هنوز باشگاه‌های آلکمار و روستف مجوز حضور آن‌ها را صادر نکرده‌اند اما به نظر می‌رسد شما به عنوان سرمربی تیم امید حتی اگر این بازیکنان را نیز در اختیار نداشته باشید به هیچ وجه به آن‌ها تکیه نکرده‌اید. هرچند که قطعا دوست دارید این بازیکنان را در اختیار داشته باشید اما اگر با آغاز این تورنمنت بازیکنی همچون جهانبخش به جمع شما اضافه نشود، خیلی دغدغه‌ای در این رابطه نخواهید داشت.


در اینکه علیرضا جهانبخش و سردار آزمون بهترین‌های ایران هستند، شکی نیست. کما اینکه آمار و ارقام نیز این مسئله را نشان می‌دهد چرا که علیرضا در لیگ هلند به عنوان یکی از چهار لیگ برتر فوتبال اروپا و سردار آزمون در لیگ روسیه توپ می‌زند. هر مربی دوست دارد که این بازیکنان را در اختیار داشته باشد اما من حقیقتا به این نتیجه و باور رسیده‌ام که بازیکنان داخلی ما به هیچ وجه از آن‌ها کمتر نیستند. این بازیکنان آنقدر قابلیت و کیفیت دارند تا تیم امید خلاء بازیکنانی را که در اختیار ندارد حس نکند. بودن لژیونرها می‌تواند به ما کمک کند اما نبودن آن‌ها نیز نمی‌تواند ما را خیلی اذیت کند. ما هم‌اکنون یک تیم هستیم و به تک تک بازیکنان‌مان باور داریم. می‌دانم که این بازیکنان از چه کیفیتی برخوردارند و در روزهای سخت آنچه را که از این بازیکنان انتظار داریم اجرایی خواهند کرد.

* پس از جلسه‌ای که با علیرضا جهانبخش به همراه سایر مسئولان تیم امید در دفتر حبیب کاشانی برگزار کردید، استنباطی شکل گرفته که تمایل برای حضور جهانبخش در تیم امید بیشتر از بازیکنی همچون آزمون و یا عزت‌اللهی است. در این رابطه توضیح می‌دهید؟

ما مکاتبات‌مان را با هر دو باشگاه آلکمار و روستف از چندین هفته قبل انجام دادیم چرا که می‌دانستیم زمان بازی‌های مرحله نهایی انتخابی المپیک در فیفا دی نیست. از باشگاه روسی تاکنون هیچ پاسخی دریافت نکرده‌ایم. علاوه بر این آزمون حدود دو هفته قبل عمل جراحی بینی داشته و گویا استراحت مطلق دارد و تمرین نکرده است. در مورد عزت‌اللهی نیز باید بگویم تیم امید در پست هافبک دفاعی بازیکنان بسیار خوبی دارد که از کیفیت بالایی برخوردارند. با توجه به اینکه ما عزت‌اللهی را در تمرین‌های قبلی خود هرگز نداشته‌ایم چندان حساسیت در این خصوص نداریم، علاوه بر این عزت‌اللهی پس از بازی با ژاپن اعلام کرد که از ناحیه زانو دچار آسیب دیدگی شده است.

اما علیرضا جهانبخش خودش به شدت از چندین هفته قبل پیگیر حضورش در تیم امید بود و عنوان کرد که می‌خواهد ما را در این تورنمنت همراهی کند. علیرضا از دوران نوجوانی در رده‌های مختلف تیم ملی بازی کرده و با سایر بازیکنان تیم امید هم‌بازی بوده است. او به عنوان کاپیتان این بازیکنان در مسافرت‌های مختلف تیم را همراهی کرده و هم‌اکنون نیز دوست دارد که در جمع ما باشد. گذشته از مسائل فنی، جهانبخش از نظر شخصی نیز جزو بهترین‌هاست که حضورش در تیم ما کنار بچه‌ها می‌تواند روحیه بازیکنان را بالاتر ببرد و سایر بازیکنان نیز همین نگاه را نسبت به جهانبخش دارند. در هر حال ما به دو باشگاه نامه زده‌ایم اما متاسفانه قوانین دست ما را بسته و هیچ باشگاهی موظف نیست در روزهایی که به عنوان فیفا دی نیستند، بازیکن را در اختیار تیم‌های ملی قرار دهد. باشگاه هلندی صراحتا اعلام کرده که جهانبخش را به تیم امید نمی‌دهد و آن‌ها به این بازیکن نیاز دارند. همچنان در حال تلاش هستیم تا با مربی آلکمار تماسی داشته باشیم و صحبت‌های نهایی را انجام دهیم ولی در مجموع باز هم می‌گویم ما بازیکنان داخلی خیلی خوبی داریم که کیفیت و قابلیت بالایی دارند و از این لحاظ دغدغه‌ای نداریم.

* این گونه به نظر می‌رسد که همراهی آزمون و عزت‌اللهی با تیم امید در رقابت‌های مرحله نهایی انتخابی المپیک 2016 ریو به نوعی منتفی است.

هنوز به آن شکل نه. به هر جهت ماموریتی را به طباطبایی دادم تا با خود آزمون در این رابطه صحبت کند. باید با آن‌ها صحبت‌های لازم انجام شود. ما اخباری را از رسانه‌ها در ارتباط با آزمون و جراحی عزت‌اللهی شنیده‌ایم که در این رابطه باید صحبت‌های لازم انجام شود. شاید با خود آزمون صحبت کردیم و او عنوان کرد که در این مدت تمرین‌های لازم را انجام داده و می‌تواند ما را همراهی کند.

