به گزارش مشرق، سرگذشت سينماي هاليوود از ديرباز تاكنون داراي مسائل و ابهامات خاصي بوده است. صنعتي معروف به روياپردازي كه فرهنگ و مفاهيم مورد نظر صاحبان خود را به تماشگران انتقال ميدهد. تاكنون مقالات، كتابها و سخنان فراواني در رابطه با هاليوود نوشته و بيان شده است. هركدام از آنها اين امپراطوري را به نحوي مورد بررسي قرار دادهاند. در هنگام مطالعه تاريخ هاليوود شايد اولين سؤالي كه به ذهن خطور كند اين باشد كه انگيزه صاحبان اين كمپاني بزرگ چيست و آنها چه هدفي را دنبال ميكنند؟
شايد بتوان گفت كه در ابتداي ماجرا يعني در اواخر سال 1910 هيچ كدام از كارگردانان و صاحبان سینما فكر نميكردند كه به وسيله اين صنعت ميشود حكومتي جديد را بر ذهنها داشته باشند، اما با مرور زمان و با ورود و رشد اشخاصي مانند آدولف زوكر، كارل لمي، لوئيس مير روسي، برادران وارنر و ديگر رؤساي اين كمپاني كه همگي ماهيتي كاملاً يهودي داشتند و بيشتر آنان به صهيونيسم پايبند بودند، هاليوود شكل تازهاي به خود گرفت و در عرصه سياستگذاري و درآمدزايي و افق كار تفاوت پيدا كرد. اغلب غولهاي هاليوود از يهوديان مهاجر اروپاي شرقي يا روسيه بودند كه به امريكا پا ميگذاشتند و بعد از اوج گرفتن صنعت فيلمسازي بر آمار اين مهاجرت افزوده شد. اين آغاز يك راهي بود براي سينماي هاليوود تا در قالب هنر و فيلم منافع سياستمداران امريكا را تأمين كند.
هاليوود، قويترين ابزار فرهنگي امريكا
عبدالمجيد خرقاني، كارشناس فرهنگي معتقد است: از آنجا كه يهوديان اروپا (اشكنازيها)، امريكا را به عنوان يك جزيره نجات ميشناختند، بعد از قوت گرفتن آن، به سوي آن سرازير شدند. شواهد تاريخي زيادي وجود دارد كه يهوديان از بدو ورود به امريكا در صدد برآمدند تا اداره نهادهاي اصلي اقتصاد و سياست را بر عهده بگيرند و بر نفوذ خود بيفزايند.
وی ميگويد: با پيدايش صنعت سينما و رشد روزافزون آن، ديگر صحنه براي سرمايهگذاري و فعاليت همهجانبه يهودياني كه دست در دستان سياستمداران امريكا داشتند فراهم شده بود. ديگر هاليوود يكي از قويترين ابزارهاي امريكا در عرصه هژموني فرهنگي و سياسي بود! بايد توجه داشت كه نبايد نوع نگاه خودمان به صنعت سينما از جمله هاليوود، تنها يك نگاه هنري يا تفريحي باشد.
گاهي اوقات در بين برخي از هنرمندان سينما يا برخي از مردم اينگونه تصور ميشود كه نبايد به هنر فيلمسازي و سينما از ديد سياسي نگاه كرد و حتي برخي سينما را از سياست جدا ميدانند! متأسفانه بسيارند كساني كه تصور ميكنند تمامي اين اخبار و تحليلها از جنگ نرم امريكا عليه ايران بافته نظام و دولت است تا بدين وسيله مردم را از روي آوردن به سوي غرب بازدارند!
در پاسخ بايد گفت حتي خود اين سخنان نيز ساخته و پرداخته امريكا و غرب بوده و آن را تحت عنوان سناريو توهم توطئه مطرح ميسازند. آنها هميشه در عرصه ديپلماسي و بينالمللي اينگونه وانمود كردهاند كه دوستدار بشر هستند و حقوق آنان برايشان مهم است. در توليدات هاليوودي اين مهم به خوبي قابل مشاهد است. فيلمهايي مانند روز استقلال، آرماگدون، رامبو، انتقامجويان، سرباز جهاني، شمارش نهايي و صدها فيلم و انيميشن ديگر كه با هدف شست و شوي فكري مردم جهان ساخته شدهاند، از اين قاعده مستثني نيستند.
