به گزارش مشرق، سازمان اطلاعاتی آلمان موسوم به «BND» در پایان سال گذشته سند یک و نیم صفحه ای را منتشر ساخت که بر اساس آن اتخاذ «سیاست تهاجمی مداخله جویانه» توسط عربستان سعودی به نمایش درآمده است. این گزارش درباره «محمد بن سلمان» جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان است؛ مرد قدرتمند ۲۹ ساله ای که فرزند ملک سلمان سالخورده به شمار رفته و به عنوان یک قمارباز سیاسی از طریق به راه انداختن جنگ های نیابتی در یمن و سوریه، جهان عرب را بی ثبات کرده است؛ چرا که به زوال عقل مبتلا شده است.
معمولاً نهادهای جاسوسی چنین اسنادی که به لحاظ سیاسی به مثابه باروت بوده و به انتقاد از سران یک متحد قوی و نزدیک مانند عربستان سعودی باشد را منتشر نمی کنند. بنابراین انتشار عمومی و گسترده این اسناد به وضوح مؤید عمق نگرانی این نهاد اطلاعاتی آلمان در این زمینه است. اگرچه به دنبال انتشار این اسناد و اعتراض شدیدالحن عربستان به دولت آلمان، این نهاد مورد مؤاخذه قرار گرفت، لیکن هشدار «بی اِن دی» عمق نگرانی و ترسِ رو به رشد استفاده عربستان از کارت توحش را به تصویر می کشد. یکی از وزرای کشورهای حاشیه خلیج فارس که خواست نامش فاش نشود در اینباره گفت: سابقاً عربستان به دنبال آن بود که گزینه های مورد نظر خود را حتی درباره دولت های منفور خود، محتاطانه انتخاب و عملیاتی کند.
گزارش این نهاد اطلاعاتی آلمان در آن زمان، بر خلاف انتظار تأثیر بسیار کمی را در محافل بیرون از این کشور بر جای گذاشت؛ چرا که وقتی این اسناد در دوم دسامبر انتشار یافت، تنها سه هفته از حادثه تروریستی پاریس در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ گذشته بود و تمامی اصحاب رسانه در سراسر جهان تمام توجهات خود را به تهدیدات تروریستی داعش و چگونگی مبارزه مؤثر با آن متوجه کرده بودند. مثلاً در انگلستان درباره پیوستن نیروی هوایی این کشور به ائتلاف مبارزه با داعش در سوریه مناظره های فراوانی در جریان بود. این در حالیست که چند روز بعد نیز یک زوج وابسته به داعش به کشتار وسیعی در «سن برناردینو» واقع در ایالت کالیفرنیا در آمریکا دست زدند و به این وسیله اذهان عمومی و توجه رسانه ها از این گزارش مهم منحرف شد.
اما هنگامی که در دوم ژانویه سال نو میلادی عربستان شیخ نمر به همراه ۴۶ نفر دیگر که غالباً از معترضان سیاسی بودند را اعدام کرد، تقریباً برای اولین بار دولت ها متوجه این حقیقت شدند که تا چه میزان عربستان سعودی در شرایط کنونی به تهدیدی برای جهان مبدل شده است. به نظر می رسد عربستان عامدانه از سویی برای به دست گرفتن رهبری جهان اهل سنت و جهان عرب به تحریک ایران پرداخته است و از سوی دیگر شاهزاده محمد بن سلمان با تمسک به ناسیونالیسم برگرفته از فرقه گرایی اهل تسنن به تقویت جایگاه خود در داخل این کشور مبادرت ورزیده است. آنچه در این میان کاملاً محرز است این واقعیت است که به دنبال به تخت نشستن ملک سلمان پس از مرگ ملک عبدالله در اواخر ژانویه سال گذشته، سیاست کشور عربستان سعودی به کلی تغییر کرده است.