* شائبه‌ای در این رابطه وجود دارد که برخی معتقدند قصد و هدف از اینکه دائما عنوان می‌شود امکانات در حد تمام و کمال برای تیم امید فراهم شده این است که اگر خدای ناکرده امیدها به المپیک صعود نکرده بگویند این نقطه ضعف از مسائل فنی نشات گرفته است. نظرتان در این رابطه چیست؟

باز هم جا دارد اینجا به شخصه از حبیب کاشانی تشکر کنم چرا که وی تنها کسی بود که این امکانات را برای ما فراهم کرد و این امکانات از جای دیگری برای ما فراهم نشد. کاشانی با ارتباطات شخصی که داشت توانست امکانات ایجاد شده را فراهم کند اما این امکانات، اردوها، برخی دیدارهای تدارکاتی، توپ و لباس بود که فکر می‌کنم همه این‌ها لازمه تشکیل هر تیمی است. آخرین باری که ما به المپیک رفتیم المپیک مونیخ بود. باید ببینیم در آن سال چه امکاناتی برای تیم امید در آن سال فراهم کردیم تا موفق شدیم به المپیک برویم و در 40 سال پس از آن چه اقدامی انجام داده‌ایم و چه امکاناتی فراهم کرده‌ایم که موفق نشده‌ایم تیم خود را در المپیک ببینیم. حقیقتا در 40 سال گذشته هیچ امکاناتی را در اختیار تیم امید قرار نداده‌ایم. ما همواره در سه سال و 6 ماه مانده به آغاز مسابقه‌ها درگیر این بوده‌ایم که مربی چه کسی باشد. تعیین مربی بر عهده چه نهادی قرار بگیرد. فدراسیون، سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک هم خود را در این رابطه محق می‌دانستند. دائما دعوا و اتلاف وقت تا در نهایت چند ماه مانده به آغاز رقابت‌ها تیمی را تشکیل دادیم. کما اینکه در این دوره نیز سه سال ابتدایی چنین اتفاقی رخ داده و همواره دعوا بر سر چنین مسئله‌ای وجود داشته است که در نهایت مسئولیت بر عهده من قرار داده شد.

* هفته گذشته به اردوی بندرعباس رفتید اما حواشی در ارتباط با تشکیل این اردو ایجاد شد. از اینکه امکانات لازم فراهم نشده تا هزینه‌های مربوط به تشکیل این اردو.

ما پیش از این به اردوی هلند و ترکیه رفته بودیم، اما اردوی بندرعباس پر هزینه‌تر از اردوهای خارجی تمام شد. علاوه بر این سرویس و امکاناتی که از اردوهای خارجی می‌گرفتیم قابل قیاس با اردوی داخلی نبود. از مردم خوب بندرعباس، سازمان تر‌بیت ‌بدنی و همه دوستانی که آنجا تلاش کردند و این امکانات را در اختیار ما قرار دادند ممنونم. آنها همه بضاعتشان را در اختیار ما قرار دادند، اما این امکانات به هیچ وجه قابل قیاس با اردوهای خارجی نبود. علاوه بر این اردوی داخلی ما پر هزینه تر تمام شد. هزینه اقامت، تغذیه، اتوبوس رفت وبرگشت و سایر مسائل از اردویی که در هلند و ترکیه داشتیم پر هزینه‌تر بود. در صورتی که ما داخل کشور هستیم و در داخل هزینه می‌کنیم، اما می بینیم که هزینه‌ها برایمان گرانتر تمام شد. آیا به نظر شما ما باید داخل کشور می‌ماندیم و از امکانات ضعیف داخلی استفاده می کردیم و علاوه بر این هزینه بیشتری پرداخت می کردیم یا این که بهتر بود از امکانات خیلی خوب استفاده کنیم و هزینه کمتری داشته باشیم؟

یکی از مسایلی که مورد توجه ما بود هزینه کمتر بود، چرا که تنها منبع تامین هزینه‌های تیم امید حبیب کاشانی و دوستان خیر وی هستند که به تیم کمک می‌کنند. باز هم تاکید می‌کنم اگر قرار است مقایسه‌ای داشته باشیم خود را باید با تیمی قیاس کنیم که به المپیک مونیخ رفت. این که چه امکاناتی برای آنها در آن زمان در نظر گرفتند.

* شما به طور کلی جدایی تیم امید از سیستم بودجه‌ای و هزینه ای فدراسیون فو‌تبا‌ل را درست ارزیابی می کنید؟ این که شرایط به گونه‌ای رقم خورده که به نظر می‌رسد مسائل مربوط به تیم امید مجزا از تیم فو‌تبا‌ل است.

من فکر می‌کنم این نگاه و خط مشی فدراسیون است. یعنی تصمیم گیرنده اصلی آنها هستند. این که جدا باشد یا نباشد را نمی‌توانم قطعا اعلام کنم که چنین مساله‌ای وجود دارد، اما به‌ هر‌ حال این شرایطی است که فدراسیون فو‌تبا‌ل آن را ایجاد کرده است. به جهتی شاید فدراسیون فو‌تبا‌ل این توان را در خود نمی دیده که بتواند برای تیم ‌ملی امید کاری را انجام دهد.

