روزهایی بود که در دهه هفتاد در کشور انجام "حجامت" به عنوان یکی از بنیادی‌ترین دستورالعمل‌های طب سنتی ممنوع بود و محکومیت‌های سنگین برای پزشکان و اساتید طب سنتی در پی داشت، هم اکنون نیز به‌مانند بانک اسلامی در کشور طب اسلامی واقعی نمی‌بینیم.

به‌ گزارش مشرق، طی سالیان اخیر شاهد اقبال و گرایش روزافزون توده‌های مختلف مردم کشورمان به "طب سنتی" و ایجاد اعتماد به شیوه‌های درمان از طریق نسخه‌‌های تجویزی در حوزه‌های طب سنتی بوده‌ایم به گونه‌ای که در حال حاضر، جمعیت قابل توجهی از مردم کشورمان در صورت ابتلا به بیماری‌های مختلف از عارضه ساده‌ای مانند سرماخوردگی تا بیماری‌های صعب‌العلاجی مانند بیماری‌های حاد قلبی ترجیح می‌دهند با مراجعه به مراکز درمانی طب سنتی و با روش‌های رایج در طب سنتی و مصرف داروهای گیاهی، صحت و سلامت خود را بازیابند.

در این میان، چرایی ایجاد علاقه و اطمینان به طب سنتی و روش‌‌های درمانی آن در میان عموم مردم با وجود شرایط بسیار نامساعدی که طی سالیان گذشته مانع از ترویج و احیای دوباره طب سنتی بوده، جای تدقیق و بررسی دارد؛ چراکه هنوز افکار عمومی جامعه ما، روزهایی را به یاد دارد که تا دهه هفتاد در کشورمان انجام "حجامت" به عنوان یکی از بنیادی‌ترین دستورالعمل‌های طب اسلامی و سنتی از سوی وزارت بهداشت ممنوع بود و برای پزشکان و اساتید طب سنتی که مبادرت به انجام حجامت برای بیماران خود می‌کردند، محکومیت‌های سنگینی صادر می‌شد!

قطع به یقین یکی از دلایل اصلی که طی سالیان اخیر باعث ایجاد گرایش گسترده عموم مردم به طب سنتی شده، بازخوردهای مثبتی بوده که افکار عمومی از روش‌های درمان طب سنتی دریافت کرده و توده‌های مختلف مردم به‌عینه بهبود و علاج بسیاری از بیماری‌ها صعب‌العلاج از طریق روش‌های درمانی طب سنتی را در اطرافیان خود مشاهده کرده‌اند همچنین بسیاری از افرادی که در نهایت به روش‌های درمانی طب سنتی متوسل شده‌اند کسانی بوده‌‌اند که برای درمان بیماری خود گاها سال‌ها با تجویز پزشکان متخصص و مصرف داروهای مختلف شیمیایی، توفیقی در بهبود و سلامت جسمی نداشته‌اند و در نهایت شفای خود را از طریق روش‌های درمانی سنتی که اکثرا روش‌های بسیار ساده‌تر و با مصرف داروهای گیاهی بوده، بازیافته‌اند.

شاید بتوان گفت تبلیغ چهره به چهره و انتقال مستقیم تجربیات افرادی که توانسته‌اند با روش‌های رایج طب سنتی، سلامتی مجدد خود را بازیابند، باعث سرعت گرفتن احیای طب سنتی و اقبال هرچه بیشتر مردم در سطح کشور شده است؛ برای بررسی ابعاد و زوایای مختلف این موضوع و با هدف آسیب‌شناسی فرصت‌ها و تهدید‌های طب سنتی و طب ایرانی ـ اسلامی به سراغ دو تن از اساتید برجسته این حوزه رفتیم؛ دکتر "رضا منتظر" که صاحب تالیفاتی از جمله "طب اسلامی گنجینه تندرستی" و "طب ایرانی در آینه تاریخ" است همچنین وی نخستین فردی است که در کشور پایان‌نامه‌ رشته پزشکی با موضوع "طب اسلامی و بررسی آزمایشگاهی بر روی حجامت" را ارائه کرده است؛ دکتر "محمد فصیحی دستجردی" نیز دیگر میهمان این گفتگو به عنوان محقق و پژوهشگر طب سنتی و متخصص بیماری‌های عفونی بود که در ادامه حاصل گفتگوی مشرح تسنیم با این دو عزیز، تقدیم مخاطبان ارجمند شده است:

 آقای دکتر رضا منتظر در ابتدا توضیح مختصری از سوابق علمی خود بفرمایید.

منتظر: بنده دانش‌آموخته رشته پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران هستم و نخستین دانشجویی بودم که در سال 75 پایان‌نامه‌‌ام با موضوع "طب اسلامی" در کشور تصویب و در سال 77 این پایان‌نامه با نمره 19.98 دفاع شد؛ در این کار تحقیقاتی و آزمایشگاهی‌ به مقایسه ترکیب خون حجامت با خون وریدی پرداختم و برای نخستین بار در یک کار دانشگاهی ثابت شد که ترکیبات بیوشیمی خون حجامت با خون وریدی متفاوت است.

 آیا در سال 77 ممنوعیت وزارت بهداشت برای "حجامت" لغو شده بود؟

منتظر: خیر؛ ممنوعیت حجامت در سال 77 هنوز وجود داشت؛ بعد از اینکه کار پایان‌نامه به اتمام رسید کار درمانی با حجامت را آغاز کردم اما چندین بار مورد توبیخ قرار گرفتم و علی‌رغم آنکه به یافته‌های علمی خودم استناد می‌کردم اما نهایتاً مخالفان زمینه انتقال بنده به سیستان و بلوچستان را فراهم کردند.

 یعنی در واقع شما به دلیل انجام حجامت تبعید شدید؟

منتظر: ظاهر قضیه یک انتقال ساده بود اما بعدا گفتند این تبعید به خاطر اصرار بر انجام حجامت برای بیماران توسط بنده بوده است؛ به این ترتیب بنده به مدت سه سال در ایرانشهر تبعید بودم که البته در آنجا طبابت به شیوه‌های اسلامی را ادامه دادم تا اینکه دانشگاه علوم پزشکی زاهدان هم از بنده شکایت کرد و پرونده‌ من ابتدا به تعزیرات حکومتی و سپس به دادگاه انقلاب ارجاع داده‌ شد.

