به گزارش مشرق، اعلام فرارسیدن روز اجرای برجام در ساعات پایانی روز 26 دی ماه (16 ژانویه 2015) واکنشهای مختلفی از سوی نخبگان، مسئولین و نظامیان رژیم صهیونیستی با خود به همراه داشت. برخی از واکنشها و دیدگاهها نسبت به برجام نشان از گذر رژیم صهیونیستی از سناریوی تغییر در نتیجه مذاکرات یا برجام است. آنچه در میان واکنش و اظهارات مقامات رژیم صهیونیستی بیشتر به چشم میخورد عدم اتفاق نظر راهبردی در نهمین نشست سالانه موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل با موضوع "چالشهای امنیتی قرن 21" است. شخصیتهای صهیونیستی مختلف از جمله عاموس یدلین رئیس موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل، گادی آیزنکوت رئیس ستاد مشترک رژیم صهیونیستی، رووین ریولین رئیس رژیم صهیونیستی، نفتالی بنت رهبر حزب بیت یهودی، یوسی بیلین وزیر سابق دادگستری ، موشه آرنس از مقامات سابق وزارت جنگ و وزارت خارجه ، گیلعاد شئار حقوقدان و از مقامات اسرائیلی نزدیک به ایهود باراک و هیبا حسینی حقوقدان ارشد مستقر در کرانه باختری طی دو روز در این نشست به سخنرانی پرداختند.[1] با توجه به اهمیت این سخنان که میتواند گزیده خوبی از جامعه امنیتی، نظامی و سیاسی این رژیم باشد، میتوان به شناخت دسته بندی شده و کامل(نه عمیق) دیدگاه های نخبگان و مسئولین این رژیم در دوران پسا برجام رسید.
1- برجام، تغییردهندهی راهبرد منطقهای رژیم صهیونیستی و دشمن اصلی آن
اظهارات گادی آیزنکوک رئیس ستاد مشترک رژیم صهیونیستی را میتوان یکی از مهمترین و تامل برانگیزترین سخن در میان نخبگان صهیونیستی دانست. طی سه ماه گذشته اسنادی به اسم دکترین گادی آیزنکوت منتشر شد که راهبرد کلان ارتش رژیم صهیونیستی را ترسیم نموده بود. در این دکترین، گادی آیزنکوت دشمنان اصلی این رژیم را سازمانهای اسلامگرا که ساختاری کمتر از دولت (شبهدولتی) دارند، یعنی حزبالله، حماس و داعش دانسته و معتقد است خطر ارتشهای کلاسیک دولتها و کشورهای متخاصم(ایران) مرحلهی بعدی تهدید است. همچنین در پایان آن سند چالش اصلی رژیم صهیونیستی را گروههای اسلامگرایی میداند که به هیچ کشوری وابسته نیستند.[2]
آیزنکوت در نشست موسسه مطالعات امنیت ملی برداشتی از دوران پسا برجام ارائه میکند که نشاندهندهی تداوم ذهنیت او در سند راهبردی دکترین خویش است. او در این نشست ضمن فرصت دانستن برجام برای رژیم صهیونیستی به دلیل کاهش قدرت بازدارندگی و نظامی هستهای ایران، باری دیگر حزبالله را تهدید اصلی و کوتاهمدت پیش روی معرفی میکند. آیزنکوک معتقد است پس از برجام، ایران با افزایش کمکهای مالی خود به فلسطینیان در کرانه باختری و غزه که ناشی از گشایش اقتصادی پسا برجام است، برای این رژیم مشکل ایجاد خواهد نمود. لذا راهبرد منطقهای دشمن رژیم صهیونیستی تغییر خواهد نمود.
از دیدگاه آیزنکوک ایران بهسوی افزایش سطح جنگ نیابتی در قالب حمایت از حزبالله، حماس و فلسطینیان کرانه باختری بهجای تلاش برای حمله مستقیم هستهای پیش خواهد رفت. دشمن اصلی رژیم گروههای غیردولتی خواهند بود و به همین دلیل رژیم صهیونیستی هم باید در راهبرد منطقهای خویش بازنگری نماید. این سخنان با واکنش موشه یعلون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مواجهه شد. یعلون در واکنش به آیزنکوک بهطور غیرمستقیم در همان نشست اظهار داشت: "ایران دشمن اصلی ماست، درحالی که شنیدهام برخی دیگر حرفهای دیگری میزنند، حزبالله تنها نایب ایران است و توان اعلام جنگ را هم دارد". موشه یعلون در ادامه صحبت خود در واکنش به قسمتی از سخنان گادی آیزنکوت که معتقد بود گروههای اسلامگرا دشمن اصلی است، اینگونه پاسخ داد:" من داعش را بر ایران ترجیح میدهم"[3]
از مجموع واکنشها میتوان اختلاف نظر در راهبرد نظامی-امنیتی رژیم صهیونیستی برای دوران پسابرجام برداشت نمود. برخی تحلیل گران و مسئولان رژیم صهیونیستی همچنان معتقد هستند، دشمن اصلی رژیم صهیونیستی ماهیت دولتی (ایران) دارد. درحالی که اشخاصی چون گادی آیزنکوت معتقدند دشمن اصلی رژیم جنبش و گروههای جهادی است که خطر گسترش آنان به درون مناطق 1948 و کرانه باختری وجود دارد.