اسناد افشا شده توسط این نهاد اطلاعاتی آلمان حوزه هایی که عربستان در آن ها به اتخاذ سیاست های جنگ افروزانه و متخاصم روی آورده است را به صورت یک فهرست ارائه کرده است. این کشور در اوایل سال ۲۰۱۵ حمایت های گسترده ای را از تأسیس «جیش الفتح» به انجام رساند. این گروه عمدتاً از عناصر وابسته به «جبهه النصره» که به القاعده وابسته است تشکیل شده و به لحاظ ایدئولوژیکی پیرو تفکرات «احرار الشام» هستند. آل سعود علیه حوثی ها و ارتش یمن نیز تهاجم هوایی را آغاز کرد؛ تهاجمی که هیچ نشانه ای دال بر پایان آن وجود ندارد. از طرف هایی که در این میان منافعی را به دست آوردند می توان به «القاعده» در شبه جزیره عربستان اشاره کرد؛ گروهی که آمریکا سال هاست تلاش بیهوده ای را برای تضعیف آنان با استفاده از «پهپادها» به انجام رسانده است.
هیچ یک از ماجراجویی های خارجی که توسط این شاهزاده سعودی به انجام رسیده و یا در جریان است تا کنون موفق نبوده و یا احتمال موفقیت در آن ها وجود ندارد و تنها توانسته است حمایت های داخلی را برای وی به ارمغان بیاورد. بی اِن دی هشدار داد که تمرکز این میزان قدرت در دستان وی، مأمن خطرات پنهانی است که ممکن است وی را به دلیل تلاش برای استقرار خود در مسیر جانشینی پدرش آن هم در زمان حیات ملک سلمان دچار اینگونه تندروی ها کرده باشد.
تندروی های او هر روز بدتر نیز می شود. در هر یک از مراحل مقابله با ایران در طول هفته گذشته، ریاض تهدیدات خود را افزایش داده است. حمله (افراد ناشناس) به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد غیر منتظره بودند، اما سعودی ها نمی بایست روابط خود را با ایران قطع می کردند. در ادامه این نتش ها، سفارت ایران در صنعا پایتخت یمن مورد حمله جنگنده های سعودی قرار گرفت.
هیچ یک از این موارد به شدت متعجب کننده نبودند؛ زیرا روابط عربستان و ایران به دنبال جان باختن ۴۰۰ زائر ایرانی در مراسم حج امسال در مکه به شکل ویژه ای کاهش یافته بود.
در روزهای اخیر نشانه های افزایش تعمدی تنش های سیاسی از سوی عربستان علیه ایران مشهود است به گونه ای که عربستان اعلام کرده است ۴ ایرانی را به اتهام جاسوسی و تروریسم محاکمه می کند. این ۴ نفر از سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ در زندان های این کشور به سر می برند؛ لذا به جز افزایش تنش ها علیه ایران، دلیلی وجود ندارد که عربستان در شرایط کنونی به محاکمه آن ها مبادرت نماید.
عربستان اخیراً به ضد حمله ای دست زده است تا از این طریق به جهان اطمینان دهد که به دنبال جنگ با ایران نیست. محمد بن سلمان در مصاحبه ای به نشریه اکونومیست گفته بود: نبرد میان عربستان و ایران به مثابه آغازی بر فجایع بزرگ دیگر در منطقه بوده و بر سایر نقاط جهان نیز تأثیرات بسزایی بر جا خواهد گذاشت. مظمئناً ما اجازه چنین چیزی را نخواهیم داد.
وی در این مصاحبه تلاش کرد تا مثلاً بابت عدم وقوع جنگ به جهان اطمینان دهد. اما سخنان وی مفهوم ساده لوحی و جهالت دارد. اظهارات این شاهزاده سعودی همچنین نشان می دهد که وی قماربازی بی تجربه است چرا که اگر شرط خود را ببازد، دو برابر بازنده خواهد شد. رویه در پیش گرفته محمد بن سلمان بر خلاف روال حکام پیشین سعودی است که هیچ گاه هر چه در چنته داشتند را به یک باره و در یک مسیر مورد استفاده قرار نمی دادند.