تسلط جهاني با توليدات هاليوودي
خرقانی معتقد است: مسئله جنگ نرم تنها مختص به ما نيست. هر چند بالاترين سطح طرحريزي آن در رابطه با ايران اسلامي است اما بايد دانست كه در مجموع توليدات هاليوودي و شاخههاي ديگر جنگ نرم، مسئلهاي كاملاً جهاني است، چراكه هدف اصلي صاحبان قدرت در امريكا، تصرف جهان و سلطه بر آن است. كشورگشايي در دوران گذشته با فتح مرزها و شهرها رخ ميداد اما اكنون به وسيله فتح قلبها و اذهان اين مهم ميسر شده است. در اين راستا نيز مخاطبان آنها منحصر به يك منطقه يا كشور نيستند. جالب اين است كه اولين مخاطبان فيلمهاي هاليوودي، مردم، آن هم به عنوان پايههاي حكومت امريكا هستند. اگر سردمداران امريكا نتوانند بر مردم خودشان تسلط كافي داشته باشند هيچ گاه نوبت به عرصههاي خارجي نميرسد.
در هر صورت غربيها در راستاي جنگ نرم خود عليه تمامي ملل، توليدات هاليوودي را به عنوان ابزار خوبي براي فريب مردم و انحراف آنان انتخاب كرده و متأسفانه در برخي زمينهها نيز به اهداف پليد خود رسيدهاند.
شليك به اذهان عموم
اين كارشناس در ادامه ميگويد: توليدات هاليوودي منحصر به يك موضوع خاص و واحد نيستند. البته هدف واحد است. اما سياستگذاران هاليوودي با رصد همهجانبه و مخاطبشناسي خود، اقدام به توليد فيلمهاي مختلف براي مخاطبان مختلف كردهاند. آنها بعد از دستهبندي مخاطبان، تيرهاي خود را در قالب فيلم روانه اذهان ميكنند.
مراحل كاشت، داشت و برداشت سناريوي جنگ نرم
به اعتقاد وي روش اجرايي سياستهاي جنگ نرم هميشه اينگونه بوده است كه در ابتدا مطالب و مفاهيم مورد نظر در قالب مورد نظر مانند يك فيلم كوتاه يا حتي يك پيام بازرگاني، به شكلي خاص با توجه به ويژگي مخاطبفريبي، قرار داده شده و سپس از طريق رسانههاي مختلف به سمع و نظر جامعه ميرسد.
بعد از آن كه احساس شد پيام اثر مطلوب خود را گذاشته است به بيان علني مقصود خود ميپردازند. به عنوان مثال فيلم روز استقلال(Independence Day) به خوبي اين سناريو را به نمايش گذاشته و در گيشه فروش رويايي 817 ميليون دلاری قرار گرفت. در اين فيلم ابتدا موجوداتي بيرحم و تاريخي از مكاني نامشخص بر سر مردم امريكا و ديگر كشورها حاضر ميشوند؛ موجوداتي كه براي تغيير آمدهاند و هيچ منطق و سخني را درك نميكنند. بعد از اينكه ديگر قدرتها در مبارزه با آن ناتوان ميمانند اين امريكا و رئيسجمهور آن است كه در نهايت به عنوان منجي و نجاتدهنده بشريت اين سفينه فضايي را نابود كرده و بشريت را نجات ميدهند. تا اينجا، مرحله كاشت و داشت سناريو جنگ نرم اجرايي و اذهان عموم براي مرحله آخر يعني معرفي امريكا و سياست آن به عنوان قدرت و سياست برتر در قلبها نهادينه ميشود! اين يكي از محصولاتي است كه در اين عرصه توسط صاحبان صهيونيست هاليوود بر اساس سياست كلي امريكا، ساخته و پرداخته شده است.
