به گزارش مشرق به نقل از فارس، عايشه عبدالرحمن، ملقّب به "بنت الشاطي "، در سال 1331 ه . ق،1 در شهر "دمياط " مصر، ديده به جهان گشود. پدرش شيخ "محمد علي عبدالرحمن " از روحانيان دانشگاه الازهر به شمار مي رفت. عايشه، پس از گذراندن دوران خردسالي، علوم مقدماتي، ادبيات عرب و آموزش قرآن را نزد پدرش به خوبي فراگرفت.1
وي در يك خانواده مذهبي رشد و پرورش يافت. خاندان "عبدالرحمن " در امر تدين و علوم حوزوي معروف و مشهور بودند؛ به طوري كه اكثر اجداد و نياكان "عايشه عبدالرحمان " روحاني و عالم الازهر بوده اند.
زينب(عليهاالسلام) از ديدگاه بنت الشاطي
بنت الشاطي با نوشتن كتاب گرانسنگ و وزين "السيدة زينب عقيلة بني هاشم " بين شيعيان، معروف و مشهور گشت. در اين مقاله برآنيم تا مختصري با اين كتاب آشنا شويم.
بنت الشاطي در مقدمه اين كتاب آن را به پدرش "شيخ محمدعلي عبدالرحمن " تقديم كرده است. وي سبب تأليف كتاب را چنين مي نگارد:
اي پدر با وجود گذشت ايام، فراموش نمي كنم كه چگونه در جلسات خانوادگي ما از خاندان عزيز رسالت سخن مي گفتيد. همانان كه شربت مهرشان به كام ما ريخته و به ما مي آموختيد كه خود را با انتساب به آن خاندان گرامي مفتخر سازيم.
اي پدر يادم مي آيد كه شبي از شب هاي ماه رجب بود، و شما تهيه سفر مي ديديد، تا فرداي آن شب به قاهره برويد. در آن شب، مادر گرامي ما ـ كه خدا روحش را نوراني كند ـ در انتظار مولود جديدي رنج مي كشيد. من و خواهر بزرگم "فاطمه " از شما درخواست كرديم كه يا از اين سفر منصرف شويد و يا آن را به تأخير اندازيد؛ زيرا كه درباره مادرمان هراسان بوديم، اما شما كه در خلوتگاه خويش مشغول عبادت بوديد، در جواب ما گفتيد:
غم مخوريد و بيم نداشته باشيد، خدا با اوست. آن گاه ما را در كنار خويش نشانده و چنين شروع به سخن نموديد: اين مسافرت را هرگز نمي توانم به تأخير اندازم، بلكه رفتن من واجب و حتمي است؛ زيرا براي شركت در مجلسي كه به يادبود حضرت زينب (عليهاالسلام) تشكيل مي شود، مي روم. پاسي از شب گذشته بود و ما هنوز در حضور شما نشسته و به سرگذشت غم انگيز زينب(عليهاالسلام) گوش مي داديم تا اين كه صبح شد و سپيده دميد و شما هنگام خداحافظي از ما به مادرم گفتيد: اگر صاحب دختر شدي، نام او را زينب بگذار. آن گاه همه را به خدا سپرده و رفتيد.
اي پدر از همان شب بود كه متوجه نام بانو زينب(عليهاالسلام) و برخي از نكات و اثرات محزون آن شدم و بعدها نيز هرگز فراموش نكردم. همان احساسات است كه امروز مرا به نوشتن كتابي درباره بانو زينب وا مي دارد.2
بنت الشاطي علاقه عجيبي به حضرت زينب(عليهاالسلام) داشته و اين شور و اشتياق را با نوشتن كتاب وزين "السيدة زينب عقيلة بني هاشم " به اثبات رسانده است. وي خالصانه حضرت زينب (عليهاالسلام) را مي ستايد و درباره ايشان مي نويسد:
هيچ كس منكر آن نيست كه زينب(عليهاالسلام) دختر علي بن ابي طالب(عليه السلام( يكي از پهلوانان فاجعه كربلاست؛ زيرا او يگانه زني است كه همه گرفتاري ها را براي خود خريد و خم به ابرو نياورد. بر بالين جوانان محتضر و شهداي راه حقيقت كه فرزندان، برادران و برادرزادگان او بودند، مي نشست و قطعات بدن پاك عزيزان رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را جمع كرده و كنار آن ها مي گذارد و به زنان و خواهران و برادرزادگان خود تسلّي مي داد.3
تولد بانوي قهرمان تاريخ
بنت الشاطي در مقدمه كتاب "السيدة زينب عقيلة بني هاشم " مي گويد:
نام اين زن در تاريخ ما و تاريخ انسانيت با مصيبتي قرين گريده و آن مصيبت كربلا مي باشد.
عايشه بنت شاطي، با قلم سحرانگيز خود كه در نوع خود بي نظير است، پس از ذكر مقدمه، فصل اول كتاب را به پدران و نياكان زينب(عليهاالسلام) اختصاص مي دهد و درباره تولّد اين زن قهرمان تاريخ مي نويسد:
هنگام آمدن كودك، سروشي پراكنده شد كه به زندگي سوزان و جانگدازش در فاجعه كربلا اشاره مي كرد و از رنج ها و مصيبت هايي كه در انتظار اين كودك است، خبر مي داد.