چرا دادگاه انقلاب و حکم این دادگاه چه بود؟

منتظر: به لحاظ حقوقی اطلاع دقیقی ندارم که چطور پرونده بنده به دادگاه انقلاب ارجاع شد و طی سه جلسه در آن دادگاه محاکمه شدم؛ بنده پیش از برگزاری جلسه آخر دادگاه با آقای "خیراندیش" از اساتید حوزه طب سنتی و حجامت مشورت کردم و وی هم تا پیش از جلسه سوم دادگاه "حکم شورای نگهبان و دیوان عدالت اداری" درباره عدم وجاهت قانونی حکم ممنوعیت وزارت بهداشت درباره حجامت را برای بنده ارسال کرد.

 حکم شورای نگهبان درباره حجامت چه بود؟

منتظر: شورای نگهبان در حکم خود، بخشنامه‌های وزارت بهداشت درباره ممنوعیت حجامت را "خلاف شرع" اعلام کرد و دیوان عدالت اداری با استناد به این حکم، بخش‌نامه‌های وزارت بهداشت سابق درباره ممنوعیت حجامت را لغو کرد، همچنین پیش از صدور این حکم، طی استفتایی که از رهبر معظم انقلاب درباره حجامت صورت گرفته بود، ایشان بر جایز بودن حجامت فتوا داده بودند.

تا پیش از ارسال این حکم هر چه دلیل درباره چرایی انجام حجامت ارائه می‌کردم، می‌گفتند "اگرچه استفتاء رهبر معظم انقلاب درباره حجامت وجود دارد اما در این زمینه ممنوعیت قانونی وجود دارد؛ قانون باید اجرا شود و کار شما شرعی است اما قانونی نیست!"


 اگر پیش از جلسه سوم دادگاه، این حکم به دست شما نمی‌رسید، شما به گناه انجام حجامت به زندان محکوم می‌شدید؟

منتظر: بله؛ با تجربه‌ای که از دادگاه‌های قبلی داشتم در محکومیت خودم شک نداشتم؛ برای افراد غیرپزشک‌ معمولاً محکومیت زندان صادر می‌شد اما برای پزشکان تعطیلی مطب و جریمه و منع طبابت وجود داشت.

 پس از اینکه انجام حجامت شکل قانونی به خود گرفت و فضای فعالیت و تحقیقات برای شما باز شد، چه اقداماتی داشتید؟

منتظر: بعد از حکم برائت و بازگشت به تهران، پایان‌نامه خود را در قالب کتابی به نام "طب اسلامی گنجینه تندرستی" منتشر کردم؛ فصل اول پایان‌نامه را که به سیر تاریخی طب سنتی و اسلامی می‌پرداخت هم به صورت یک کتاب مجزا به نام "طب اسلامی ـ ایرانی در آیینه تاریخ" درآمد؛ در این کتاب به‌صورت مبسوط و با اسناد و مدارک، تمام حقایق  تاریخی، عوامل و پشت‌پرده‌هایی که سبب شد در اروپا و در ایران این علم از بین برود را شرح دادم.

البته برای چاپ این کتاب‌ هم اصرار داشتم تا این کار در دانشگاه انجام شود تا کتاب از سندیت لازم برخوردار باشد لذا این کتاب با همکاری دکتر محسن مردانی؛ فوق تخصص ارتوپدی و از اساتید دانشگاه علوم پزشکی گیلان پس از دو سال با اصلاحاتی از طرف این دانشگاه چاپ شد.

 از آنجا که آقای دکتر فصیحی دستجردی هم در جمع ما حضور دارند، اجازه بفرمایید پیش از ادامه بحث، وی هم به صورت مختصر خود را معرفی کنند.

فصیحی دستجردی: آغاز فعالیت بنده در طب سنتی به سال 78 باز می‌گردد؛ در این سال من هم دانشجو بودم و روی یک پایان‌نامه با عنوان "اثر حجامت بر میگرن" که به دستم رسیده بود، کار می‌کردم؛ تلاش داشتم تا چند تن از اساتید دانشگاه رفسنجان را متقاعد کنم تا روی طب اسلامی کار کنند اما هیچ‌کس حاضر نشد با من بر روی موضوع حجامت همکاری کند؛ حتی یکی از این اساتید به نام دکتر سجادی که رئیس دانشکده و استاد مسلم فلسفه بود و با علامه جعفری مراوده داشت به من می‌گفت "‌حرفت را می‌پسندم اما متأسفانه شرایط به گونه‌ای نیست که بتوانم مریضی را پیدا کنم تا حجامت را روی آن انجام دهی."

 آیا در آن سال، ممنوعیت حجامت لغو شده بود؟

فصیحی: خیر؛ لغو ممنوعیت حجامت مربوط به سال 79 است البته اگر همان بخشنامه هم می‌رسید باز قادر نبود مشکل ما را حل کند چون از طرفی حجامت عمومیت نداشت و از طرفی اساتید کهنسال با آن مخالف بودند و هنوز هم مخالف هستند؛ در حال حاضر بیشتر پزشکان جوان به این روش علاقه نشان می‌دهند؛ خلاصه آنکه در آن سال هیچ کس حاضر نشد با ما همکاری کند و چون سال آخر رشته پزشکی هم بودم لذا فرصت کمی وجود داشت و از آن منصرف شدم.

بعد از پایان تحصیل، به‌صورت جسته و گریخته کار خودم را انجام می‌دادم تا در دوره تخصص یعنی سال 83 در دانشگاه اصفهان با دکتر منتظر و دکتر شیردل آشنا شدم؛ اینجا بود که مشاهده کردم آنها روی طب سنتی کار می‌کنند و بدون هیچ ترسی حجامت هم انجام می‌دهند، در دوره تخصص شما فرصت‌های ارائه کنفرانس دارید و من به عنوان متخصص عفونی مطالبی را از طب اسلامی انتخاب و درباره آن بحث می‌کردم؛ موضوعات مختلفی نظیر فوائد حجامت، داروهای گیاهی، مزاج شناسی و ... این موضوعات برای دانشجوها جذابیت داشت اما اساتید روی خوشی به آن نشان نمی‌دادند حتی به یاد دارم که فقط یکی از اساتید ما در جلسه کنفرانس آن هم بخاطر اینکه خودش طب سوزنی کار می‌کرد، حاضر می‌شد.

