متن حاضر با بررسی خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی به برخورد وی با ادعای تقلب در انتخابات و همچنین ادعاهای شکست خوردگان در انتخابات میپردازد.
هاشمی که در سال 1358 معاون وزیر کشور بوده است بهشدت با ادعای تقلب در انتخابات آن سال مخالفت میکند و با بیپایه و اساس خواندن ادعای تقلب بهصراحت بیان میدارد:
"پیروزی گسترده حزب جمهوری اسلامی در این انتخابات سیل تهمتها را از طرف گروههای سیاسی مخالف و ناکام انتخابات متوجه آن کرد و در نخستین واکنشها این حزب متهم به انحصارطلبی شد... من که در این روزها بهعنوان معاون وزیر کشور از نزدیک در جریان امور بودم در مصاحبهای "با روزنامه کیهان 17 مرداد 1358" اعلام کردم انتخابات کاملاً سالم برگزار شد و مردم با آگاهی نمایندگان خودشان را انتخاب کردند... این در حالی بود که برای آنهایی که با مسائل سیاسی آشنا بودند بیپایه بودن اعتراضها ... مشخص و قطعی بود."[1]
هاشمی ادعاهای تخلف و تقلب در انتخابات را بدون مدرک و بدون مبنا ذکر میکند و خاطرنشان میکند که در شورای انقلاب نیز این مطلب مطرحشده بود: "بررسی و رسیدگی به مسئله ادعای تخلف و تقلب در انتخابات مجلس که از سوی برخی از گروههای سیاسی و از طرف آقای بنیصدر مطرح و پیگیری میشد در دستور کار شورای انقلاب قرارگرفته بود... حدس میزدیم که بیشتر این ادعاها بدون سند و مدرک باشد و طرح آن فقط بهانهای باشد برای تخریب کسانی که در این انتخابات پیروز شدهاند. ناتوانی مدعیان تخلف و تقلب در انتخابات از ارائه سریع و صحیح دلایل و مدارک مستند، موجب شد که بررسی این مسئله در شورای انقلاب طولانی شود و سرانجام نیز با تصویب تشکیل کمیسیونی دراینارتباط تصمیمگیری در این زمینه منوط به ارائه گزارش آن کمیسیون شد."[2]
این نوشتههای هاشمی حاکی از آن است که او برای پذیرش ادعای تقلب در انتخابات نهتنها سند و مدرک را ملاک میدانسته است بلکه منتظر بوده است که مدعیان تخلف و تقلب سند و مدرک مستند خود را سریع و صحیح ارائه نمایند.
او چند سال بعد در دفاع از نتایج انتخابات و مخالفت باکسانی که مدعی تخلف و تقلب در انتخابات بودند بیان میدارد:
"در انتخابات بههرحال اگر دو طرف باشند، بالاخره یکطرف شکست میخورد و یکی پیروز میشود، تجربه هم میگوید که کسانی که شکست میخورند معمولاً اعتراف به شکست نمیکنند. بعد میگویند تقلب شد و رأی اینطور گرفتند و میگویند مردم را گول زدند..."[3]
بهاینترتیب ازنظر آقای هاشمی ادعای تخلف و تقلب توجیهی برای آن است که افراد شکست خود را به گردن دیگران بیندازند.
نکته مهمتر این است که هاشمی بیان میدارد که برخی از گروههای سیاسی چون میدانند که در انتخابات شکست میخورند، از قبل از انتخابات به دنبال ایجاد نهادی برای زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات در آینده هستند:
از خاطرات هاشمی بیشتر بخوانید؛ هاشمی رفسنجانی: از کسانی که تا آخر عمر در سیاست میمانند خوشم نمیآید
مدتی پیش آقای بازرگان اینجوری گفتند که مثلاً یکجوری در حرفهایشان صحبت میکردند که آزادی نیست... بعد حالا همین انتخابات که مثلاً شش ماه یا چهار ماه دیگر که باید تبلیغات شروع شود، چیزی اعلام میکنند به نام "سمینار تأمین آزادی انتخابات"... اینها همه حساب شده است، یعنی آدم اینجوری درمیافتد آنهم با یک حکومت ... تأمین آزادی یعنی یکجا آزادی نیست و اینها میخواهند آزادی را تأمین کنند خود این کار مفهوم مخالف دارد. خوب وزارت کشور اجازه نمیدهد، آنها آنطرف قضیه را میگیرند."[4]
این سبک عملکرد و نوع بیان هاشمی افراد را به یاد تشکیل کمیته صیانت از آراء در سال 1388 توسط جریان سیاسی موردنظر هاشمی و با همکاری مهدی هاشمی، فرزند هاشمی رفسنجانی میاندازد.
