به گزارش مشرق، همزمان با فرا رسیدن روزهای پایانی سال میلادی، و با توجه به وقوع رخدادهای متعدد در عرصه سیاست و روابط بینالمللی در سال 2015، خبرگزاری فارس با کارشناسان، تحلیلگران، اساتید دانشگاه، مقامات و اندیشمندان این حوزه به گفتوگو پرداخته و نظرات آنان را در خصوص رخدادها و جریانات روی داده، جویا شده است. علاوه بر این، طی این مصاحبهها از کارشناسان خواسته شده تا پیشبینیهایشان را در خصوص روندهای پیشرو در سال 2016 میلادی بیان کنند.
در شماره سیزدهم، آخرین شماره از ویژهنامه فارس در بررسی مهمترین تحولات سیاسی و بینالمللی در سال 2015 میلادی به گفتوگو با «وُلکر استنزل»، Volker Stanzel، سفیر پیشین آلمان در چین و ژاپن پرداختهایم. این دیپلمات باسابقه آلمانی، رویکرد تهاجمی چین در شرق آسیا را تحولی مهم میخواند و تصریح میکند که این امر منجر به درگیری و تنش نه تنها در منطقه، بلکه احتمالاً میان واشنگتن و پکن خواهد شد. وی برجام را دستاورد تاریخی برای کشورهای 1+5 و ایران میخواند و میگوید که ایران پسابرجام، ایرانی با نفوذتر و قدرتمندتر است. این کارشناس ارشد شورای روابط خارجی اروپا، در ادامه به تغییرات در حال وقوع در جهان امروز اشاره و تأکید میکند که حل مسائل جهانی نیازمند همکاریهای فراملی و نیز مشارکت نهادهای مدنی است. از همین رو، به نظر این دیپلمات با تجربه آلمانی، گرایش بر ملیگرایی در اروپا و تأکید بر حل مشکلات با تکیه صرف بر توان داخلی، روندی خطرناک است.
وی تحولات جاری در کشورهای آمریکای لاتین را مهم ارزیابی میکند و میگوید در برزیل و ونزوئلا احتمال درگیریهای داخلی بالاست. این دیپلمات آلمانی در پایان، راه مبارزه با داعش را قطع منابع مالی این گروه میخواند و میگوید که اگر مردم خاورمیانه همچنان، به آینده امیدی نداشته باشند، حتی با نابودی داعش احتمالاً یک گروه تروریستی دیگر جای آن را خواهد گرفت. از همین رو، وی تصریح میکند که تنها راه مبارزه با تروریسم، ایجاد امید به آیندهای بهتر به مردم است. گفتوگوی خبرنگار بینالملل فارس با سفیر پیشین آلمان، پیشروی شماست.
فارس: از دید شما، بزرگترین و مهمترین تحول بینالمللی در سال 2015 چه بود؟ چه عاملی باعث میشود که این رخداد دارای چنین اهمیتی باشد؟
به عقیده من، چهار تحول عمده از همه رخدادهای دیگر مهمتر بودند. اول از همه، اتخاذ رویکرد تهاجمیتر از سوی چین که بازتاب آن را در نحوه رفتار و تعامل این کشور با همسایگانش شاهدیم. این به آن معناست که در نهایت بازیگران فعالتر و قدرتمندتری را در عرصه جهانی خواهیم دید. پیامدهای این تحول را در سالهای پیشرو نیز شاهد خواهیم بود.
مسئله مهم بعدی که مهم و برجسته است، پایان موفقیتآمیز مذاکرات هستهای ایران و دستیابی به برجام است. این یک دستاورد بزرگ برای کشورهای مذاکره کننده بود چرا که همه اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به اضافه آلمان و ایران در آن نقش فعال داشتند. این دستاورد تاریخی آغازگر دوره ای جدید در منطقه خاورمیانه خواهد بود.
سومین تحول عمده، نگرانیها در خصوص آینده اتحادیه اروپاست که در این میان بحران در اوکراین و یونان، اثرات جدی بر کشورهای منطقه یورو داشت. در خصوص هر دو معضل مذکور، تا کنون شاهد توانایی لازم برای حلوفصل کامل آنها از سوی اروپا نبودهایم. علاوه بر این، شاهد انعطاف کافی از سوی برخی کشورهای اروپایی برای برطرف کردن این چالشهای جدی نبودهایم، مسئلهای که منجر شده تا نیروهای مخالف همگرایی، صدای خود را در رابطه با جدایی و تکهتکه شدن اروپا، بلندتر کنند. در کنار همه اینها شاهد ورود سیلی از پناهجویان به اروپا بودهایم. مسئلهی که در مقایسه با بحران اوکراین و یونان، به سادگی قابل حل است.