آنان يهوديان صهيونيستي هستند كه براساس تعليمات كتابهاي مقدس خودشان از جمله كتاب «تلمود» سعي در حكمراني بر سرزمين مقدس نيل تا فرات و بعد از آن تمام جهان را دارند. به همين بهانه نيز قريب به 70 سال است كه در سرزمين فلسطين حضور دارند و به اشغال و غصب آن دست زدهاند و هميشه در فيلمهاي هاليوودي خود نيز اين سرزمين را به عنوان سرزمين موعود بني اسرائيل معرفي ميكنند.
سپاهيان شيطان ناكام ماندهاند
خرقاني اظهار ميكند: قصد بزرگنمايي امريكا را نداريم. اين سپاهيان شيطان، دولتهاي ورشكستهاي هستند كه در راستاي دستيابي به اهداف خود ناكام ماندهاند و اكنون ميخواهند به وسيله چند فيلم هاليوودي خود را به عنوان قدرت برتر معرفي كنند. اما خواست و تقدير الهي هميشه برخلاف مقاصد آنان بوده است و ايران اسلامي و مسلمانان بيدار تاكنون توانستهاند ضربات و شكستهاي سنگيني را به اين دشمن مكار وارد كنند.
سينماي كشور موفق عمل كرده است
اين كارشناس فرهنگي در خاتمه تأكيد ميكند: خوشبختانه سينماي ايران توانسته است محصولاتي براي رساندن صداي اسلام به همه مردم بسازد و در معرض نمايش قرار دهد. از جمله فيلمهايي كه محتوا و متن بسيار خوبي را به خود اختصاص داده است، فيلم محمد(ص) ساخته مجيد مجيدي گوشهاي از چهره واقعي نبي مكرم اسلام را در فضاي غبارآلود كنوني جهان نشان داده و به خوبي توانسته است علاوه بر جامعه ما، شيفتگاني را در كشورهاي اروپايي پيدا كند.
اين مسئله نشاندهنده آن است كه صنعت و به كارگيري سينما، منحصر به هاليوود نيست و ما همانگونه كه در تمامي عرصههاي علمي و فرهنگي توانستهايم خود را در سطح جهان معرفي كنيم، در اين عرصه نيز ميتوانيم پيشرفتهاي روزافزوني به واسطه همت بيشتر داشته باشيم.
منبع : روزنامه جوان
شايد بتوان گفت كه در ابتداي ماجرا يعني در اواخر سال 1910 هيچ كدام از كارگردانان و صاحبان سینما فكر نميكردند كه به وسيله اين صنعت ميشود حكومتي جديد را بر ذهنها داشته باشند، اما با مرور زمان و با ورود و رشد اشخاصي مانند آدولف زوكر، كارل لمي، لوئيس مير روسي، برادران وارنر و ديگر رؤساي اين كمپاني كه همگي ماهيتي كاملاً يهودي داشتند و بيشتر آنان به صهيونيسم پايبند بودند، هاليوود شكل تازهاي به خود گرفت و در عرصه سياستگذاري و درآمدزايي و افق كار تفاوت پيدا كرد. اغلب غولهاي هاليوود از يهوديان مهاجر اروپاي شرقي يا روسيه بودند كه به امريكا پا ميگذاشتند و بعد از اوج گرفتن صنعت فيلمسازي بر آمار اين مهاجرت افزوده شد. اين آغاز يك راهي بود براي سينماي هاليوود تا در قالب هنر و فيلم منافع سياستمداران امريكا را تأمين كند.
هاليوود، قويترين ابزار فرهنگي امريكا
عبدالمجيد خرقاني، كارشناس فرهنگي معتقد است: از آنجا كه يهوديان اروپا (اشكنازيها)، امريكا را به عنوان يك جزيره نجات ميشناختند، بعد از قوت گرفتن آن، به سوي آن سرازير شدند. شواهد تاريخي زيادي وجود دارد كه يهوديان از بدو ورود به امريكا در صدد برآمدند تا اداره نهادهاي اصلي اقتصاد و سياست را بر عهده بگيرند و بر نفوذ خود بيفزايند.
