کد خبر 516758
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۹

خبر شوکه کننده ای است برای یک روز شروع هفته؛ وداع با محمد علی اینانلو .

به گزارش مشرق،‌ همین چندماه پیش بود ، در دل ناکامی های تیم ملی والیبال در مسابقات انتخابی المپیک در ژاپن که خبر آمد در بیمارستان بستری شده است. دیدن آن کوه عضله ، در 69 سالگی و روی تخت بیمارستان ، درحالی که نفس هایش به سختی می آمدند و می رفتند ، دشوار بود. مردی که صدایش سال هاست برای بسیاری از ما نوستالژیک شده. فرقی ندارد در ورزش باشد ، محیط زیست یا تبلیغات انحصاری سامسونگ. مرد همه فن حریف تلویزیون را سکته مغزی زمین گیر کرده بود.

چرا این اتفاق افتاده بود؟ پسرش که او هم یکی از قهرمانان  تیراندازی تراپ ایران است ، درباره اش می گفت:«رفته بود به مزرعه. مزرعه ما در حوالی قزوین که در خواب این اتفاق برایش افتاد. دکترهایش می گویند 20 دقیقه ای تنفسش با مشکل روبرو شده بود. »

این حمله ضربه بزرگی به سلامتی اش زده بود اما مرد قوی هیکل در آن سن و سال برای یک عمر ورزش و تندرستی ، توانسته بود ردش کند. ولی انگار بیماری کارش را کرده بود که تنها چند ماه بعد ، خبر تلخ رفتنش همه ما را غافلگیر کرده است. ما مانده ایم و خبر درگذشت محمد علی اینانلو و خاطرات شیرین یادداشت هایش درباره والیبال. حرص هایی که از مربیگری کواچ می خورد و فریادهای 2 ساله ای که می زد و می گفت این مربی در قواره تیم ملی ایران نیست. نقدهایی که به رفتارهای گروه هایی از ملی پوشان داشت و انتقادهایی که البته ستاره های آن تیم ملی آن را بر نمی تابیدند.

همان بار آخر و بعد از بیماری بود که استاد با خنده می گفت:«اگر قرار است با کواچ تیم کارش را ادامه بدهد ، حاضرم تضمین بدهم که خودم با این تیم بهتر از او نتیجه می گیرم. تیم را به المپیک می برم و ریالی هم نمی گیرم.»

 اینانلو که از قهرمانان بنام تیراندازی به اهداف پروازی ، والیبالیست های سرشناس دهه های 40 و 50 و اولین گروه مجری گری برنامه ورزش از نگاه 2 به همراه جهانگیر کوثری از زمان تلویزیون ثابت پاسال و البته از موسسین انجمن روزنامه نگاران ورزشی ایران بود ، در تمام این سال ها در مقام یک کارشناس سعی کرده بود ارتباطش را با ورزش حفظ کند . گنجینه نوشته های آخرینش درباره والیبال را به صورت انحصاری در  آرشیو خبرآنلاین به جای گذاشت و هر بار می گفت:«به قول سیروس علی نژاد بسوزد پدر کرم روزنامه نگاری که امانم نمی دهد و هی مجبورم حرص بخورم و بنویسم.»

استاد و شوخی هایش درباره تفنگ 5 تیری که همیشه پر بود و آماده شلیک به منتقدان ، حالا از میان مان رفته و خاطراتش را تا همیشه در یادمان باقی گذاشته است. او با آن سیمای منحصر به فرد و آن صدای فرازمینی. روحش شاد و یادش گرامی.
منبع: خبرآنلاین