دلیل عمده اینگونه اقدامات یکجانبه سعودی ها به نوعی ناراحتی آنان از توافق هسته ای آمریکا با ایران در برنامه هسته ای این کشور است. این نگرانی باز هم نشان از ساده لوحی سعودی ها دارد: اتحاد نزدیک سعودی ها با آمریکا دلیل عمده بقاء حاکمیت پادشاهی سعودی در تنازع با چالش های پیش روی آن ها در برابر ناسیونالیستها و سوسیالیست ها از دهه ۱۹۳۰ تا کنون بوده است. اگر حتی از توان مالی و اتحاد عربستان با آمریکا نیز بگذریم، رهبران کشورهای خاورمیانه همواره به توان عملیاتی دولت سعودی با دیده تردید می نگریستند. این نکته برای تمامی تولیدکنندگان بزرگ نفت در این منطقه دارای مصداق است؛ خواه عربستان سعودی باشد و یا عراق، کویت یا لیبی. رویه آنان دولت هایی را ایجاد کرده است که از آنچه به نظر می رسند ضعیف تر باشند؛ در حالی که حاکمیت آنان ناتوان و ارتش هایشان ناکارآمد است.
دومین نکته درباره مصاحبه این شاهزاده سعودی این است که وی جز مشکل آفرینی برای خاندان آل سعود چیزی از این سخنان به دست نیاورد. این کشور اکنون درگیر ریاضت اقتصادی شده و باید به اصلاحاتی در این امور دست بزند. اگرچه مردم عربستان دارای آزادی سیاسی نیستند، اما اقدامات سران این کشور مانند مجوزی برای غارت منابع مالی عربستان توسط اصحاب قدرت سیاسی شده است.
دولت های وابسته به نفت تقریباً قادر به اجرای اصلاحات نیستند و معمولاً انجام و یا تلاش برای چنین اصلاحاتی عاقلانه نیز به شمار نمی آید. این دولت ها اگر می خواهند در قدرت باقی بمانند، باید از هر گونه جنگ نیز پرهیز کنند؛ چرا که شاید مردم در این کشورها علیه حکام خود قیام نکنند، اما حاضر هم نیستند تا جان خود را برای چنین حاکمیت هایی نیز در معرض خطر قرار دهند.
معمولاً نهادهای جاسوسی چنین اسنادی که به لحاظ سیاسی به مثابه باروت بوده و به انتقاد از سران یک متحد قوی و نزدیک مانند عربستان سعودی باشد را منتشر نمی کنند. بنابراین انتشار عمومی و گسترده این اسناد به وضوح مؤید عمق نگرانی این نهاد اطلاعاتی آلمان در این زمینه است. اگرچه به دنبال انتشار این اسناد و اعتراض شدیدالحن عربستان به دولت آلمان، این نهاد مورد مؤاخذه قرار گرفت، لیکن هشدار «بی اِن دی» عمق نگرانی و ترسِ رو به رشد استفاده عربستان از کارت توحش را به تصویر می کشد. یکی از وزرای کشورهای حاشیه خلیج فارس که خواست نامش فاش نشود در اینباره گفت: سابقاً عربستان به دنبال آن بود که گزینه های مورد نظر خود را حتی درباره دولت های منفور خود، محتاطانه انتخاب و عملیاتی کند.
گزارش این نهاد اطلاعاتی آلمان در آن زمان، بر خلاف انتظار تأثیر بسیار کمی را در محافل بیرون از این کشور بر جای گذاشت؛ چرا که وقتی این اسناد در دوم دسامبر انتشار یافت، تنها سه هفته از حادثه تروریستی پاریس در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ گذشته بود و تمامی اصحاب رسانه در سراسر جهان تمام توجهات خود را به تهدیدات تروریستی داعش و چگونگی مبارزه مؤثر با آن متوجه کرده بودند. مثلاً در انگلستان درباره پیوستن نیروی هوایی این کشور به ائتلاف مبارزه با داعش در سوریه مناظره های فراوانی در جریان بود. این در حالیست که چند روز بعد نیز یک زوج وابسته به داعش به کشتار وسیعی در «سن برناردینو» واقع در ایالت کالیفرنیا در آمریکا دست زدند و به این وسیله اذهان عمومی و توجه رسانه ها از این گزارش مهم منحرف شد.