وی ميگويد: با پيدايش صنعت سينما و رشد روزافزون آن، ديگر صحنه براي سرمايهگذاري و فعاليت همهجانبه يهودياني كه دست در دستان سياستمداران امريكا داشتند فراهم شده بود. ديگر هاليوود يكي از قويترين ابزارهاي امريكا در عرصه هژموني فرهنگي و سياسي بود! بايد توجه داشت كه نبايد نوع نگاه خودمان به صنعت سينما از جمله هاليوود، تنها يك نگاه هنري يا تفريحي باشد.
گاهي اوقات در بين برخي از هنرمندان سينما يا برخي از مردم اينگونه تصور ميشود كه نبايد به هنر فيلمسازي و سينما از ديد سياسي نگاه كرد و حتي برخي سينما را از سياست جدا ميدانند! متأسفانه بسيارند كساني كه تصور ميكنند تمامي اين اخبار و تحليلها از جنگ نرم امريكا عليه ايران بافته نظام و دولت است تا بدين وسيله مردم را از روي آوردن به سوي غرب بازدارند!
در پاسخ بايد گفت حتي خود اين سخنان نيز ساخته و پرداخته امريكا و غرب بوده و آن را تحت عنوان سناريو توهم توطئه مطرح ميسازند. آنها هميشه در عرصه ديپلماسي و بينالمللي اينگونه وانمود كردهاند كه دوستدار بشر هستند و حقوق آنان برايشان مهم است. در توليدات هاليوودي اين مهم به خوبي قابل مشاهد است. فيلمهايي مانند روز استقلال، آرماگدون، رامبو، انتقامجويان، سرباز جهاني، شمارش نهايي و صدها فيلم و انيميشن ديگر كه با هدف شست و شوي فكري مردم جهان ساخته شدهاند، از اين قاعده مستثني نيستند.
تسلط جهاني با توليدات هاليوودي
خرقانی معتقد است: مسئله جنگ نرم تنها مختص به ما نيست. هر چند بالاترين سطح طرحريزي آن در رابطه با ايران اسلامي است اما بايد دانست كه در مجموع توليدات هاليوودي و شاخههاي ديگر جنگ نرم، مسئلهاي كاملاً جهاني است، چراكه هدف اصلي صاحبان قدرت در امريكا، تصرف جهان و سلطه بر آن است. كشورگشايي در دوران گذشته با فتح مرزها و شهرها رخ ميداد اما اكنون به وسيله فتح قلبها و اذهان اين مهم ميسر شده است. در اين راستا نيز مخاطبان آنها منحصر به يك منطقه يا كشور نيستند. جالب اين است كه اولين مخاطبان فيلمهاي هاليوودي، مردم، آن هم به عنوان پايههاي حكومت امريكا هستند. اگر سردمداران امريكا نتوانند بر مردم خودشان تسلط كافي داشته باشند هيچ گاه نوبت به عرصههاي خارجي نميرسد.
در هر صورت غربيها در راستاي جنگ نرم خود عليه تمامي ملل، توليدات هاليوودي را به عنوان ابزار خوبي براي فريب مردم و انحراف آنان انتخاب كرده و متأسفانه در برخي زمينهها نيز به اهداف پليد خود رسيدهاند.
شليك به اذهان عموم
اين كارشناس در ادامه ميگويد: توليدات هاليوودي منحصر به يك موضوع خاص و واحد نيستند. البته هدف واحد است. اما سياستگذاران هاليوودي با رصد همهجانبه و مخاطبشناسي خود، اقدام به توليد فيلمهاي مختلف براي مخاطبان مختلف كردهاند. آنها بعد از دستهبندي مخاطبان، تيرهاي خود را در قالب فيلم روانه اذهان ميكنند.
