پایگاه تحلیلی «ساسه پست» در مقالهای به چرایی ناتوانی عربستان برای خروج از این منجلاب پرداخته و مینویسد:
علی رغم گذشت بیش از ۱۰ ماه از شروع حمله عربستان به یمن در قالب ائتلاف، با هدف بازگرداندن «منصور هادی» به قدرت و علی رغم تسلط بر بخشهایی از خاک یمن، اما عملیات نظامی کماکان با سختی مواجه است، اولین دلیل آن طولانی شدن این جنگ و گذشت بیش از 10 ماه از آغاز آن است، مشکل دوم بار سنگینی اقتصادی در شرایط کاهش درآمدهای عربستان است؛ به طوری که با وجود پایین آمدن قیمت نفت، جنگ یمن روزانه ۲۰۰ میلیون دلار برای سعودیها هزینه دارد. علاوه بر اینها خطر حملات حوثیها به مرزهای عربستان نیز همواره وجود دارد.
نویسنده ادامه میدهد: جدای از اینها، تعداد کشتههای عربستان نیز در این جنگ در حال گسترش است و طبق آمار رسمی تا کنون ۱۲۲ کشته و نزدیک ۱۰۰۰ زخمی تاکنون از سعودیها برجای گذاشته است و در مقابل نیز تعداد تلفات از شهروندان عادی، علاوه بر میلیونها آواره، به بیش از سه هزار تن رسیده است. [رسانهها و مقامات سعودی در اعلام آمار تلفات به شدت محافظهکارانه عمل میکنند.]
این دلایل باعث شده است که عربستان در پی پایان دادن این جنگ باشد و علی رغم تأکید «محمد بن سلمان» در گفتوگو با مجله اکونومیست مبنی بر عدم امکان مشخص کردن محدوده زمانی برای پایان جنگ، اما وی اذعان کرد که جنگ حال حاضر، در وهله اول، درگیری سیاسی است و تلاشهای نظامی در راستای حل سیاسی است و اینکه به حوثیها گفته شود اگر در میز مذاکره کوتاه نیایند باید هزینهاش را در میدان جنگ بپردازند.
با وجود پایین آمدن قیمت نفت، جنگ یمن روزانه ۲۰۰ میلیون دلار برای سعودیها هزینه دارد. علاوه بر این خطر حملات حوثیها به مرزهای عربستان نیز همواره وجود دارد.
نویسنده این مقاله در ادامه به دلایل دیگری در ناتوانی عربستان برای خروج از بحران یمن میپردازد:
۱- اختلافات در مورد راهحل سیاسی
مشکل بزرگ دیگری که وجود دارد و حتی در داخل ائتلاف سعودی نیز دیده میشود، این است که یک توافقی در مورد راهحل سیاسی برای برون رفت از بحران دیده نمیشود. عمده اختلافات بین عربستان سعودی و امارات است، اماراتی که بیشترین نیروی زمینی را در بین کشورهای عضو ائتلاف در یمن دارد. عربستان به همراه نیروهای وفادار به «منصور هادی» در حال جنگ با نیروهای «علی عبدالله صالح» است، در حالیکه که امارات این موضع عربستان را قبول ندارد و حتی برخی از افراد خانواده عبدالله صالح و افراد نزدیک به وی را پناه داده است.
امارات، درخواست دولت منصور هادی برای اخراج «احمد عبدالله صالح» پسر علی عبدالله صالح از این کشور را در ماه ژوئن گذشته رد کرد و برخی منابع میگویند که پسر عبدالله صالح در حصر خانگی به سر میبرد، همچنین این منابع میگویند که احمد عبدالله صالح یک پروژهی اقتصادی به نام «مملکه سبا» در امارات دارد.
« سرهنگ عمار محمد عبدالله صالح» برادر زاده عبدالله صالح که معاون سازمان امنیت ملی یمن در زمان عبدالله صالح بود، نیز در امارات حضور دارد و ابوظبی تلاش میکند تا ارتباط بین انصارالله و عبدالله صالح را از بین ببرد تا طرفداران صالح بتوانند در مذاکرات شرکت کنند.
همچنین امارات با حزب «الاصلاح» که مشی اخوانی دارد در تضاد و این مسأله برای همه مشخص است و رسانههای اماراتی در ماههای گذشته حملات سختی علیه حزب الاصلاح انجام دادهاند و در مقابل نیز رسانههای وابسته به الاصلاح، امارات را متهم به خیانت و عقبنشینی از «تعز» میکنند و تمام اینها در حالی است که بین اخوانالمسلمین یمن و عربستان روابط تنگاتنگی دیده میشود.
۲- ترس از تجزیه یمن
در خلال عملیات نظامی عربستان و امارات در یمن، سعودیها بیشتر در شمال این کشور حضور دارند، در حالیکه در جنوب یمن، اماراتیها هستند، البته شک و تردید زیادی در مورد میزان نفوذ امارات در استانهای جنوبی وجود دارد.
روزنامه القدس العربی، چندی پیش نوشت که امارات سعی دارد با «خالد بحاح» توافقنامهای را امضا کند که بر اساس آن، بحاح بر استانهای جنوبی متمرکز شود و اولویت خود را آزادسازی این استانها قرار دهد.
همکاری بین بحاح و امارات با عصبانیت «منصور هادی» که مورد وثوق سعودیها است مواجه شده است و اختلافاتی نیز بین خود «منصور هادی» با « خالد بحاح» وجود دارد.
این مسائل نگرانیها در مورد تقسیم یمن به قسمت جنوبی و شمالی همانند قبل از ۱۹۹۰ را در پی داشته است. سعودیها از این واهمه دارند که در صورت تجزیه یمن، بار دیگر قسمت جنوبی این کشور دست مخالفان عربستان بیفتد، (همانگونه که قبل از اتحاد شمال و جنوب چنین بود).
حضور القاعده در جنوب و استفاده رهبران محلی از ناآرامیهای رخ داده نیز، باعث شده است که برخی در جنوب یمن، بار دیگر ساز جدایی از شمال را بزنند.
۳- ترس از سرنوشت یمن پس از جنگ
نکته پایانی درباره چرایی ناتوانی عربستان برای خروج از یمن، درباره آینده این کشور پس از جنگ است.
بنا به این مقاله، طبق طرح عمان، برای حل سیاسی بحران یمن، این کشور باید پس از حل بحران عضو شورای همکاری خلیج فارس شود تا کمکهای مالی برای این کشور فقیر در دسترس صنعاء قرار گیرد؛ حال اینکه کشورهای این شورا پیوستن یمن به جمع خود را نمیپذیرند.
از سوی دیگر، بحث امنیتی نیز مطرح است، پس از جنگ یمن، حوثیها هنوز وجود دارند، القاعده و داعش نیز در جنوب این کشور حضور بیش از گذشتهای دارد که هر سه این گروهها در دشمنی با عربستان واحد هستند.