پس از اینکه در سال 87 فارغ‌التحصیل شدم، مبنای درمان‌های خود را روی طب سنتی گذاشتم و به دلیل اینکه استادیار دانشگاه بودم، می‌توانستم آن‌ را برای دانشجویان نیز تدریس کنم؛ روزهای اولی که در دانشگاه ایلام تدریس را شروع کردم، مانع شدند؛ پس از آن با استاد خیراندیش درباره مشکلات موجود صحبت کردم و او پیشنهاد کرد که بنده در یکی از دوره‌های آموزشی حجامت که مدرک معتبر هم ارائه می‌هند، شرکت کنم؛ بر اساس این مدرک دیگر وزارت بهداشت نمی‌توانست مانع کار شود، بنده هم همین در یکی از دوره‌های "مؤسسه حجامت" شرکت و مدرک آن را به دانشگاه ارائه دادم؛ از آن به بعد مشکلات من در دانشگاه رفع شد چون مدیر "ایدیو" یا مرکز تدوین آموزش پزشکی بودم و به علاوه اینکه رئیس دانشکده هم فرد علاقه‌مندی به این حوزه بود، فشارها کمتر شد و بتدریج پذیرفتند که طب اسلامی می‌تواند طب موفقی باشد.

بعد از آنکه عضو پژوهشی دانشگاه شدم، به راحتی طرح‌های طب اسلامی وارد پایان‌نامه‌های دانشجویی دانشگاه ایلام شد؛ در این مدت 4 پایان‌نامه که یکی از آنها اتفاقاً درباره حجامت بود به همراه سه عنوان دیگر که درباره گیاهان دارویی بود، تصویب شد، پس از اینکه از دانشگاه ایلام جدا شدم به فعالیت‌های درمانی روی آوردم و با همراهی دوستان یک شرکت با عنوان "رهپویان سلامت آسمانی" که در راستای طب اسلامی تأسیس کردیم.


آیا این شرکت، یک دانش بنیان است؟

فصیحی: هنوز نه چون آن زمان که ما اقدام به تأسیس این شرکت کردیم، شرکت‌های دانش بنیان به سختی مجوز می‌‌گرفتند و ما مجبور شدیم که این شرکت را به صورت تعاونی تشکیل دهیم البته کارکرد شرکت ما دانش بنیان است و راهنمایی شدیم تا آن را به دانش بنیان تبدیل کنیم.

 علت اینکه تا سال 78 در کشور هیچ پایان‌نامه‌ای در حوزه طب اسلامی نداشتیم چه بود؟ افراد کارشکنی می‌کردند یا انگیزه‌ای در این زمینه نبود؟

منتظر: خیر؛ اصلاً طرح موضوع نشده بود و از آنجا که رشته آن هم در دانشگاه وجود نداشت کسی به این فکر نیفتاده بود و من هم صرفاً بخاطر علاقه خودم این موضوع را انتخاب کردم؛ در دانشگاه حتماً باید استاد راهنما موضوع شما را بپذیرد؛ در دوره ما چون دکتر آگین که فوق تخصص ریه بود، حجامت را قبول داشت و مسئول تنها درمانگاه حجامت در بیمارستان لقمان بود با تمام فشاری که به وی وارد می‌شد قبول کرد که روی این موضوع کار کنم.

فصیحی: ببینید جای تحقیقات در دانشگاههای ما بسیار خالی است که رهبر معظم انقلاب بر این مسئله تأکید دارند و با تأکیدات وی، بودجه تحقیقاتی در دانشگاه‌ها اندکی بیشتر شد؛ در دانشگاه یک مسیر مشخص از زمانی که شما وارد آن می‌شوید تا زمانی که از آن خارج می‌شوید وجود دارد که همه دانشجویان مجبورند فقط این مسیر را طی کنند به این معنا از همان روز اول برای او برنامه مشخص درسی ترتیب می‌دهند، زمان طرح موضوع پایان‌نامه نیز به او موضوعاتی را پیشنهاد می‌دهند یا موضوعاتی که خود دانشجو ارائه می‌دهد را آنقدر اصلاح می‌کنند که باز دانشجو نتواند از آن مسیر و چهارچوب خارج شود حتی در حوزه هم همین روال وجود دارد، اگر بخواهید خلاف جهت هم حرکت کنید ممکن است از درس‌ها جا بمانید اما زمانی که خودم استادیار دانشگاه بودم به دانشجوها کمک می‌کردم که این اتفاق رخ ندهد.

 اگر بخواهیم وارد موضوع طب سنتی شویم، تفاوت و اشتراکات طب اسلامی با طب سنتی در چیست و چرا با وجود اقبال و استقبال خوبی که طی سال‌های اخیر از سوی خانواده‌ها به طب سنتی وجود داشته، شاهد تشتت و اختلاف‌نظرهای زیادی در دیدگاه‌های بزرگان طب سنتی در کشور هستیم؟

منتظر: در واقع ما یک "طب سنتی" داریم و "طب اسلامی" نداریم اما علاقه‌مندیم آن را داشته باشیم یعنی اگر بخواهیم مدعی شویم که در کشور یک طب اسلامی به عنوان یک مکتب درمانی وجود دارد باید بگویم خیر اینطور نیست؛ آنچه که در حال حاضر در منابع دینی ما وجود دارد این است که ما صرفاً یک تعداد آیات در قرآن و یک سری روایات پراکنده داریم که از آن‌ها مکتب درمانی استخراج نشده‌ است و هر کس با برداشت‌هایی که از این آیات و روایات دارد به کار درمان می‌پردازد که بخشی از تشتت‌های موجود به این امر برمی‌گردد.

باید به این نکته توجه داشت طب سنتی که از 200 سال پیش یعنی از زمان ناصرالدین شاه قاجار تعطیل شده بود، دوباره از سال 86  ضرورت احیای آن احساس شده و هم اکنون هم یک معاونت به نام "معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت" و "دانشکده‌های طب سنتی" داریم اما اینکه شما می‌فرمایید طب سنتی خوب ترویج می‌شود، بنده به این دیدگاه شما نقد دارم و به عنوان یک متخصص این حوزه باید بگویم اتفاقاً بسیار بد هم ترویج می‌شود و یا بهتر است بگوییم اصلاً ترویج نمی‌شود.

بنده مدتی پیش در گچساران این را برای نخستین بار مطرح کردم و گفتم آقایان به اسم طب سنتی و دانشکده‌های طب سنتی قصد دارند ما را سرگرم ‌کنند.