و آخرین تحول مهم از نظر من، در آمریکای جنوبی اتفاق افتاده جایی که کشورهای سابقاً چپگرا، به سمت حکومتهایی با گرایش دستراستی حرکت کردهاند. مسئلهای که در آرژانتین، در ونزوئلا، و نیز در کشور مهم و بزرگی چون برزیل، با تظاهراتهای گسترده علیه سیاستهای «دیلما روسف»، رئیسجمهور کنونی، رخ داده است. همه این تحولات در آمریکای جنوبی این سؤال را در اذهان ایجاد کرده که کشورهای این منطقه از جهان به کدام سمتوسو حرکت خواهند کرد.
این چهار تحول به نظر من از همه مهمتر بودند.
فارس: پیامدهای این تحولات در کوتاه مدت و بلند مدت چه خواهد بود؟
اجازه بدهید با چین و رویکرد تهاجمیتر این کشور آغاز کنم. این امر منجر به ایجاد اصطکاک و تنش میان کشورهای جنوب شرق آسیا خواهد شد. چرا که همسایگان چین، به راحتی در مقابل خواستههای پکن برای گسترش نفوذ و حق حاکمیتش، کوتاه نخواهند آمد. همین امر منجر به بروز تنشهای زیاد در روابط منطقهای خواهد شد. و البته کشورهای جنوب شرق آسیا، برای مقابله با جاهطلبیهای چین، به آمریکا روی خواهند آورد تا از آنها در برابر چین، حمایت کند، که این مسئله به معنای بروز تنش احتمالی میان واشنگتن و پکن خواهد بود. در کوتاه مدت باید منتظر ماند و دید که این رویکردها به کجا ختم میشود. اما در بلند مدت، احتمال درگیری و منازعه میان واشنگتن و پکن بسیار بالاست.
اما نگرانیهای اروپا در بحران اوکراین و معضل اقتصادی و مالی در یونان، هنوز حل نشدهاند و این مسائل دامن اروپا را در سال 2016 نیز خواهد گرفت. احتمالاً رهبران اروپا طی سالهای پیشرو قادر خواهند بود که این معضلات را حلوفصل کنند. بحران پناهجویان، فقط در کوتاه مدت، از بحرانهای مهم پیشروی اروپا خواهد بود. ما باید جمعیت پناهجویانی را که از سوریه و کشورهای دیگر به اروپا میآیند میان کشورهای اروپایی توزیع کنیم هر چند که بسیاری از کشورهای اروپایی مایل به انجام این کار نیستند. در کوتاه مدت این امر، بحرانی برای اروپا خواهد بود اما من بر این باورم که در بلند مدت میتوان این مسئله را حلوفصل کرد.
و اما در رابطه با توافق هستهای ایران، همانطور که گفتم این امر دستاوردی بزرگ و نیز آغاز مسیری جدید در تحولات خاورمیانه است. چرا که امکان و احتمال همکاریهای بیشتر میان ایران و اروپا و حتی آمریکا وجود دارد. اما مسئله عمده کنونی این است که تحول مذکور چه تأثیری بر مسئله داعش خواهد داشت. بنا به گفته سعودیها، هم اکنون آنها رهبری ائتلافی از 30 کشور را در مبارزه با داعش بر عهده دارند که ایران بخشی از این جبهه نیست. آیا آنها در تلاش خود برای نابودی داعش موفق خواهند بود یا به کمک ایران نیاز خواهند داشت؟ من فکر میکنم که چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت، احتمال درگیریها در منطقه خاورمیانه وجود دارد. اما با نقش جدید ایران [پس از توافق]، نقش پررنگتر تهران، این امید وجود دارد که ایران به حل مسئله داعش کمک خواهد کرد. و اما در خصوص داعش باید بگویم که این گروه تروریستی تا حد زیادی به درآمدهای نفتی متکی است، بنابراین اگر بر اثر حملات هوایی و نظامی بتوان منابع مالی داعش از طریق صدور نفت را قطع کرد، آنگاه در عرض چند سال، شاهد نابودی و از بین رفتن داعش خواهیم بود. اما این مسئله تا حد زیادی به نقشی که از سوی ایران و عربستان سعودی، در کوتاه مدت و میان مدت، ایفا میشود، بستگی خواهد داشت.