تربيت زينب(سلام الله عليها)
و درباره دوران تربيت او مي نويسد:
هيچ دختري از همسالان زينب ـ در آنچه ما مي دانيم ـ به چنين تربيت عالي كه زينب در آن محيط برجسته و بزرگ ديده ـ دست نيافته است. بنت الشاطي گرچه اهل سنّت است، امّا هنگامي كه سخن از يگانه مادر زينب پيش مي آيد، او با بي باكي تمام داستان غم انگيز حضرت زهرا(عليهاالسلام) را بيان به باجزئيات كامل بيان كرده است .
هنگامي كه يك عالم سني مذهب به قضيه حضرت زهرا(عليهاالسلام) مي نگرد و قصد دارد آن را براي مخاطبان هم كيش خود بازگو كند، سعي مي كند طوري قضيه را بيان كند كه گرد تهمت دامن خليفه اول و دوم را نگيرد. ولي بنت الشاطي از آن نويسندگان نيست. وي با وجود اين كه سني مذهب است و به صورت طبيعي نسبت به بزرگان خود احترام قائل است، ضمن بيان داستان ناراحتي حضرت زهرا(عليهاالسلام) اين نكته را گوشزد مي كند كه حضرت زهرا از ابوبكر و عمر ناراضي بود و با همين حال از دنيا رفت. 4
وصيت به زينب(سلام الله عليها)
بنت الشاطي با چيره دستي فراوان در امر داستان نويسي، پس از بازخواني وفات حضرت زهرا، مي نويسد:
تاريخ مي خواهد زينب را از ساير مصيبت زدگان به سبب وصيتي كه مادرش فاطمه در بستر مرگ به او كرده، جدا كند. وصيت اين بود كه زينب از دو برادرش جدا نشود و پيوسته با آن ها باشد و از آن ها نگهداري كند و براي آن ها پس از مادر، مادر باشد. زينب اين وصيت را هيچ گاه فراموش نكرد.
سخنوري زينب(سلام الله عليها)
وي ضمن تقدير فراوان از حضرت زينب، راجع به سخنوري آن حضرت از قول جاحظ مي نويسد:
پس از شهادت امام حسين(عليه السلام) وارد كوفه شدم و سخنان پر مغز و شيواي زينب را شنيدم. من ناطق تر و گوينده تر از او زني نديدم، گويا از زبان اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب سخن مي گفت
نقش زينب (سلام الله عليها)در جريان كربلا
بنت الشاطي در فصل دوم كتاب به جريان كربلا مي پردازد و نقش زينب در اين حركت حماسي ـ تاريخي را با بياني شيوا بازگو مي كند. وي درباره وداع حضرت امام حسين و زينب مي نويسد:
واي بر من! آيا روحت مي خواهد تو را از من بگيرد. اين كه دل را بيشتر مي سوزاند و جانم را سخت تر مي گدازاند؛ آن گاه سيلي به صورت خود نواخت و دست برد و گريبانش را بدريد و بي هوش بيفتاد... حسين به كنار خواهر آمد و آب به صورتش پاشيد... .
صبر و استقامت زينب(سلام الله عليها)
از ديدگاه بنت الشاطي، صبر و استقامت زينب(عليهاالسلام) باعث ورق خوردن تاريخ اسلام شد. وي در بخشي از اين كتاب مي نويسد:
زينب دختر علي(عليه السلام) و خواهر شهيد كربلاست كه مقتل حسين را يك ماتم عمومي و يك عزاي ملّي نمود و همين زينب است كه در تاريخ انسانيت و اسلام به قدري مؤثر است كه بايد حقاً او را قهرمان كربلا دانست. زينب است كه توانست از اين حادثه تاريخي، جريان تاريخ را عوض كند و دولت بني اميه را از بيخ و بن بركند و مجراي تاريخ را تغيير دهد. 5
نقش زينب (سلام الله عليها)پس از حادثه كربلا
وي در تبيين نقش زينب پس از حادثه كربلا مي گويد:
عقيده من آن است كه زينب وظيفه بزرگ خود را پس از مصيبت بزرگ آغاز كرده؛ زيرا او از طرفي بايد زنان اسير بني هاشم كه مردهايشان را از دست داده اند، سرپرستي كند و از طرفي بايد با جانبازي از جان جواني بيمار ـ علي بن حسين زين العابدين ـ دفاع كند كه اگر زينب نمي بود، كشته مي شد و به كشته شدن او دودمان امام برچيده مي گشت. اضافه بر اين وظيفه اي بزرگ تر بر دوش زينب بود؛ زينب وظيفه داشت نگذارد كه اين خون مقدسي كه ريخته شد، به هدر رود... .
پي نوشت ها:
1- دانشنامه جهان اسلام، ج 4، ص 252.
2- زينب بانوي قهرمان كربلا، مقدمه، ص 5.
3- زينب دختر علي، ص 7.
4- بنات النبي، ص 217.
5- زينب دختر علي، ص 94.
منبع : تبيان
بنت الشاطي در مقدمه كتاب "السيدة زينب عقيلة بني هاشم " مي گويد:نام اين زن در تاريخ ما و تاريخ انسانيت با مصيبتي قرين گريده و آن مصيبت كربلا مي باشد.عايشه بنت شاطي، با قلم سحرانگيز خود كه در نوع خود بي نظير است، پس از ذكر مقدمه، فصل اول كتاب را به پدران و نياكان زينب(عليهاالسلام) اختصاص مي دهد.