 آیا منظورتان وزارت بهداشت است؟

منتظر: بله؛ اگرچه برخی افراد خوب و زحمت‌کشی در این مجموعه هستند اما بنده همیشه در این مواقع، اصل انقلاب را برای مخاطبان به عنوان مثال مطرح می‌کنم؛ دشمن وقتی نتوانست جلوی پیروزی انقلاب را بگیرد پذیرفت که انقلاب پیروز شود اما بعد دیدیم که توانست افراد "نفوذی" خود را در مناصب مختلف حتی تا سطح ریاست‌جمهوری قرار دهد؛ دقیقاً همین اتفاق در طب سنتی افتاد، باید مراقب باشیم این افراد کل طب سنتی را از بین نبرند که حالا شواهد آن هم موجود است؛ این خطری هست که ما حس می‌کنیم و معتقدیم باید جلوی آن را گرفت.

 به نظر شما این کارها به طور ناخواسته انجام می‌گیرد یا به عمد؟

منتظر: من مطمئن هستم که برخی از این اتفاقات به عمد رخ می‌دهد برای نمونه باید بگویم در حال حاضر تلاش می‌شود این تفکر را به دانشجویان طب سنتی منتقل کنند که شما حق طبابت سنتی و حق داشتن مطب را ندارید و فقط می‌توانید تحقیق کنید؛ آنها دانشجویان دانشکده‌های طب سنتی را با تصحیح نسخه‌های خطی سرگرم می‌کنند؛ حالا شما این کار را مقایسه کنید با فرمایشات رهبری که از سال 86 تا سال 94 بر یافتن راه‌های "میان‌بر" تأکید دارند.

8 سال گذشته و ما هنوز خروجی نداشتیم حتی یک بیماری هم از فهرست بیماری‌ها کم نشده و  واردات دارو به کشور هم کم نشده بلکه بیشتر هم شده است؛ تنها به این دل خوش کرده‌اند که کلاسی به نام طب سنتی دایر است و چند کلینیک با عنوان "مرکز سلامت" در تهران تأسیس کردند و داروهای محدودی که عمدتاً از آن خودشان است در آنجا توزیع می‌شود و نتیجه آن این شده‌ که خیلی‌ از بیماران در این مراکز طب سنتی، هزینه زیادی انجام می‌دهند اما در نهایت درمان نمی‌شوند و به سایر بزرگان طب سنتی خارج از سیستم وزارت بهداشت رجوع می‌کنند.

آنچه که خبرگزاری‌ها باید به آن بپردازند، حفظ حرکت خوبی است که شروع شده‌ است؛ در دستورالعمل‌های اخیر رهبر معظم انقلاب، ایشان به صراحت طب سنتی را تأیید کردند اما در اجرا ما شاهدیم که اتفاقی نمی‌افتد و اصلاً اجازه طبابت سنتی هم داده نمی‌شود.

 در حال حاضر چند دانشکده طب سنتی در کشور داریم؟

منتظر: کمتر از 20 دانشکده طب سنتی فعال است.

فصیحی دستجردی: مدتی است که در این حوزه رشد داشتیم و حتی دانشگاه تهران و دانشگاه شاهد اقدام به راه‌اندازی این دانشکده‌ها کردند.

 آقای فصیحی آیا شما هم به موضوعی که آقای منتظر درباره نداشتن طب اسلامی به آن اشاره داشتند، معتقد هستید؟

فصیحیدستجردی: بنده یک اشکالی را در این موضوع مطرح ‌می‌کنم؛ ما معتقدیم شفا از آن خداست و هرچند شما، راه‌های مختلف درمانی را بروید آنکه باید شفا دهد، خداست؛ پس خداوندی که قبل از تشکیل نطفه راهکارهای پزشکی آن را در اختیار ما قرار داده‌ مثلاً دستور داده برای زمان تشکیل نطفه چه شب‌هایی و ساعاتی مناسب این کار است یا چه غذاهایی در این شب‌ها خورده شود و به پیامبر 40 روز غذایی غیر از غذای عادی داده‌ شد تا نطفه حضرت زهرا(س) تشکیل شود لذا در "طب اسلامی" از قبل از تشکیل نطفه برنامه وجود دارد؛ پس اینکه بگوییم طب اسلامی وجود ندارد جز اینکه تنبلی ما باشد و پاک کردن صورت مسأله، چیز دیگری نیست.

در ادامه فرمایشات آقای منتظر باید اضافه کنم وقتی وی می‌گوید طب اسلامی وجود ندارد، منظور وی این نیست که واقعاً وجود نداشته باشد، منظورشان این است که وجود دارد اما ما چیزی را به این عنوان نمی‌شناسیم؛ یک مثال ساده آن بانکداری اسلامی است، در دوره پیامبر که بانکی وجود نداشت حالا که مبادلات از حالت سنتی آن دوران خارج و براساس پول شده باید جایی مثل بانک تعریف می‌شد؛ اسلام هم باید موازین آن‌ را تدوین و بانکداری را اسلامی می‌کرد البته بنده منظورم این نیست که الان بانکداری ما اسلامی است، برای طب سنتی ما هم همین اتفاق افتاد و لازم شد که ما طب اسلامی داشته باشیم حالا ممکن است این چیزی که ما می‌گوییم وجود نداشته باشد.

 آیا شما علاوه بر طب سنتی به مقوله ای به نام "طب اسلامی" معتقدید و اگر چنین است چه تعریفی برای آن دارید؟

منتظر: بله؛ "طب اسلامی مجموعه آموزه‌ها و روش‌های مرتبط با حفظ سلامت و درمان بیماری‌های جسم و روان است که با استنباط از قرآن کریم و کلام معصومین‏ علیهم السلام به دست می‌آید؛" به عبارت دیگر طب اسلامی یک مکتب درمانی مبتنی بر وحی است اما این بدان معنی نیست که طب اسلامی کاملا تدوین شده باشد و صفر تا 100 آن به دست آمده باشد بلکه ما در شروع یک راه قرار داریم و معتقدیم که این توان و ظرفیت در منابع دینی ما به صورت بالقوه وجود دارد که مکتب طب اسلامی را پایه‌ریزی کنیم.