در مورد گرایشات سیاسی تازه در کشورهای آمریکای جنوبی نیز باید بگویم که در آرژانین باید منتظر باشیم تا ببینیم که چه اتفاقی میافتد، این کشور هم اکنون دارای رئیسجمهوی محافظهکار است که قول داده کارها را متفاوت به پیش ببرد و به صورت بهتری انجام دهد. فکر نمیکنم که پیشبرد این رویکرد جدید در آرژانتین با دشواری خاصی مواجه شود، اما مسائل برای ونزوئلا و برزیل متفاوت است. حتی در برزیل احتمال بروز درگیری و اختلافات جدی داخلی وجود دارد و ما از هم اکنون، صفبندی چپگراها علیه راستگرایان را شاهدیم. علاوه بر اینها، با تحت پیگرد قضایی قرار داشتن رئیسجمهور از سوی دادستان کل، ممکن است شاهد بیثباتی و ناآرامیها در این کشور باشیم. اما در ونزوئلا، شرایط اقتصادی به شدت بحرانی است. و اینکه آیا یک دولت جدید قادر خواهد بود که این مشکلات را حل کند، نیازمند فداکاری و تلاش زیادی از سوی مردم است. اما مردم، دولت جدیدی را انتخاب کردهاند تا لازم نباشد که نسبت به ده سال گذشته از خودشان، فداکاری بیشتری نشان دهند. باید اضافه کنم که ونزوئلا هم با خطر درگیریهای داخلی شدید مواجه است.
فارس: از دید شما، بزرگترین چالش پیشروی رهبران جهان چیست؟ چگونه میتوان بر این معضل غلبه کرد؟
باید صادقانه بگویم که مسائل و معضلاتی که امروز جهان با آن مواجه است آنقدر بزرگ و جدی هستند که رهبران جهان قادر نخواهند بود که به تنهایی آنها را برطرف کنند. البته رهبران سیاسی میتوانند مسیر پیشرو را ترسیم کنند و راه را نشان دهند، اما این مردماند که در نهایت قادرند این معضلات را حل کنند. برای نمونه، به نشست تغییرات زیستمحیطی اخیر که در پاریس برگزار شد نگاه کنید. در پایان این رهبران نبودند که آن را حل کردند [به توافقی مهم دست یافتند]. بلکه این توافق، در نتیجه 20 سال تلاش جامعه مدنی و تعداد بسیار زیادی از مدیران و متولیان امر و با همکاری دانشمندان، که این تلاشها در کنفرانس مذکور به اوج خود رسید، حاصل شد. این مسئله در مورد بحرانهایی که در بالا در خصوص آنها صحبت کردم نیز صدق میکند.
برای نمونه، چین را در نظر بگیرید. آیا این «شی جیپینگ»، رئیسجمهور چین است که تحولات مذکور در منطقه شرق آسیا را رقم میزند؟ البته که نه. این توسعه چین است که باعث میشود چنین جهتگیریهایی گرفته شود. با این تفاسیر، اجازه دهید که سؤال شما را اینطور مطرح کنم «مردم جهان، برای حل مشکلات کنونی چه کاری میتوانند انجام دهند؟» بگذارید به طور واضح و روشن عرض کنم که برای این امر، نیاز به همکاریهای گسترده است. به ویژه مشارکت مردم. مردم باید از این مسائل و معضلات آگاه شوند.
فارس: پیشبینی شما از روند تحولات در سال 2016 میلادی چیست؟
در گذشته، ما از جهانی با بازیگران و قطبهای متعدد صحبت میکردیم. اما من فکر می کنم که این مسئله دیگر برای جهان کنونی ما، صدق نمیکند. امروز ما جهانی را شاهدیم که در خصوص سرنوشتش [مشکل گرمایش زمین]، بازیگران زیادی دخیل و فعالند. به طوری که شما قادر نخواهید بود که چنین روند و فعالیتهایی را شخصی کنید و متعلق به این کشور و یا آن کشور بدانید.
یا در مورد بحران داعش، باید بگویم که این بحران تنها گریبان یک کشور خاص را نگرفته و از همین رو نیاز به همکاری همه جانبه کشورهای مختلف برای نابود کردنش هستیم.
یا همین فنآوری اطلاعات در حال تغییر دادن جهان است. ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که مجبوریم با نیروها و نقش آفرینان بسیاری، همکاری کنیم و تعامل داشته باشیم. امروز، ایران یک قدرت جدید و بازیگر توانمند است. نه تنها چین، بلکه هند نیز یک کشور تأثیرگذار است. کشورهای بزرگ آمریکای جنوبی، بازیگران عمدهایاند.آفریقا نیز از برخی جهات، مهم و اثرگذار است. با این تفاسیر، به نظر من، طی سال 2016 میلادی شاهد روندی خواهیم بود که در آن نفوذ بیشتری از سوی بازیگران متعددی در صحنه مشاهده خواهیم کرد، نفوذی که کنترل آن دشوار خواهد بود. ما نیازمند مشارکت جامعه مدنی هستیم. ما نیازمند مردمی هستیم که از اوضاع و روند تحولات با خبر و آگاهند. ما شاهد یک روند خطرناک در اروپا هستیم و آن گرایش به احزاب راستگرا و ملیگراست؛ احزابی که تلاششان بر این است که مشکلات و معضلات را به صورت ملی و داخلی حل کنند. باید بگویم که مشکلات امروز کشورها در سطح ملی و صرفاً با تلاشهای داخلی حل نخواهد شد. ما نیازمند همکاریهای فراملی هستیم. و این مسئلهای نیست که رهبران سیاسی خودشان از پس آن برآیند. رهبران نیازمند جامعه مدنیاند.