* این اتفاق نتیجه‌ بخش بوده است؟

بله. تا به امروز که این اتفاق نتیجه‌ بخش بوده و همه به دنبال این هستند تا به نتیجه‌ برسند. نتیجه‌ نه از لحاظ برد و باخت،‌ بلکه نتیجه‌ای که تاثیرگذار باشد. منظور از تاثیر این است که می‌بینیم هفت الی هشت تیم امید به تیم ملی بز‌ر‌گسالان دعوت می‌شوند. این موضوع یکی از تاثیراتی است که به وجود آمده. حال این که ‌تیم امید جدا از فدراسیون باشد یا نباشد شرایطش در فو‌تبا‌ل ایران تاثیرگذار بوده است.

* پس از اردوی بندرعباس در مصاحبه‌ای عنوان کردید که شرایط آن گونه که باید و شاید نبوده است. پس از آن نیز حبیب کاشانی مصاحبه‌ای انجام داد و عنوان کرد که اگر خاکپور اردوی بندرعباس را با اردوی هلند مقایسه کرده، قطعا این امکانات قابل قیاس نیستند. صحبت‌ها به نوعی نشان می داد که گویا اصطکاکی بین شما و مدیر تیم امید ایجاد شده است. این دومین باری است که چنین واکنشی داده می‌شود مورد اول پس از مساله مربوط به استعفای شما ایجاد شد. در این رابطه توضیح می دهید؟

نه. اصلا چنین چیزی نبوده و نیست چرا که هیچ گونه اصطکاکی وجود ندارد. دوستی ما به هیچ وجه به فو‌تبا‌ل خلاصه نمی‌شود. بندرعباس یک کالا داشت و آن را در اختیار ما قرار داد که بسیار ارزشمند است، اما منظور من در مصاحبه‌ام این بود که اگر قرار است تیمی پس از 40 سال به المپیک برود سرویس ویژه‌ای به آن داده شود، شرایطی که با شرایط قبلی متفاوت باشد چرا که اگر شرایط قبلی باز هم تکرار شود تغییری ایجاد نخواهد شد. اردوی بندرعباس از نظر زمانی یکی از اردوهای ما بود، به چند دلیل. یکی این که ما به زمان مسابقات مرحله نهایی نزدیک شده بودیم. دوم این که این بر‌نامه‌ریزی از یک سال قبل انجام شده بود تا ما بتوانیم در این مقطع تیم کامل خود را داشته باشیم، اما متاسفانه به دلیل بازی‌های جام حذفی و یک دیدار معوقه تیم ما به ناقص‌ترین تیم اردوهای گذشته تبدیل شد. تیم امید در این اردو هشت بازیکن خود را در اختیار نداشت و دو بازیکن دیگرمان نیز مصدوم بودند تا در نهایت با تیمی 17 نفره به بندرعباس رفتیم و این اردو را برگزار کردیم. در مصاحبه‌ای که انجام دادم منظور من تنها امکانات بندرعباس نبود،‌ بلکه کل اردو را مدنظر قرار دادم. نه تیم کامل مان را در اختیار داشتیم و نه امکاناتمان آن گونه که باید فراهم شد. اگر هم سوء تفاهمی به وجود آمده احتمالا به این دلیل بوده که من منظورم را به درستی منتقل نکردم.

* کاشانی اعلام کرده که اگر تیم به المپیک برود، تیم امید را پس از آن همراهی نخواهد کرد. برنامه شما در صورت صعود تیم به المپیک چگونه خواهد بود؟ به طور کل ارزیابی‌تان در مورد جدایی کاشانی در صورت صعود تیم به المپیک چیست؟


در مورد کاشانی باید بگویم که رفتن او به هیچ وجه به صلاح فو‌تبا‌ل ما نیست. چنین مدیرانی باید در فو‌تبا‌ل ما باشند چرا که توانایی هایی دارند که می‌توانند به فو‌تبا‌ل ما کمک کنند و این مربوط به باشگاه، تیم ‌ملی بز‌ر‌گسالان و یا تیم ‌ملی امید نیست. مدیرانی همچون کاشانی که توانایی‌ها و قابلیت‌های تاثیرگذار دارند باید بمانند. در مورد خودم نیز باید بگویم بنده مسئولیتی دارم که در وهله اول رساندن این تیم به المپیک است و تمام تمرکز، توان و نیروی خود را گذاشته‌ام تا تیم به المپیک برود. در مورد هدف بعدی پس از صعود تیم به المپیک باید بنشینم و فکر کنم.

* چه شناختی از حریفان خود در مرحله گروهی و مراحل حذفی ر‌قا‌بت‌های مرحله نهایی انتخابی المپیک ریو دارید؟ جدای از سوریه، قطر و چین تیم‌هایی همچون کره جنوبی، ژاپن و استرالیا را چگونه می‌بینید؟