اما هنگامی که در دوم ژانویه سال نو میلادی عربستان شیخ نمر به همراه ۴۶ نفر دیگر که غالباً از معترضان سیاسی بودند را اعدام کرد، تقریباً برای اولین بار دولت ها متوجه این حقیقت شدند که تا چه میزان عربستان سعودی در شرایط کنونی به تهدیدی برای جهان مبدل شده است. به نظر می رسد عربستان عامدانه از سویی برای به دست گرفتن رهبری جهان اهل سنت و جهان عرب به تحریک ایران پرداخته است و از سوی دیگر شاهزاده محمد بن سلمان با تمسک به ناسیونالیسم برگرفته از فرقه گرایی اهل تسنن به تقویت جایگاه خود در داخل این کشور مبادرت ورزیده است. آنچه در این میان کاملاً محرز است این واقعیت است که به دنبال به تخت نشستن ملک سلمان پس از مرگ ملک عبدالله در اواخر ژانویه سال گذشته، سیاست کشور عربستان سعودی به کلی تغییر کرده است.
اسناد افشا شده توسط این نهاد اطلاعاتی آلمان حوزه هایی که عربستان در آن ها به اتخاذ سیاست های جنگ افروزانه و متخاصم روی آورده است را به صورت یک فهرست ارائه کرده است. این کشور در اوایل سال ۲۰۱۵ حمایت های گسترده ای را از تأسیس «جیش الفتح» به انجام رساند. این گروه عمدتاً از عناصر وابسته به «جبهه النصره» که به القاعده وابسته است تشکیل شده و به لحاظ ایدئولوژیکی پیرو تفکرات «احرار الشام» هستند. آل سعود علیه حوثی ها و ارتش یمن نیز تهاجم هوایی را آغاز کرد؛ تهاجمی که هیچ نشانه ای دال بر پایان آن وجود ندارد. از طرف هایی که در این میان منافعی را به دست آوردند می توان به «القاعده» در شبه جزیره عربستان اشاره کرد؛ گروهی که آمریکا سال هاست تلاش بیهوده ای را برای تضعیف آنان با استفاده از «پهپادها» به انجام رسانده است.
هیچ یک از ماجراجویی های خارجی که توسط این شاهزاده سعودی به انجام رسیده و یا در جریان است تا کنون موفق نبوده و یا احتمال موفقیت در آن ها وجود ندارد و تنها توانسته است حمایت های داخلی را برای وی به ارمغان بیاورد. بی اِن دی هشدار داد که تمرکز این میزان قدرت در دستان وی، مأمن خطرات پنهانی است که ممکن است وی را به دلیل تلاش برای استقرار خود در مسیر جانشینی پدرش آن هم در زمان حیات ملک سلمان دچار اینگونه تندروی ها کرده باشد.
تندروی های او هر روز بدتر نیز می شود. در هر یک از مراحل مقابله با ایران در طول هفته گذشته، ریاض تهدیدات خود را افزایش داده است. حمله (افراد ناشناس) به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد غیر منتظره بودند، اما سعودی ها نمی بایست روابط خود را با ایران قطع می کردند. در ادامه این نتش ها، سفارت ایران در صنعا پایتخت یمن مورد حمله جنگنده های سعودی قرار گرفت.
هیچ یک از این موارد به شدت متعجب کننده نبودند؛ زیرا روابط عربستان و ایران به دنبال جان باختن ۴۰۰ زائر ایرانی در مراسم حج امسال در مکه به شکل ویژه ای کاهش یافته بود.
