کد خبر 527700
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۸
به گزارش مشرق، در زیر شعر زیبای قاسم نعمتی را می خوانیم با موضوع مناجات:
 

بی تو در زندگیم رنگ خدا نیست که نیست

بین عشّاق چو من بی سر و پا نیست که نیست


با غم دوری تو سوخته و ساخته ام

اثری از چه در این سوز و نوا نیست که نیست


نیمه شب وقت مناجات بگویم با خویش

گوییا قلب تو، بند رضا نیست که نیست


من گنهکارم و آلوده قبول است قبول

بی محّلی ز کریمان که روا نیست که نیست


بی جهت ناز طبیبان نکشم چون دردم

درد یار است و بجز وصل دوا نیست که نیست


هر کجا رو زده ام آبرویم را بردند

هیچ کس غیرِ شما فکر گدا نیست که نیست


در دعا فکر گرفتاری خود بودم و بس

یاد تو در دل ما وقت دعا نیست که نیست


بهر درمان گرفتاری این نوکرها

چاره ای جز سفر کرب و بلا نیست که نیست