شرایط، شرایط بسیار سختی است. آنالیزی که ما از تیم‌های حریف در یک سال اخیر انجام داده‌ایم و نیز بررسی امکاناتی که آنها برای تیم‌های خود در مدت گذشته چه از بازی‌های دوستانه گرفته و چه اردوهای برپایی‌شان داشته‌اند اطلاعات جامع و کاملی به دست آورده‌ایم. وهله اول صعود ما از مرحله گروهی است. از سه تیم سوریه، چین و قطر شناخت کاملی داریم و این شناخت را به بازیکنان انتقال می‌دهیم. در مرحله بعد به احتمال خیلی زیاد به ژاپن یا عربستان برخورد خواهیم کرد که این دو تیم را نیز آنالیز کرده‌ایم. به طور کل شانزده تیمی که در این مسابقات شرکت کرده‌اند، تلاش لازم را داشته‌اند. هیچ یک از این تیم‌ها در سالی که گذشته بیکار نبودند. اگر تیم تایلند را ببینید به خوبی به مساله پی می‌برید. پس از آن دیگر تایلند را یک تیم ضعیف نمی‌بینید. ویتنام هم به همین صورت. به همین میزان تیم‌هایی همچون ژاپن، استرالیا، کره جنوبی، قطر، عربستان و سایر تیم‌ها به خوبی کار کرده‌اند. به طور مثال قطر هفته‌ گذشته به کشور اسپانیا رفته و یک دیدار دوستانه را در آنجا برگزار کرده است، پس از آن به ترکیه رفته و با نیجریه و یک تیم قدرتمند دیگر بازی کرده است تا پس از آن به مسابقات وارد شود. حتی اگر به چین نگاه کنید می‌ بینید که آنها با مکزیک، فرانسه و انگلستان دیدار دوستانه و تدارکاتی داشته‌اند همان قدر که این ر‌قا‌بت‌ها برای ما اهمیت دارد قطعا برای دیگر تیم‌ها نیز حائز اهمیت است. یکی از وظایف اصلی مربی این است که بتواند اطلاعات دقیقی به بازیکنان تیم منتقل کند تا آنها با نگاهی باز وارد میدان شوند.

* یکی از همین نقاط ضعف تیم ما دیدار تدارکاتی با تیم‌های سرشناس و قدرتمند بوده است. شاید ما دیدارهای دوستانه زیادی داشته‌ایم، اما به نوعی این دیدارها محک جدی برای ما نبودند.

بدون تعارف در یک سال گذشته هر بازی تدارکاتی که انجام دادیم را خودمان فراهم کردیم. تنها با تیم‌هایی مثل عمان و کویت با دعوت آنها پا به میدان گذاشتیم. فدراسیون نتوانست برای ما بازی تدارکاتی را فراهم کند. کما این که از یک ماه قبل از فدراسیون درخواست کردیم تا دیدار دوستانه ای را فراهم کند و این یکی از تنها درخواست‌های ما از فدراسیون فو‌تبا‌ل بود که سرانجامی نیز نداشت. حتی از آنها خواسته بودیم که دیداری دوستانه‌ای را در دوبی فراهم کنند که باز هم نتوانستند. تمام بازی‌هایی نیز که در گذشته انجام دادیم بر اساس روابطی بود که با دوستان خود در بیرون از ایران داشتیم.

* اگر تیم امید به المپیک صعود کند آیا فدراسیون فو‌تبا‌ل می‌تواند خودش را در این صعود سهیم بداند؟

به امید خدا چنین اتفاق می‌افتد و تیم به المپیک صعود خواهد کرد. من قویا امید دارم که تیم امید به المپیک صعود می‌کند. ما بازیکنان بسیار خوب و با کیفیتی داریم، اگر قرار بر این باشد که به المپیک صعود کنیم تک تک مردم در این موضوع سهیم هستند. تیم امید تنها متعلق به من نیست که بخواهم سهم بزرگی از این ماجرا ببرم. همه سهیم هستند. قطعا فدراسیون هم در این صعود سهم دارد.

* آماری دارید از این که چند درصد از بازیکنان تیم‌هایی همچون ژاپن، استرالیا و کره جنوبی لژیونر هستند و یا این که در لیگ برتر فو‌تبا‌ل کشورهایشان به میدان می‌روند و این که آیا آنها در قطر لژیونرهای خود را در اختیار خواهند داشت یا خیر؟

در حال‌ حاضر نمی‌دانم که آنها در قطر لژیونرهای خود را در اختیار خواهند داشت یا خیر. کره جنوبی شش یا هفت بازیکن لژیونر دارد که در اروپا بازی می‌کنند نمی دانم که آنها می‌توانند یا این توان را دارند که بازیکنان خود را با وجود این که تورنمنت انتخابی المپیک در روزهای فیفا نیست در اختیار داشته باشند. در مورد استرالیا باید بگویم که 70 درصد تیم آنها در اروپا بازی می‌کنند، 10 – 12 بازیکن تایلند خارج از لیگ این کشور به میدان می‌روند، چین نیز شرایط مشابهی دارد. شرایط بسیار سخت است، اما دور از دسترس نیست.

* از رویکرد شما این گونه برداشت می‌شود که مربی ستاره محوری نیستید و به روح تیمی اعتقاد ویژه‌ای دارید.

من معتقدم تیمی با یازده بازیکن غیر سرشناس که اما کاملا با یکدیگر کاملا هماهنگ‌اند بهتر از تیمی است که بازیکنانش ستاره بوده، اما هماهنگی لازم را نداشته باشند. قطعا بازدهی مورد اول بیشتر است تا این که شما یازده ستاره داشته باشید که هر کدام برای خود بازی می‌کنند. بهتر است شما یازده بازیکن گمنام داشته باشید که برای یکدیگر و برای تیمشان به میدان می‌روند. خدا را شکر تیم ما امروز به جایگاهی رسیده که بازیکنان آن برای یکدیگر تلاش می‌کنند و به این نتیجه‌ رسیده‌اند که برای موفقیت باید با یکدیگر باشیم و برای یکدیگر باید بجنگیم.