مراحل كاشت، داشت و برداشت سناريوي جنگ نرم
به اعتقاد وي روش اجرايي سياستهاي جنگ نرم هميشه اينگونه بوده است كه در ابتدا مطالب و مفاهيم مورد نظر در قالب مورد نظر مانند يك فيلم كوتاه يا حتي يك پيام بازرگاني، به شكلي خاص با توجه به ويژگي مخاطبفريبي، قرار داده شده و سپس از طريق رسانههاي مختلف به سمع و نظر جامعه ميرسد.
بعد از آن كه احساس شد پيام اثر مطلوب خود را گذاشته است به بيان علني مقصود خود ميپردازند. به عنوان مثال فيلم روز استقلال(Independence Day) به خوبي اين سناريو را به نمايش گذاشته و در گيشه فروش رويايي 817 ميليون دلاری قرار گرفت. در اين فيلم ابتدا موجوداتي بيرحم و تاريخي از مكاني نامشخص بر سر مردم امريكا و ديگر كشورها حاضر ميشوند؛ موجوداتي كه براي تغيير آمدهاند و هيچ منطق و سخني را درك نميكنند. بعد از اينكه ديگر قدرتها در مبارزه با آن ناتوان ميمانند اين امريكا و رئيسجمهور آن است كه در نهايت به عنوان منجي و نجاتدهنده بشريت اين سفينه فضايي را نابود كرده و بشريت را نجات ميدهند. تا اينجا، مرحله كاشت و داشت سناريو جنگ نرم اجرايي و اذهان عموم براي مرحله آخر يعني معرفي امريكا و سياست آن به عنوان قدرت و سياست برتر در قلبها نهادينه ميشود! اين يكي از محصولاتي است كه در اين عرصه توسط صاحبان صهيونيست هاليوود بر اساس سياست كلي امريكا، ساخته و پرداخته شده است.
آنان يهوديان صهيونيستي هستند كه براساس تعليمات كتابهاي مقدس خودشان از جمله كتاب «تلمود» سعي در حكمراني بر سرزمين مقدس نيل تا فرات و بعد از آن تمام جهان را دارند. به همين بهانه نيز قريب به 70 سال است كه در سرزمين فلسطين حضور دارند و به اشغال و غصب آن دست زدهاند و هميشه در فيلمهاي هاليوودي خود نيز اين سرزمين را به عنوان سرزمين موعود بني اسرائيل معرفي ميكنند.
سپاهيان شيطان ناكام ماندهاند
خرقاني اظهار ميكند: قصد بزرگنمايي امريكا را نداريم. اين سپاهيان شيطان، دولتهاي ورشكستهاي هستند كه در راستاي دستيابي به اهداف خود ناكام ماندهاند و اكنون ميخواهند به وسيله چند فيلم هاليوودي خود را به عنوان قدرت برتر معرفي كنند. اما خواست و تقدير الهي هميشه برخلاف مقاصد آنان بوده است و ايران اسلامي و مسلمانان بيدار تاكنون توانستهاند ضربات و شكستهاي سنگيني را به اين دشمن مكار وارد كنند.
سينماي كشور موفق عمل كرده است
اين كارشناس فرهنگي در خاتمه تأكيد ميكند: خوشبختانه سينماي ايران توانسته است محصولاتي براي رساندن صداي اسلام به همه مردم بسازد و در معرض نمايش قرار دهد. از جمله فيلمهايي كه محتوا و متن بسيار خوبي را به خود اختصاص داده است، فيلم محمد(ص) ساخته مجيد مجيدي گوشهاي از چهره واقعي نبي مكرم اسلام را در فضاي غبارآلود كنوني جهان نشان داده و به خوبي توانسته است علاوه بر جامعه ما، شيفتگاني را در كشورهاي اروپايي پيدا كند.
اين مسئله نشاندهنده آن است كه صنعت و به كارگيري سينما، منحصر به هاليوود نيست و ما همانگونه كه در تمامي عرصههاي علمي و فرهنگي توانستهايم خود را در سطح جهان معرفي كنيم، در اين عرصه نيز ميتوانيم پيشرفتهاي روزافزوني به واسطه همت بيشتر داشته باشيم.
منبع : روزنامه جوان