 آقای دکتر فصیحی! آیا در منابع اسلامی ظرفیت‌های کافی برای تدوین طب اسلامی وجود دارد که ما تاکنون به ‌دلایل مختلف به آن توجه نکردیم؟

فصیحی دستجردی: بله درست است؛ به عبارت دیگر اگر ما آموزه‌های اسلامی را جمع‌آوری کنیم قطعاً "طب اسلامی" وجود دارد و این سستی و بی‌تفاوتی ما بوده‌ که تا به حال این اتفاق نیفتاده‌ است؛ یکی از فعالیت‌های ما در گروه "رهپویان سلامت آسمانی" این است که دریابیم چه راه‌هایی برای بهره‌گیری از توان حوزه، دانشگاه و پزشکان مذهبی برای تدوین طب اسلامی وجود دارد.

در طب اسلامی یکی از پایه‌ها، وجود "پزشکان معتقد و اهل تزکیه" است چرا که اعتقاد قلبی بنده این است که "شفا" دست خداست و اگر در قلب پزشک، ذکر خدا نباشد شفا جاری نمی‌شود، ممکن است درمان باشد ولی شفا نیست؛ این مطلب را از یکی از اساتید اخلاق آموختم، بنابراین "طب اسلامی" یعنی حرکت به سمت تربیت پزشکانی مومن ، متعهد و آشنا به احکام اسلامی و درمان بر اساس موازین اسلامی همچنین باید به این اعتقاد داشته باشیم که شفا از جانب خداست و پزشک معالج هم به این باور برسد و در این مسیر حرکت کند.

 به نظر شما این باور چقدر در میان پزشکان طب سنتی و اسلامی ما درونی شده و آنها چقدر از اهمیت کاری که انجام می‌دهند، اطلاع دارند؟

فصیحی دستجردی: از قضا یکی از ایرادات طب سنتی ما این است که این اعتقاد قلبی، میان تعدادی از پزشکان فعال در حوزه طب سنتی وجود ندارد و به این علم صرفاً به چشم یک تخصص جدید نگاه می‌شود؛ برخی از پزشکان شاید به منافع اقتصادی آن و برخی دیگر به دلیل سهل‌الوصول‌ بودن قبولی در این رشته به آن رغبت نشان می‌دهند.

این عدم اعتقاد راسخ به طب اسلامی یکی از ضعف‌های ما حتی در بین پزشکان مذهبی است؛ بدون شک این افراد پیش از این برای انتخاب این رشته و کار حجامت از یک سابقه و دغدغه ذهنی برخوردار بوده‌اند اما به مرور این دغدغه‌ها جای خود را به بی‌تفاوتی و گاهی مخالفت می‌دهد؛ برای نمونه زمانی من با یکی از پزشکان با سابقه طب سنتی صحبت می‌کردم؛ او معتقد بود حجامت روش مناسبی برای درمان نیست و با داروهای گیاهی نتیجه بهتری بدست ‌می‌آید در حالیکه در طب اسلامی، پزشک باید روایاتی که در حوزه طب "متواتر" است را به عنوان یک روش درمانی، قلبا بپذیرد.

 آیا روش‌های درمانی طب سنتی و طب اسلامی با هم متفاوت است و در مقام مقایسه کدام یک از ظرفیت‌ بیشتری برای درمان برخوردار است؟

فصیحی دستجردی: پاسخ به این سوال را با یک مثال بیان می‌کنم؛ روش درمانی "حجامت" در حوزه طب اسلامی جای می‌گیرد تا طب سنتی چون در طب سنتی محدودیت‌هایی نظیر محدودیت سنی وجود دارد که در طب اسلامی وجود ندارد اما نکته‌ای که باید به آن توجه شود این است که در حال حاضر راه طب سنتی در حال جدا شدن از طب اسلامی است و به نظر بنده این یک انحراف است.

مطلب دیگر اینکه برخی از نداشته‌های ما در طب اسلامی و سنتی به ما ضربه می‌زند و ما باید با کار تحقیقاتی آن را برطرف کنیم به طور مثال یکی از دوستان طب سنتی معتقد بود با زالو می‌توان مننژیت را درمان کرد ولی به واقع شما هرگز نمی‌توانید برای بیمار مبتلا به "مننژیت" از روش "زالودرمانی" استفاده کنید چون برای این بیماری بیش از دو ساعت وقت ندارید حالا اگر یک پزشک طب سنتی بخواهد بدون استفاده از دست‌آوردهای طب مدرن به درمان این بیماری بپردازد، بدون شک جان بیمار به خطر خواهد افتاد.

 لذا یکی از کارهایی که ما بر اساس اعتقاد و اطمینان قلبی خودمان می‌توانیم در آن موفق باشیم این است که طب اسلامی را تدوین کنیم؛ مشکلی که سر راه این کار وجود دارد این است که کسی تا به حال جرأت این کار را نداشته و یا اصلاً دانش آن را نداشته یا این کار را دارای صرفه اقتصادی نمی‌دانسته است.

 به نظر شما چرا حوزه‌های علمیه با توجه به ظرفیت بالای تبلیغی که دارند، به موضوع طب سنتی و طب اسلامی ورود نکردند؟

فصیحی دستجردی: اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم باید بگوییم که چون هم دانش طبی حوزه کمتر ‌است و هم موضوع سلامت مردم در میان است فلدا احتیاط می‌کنند همچنین برخی تفاوت‌ها در شیوه درمان بیماران وجود دارد مانند تفاوتی که در برخی از فتواها دیده می‌شود و این امر ممکن است سوء‌برداشت‌هایی را ایجاد کند در حالیکه این تفاوت‌ها صرفاً ناشی از استنتاج‌های مختلف است و در واقع اصول ثابتی وجود دارد که تمام علمای حوزه‌های علمیه به آن پایبند هستند؛ باید گفت این تفاوت استنتاج‌ها در پزشکی هم وجود دارند.

سوال اساسی که نمود زیادی نیز بین افکار عمومی دارد، این است که علت و منشا وجود تشتت آرا و اختلاف‌نظر در میان بزرگان و اساتید طب سنتی چیست؛ با این توضیح که در برخی از روش‌های درمانی و تجویزهای صورت گرفته بین اساتید طب سنتی یا اسلامی، گاها  اختلافات فاحشی وجود دارد؛ برای مثال در موضوع "نمک دریا" برخی از بزرگان طب سنتی آن را مضر و برخی هم به شدت آن را تجویز و تبلیغ می‌کنند؟!