* در بندرعباس که بودید وزیر ورزش و جوانان و نیز رییس کمیته ملی المپیک به تمرین تیم امید آمدند. ماهیت این بازدید را چگونه می‌بینید هر چند عنوان می‌شد که این اتفاق به این دلیل رخ داد که هفته‌های پیش از آن عنوان شده بود مشکلی میان وزیر ورزش و جوانان و نیز رییس کمیته ملی المپیک به وجود آمده است.

در این مورد تنها چیزی که می گویم این است که خوشحالم تیم ما به این میزان تاثیرگذار بوده که می‌تواند دو نفر را به یکدیگر نزدیک کند. این که اگر آنها با یکدیگر مشکلی داشته‌اند، مشکلشان برطرف شود.

* مشکلی از شما حل نشد؟

فکر نمی‌کنم ما دیگر امروز مشکلی داشته باشیم. مشکلات اگر هم وجود داشته در یک سال گذشته بوده است. من به این موضوع اعتقاد قلبی دارم که محکوم به تلاش هستیم و باید تمام تلاشمان را کنیم، حدود دو هفته‌ دیگر اولین بازی خود را برگزار خواهیم کرد. باید تمام تمرکز خود را روی کارمان بگذاریم. اگر بنا بود مشکلی حل شود در یک سال گذشته باید حل می‌شد. حرف زدن در این خصوص مشکلی را حل نمی‌کند.

* شرایط اعزام در چه مرحله‌ای است؟

تا جایی که اطلاع دارم تمامی کارها انجام شده و قرارداد کمپ دوبی را نیز بسته ایم. یکی از تنها دغدغه‌های من به میدان رفتن بازیکنان تیم امید در دو هفته‌ پیش از اعزام بود. اگر بازیکنی مصدوم شود دیگر نمی توانیم جایگزینی داشته باشیم و این مساله برای ما بسیار سخت است، چرا که هماهنگی در فرصت اندک پیش‌رو کار ساده‌ای نیست.‌ ای کاش سازمان لیگ و فدراسیون فو‌تبا‌ل نگاه ویژه‌تری به تیم امید داشتند و در دو هفته‌ باقی‌ مانده بازیکنان را در اختیار ما قرار می دادند. به‌ هر‌ حال بازی کردن برای تیم‌هایی همچون استقلال، پر‌سپولیس، سپاهان، ذوب آهن و سایر تیم‌هایی که در لیگ برتر قرار دارند جدای از امکان مصدومیت استرس‌زا است. با توجه به این که در انتهای نیم فصل به سر می بریم و بسیاری از مربیان تحت فشار هستند می‌خواهند تمام نفرات را در اختیار داشته باشند و نتیجه‌ لازم را کسب کنند. ای کاش ما این دو هفته‌ را برای تیم امید با تعطیلی روبرو می شدیم تا بتوانیم تمام بازیکنان خود را در اختیار داشته باشیم.

* یکی دیگر از مسایلی که در مدت اخیر به آن پرداخته شده موضوع حضور کارلوس کی‌روش در قطر است. محمد مایلی کهن اخیرا مصاحبه‌ای را انجام داده و عنوان کرده است که زمان میوه چیدن که فرا رسیده قرار است کی‌روش قرار است به قطر بیاید. شما به عنوان سرمربی تیم امید چه نظری در‌ رابطه با حضور کی‌روش در قطر دارید؟

من فکر نمی‌کنم هیچ ایرادی داشته باشد که هر کسی برای دیدن بازی‌های تیم ملی امید به قطر بیاید خصوصا این که سرمربی تیم ‌ملی فو‌تبا‌ل ایران باشند. حتی حضور کی‌روش در ورزشگاه برای تماشای دیدار تیم امید می‌تواند انگیزه مضاعفی را برای بازیکنان ایجاد کند تا بخواهند خودشان را ثابت کنند و یا حتی این که بهتر کار کنند. من هیچ ایرادی در این مساله نمی‌بینم. تا این لحظه هیچ صحبتی با من در این خصوص انجام نشده است. به نظر من هر کسی که می‌تواند از تیم امید حمایت کند بهتر است به قطر بیاید و بازی‌ها را تماشا کند.

* شما در صحبت‌هایتان عنوان کردید برای تماشای بازی‌ها، اما آن گونه که کفاشیان اعلام کرده کی‌روش می‌آید تا به عملکرد تیم ‌ملی امید نظارت کند.


تا به امروز کسی در این رابطه با من صحبتی نکرده، اما استنباط شخصی من این است که کی‌روش بسیار مربی حر‌فه‌ای است که اصول حر‌فه‌ای را می داند. بعد از یک سال بدون هیچ گونه ارتباط، نشستی و تمایلی اگر بخواهند نظری بدهند فکر نمی‌کنم که از نظر حر‌فه‌ای درست باشد. قطعا خود کی‌روش این مساله را بهتر از من می داند و هیچ جای دنیا نیز چنین مساله‌ای وجود دارد. به‌ هر‌ حال در یک سال‌ اخیر بارها تکرار کرده‌ام هر کسی می‌تواند به من مشورت دهد تا ما پیشرفت کنیم با کمال میل می‌پذیرم. هر کسی نیز به من مشورت داد شنیدم، خواندم و آن‌هایی که منطقی بود و می‌توانست به ما کمک کند به آن عمل کردم. مشورت‌هایی که در آنها حب و بغض بود شنیدم و از این مساله انگیزه گرفتم. دیگر فکر نمی‌کنم در چند روز باقی‌ مانده و یا حین مسابقات نظری بتواند به ما کمک کند. ما تقریبا تا به امروز درس‌هایمان را خوانده‌ایم و در برهه کنونی وقت امتحان دادن است. فکر نمی‌کنم این مساله در اصول حر‌فه‌ای که کی‌روش کاملا به آن واقف است جایگاهی داشته باشد.