2- برجام، فرصت ائتلافسازی ضد جمهوری اسلامی بهعنوان دشمن اصلی
برجام و فضاسازی رسانههای منطقهای هر دو در کنار هم مکملی برای افزایش ایران هراسی شده است. برخی سران و مسئولین رژیم صهیونیستی این اتفاق را یک فرصت برای ایجاد یک ائتلاف ضد ایرانی و انزوای جمهوری اسلامی و حامیان منطقهای آن میدانند. نتانیاهو از همان توافق وین سعی کرد با پیوند زدن امتیازات جمهوری اسلامی در توافق با تداوم قدرت منطقهای ایران، سیاست تهدید هستهای ایران را به تهدید افزایش قدرت اقتصادی، سیاسی، منطقهای و خروج از انزوای بینالمللی تبدیل کند. رژیم صهیونیستی تا به امروز با بزرگنمایی تهدید هستهای سعی نموده بود مسابقه تسلیحاتی در منطقه با ایران ایجاد نماید اما پس از توافق به دنبال ایجاد احساس هراس و تهدید از افزایش قدرت جمهوری اسلامی است. این سیاست قطعاً فارغ از واقعیت کاهش یا افزایش قدرت ایران در مرحلهی اجرا خواهد بود.[4]
با فرارسیدن روز اجرای برجام اخبار و اظهاراتی شنیده شد که نشاندهندهی تلاش برای ائتلافسازی علیه ایران از سوی رژیم صهیونیستی با همراهی حاکمان کشورهای عربی خصوصا حاشیه خلیجفارس است. سفر یوال اشتاینیتز، وزیر زیرساخت، انرژی و آب رژیم صهیونیستی، در چند روز گذشته به ابوظبی، پایتخت امارات عربی متحده و گفتگو با مقامات این کشور درباره آنچه «تهدید ایران» خوانده شده بخشی از این سناریو است. کانال دو تلویزیون رژیم صهیونیستی، اشتاینیتز را مأمور رصد مسائل برنامه هستهای ایران از سوی نتانیاهو برای در میان گذاشتن نگرانیها درباره ایران با سران کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس معرفی میکند.[5]
همچنین دوری گلد سرپرست وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در گفتگو با روزنامه وال استریت ژورنال میگوید:" روشن است که منافع اسرائیل و بسیاری از کشورهای عرب سنی با یکدیگر همخوانی دارد، بهخصوص با توجه به اینکه هر دو طرف با چالش هویتی در منطقه مواجه هستند." منظور او از چالش هویتی، نزاع منطقه ای اعراب با ایرانیان خصوصا در یمن، سوریه و عراق است. گلد با هوشمندی این نزاع را هویتی مینامد یا به تعبیری دقیقتر رنگ شیعه-سنی میدهد تا نشان دهد نوع نزاع اسرائیل و اعراب در مقابل ایرانیان از یک ماهیت هویتی برخوردار است.[6]
والاستریت ژورنال در گزارش خود ادامه میدهد مصر و ترکیه که روابط رسمی با تلآویو دارند، دو کشوری در خاورمیانه هستند که در ماههای گذشته به سمت بهبود روابط با اسرائیل پیش رفتهاند. این اتفاقات را میتوان در راستای سخنان جان بولتون نسبت به فرصت بهرهبرداری رژیم صهیونیستی از برجام ضد ایران دانست. بولتون نماینده سابق ایالاتمتحده در سازمان ملل در این امر معتقد است: "دولت اوباما با برجام کاری را که خیلیها غیرممکن میدانستند، انجام داده و آن نزدیکتر شدن عربستان سعودی و اسرائیل به هم از زمان تاریخ ایجاد دولت اسرائیل بوده است".[7]
البته باید توجه داشت که برجام را نمیتوان علت اصلی نزدیکی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی دانست، بلکه تنها فرصت و کاتالیزوری برای دو طرف در ایجاد ائتلاف ضد ایرانی است.
3- برجام، موضوع حاشیهای و ابزاری در دست دولت نتانیاهو، چالش اصلی داخلی است
گروه دیگر نخبگان و سیاستمدارانی هستند که برخلاف دو طیف اول، چالش و مشکل اصلی رژیم صهیونیستی را در درون سرزمینهای اشغالی میدانند. این طیف در مقابل جنجال خبری تحلیلی دو گروه نخست پس از توافق وین و رسیدن به روز اجرای برجام، واکنشی متفاوت نشان دادند. این گروه با تمرکز بر استدلالهای خویش مبنی بر چالشهایی چون اعراب فلسطینی، چالش کاهش جمعیت در مناطق اشغالی 1948، ترس در جامعهیهودی، انزوای رژیم صهیونیستی، تداوم انتفاضه سوم فلسطین و... سعی کردند دو طیف نخست را مجاب نمایند راه حل نجات و بقای رژیم صهیونیستی خارج از نگاه به بیرون و برجام است. به زعم این طیف باید برای نجات رژیم صهیونیستی به درون نگاه کرد و تمرکز بر برجام، تغییر راهبرد منطقهای پسا برجام و یا قدرت گروههای اسلامی تنها فریب از سوی کسانی است که قصد دارند قدرت را قبضه کنند.