منتظر: پیش از این یکی از دلایل این مطلب را عرض کردم و آن اینکه "طب ایرانی ـ اسلامی متولی مشخصی ندارد" و هرکس در حوزه و دانشگاه هر نظری را که خواست مطرح می‌کند لذا شاهد حرف های ضد و نقیض زیادی هستیم اما طب سنتی از این نظر در وضعیت بهتری قرار دارد حداقل از یک "متولی صوری"(معاونت طب سنتی وزارت بهداشت) برخوردار است اگرچه بیشتر کارش مانع‌تراشی برای طب سنتی است.

فصیحی دستجردی: یک دلیل دیگر این مشکل  به بحث "تدوین مباحث طب اسلامی" باز می‌گردد که همانطور که عرض کردم تاکنون انجام نشده ‌است؛ این کار نیازمند مطالعه، تحقیق و پژوهش و صرف هزینه‌‍‌های زیادی است که مسئولان کشور به طور معمول زیر بار هزینه‌هایی که بازده آن در طولانی مدت بدست آید، نمی‌روند.

 به نظر می‌رسد وزارت بهداشت هیچ ادعا یا برنامه مدونی در مورد طب اسلامی نداشته ‌باشد؟

منتظر: همین طور است؛ علاوه بر این بسیاری از اساتید طب سنتی نیز مقوله طب اسلامی را کاملاً رد می‌کنند برای نمونه آقای "عبادیانی" که نه به عنوان پزشک و روحانی بلکه به واسطه داشتن تجربیاتی در طب سنتی با عنوان "حکیم" در دانشکده طب سنتی مشغول است، در مصاحبه‌ با یکی از شبکه‌های تلویزیونی "رساله ذهبیه" را به طور کامل و با لحن بسیار بدی رد کرد، او معتقد است احادیث این رساله جعلی است(؟!).

یعنی در دانشکده‌های طب سنتی نه تنها شاهد حرکتی قوی در جهت تدوین طب اهل بیت علیهم السلام نیستیم بلکه برخی با این تفکر مبارزه هم می‌کنند و از آن بدتر، این توهمات را به دانشجویان خود می‌آموزند.

 با توجه به سندیت این رساله و منابع معتبر روایی آن، آقای عبادیان با چه سند و استدلالی، رساله ذهبیه را رد کرده است؟ آیا وی با علم "رجال و حدیث" آشنایی دارد؟

منتظر: خیر؛ در همان مصاحبه نیز همین سؤال مطرح ‌شد که شما چطور این حدیث از امام رضا علیه‌السلام در قالب رساله ذهبیه را ساختگی می‌دانید در حالیکه "علامه عسگری" به عنوان یک عالم علم حدیث، سندیت این کتاب را مورد تأیید قرار داده‌ است؛ عبادیانی در پاسخ به این سؤال، مدعی ملاقات با علامه عسگری شده و گفته "در اواخر عمر، ایشان همه آنچه را در تأیید این کتاب عنوان کرده‌ بود را رد کرده است(؟!)."

حال بحث اینجاست که دربارۀ چنین ادعایی، هیچ دست‌نوشته‌ یا سندی از علامه وجود ندارد و حتی آقای دکتر "اسماعیلی" وقتی از علامه عسگری درباره رساله ذهبیه استفتاء کرد، علامه گفتند نظر من همان نظر قبل است؛ مطلب دیگری که آقای عبادیان مطرح می‌کند این است که او معتقد است "مأمون" برای آنکه اسلام را در نظر مردم بد جلوه دهد دستور نگارش این کتاب را داد و آن را به امام رضا(ع) نسبت داد!

این تفکری است که هم‌اکنون در دانشکده‌های طب سنتی ما ترویج می‌شود؛ همانطور که پیش از این عرض کردم، قضیه طب سنتی ما مثل اصل انقلاب است، الان برای طب سنتی ما متولی داریم ولی خود وزیر بهداشت در مصاحبه‌ای که به مناسبت روز پزشک در برج میلاد انجام داد از وضعیت طب سنتی انتقاد کرد و گفت "طب سنتی ما لاک‌پشتی حرکت می‌کند."

باید روشن شود که ریشه این پیشرفت کند، کجاست؟ به نظر من بخشی از آن به عملکرد افرادی در دانشکده‌های طب سنتی بر می‌گردد که تفکرات غلط و سوء‌برداشت‌های خود از طب سنتی را ترویج و آموزش می‌دهند و بخش اصلی‌تر آن ناشی از سیاست‌های محدود‌کننده خود وزارت بهداشت است؛ به نظر می‌رسد همانطور که اوایل پیروزی انقلاب برخی افراد و جریان‌های به‌ظاهر طرفدار نظام، مانع رشد و بالندگی این نهال شده بودند، طب سنتی ما هم در ابتدای حرکت نوظهور خود، اسیر برخی دشمنان دانا و دوستان نادان است.

 در حال حاضر که طبق فرمایشات شما وزارت بهداشت صرفا به عنوان یک متولی صوری در بخش طب سنتی حضور دارد، وظیفه ما به عنوان یک رسانه و شما به عنوان یک پزشک و پژوهشگر طب سنتی چیست چرا که به نظر می‌رسد مقوله طب اسلامی از موضوعاتی است که می‌توان گفت شاهد یک جریان نفوذ در آن هستیم و اگر به این گزاره اعتقاد داریم چه اقداماتی را باید برای مقابله با این جریان ترتیب دهیم؟

منتظر: این را خود شما باید همفکری کنید اما ما هم راهکارهایی برای آن داریم و هرجا صحبت می‌کنیم اشکالات این امر را علناً مطرح می‌کنیم تا حدی که برخی از دوستان نسبت به این اقدام ما انتقاد می‌کنند اما با دلیل به آنها اثبات می‌کنیم در شرایط فعلی که جریاناتی قصد به  انحراف کشیدن طب سنتی و اسلامی از مسیر اصلی خود را دارند، سکوت به هیچ عنوان جایز نیست.

 بدون شک شما با وجود دانشکده‌های طب سنتی مخالف نیستید بلکه با مسیری که در این دانشکده در حال طی شدن است مخالف هستید.

منتظر: بله؛ ما اصل وجود این دانشکده‌ها را به عنوان فرصت نگاه می‌کنیم اما اشکالاتی را هم به آن وارد می‌دانیم؛ افرادی در همین دانشکده‌های طب سنتی هستند که "حجامت" را صراحتاً رد می‌کنند؛ برای اثبات این ادعا هم کافی است به یکی از کلینیک‌های زیرمجموعه دانشکده‌های طب سنتی نظیر "کلینیک بهشت" و ... مراجعه کنید و بپرسید در طول سال گذشته برای چند مریض در این مراکز، حجامت تجویز شده‌ است؟!