* علاوه بر این به نظر می‌رسد تقابل کی‌روش و مایلی کهن در قطر چندان به صلاح نباشد و این امکان وجود دارد که تیم امید درگیر حواشی تازه‌ای شود.


بعید می دانم. به هر جهت من شناخت زیادی از مایلی کهن دارم. تصویری که جامعه ما از مایلی کهن دارد آن چیزی نیست که واقعیت است. به هر جهت وی انسان با محبت و با گذشتی است. از نظر اخلاقی می‌توان گفت وی یکی از بهترین‌ها است.

* به جنجالی‌ترین اتفاقی که با آن مواجه شدید برسیم. بندی از قرارداد شما به گونه‌ای بود که به خاطر آن استعفا دادید. در نهایت هم حاضر نشدید امضا کنید و هنوز هم گره این چالش باز نشده است.

من متاسفانه نمی‌توانم در این باره صحبت کنم چرا که قول داده‌ام در ارتباط با قراردادم صحبت نکنم.

* به چه کسی قول داده‌اید؟


به کاشانی قول داده و موضوع قراردادم را به وی سپرده‌ام. اصلا در مورد این قرارداد دیگر نمی‌توانم صحبتی داشته باشم.

* در مورد این که آیا قراردادتان را قبل از اعزام تیم به ر‌قا‌بت‌های مرحله نهایی انتخابی المپیک امضا می کنید یا خیر چه؟

من هنوز هیچ چیز را امضا نکرده‌ام و حتی نمی‌توانم در این باره که قبل از اعزام تیم قرارداد را امضا می‌کنم یا خیر صحبت کنم.

* آیا قصد دارید که تحصیلات آکادمیک خود را برای مربیگری ادامه دهید و تا چه میزان برای پیشرفت در این عرصه بر‌نامه‌ریزی کرده‌اید؟

من تقریبا 12 سال مدام و شبانه روز در آمریکا این کار را می‌کردم به دلیل این که باشگاهی تاسیس کرده بودم و از آغاز کار به صورت آکادمیک دو عضو داشتیم. بعد کم کم اعضا زیاد شدند و به صورت رسمی آکادمی به یک باشگاه تبدیل شد که شانزده تیم در رده‌های مختلف سنی داشت. این رده‌ها نیز از 9 سال تا 19 سال بود تا این که وارد دانشگاه می‌شدند. آنجا ورزش کاملا دانشگاهی است و حتی در سطح حر‌فه‌ای ورزشکاران از دانشگاه انتخاب می‌شوند. 12 سال این کار را مدام انجام می دادم و در کلاس‌های مختلف شرکت می‌کردم. حتی کلاس‌های روانشناسی ورزشی را نیز پشت سر گذاشتم. به صورت عملی نیز صبح و عصر در زمین حضور می‌یافتم و این مساله هر روز اتفاق می‌افتد، چرا که مربیان استخدامی به حد کافی نبودند و مجبور بودم خودم پنج الی شش تیم را تمرین دهم. علاوه بر این که علاقمند بودم و این کار را دوست داشتم تمام تلاش خود را به کار گرفتم.

هر آنچه در زندگی نه از لحاظ مالی،‌ بلکه از نظر آداب زندگی نه از کمک کردن به دیگران و یا هر چیز دیگری که دارم از فو‌تبا‌ل به دست آورده‌ام. من در تیم فو‌تبا‌ل یاد گرفتم که اگر بازیکن کناری من موفق می‌شود خوشحال شوم و اگر زمین می خورد دستش را بگیرم و در صورتی که با بازیکن قوی مواجه است از او حمایت کنم. این مساله در زندگی من آمده و از این جهت مدیون فو‌تبا‌ل هستم. با تمام وجودم فو‌تبا‌ل را دوست دارم چرا که زندگی من را ساخته است، در مدت اخیر نیز کاملا فو‌تبا‌ل را دنبال می‌کردم. پس از بازگشتم به ایران فکر نمی کردم شرایط تا این حد تغییر کرده باشد چرا که سالیان سال نبودم و نگاهم همان نگاهی بود که در سال 1998 وجود داشت. فکر می‌کردم همان فو‌تبا‌ل پاک در ایران وجود دارد، اما زمانی که بازگشتم و آلودگی‌های فو‌تبا‌ل را دیدم و متوجه شدم فو‌تبا‌ل ایران به چه سمتی رفته است. به این دلیل که با روحیه من سازگار نبود متوجه بسیاری از مسائل شدم. من شرایط روحی خاصی دارم و همواره دوست داشته‌ام به دور از حاشیه در سایه زندگی کنم. دوست دارم با کسی کار نداشته باشم، اما زمانی که بازگشتم متوجه شدم این مساله در فو‌تبا‌ل ایران ممکن نیست. یا باید زندگی‌ام را کنار بگذارم و آن کاری که وجود دارد را انجام دهم یا این که آن را کنار بگذارم. امروز برای ادامه کار فو‌تبا‌لی‌ام هیچ برنامه‌ای ندارم و تنها تمرکز خود را بر صعود تیم امید به المپیک قرار داده‌ام و این تنها هدفم است. فکر نمی‌کنم که پس از آن فو‌تبا‌ل را ادامه دهم. در مورد این که پس از صعود به المپیک نیز تیم را همراهی خواهم کرد یا خیر باید فکر کنم، ولی در حال‌ حاضر تمامی هدف ما به تورنمنتی که در ژانویه برگزار می‌شود خلاصه شده است. پس از آن فکر نمی‌کنم که فو‌تبا‌ل را ادامه دهم اگر هم این اتفاق بخواهد شکل بگیرد قطعا از راه علمی است.