نفاتی بنت وزیر آموزش و پرورش رژیم صهیونیستی برخلاف دو طیف نخست که برای انتخاب راهبرد پسا برجام نسبت به آنکه دشمن اصلی ایران یا گروههای اسلامی است با هم نزاع میکردند، در کنفرانس نشست سالانه موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل میگوید: "جمود فکری این دولت بهعنوان خطر اصلی که اسرائیل را تهدید میکند به شمار میرود.[8] بهتر آن است که ما تسلیم واقعیت نوار غزه شویم، به محاصره آن پایان دهیم و با اعمال مراقبتهای امنیتی، افق زندگی را در برابر دو میلیون فلسطینی در نوار غزه باز کنیم. بهجای اینکه جنگندههای بیشتری بخریم بهتر است به متغیرهایی که ما را به مسیر دیگری پیش میبرد، فکر کنیم. تمام جنگندههای اف-35 گرانقیمت در برابر پنج کماندوی حماس که با تونل خود را به شهرکها میرسانند، بیفایده است، تهدید اصلی برای امنیت اسرائیل از شمال و جنوب یا از راکتهای حماس و حزبالله و حتی از سوی ایران نیست، «بنبست در تفکر خلاقانه» است. بهجای اینکه ما خودمان آینده خود را شکل دهیم، اسرائیل با واقعیتهای موجود به اینسو و آنسو کشیده میشود"[9]
در طیف سوم اشخاصی چون دیوید ماکوفسکی را هم میتوان نام برد که در نشست تأکید کرد: "هیچ راهحلی جز اجرای سیاست تشکیل دو کشور وجود ندارد. ما باید مسائل امنیتی را از مسائل ایدئولوژیک مجزا کنیم."[10] با توجه به تمرکز دو طیف نخست خصوصا نتانیاهو و آیزنکوت بر برجام و اعلام دیدگاه تقویت ایران یا حزبالله و حماس پس از روز توافق و اجرای برجام، طیف سوم به دنبال بازگشت نگاهها به درون و یافتن راه حل برای چالشهای هویتی و بقا رژیم صهیونیستی است.
نتیجهگیری
پس از اجرای برجام به طور ملموس شاهد نمایان شدن عدم وحدت راهبردی در میان تصمیم سازان و نظامیان رژیم صهیونیستی که در نهمین نشست سالانه موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل با موضوع "چالشهای امنیتی قرن 21" شرکت کرده بودند، هستیم . با اغماض میتوان دیدگاه نخبگان و مسئولان رژیم صهیونیستی حول راهبرد پسا برجام را در سه طیف دسته بندی نمود. این سه دیدگاه عبارتاند از:
1- برجام، عامل تغییر راهبرد منطقهای ایران و رژیم صهیونیستی است. با تغییر راهبرد ایران پس از برجام و انتخاب مسیر جنگ نیابتی، حزبالله، حماس و گروههای اسلامی شبهدولتی به دشمن نخست رژیم صهیونیستی تبدیل خواهند شد.
2- برداشتی شبیه به برداشت نخست از برجام ارائه میدهد، اما تغییر اولویت راهبردی توجه از ایران به گروههای جهادی و اسلامی را اشتباهی فاحش و راهبردی میداند. لذا معتقد است از این فرصت باید برای ائتلافسازی با کشورهای عربی ضد ایران استفاده کرد.زیرا ایران همچنان دشمن اصلی رژیم صهیونیستی و اعراب است.
3- توجه و تمرکز بر پسا برجام را عاملی برای دو طیف نخست بهمنظور انحراف از چالشهای درونی و اصلی رژیم صهیونیستی چون بحران جمعیت، ناآرامی، عدم دموکراسی در سرزمینهای اشغالی و بهانهای برای فرار از تشکیل دو دولت میداند.
پی نوشت ها:
[1] http://fna.ir/4RU46B
[2] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940528000029
[3] http://fna.ir/BFXWIA
[4]http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items/راهبردهای-رژیم-صهیونیستی-پس-از-توافق-وین
[5] http://goo.gl/IBX41L
[6] http://fna.ir/U88NFD
[7] http://www.qodsna.com/NewsPage.aspx?newsid=56280
[8] http://www.qodsna.com/NewsPage.aspx?newsid=60037
[9] http://fna.ir/84DY01
[10] http://www.farsnews.com/4RU46B
منبع: اندیشکده تبیین