 به نظر شما علت چنین مخالفت‌هایی آن هم با روش درمانی مانند حجامت که تاکیدات بیشمار و منابع متقن متعددی در منابع حدیثی خود داریم، چیست؟

منتظر: یکی از دلایل آن شاید این باشد که در برخی از مراکز نظیر "مؤسسه حجامت" این روش به صورت بی‌رویه تجویز شد؛ ما هم به این عملکرد انتقاد داریم ولی اصلاح این نیست که صورت مسأله را پاک کرد، یکی از راه‌های اصلاح این انحرافات این است که شما به عنوان رسانه به طور مرتب از مسؤلان و کارشناسان این حوزه مطالبه داشته‌ باشید و از همه افرادی که انتقادی را مطرح می‌کنند، بخواهید برای گفته‌های خود دلیل ارائه کنند؛ تعدادی از این افراد صراحتاً به بنده گفتند "فعالیت در طب سنتی خیانت به مردم است(؟!)" و می‌گویند "شما به جای این کار باید تغذیه سالم را به مردم آموزش دهید" اما این افراد باید اول به این سؤال پاسخ دهند که آیا واقعاً غذای سالمی وجود دارد یا خیر که ما چگونگی مصرف آن را به مردم آموزش دهیم.

بنده معتقدم هر کجا یک روش خاص یا مجموع چند روش نتیجه بهتری داشت باید از آن‌ها بهره برد و صرف اکتفا به دستورات طب سنتی به دلیل ضعف‌های موجود، برای درمان برخی بیماری‌ها کافی نخواهد بود.

طی چند سال اخیر مقام معظم رهبری توجه ویژه‌ای به این حوزه داشتند؛ چرا علی‌رغم تمام تأکیداتی که ایشان در زمینه طب اسلامی و سنتی داشتند،  اقدام درخور توجهی در این حوزه صورت نگرفته‌ است؟

منتظر: نکته که باید در اینجا بر آن تاکید کنم، این است که برخی از مسئولان حوزه بهداشت و درمان به واقع تنها یک "واکسن طب سنتی" را به جامعه تزریق کردند تا به زعم آنان جلوی بسیاری از انتقادها گرفته شود.

فصیحی دستجردی: وقتی مقام معظم رهبری دستوری را صادر می‌کنند نباید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد؛ آقای "شیخ رجبعلی خیاط" داستانی دارد که مرغ‌ها، گندم کشاورزی را می‌خوردند، کشاورز هر چه سعی می‌کرد مرغ‌ها را از گندم‌ها دور نگه دارد، افاقه نمی‌کرد و آن‌ها از جای خود تکان نمی‌خوردند تا اینکه سنگی برداشت و یکی از مرغان را کشت؛ مرغ‌های دیگر به یکدیگر ‌گفتند دیدید او با ما نبود و به کار خود ادامه ‌دادند تا هر یک از آن‌ها با سنگ‌های دیگر کشاورز از پای درآمدند؛ ما باید رویه گذشته را تغییر دهیم و به خود بگوییم نه اتفاقاً آقا این بار، خطاب رهبری با ماست و ما را خطاب قرار داده‌ است.

شما برای تحقق منویات مقام معظم رهبری در موضوع طب سنتی چه پیشنهاداتی دارید؟

فصیحی دستجردی: به نظرم می‌شود کمی راحت‌تر به این موضوع نگاه کرد؛ براساس فرمایشات رهبری و اصول قانون اساسی باید همه چیز ما "مردمی" باشد؛ در طرح مسکن مهر همه کارها توسط دولت انجام می‌شد اما در همان سال‌ها، پیشنهاد دیگری مبنی بر ارائه امکانات زیربنایی و نه ساخت کامل مساکن وجود داشت؛ بر اساس این تفکر دولت فقط موظف می‌شد امکاناتی نظیر آب، برق، جاده، گاز و ... را فراهم کند و دیگر کارها به مردم واگذار می‌شد.

متأسفانه درباره طب سنتی تفکر اول اجرایی شد؛ این تفکر نتایج نامطلوبی به همراه داشت، فرض کنید از فردا هزار بار در تلویزیون و وزارتخانه از مزایای "نمک دریا" بگویید(اگرچه من موافق استفاده از این نوع نمک نیستم) شما قادر نخواهید بود یک نفر را مجاب کنید که از آن استفاده کند اما ‌بینید که آقای "روازاده" با دو حلقه سی‌دی چه موجی را برای مصرف آن در کشور ایجاد کرد لذا تا زمانیکه دستوری از بالا باشد و مردم در آن نقشی نداشته‌ باشند این دستور هرگز اثربخشی‌ لازم را نخواهد داشت؛ این "موج مردمی" است که همیشه نتیجه‌بخش است.

ما باید با اصلاح رفتارها، این امر را به حالت درست خود بازگردانیم؛ شاید تدوین روش درست بتواند به اصلاح این رفتارها کمک کند زیرا معمولاً در سیستم دولتی امکان حضور افرادی که دارای تفکر مشارکت مردمی ‌باشند کمتر فراهم است یا مدت حضور این افراد کوتاه است بنابراین نمی‌شود از این طریق، تفکراتی را ترویج کرد ولی می‌توان در بین مردم موج ایجاد کرد؛ نمونه این کار را جناب آقای "خیراندیش" انجام داد؛ او وقتی از مردم خواست حجامت را بپذیرند، همه مردم علی‌رغم مخالفت دولت آن را پذیرفتند.

درباره طب اسلامی هم این پذیرش از سوی مردم وجود دارد به علاوه وقتی ما موفقیت‌هایی در درمان بیماری‌ها بدست می‌آوریم، زمینه پذیرش طب سنتی در بین مردم افزایش می‌یابد برای مثال بنده در فرصت کوتاهی توانستم با نوع خاصی از حجامت، زردی نوزادی را از عدد 18 به 12 برسانمو با این کار  از بستری شدن این نوزاد در بیمارستان جلوگیری کنم.