در فو‌تبا‌ل نیز مدرک ملاک نیست بلکه این یادگیری است که اهمیت بالایی دارد. اگر شما 50 مدرک بگیرید و فکر کنید همه چیز را می‌دانید کارتان تمام شده است. حتی اگر به مربیان بزرگ فو‌تبا‌ل دنیا از جمله گواردیولا نگاه کنید می‌بینید که آنها هر روز به دنبال یادگیری هستند. این که بگویند تیم من از ستاره‌ها تشکیل شده و سبک فو‌تبا‌ل خودم را دارم اشتباه است. روز به روز به دانش خود اضافه می‌کنند و همواره خود را شاگرد می‌دانند.

* شما دوران بازی خود نیز به صورت حر‌فه‌ای مشغول به کار بودید. چه تفاوتی میان عرصه بازیگری و مربیگری وجود دارد؟ کدامیک از این دو برای شما جذاب‌تر بود؟

در مورد جذاب‌تر بودن نمی‌توان جواب درستی داشت چرا که این دو مقوله خیلی با یکدیگر متفاوت هستند. زمانی که شما بازیکن هستید به هیچ چیزی جز بازی فکر نمی کنید، دائما تمرین - بازی، بازی – تمرین و به هیچ چیزی به این دو فکر نمی کنید، اما زمانی که مربیگری می کنید با مسائل دیگری مواجه هستید. علاوه بر خودتان باید 25 بازیکن را نیز مدنظر قرار دهید. بازیکنانی که هر یک فرهنگ متفاوتی دارند و از نقطه‌ای کنار هم جمع شده‌اند که نیازمند مدیریت است. در کنار این باید بازیکنان تیم حریف را به خوبی بشناسید و به شناخت مناسبی از مربیشان به دست بیاورید. قطعا نگاه شما در عرصه مربیگری با عرصه بازیکنی کاملا متفاوت است. به عنوان یک مربی باید همه چیز را لحاظ کنید چه بیرون و چه در درون زمین و شبانه روز خود را صرف کنید و وقت بگذارید. فو‌تبا‌ل ورزشی است که اگر آن را قبول کردید باید 24 ساعت شبانه روز وقت بگذارید.

من در دوران بازی کردن عاشق به میدان رفتن بودم. در حال‌ حاضر نیز بعضا فو‌تبا‌ل می‌کنم و این کار را با لذت انجام می‌دهم، اما وجهی را که از مربیگری دوست دارم این است که شما هر روز به چالش کشیده می‌شوید. از آنالیز تیم حریف گرفته تا آنالیز تیم خود.

* چه میزان از مربیگری به نبوغ مربوط است و چه میزان از آن اکتسابی است؟

بخشی از مربیگری که اکتسابی است بخش مدیریت است. یک مربی باید بتواند مدیر خوبی باشد. مربیان موفق دنیا، مربیانی هستند که به خوبی مدیریت می‌کنند آن هم در سطح بالای فو‌تبا‌ل دنیا. در این سطح یک مربی دیگر به بازیکن نمی‌گوید که چگونه دریبل بزند یا پاس دهد. وظیفه یک مربی در سطح بالای دنیا این است که چگونه نقش بازیکنان خود را پیدا کند. سه اصل در مربیگری روز دنیا وجود دارد، این که ابتدا شما به بازیکن خود نقش را به خوبی تفهیم کنید، دوم این که بازیکن به خوبی نقشش را بفهمد، پس از آن بازیکن نقشش را قبول کرده و به آن احترام بگذارد به طور مثال اگر در تیمی همچون بارسلونا همه بخواهند نقش مسی را بازی کنند این تیم دیگر بارسلونا نیست. در این تیم همه نقش مسی را می دانند و هر کسی نقش خودش را فهمیده و به آن احترام می‌گذارد و آن کاری که باید را انجام می‌دهد. بسیار مهم است مربی بتواند این نقش‌ها را به بازیکنان بفهماند تا آنها در ایفای نقش خود موفق باشند.

* در فو‌تبا‌ل ایران چه چیزی شما را حیرت زده می‌کند و از چه چیزی لذت می‌برید؟

آن‌چه من را در فو‌تبا‌ل ایران حیرت زده می‌کند این است که ما انسان دلسوز کم داریم، نه این که بگویم انسان دلسوز نداریم،‌ بلکه کم داریم، ولی چیزی که واقعا در فو‌تبا‌ل ایران دوست دارم استعدادی است که در جای جای کشور ایران در میان جوانان و بچه‌ها وجود دارد. آنچه مرا اذیت می‌کند این است که فو‌تبا‌ل ایران دلسوز کم دارد. کسانی در این فو‌تبا‌ل وجود دارند که به نوعی به فو‌تبا‌ل چسبیده‌اند نه آنهایی که فو‌تبا‌لی هستند.