فارس: پیشبینی شما از ادامه فعالیتها و عملیات داعش در سال پیشرو چیست؟ آیا رهبران جهان قادرند این گروه تروریستی را نابود کنند؟ این امر چگونه ممکن خواهد بود؟
دو مسئله در اینجا وجود دارد. اول اینکه داعش، از یک سازماندهی برخوردار است. و همانگونه که پیش از این در بالا اشاره کردم، اگر جلوی منابع مالی داعش گرفته شود، اگر جلوی صدور نفت داعش گرفته شود، در آن صورت این گروه تروریستی متلاشی خواهد شد، درست همانند گروه تروریستی القاعده. در این مرحله، این گروه دیگر یک نیروی قدرتمند و با نفوذ نخواهد بود. بنابراین باید به دنبال کسانی باشیم که نفت داعش را میخرند، این مسئله بسیار مهم و حیاتی است. در صورت قطع منابع مالی، داعش دیگر از تهیه اسلحه، عضوگیری، و ترتیب دادن عملیات تروریستی ناتوان خواهد بود. اما مسئله دوم این است که چرا داعش در ابتدای امر موفق بود و به گسترش نفوذش پرداخت. به این دلیل که در میان بسیاری از مردم و گروههای مختلف در خاورمیانه، شاهد نا امیدی و درماندگی گسترده هستیم. ما میبینیم که همه کشورهای جهان در حال توسعه و پیشرفتاند، با این حال در خاورمیانه اصلاً چنین چیزی را شاهد نیستیم. گروهها و قبایل مختلف در حال کشمکش و درگیری با همدیگرند. لیبی را در نظر بگیرید، آیا اتفاقی که در آنجا در حال رخ دادن است، وحشتناک نیست؟ این فقط در سوریه نیست، در یمن نیز گروههای مختلف با یکدیگر به منازعه و جنگ پرداختهاند. این امر سبب می شود که مردم خسته و درمانده و ناامید شوند. پس از آن، این مردم به دنبال راهحلهای آساناند و از دید آنها راحتترین کار «جهاد» [منازعه و درگیری] است. آنها قادر نخواهند بود که به این کارشان ادامه دهند و همه جهان را شکست دهند. ما باید به دنبال راهی باشیم که با درماندگی و نا امیدی مردم خاورمیانه مقابله کنیم.
من فکر میکنم که اگر بازیگران اصلی، ایران و عربستان، به اضافه ترکیه و دیگر کشورهای حاشیه خلیجفارس، و نیز کشورهایی که دارای منابع مادی هستند، اگر که این کشورها با یکدیگر همکاری نزدیک و جدی داشته باشند به مردم، فارغ از اینکه شیعه باشند یا سنی کمک کنند تا از امیدواری بیشتری نسبت به آینده داشته باشند، در آن صورت ایدئولوژی گروههایی مانند داعش شکست خواهد خورد.
من بر این باورم که از منظر نظامی، داعش به راحتی نابود خواهد شد. اما این به آن معنی نخواهد بود که مشکل حل شده است. درست همانطور که پیش از آن القاعده وجود داشت و شکست خورد، الآن با داعش مواجهیم. بنابراین اگر که مردم باز هم درمانده و نا امید باشند، پس از نابودی داعش، گروه تروریستی دیگری جای آن را خواهد گرفت. از همین رو، درماندگی مردم یک خطر بسیار بزرگ است. خطری نه تنها متوجه خاورمیانه، بلکه متوجه اروپا، آفریقا، آمریکا و دیگر مناطق جهان. بنابراین برای نجات مردم از این ایدئولوژیهای خطرناک، باید که تلاشهای همسو صورت بگیرد. [گروهها و کشورهای] شیعه و سنی، از این توان برخوردارند که به مردم عادی کمک کنند. باید به مردم امید بخشید، این راه مبارزه با داعش و گروههای تروریستی است. متأسفانه، راه دیگری وجود ندارد. و من واقفم که این امر بسیار مشکل است.