منظور شما این است که از طرف مردم آمادگی برای پذیرش طب سنتی وجود دارد اما همکاران شما این آمادگی و ظرفیت را  ندارند یا به طور کلی آن‌ها اعتقادی به این نوع طب ندارند؟

فصیحی دستجردی: در تأیید این مطلب باید بگویم به یاد دارم در یکی از برنامه‌های تلویزیونی آقای "شمس" که رئیس وقت دانشکده طب سنتی بود درباره حجامت صحبت می‌کرد؛ او درباره حجامت اطفال ایراداتی را مطرح کرد و گفت "ما اصلاً طب اسلامی نداریم؛ تنها یک تعداد روایات داریم که باید استخراج شود و باید دید این‌ها درست هست یا نه" این در حالی است که مدت‌هاست بنده و همکارانم از همین روش برای رفع زردی نوزادان استفاده می‌کنیم و شاید در این مدت تنها یک یا دو مورد بود که به دلیل زردی نوزاد مجبور به  بستری نوزاد در بیمارستان شدیم.

اگر اجازه بفرمایید باز گردیم به یکی از سؤالات اصلی این جلسه و آن اینکه درمان قطعی بسیاری از بیماری‌ها در طب سنتی ما وجود دارد اما جایی نیست که این موارد را ثبت و جمع‌آوری کند تا به عنوان یک دائره‌المعارف جامع، آن را در اختیار پزشکان قرار دهد؛ شما برای حل این مشکل و خلأ چه اقداماتی را انجام داده‌اید؟

فصیحی دستجردی: باید بگویم جانا سخن از زبان ما می‌گویی؛ برای این کار ما گروهی را تحت عنوان "شرکت تعاونی پژوهشی رهپویان سلامت آسمانی"  تشکیل دادیم؛ فعالیت اصلی ما در این شرکت این است که بطور مثال با خود گفتیم مثلاً "سیاه‌دانه" در درمان "سینوزیت" موثر است و تصمیم گرفتیم با استفاده از روش‌های نوین، اسپری آن را تولید کنیم؛ به لطف خدا این کار انجام شد و نتایج نشان می‌دهد این دارو بیش از 75 درصد اثربخشی هم دارد؛ پس از آن با یک شرکت دارویی صحبت کردیم و آن را به خط تولید هم رساندیم علاوه بر این چند کار پژوهشی و آزمایشگاهی درباره مفصل و دیابت نیز انجام دادیم.

از مأموریت‌های دیگر این گروه در کنار کارهای پژوهشی بحث آموزش است و از این طریق، قصد داریم علاوه بر ترویج طب سنتی یک وحدت رویه هم در این زمینه به وجود بیاوریم؛ طی سال‌های اخیر، کلاس‌های آموزشی را در گچساران، مشهد و ری برگزار کردیم اما معتقدیم این تحقیقات و پژوهش‌های پراکنده به نتیجه نمی‌رسد؛ برای حل این مشکل ما باید به سراغ دانشگاه‌ها می‌رفتیم؛ این کار هم انجام شد ولی موانع موجود امکان همکاری ما با دانشگاه‌ها را با مشکل مواجه کرد برای مثال یکی از استاتید دانشگاه تهران پیشنهاد داد که ما با کار آزمایشگاهی وجود چهار مزاج اصلی را در افراد اثبات کنیم اما با وجود پیگیری‌های زیاد، این موضوع مورد تصویب دانشگاه تهران قرار نگرفت و در نتیجه موضوع همکاری با دانشگاه‌ها نیز منتفی شد.

 با توجه به مواردی که مطرح کردید شرایط  بسیار دشواری را پشت سر گذاشتید و احتمالاً پیش رو دارید، چطور با این شرایط به کار خود ادامه دادید؟

فصیحی دستجردی: بله؛ متأسفانه شرایط خوبی در حال حاضر برای کار در این رشته و تخصص وجود ندارد و ما هم امیدی به سیستم و روال موجود نداریم اما  خودمان را در همین مشکلات پیدا کردیم، از آنجا که به لطف خدا دغدغه اقتصادی هم نداشتیم سعی کردیم تا حد امکان، به نیازی که در کشور به طب اسلامی احساس  می‌شد، پاسخ دهیم؛ در گروه تحقیقاتی که تشکیل شد نیز تمام سعی بر این قرار گرفت که درمان‌های پیشنهادی که از آیات و روایات استخراج می‌شود با کار آزمایشگاهی اثبات شود و از این طریق درجه پذیرش این روش‌ها را در بین مردم و متخصصان افزایش دهیم برای نمونه اسپری بینی تولید شده شرکت که از سیاه‌دانه گرفته شده و بیش از 75 درصد اثربخش دارد که در اصل با بهره‌گیری از فرمایشات پیامبر گرامی اسلام بدست آمد که فرمود"درمان هر بیماری در سیاه دانه است جز مرگ."

آیا داروهای گیاهی بدون عوارض هستند و در صورت وجود عوارض،‌ در مقایسه با داروهای شیمیایی، نسبت آن به چه صورت است؟

فصیحی دستجردی: ما هیچگاه ادعا نکردیم داروهای گیاهی و روش‌های طب سنتی عوارض ندارند؛ اگر با مزاج‌ها آشنا نباشید و داروی گیاهی تجویز کنید ممکن است بیمار شما دچار عوارض شود؛ درباره حجامت هم ما ابتدا داروهایی را برای مراجعین تجویز و سپس از آن‌ها می‌خواهیم برای حجامت مراجعه کنند، در صورتیکه فرد بیماری دیگری هم داشته باشد ممکن است تا زمان برطرف شدن بیماری حجامت صورت نگیرد لذا ما اصرار نداریم بگوییم که در طب سنتی ما عوارض دارویی نداریم ولی راهکارهایی برای پیشگیری از آن داریم و در صورت رعایت این موارد این عوارض به مراتب کمتر از مصرف داروهای شیمیایی است.

باید اضافه کنم در بحث مصرف داروهای طب سنتی علاوه بر عوارض کمتر این داروها، اثربخشی بیشتر، هزینه کمتر و پیشرفت علمی و اقتصادی برای کشور وجود دارد برای مثال، نمونه خارجی اسپری بینی بیش از 50 هزار تومان برای کشور و بیمار بار مالی دارد در حالیکه اثربخشی آن زیر 70 درصد برآورد شده‌ اما اسپری بینی که با استفاده از سیاه‌دانه موفق به تولید آن شده‌ایم بیش از 75 درصد اثربخشی دارد آن هم با قیمت بسیار پایین‌تر...

منبع: تسنیم