یک مثال می‌زنم. در 12 سالگی در باشگاه راه‌آهن مربی به نام شاپور توانا داشتم. زمین راه‌آهن شرقی و غربی است. وی می‌رفت و انتهای ضلع غربی می‌ایستاد. ما زمانی که وارد باشگاه راه‌آهن می شدیم حق نداشتیم راه برویم باید تا جایی که مربی‌مان ایستاده است می‌دویدیم، سلام می‌کردیم و اجازه می‌گرفتیم تا آماده تمرین شویم. پس از آن دوباره به بالای ضلع شرقی می‌رفتیم و لباسمان را عوض می‌کردیم تا آماده شویم. در مورد این که نوع آموزش غلط بود یا درست حرفی نمی‌زنم، ولی تاثیر آن مثبت بود. من چندین سال بعد، زمانی که کاپیتان تیم ‌ملی شده بودم و به نوعی مثلا ما را می‌شناختند در یک مجلس وی را دیدم و ناخودآگاه به طرف او دویدم و احوالپرسی کردم.

فو‌تبا‌ل ما در حال‌ حاضر به این مسائل دقت نمی‌کند. مهم‌تر‌ین حلقه‌ای که در این زنجیره گمشده حلقه آموزش است. نسلی که امروز در فو‌تبا‌ل ما بازی می‌کند شش، هفت سال قبل فو‌تبا‌ل خود را آغاز کرده، اما آموزش صحیحی ندیده است که بداند برای رسیدن به مدارج بالاتر تلاش کرد، احترام گذاشت، سختی کشید و حرمت‌ها را حفظ کرد. این مسائل در فو‌تبا‌ل ما بسیار کمرنگ شده است. فو‌تبا‌ل ایران به این سمت رفته که یک بازیکن با ارتباطات بیاید و از 12 سالگی وارد یک باشگاه شود. ورودی که با یک سفارش انجام می‌شود. پس از آن با همان سفارش پله‌ها را بالا برود در نهایت نیز به جایی می‌رسد که بازیکن به خودش می‌گوید نیازی نیست که چندان تلاش کنم چرا که فرضا آقای ایکس وجود دارد و کارهای سال آینده مرا انجام می‌دهد. همین موضوع عاملی است برای پایین آمدن کیفیت فو‌تبا‌ل. زمانی که شما برای بهتر شدن تلاش نمی کنید و بسنده می کنید به آنچه که در حال‌ حاضر وجود دارد قطعا کیفیت فو‌تبا‌ل بالا نمی‌رود. فو‌تبا‌ل ارتباط قلبی با تماشاگر ایجاد می‌کند چه شما از تلویزیون ببینید و چه این که به ورزشگاه بروید. من به عنوان یک تماشاگر می فهمم که یک بازیکن با تمام توان و احساس خود برای تیم بازی می کند یا این که نگران آسیب‌دیدگی‌ و یا مسائل دیگر است. این مساله مردم را از فو‌تبا‌ل دور می‌کند، ما خیلی خیلی استعداد در فو‌تبا‌ل ایران داریم. پیدا کردن استعداد آسان است. این مساله‌ای است که روش علمی در مورد آن توضیح می‌دهد که پیدا کردن استعداد آسان است، اما شکوفا کردن آن سخت است. ممکن است ما میلیون‌ها جوان داشته باشیم که می‌توانند بازیکنان خوبی شوند و به راحتی نیز قابل مشاهده‌ هستند، اما این که چگونه این جوان مستعد شکوفا شود و پرورش یابد مهم است.

ما به بسیاری از مسائل در کشورهای غربی ایراد می‌گیریم، اما در بسیاری از مسائل هم باید برویم و الگوبرداری کنیم. یک بسکتبالیست آمریکایی که قاعدتا از یک خانواده‌ فقیر و جنوب شهری است که امکاناتی ندارد زمانی که استعدادش کشف و شکوفا می‌شود اولین کاری که انجام می‌شود این است که چند مشاور خوب در کنارش قرار دهند. باشگاه چند مشاور استخدام می‌کند تا این بازیکن را مدیریت کند. این که چگونه پولی را که یک مرتبه به دست آورده خرج و در چه مواردی سرمایه‌گذاری کند تا هرز نرود. چگونه باید با مردم برخورد و صحبت کند، چگونه لباس بپوشید، چگونه در کنفرانس مطبوعاتی حرف بزند، چه چیزی را بگوید و از گفتن چه چیزی پرهیز کند. این مواردی است که باشگاه در ارتباط با آن بر‌نامه‌ریزی می‌کند، چرا که بازیکن سرمایه‌ باشگاه است، اما ما در ایران این کار را نمی‌کنیم. حتی اگر یک بازیکن مستعد هم پیدا شود که کار می‌کند تنها به این جنبه که چه میزان قرارداد می‌بندد دقت می‌شود. ما به این فکر نمی‌کنیم چگونه این بازیکن را پرورش دهیم و از آن به عنوان یک سرمایه استفاده کنیم. درد و دل زیاد است اما به همین‌ها اکتفا می‌کنیم.
منبع: ایسنا