در روزهای اخیر نشانه های افزایش تعمدی تنش های سیاسی از سوی عربستان علیه ایران مشهود است به گونه ای که عربستان اعلام کرده است ۴ ایرانی را به اتهام جاسوسی و تروریسم محاکمه می کند. این ۴ نفر از سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ در زندان های این کشور به سر می برند؛ لذا به جز افزایش تنش ها علیه ایران، دلیلی وجود ندارد که عربستان در شرایط کنونی به محاکمه آن ها مبادرت نماید.
عربستان اخیراً به ضد حمله ای دست زده است تا از این طریق به جهان اطمینان دهد که به دنبال جنگ با ایران نیست. محمد بن سلمان در مصاحبه ای به نشریه اکونومیست گفته بود: نبرد میان عربستان و ایران به مثابه آغازی بر فجایع بزرگ دیگر در منطقه بوده و بر سایر نقاط جهان نیز تأثیرات بسزایی بر جا خواهد گذاشت. مظمئناً ما اجازه چنین چیزی را نخواهیم داد.
وی در این مصاحبه تلاش کرد تا مثلاً بابت عدم وقوع جنگ به جهان اطمینان دهد. اما سخنان وی مفهوم ساده لوحی و جهالت دارد. اظهارات این شاهزاده سعودی همچنین نشان می دهد که وی قماربازی بی تجربه است چرا که اگر شرط خود را ببازد، دو برابر بازنده خواهد شد. رویه در پیش گرفته محمد بن سلمان بر خلاف روال حکام پیشین سعودی است که هیچ گاه هر چه در چنته داشتند را به یک باره و در یک مسیر مورد استفاده قرار نمی دادند.
دلیل عمده اینگونه اقدامات یکجانبه سعودی ها به نوعی ناراحتی آنان از توافق هسته ای آمریکا با ایران در برنامه هسته ای این کشور است. این نگرانی باز هم نشان از ساده لوحی سعودی ها دارد: اتحاد نزدیک سعودی ها با آمریکا دلیل عمده بقاء حاکمیت پادشاهی سعودی در تنازع با چالش های پیش روی آن ها در برابر ناسیونالیستها و سوسیالیست ها از دهه ۱۹۳۰ تا کنون بوده است. اگر حتی از توان مالی و اتحاد عربستان با آمریکا نیز بگذریم، رهبران کشورهای خاورمیانه همواره به توان عملیاتی دولت سعودی با دیده تردید می نگریستند. این نکته برای تمامی تولیدکنندگان بزرگ نفت در این منطقه دارای مصداق است؛ خواه عربستان سعودی باشد و یا عراق، کویت یا لیبی. رویه آنان دولت هایی را ایجاد کرده است که از آنچه به نظر می رسند ضعیف تر باشند؛ در حالی که حاکمیت آنان ناتوان و ارتش هایشان ناکارآمد است.
دومین نکته درباره مصاحبه این شاهزاده سعودی این است که وی جز مشکل آفرینی برای خاندان آل سعود چیزی از این سخنان به دست نیاورد. این کشور اکنون درگیر ریاضت اقتصادی شده و باید به اصلاحاتی در این امور دست بزند. اگرچه مردم عربستان دارای آزادی سیاسی نیستند، اما اقدامات سران این کشور مانند مجوزی برای غارت منابع مالی عربستان توسط اصحاب قدرت سیاسی شده است.
دولت های وابسته به نفت تقریباً قادر به اجرای اصلاحات نیستند و معمولاً انجام و یا تلاش برای چنین اصلاحاتی عاقلانه نیز به شمار نمی آید. این دولت ها اگر می خواهند در قدرت باقی بمانند، باید از هر گونه جنگ نیز پرهیز کنند؛ چرا که شاید مردم در این کشورها علیه حکام خود قیام نکنند، اما حاضر هم نیستند تا جان خود را برای چنین حاکمیت هایی نیز در معرض خطر قرار دهند.