هاشمی در برابر کسانی که انتخابات را زیر سؤال میبرند بهصراحت بیان میدارد که آنان سخنان جدی ندارند و قدری تخلف در انتخابات نباید بهانه زیر سؤال بردن انتخابات شود:
"شب آقای مجید انصاری که در زرند کرمان از رقیب خود شکستخورده است آمد. او برای شکست خود ادلهای اقامه میکرد که قابلقبول نیست... صبح زود به مجلس رفتم بعد از مدتی تعطیلی برای حضور نمایندگان در عرصه انتخابات، اولین جلسه بود. نمایندگانی که پیروز شدهاند خیلی خوشحال هستند و آنها که شکستخورده و یا به مرحله دوم افتادهاند وضع روحی بدی دارند و نگهداشتن آنها در جلسه مشکل است. پیش از دستور درباره انتخابات و سلامت و آزادی آن و شرکت گسترده مردم صحبت کردم. بعضیها بهسلامت انتخابات اعتراض دارند. همه انتخابات مقداری تخلفات را داشته و دارند؛ فرهنگ و تربیت جامعه چنین است."[5]
هاشمی در انتخابات نهتنها حاضر به زیر سؤال بردن نتایج انتخابات به خاطر برخی تخلفات جزئی نیست بلکه علت اصلی اعتراضهای شکستخوردههای انتخابات را این میداند که حاضر به پذیرش این حقیقت که در انتخابات شکستخوردهاند نیستند:
"قبل از جلسه و هنگام تنفس و ساعاتی که در دفترم بودم و حتی هنگام اداره مجلس عده زیادی از نمایندگان که در انتخابات موفق نبودهاند مراجعه میکردند و از معایب انتخابات و تخلفها شکایت داشتند. بر من روزهای سختی میگذرد، چون دائماً مراجعات شکوه آمیز دارم و عدهای از نمایندگان خوب مجلس هم شکستخوردهاند. اغلب هم حاضر نیستند شکست را بپذیرند و میخواهند به عوامل غیر درست نسبت بدهند..."[6]
در همان سال هاشمی با مخالفت با ادعای تقلب از سوی برخی از نمایندگان سابق مجلس حاضر به حمایت از آنها در این ادعا نمیشود:
"آقای رضوی اردکانی شرح انتخابات اردکان شیراز را داد. مدعی تقلب از طرف رقیب است و خود را از حوادث آنجا تبرئه میکرد... این مسئله عمومی است که احساس مظلومیت میکنند؛ نمیتوانم کمک کنم، چون بنا است مداخله در حوزههای دیگر نکنم..."[7]
هاشمی اصولاً نق زدن نسبت به انتخابات و نتایج آن و نپذیرفتن شکست را روحیه شکستخوردگان انتخاباتی میداند و به همین دلیل در خاطرات خود مینویسد:
"آقای خیر آمد، از رأی نیاوردن ناراحت بود؛ مثل دیگر شکستخوردهها، شکست خود را به گردن عوامل دیگر میگذاشت..."[8]
[1] - کتاب کارنامه و خاطرات هاشمی، سالهای 1357 و 1358، صفحه 338-339
[2] - همان، صفحه 470
[3] - کتاب سخنرانیهای سال 1362، صفحه 599
[4] - همان، صفحه 491-492
[5] - کتاب به سوی سرنوشت، خاطرات سال 1363، صفحه 56
[6] - همان، صفحه 58
[7] - همان، صفحه 62
[8] - همان، صفحه 68