خداحافظی با سخنرانیهای طولانی
احسان کرمی مجری برنامه انصافا دیگر حرفهای شدهاست و خوب یاد گرفته کجا شوخی کند، کجا صدا بالا ببرد، کجا برنامه را جمع کند و ...
وقتی بنا شد محمد حیدری سخنرانی کند همه دمغ شدند که چرا باید برنامهای که مجریانش مدعی نوگرایی هستند باید با سخنرانی شروع شود. اما وقتی تصویر حیدری پخش شد و در چند جمله سال نو سینما را تبریک گفت، معلوم شد که گویا قرار است طرحی نو دراندازند.
دکور زیبای مراسم
دکور صحنه عالی بود. یکی از بهترین دکورهای مراسم که تاحالا دیده بودم.دکوری گردان که یک طرفش مثل ردیفهای صندلی سینما بود طرف دیگرش دری بود با نقش سیمرغ که مهمانها از آن در وارد صحنه میشدند و طرف دیگرش مجموعهای از مانیتورهای کوچکی که هربار نقشی زیبا میگرفتند. این دکور زمان تجلیلها چنان خودنمایی میکرد و شکوه میداد به صحنه که محوش میشدی و حس میکردی چقدر تلاش کردهاند تا شان تقدیرشوندگان محفوظ بماند. ازسوی دیگر مانتوهایی هم که برای عوامل صحنه طراحی شده بود زیبا بودند و شامل طرح گل ایرانی که در سایهروشن زیباییاش را به رخ میکشید.
در این مراسم حجتا... ایوبی معاونت سازمان سینمایی سخنرانی کوتاه و زیبایی داشت. ابتدای سخنرانی را هم با یک شوخی شروع کرد. اینکه در اختتامیه قول میدهد بهخاطر اصرار حیدری و تیمش بر نوگرایی، هیچ سخنرانی در برنامه نباشد اما در افتتاحیه تلافیاش را در میآورد.
ایوبی اگرچه متنها را نوشته بود اما متن آنقدری خوب بود که ذهنت پی این نمیرفت که چرا از روی نوشته میخواند.
بازهم امیریوسفی...
بعد از حرفهای رییس سازمان سینمایی نوبت معرفی عکس و اقلام تبلیغاتی بود. در بخش آنونس محسن امیریوسفی برنده بهترین آنونس شد. وقتی هم اسمش را خواندند جمعیت حسابی تشویقش کرد. امیریوسفی وقتی برای گرفتن جایزه روی صحنه آمد حرفهایی زد که به دلم ننشست. یعنی فارغ از همه خطو خطوط سیاسی بالاخره مسولان سینمایی سعی کردهبودند از او دلجویی کنند و آنقدری مردانگی داشتند که اسمش را برای گرفتن جایزه خط نزنند و کسی دیگر را جایگزینش نکنند. بالاخره همه میدانستند که آمدن امیریوسفی روی صحنه ریسک است و ممکن است شروع کند به نقد.با اینهمه او را برای گرفتن جایزه فراخواندند.
وقتی امیریوسفی گفت: من معظل امیریوسفی هستم توی دلم گفتم آفرین! با جابجا کردن یک کلمه همه حرفش را زد. بالاخره هنرمند است و میداند که کوتاه و برنده گفتن در گرانبهای عصر ماست. اما معظل امیریوسفی پشت بندش همه چیز را خراب کرد. شروع کرد به شکایت و غرزدن که من سه سال است قانونی فیلم را دادهام و اینها بیقانونی کرده اند و مگر آقای روحانی نگفت من حقوقداتنم. پس چرا...
حرفم را پس گرفتم. این حرفها دیگر هنرمندانه نبود. کاش همه اینها را خراب نمیکرد.حیف شد. من آشغالها را دوست ندارم. نهتنها دوست ندارم که اصلا از آن بدم میآید.این نظر من است. با این وجود اعتقاد دارم آنونس خواب تلخ انصافا زیبا و هنرمندانه بود. این یعنی سازنده آن هنرمند است و انتظارم از این هنرمند، سخن گفتن هنرمندانه بود. کاش با همان من معظل امیریوسفی هستم تمامش میکرد. حیف شد...
یک برنامه ویژه
شاید ویژهترین و جذابترین بخش افتتاحیه تقدیر از همسر شهید حسین سیاح طاهری بود. برای این کار، بعد از پخش یک نماهنگ درباره فعالیتهای شهید طاهری و حرفهای پرویز پرستویی درباره این شهید،خانمها مهتاب کرامتی، سیده زهرا حسینی، رخشان بنیاعتماد و فاطمه معتمدآریا روی صحنه آمدند.
کمی قبل از مراسم نیمچه خبری شنیدم که قرار است معتمدآریا از همسر شهید طاهری تقدیر کند. گمان میکردم باتوجه به حواشی اخیر اتفاق خوبی نباشد و ممکن است او چیزی بگوید و تجلیل از شهید بزرگ عرصه فرهنگ به حاشیه برود.اما تصورم درست نبود.
معتمدآریا با پوششی ساده و سالم و نجیبانه روی صحنه آمد و یک کلام درباره حاشیهها نگفت. از شهید طاهری و پیشینه آشناییاش با ایشان و مجاهدتهایش گفت و ازخدا برای همسر این شهید صبر طلب کرد.
خانم بنی اعتمادو حسینی و کرامتی هم با خلوص و صداقت از آشناییشان با این شهید بزرگ گفتند و تاکید کردند که جای خالی بزرگی چون او در عرصه فرهنگ پرنخواهد شد.
آقایان!خانمها!مهناز افشار...
اواسط مراسم مهناز افشار برای کمک به مجری کنار کرمی قرار گرفت . وقتی آمد حس خوبی نداشتم. اما وقتی صادقانه شروع به اجرای برنامه کرد حس خوبش را به مخاطبان منتقل میکرد.
جایی از برنامه وقتی داشت متنها را میخواند صفحهها بههم ریخت و افشار مانده بود چه کند. به کرمی میگفت: توروخدا تو یه چیزی بگو. کرمی هم چیزی نداشت بگوید جز اینکه سلام مجدد.حالتون خوبه؟چه هوای سردیه و خنده جمعیت...
شوخیها یا بامزگیهای عمد و غیرعمد خوب ازکار درآمدهبود و فضای تالار را گرم کردهبود.
از سبزی تا کباب
پیش از هر بزرگداشت کلیپی پخش میشد که درآن زندگی او شرح دادهمیشد و دیگران هم دربارهاش میگفتند.
درباره فخیم زاده صحبت از ورزشها و تنوع هنر و تخصصهای او تحسین برانگیز بود. در این میان وقتی تصویر فخیم زاده نوجوان با استخوانهای بیرون زده پخش شد که داشت بوکس کار میکرد خنده جمعیت ترکید.
در بخش بزرگداشت فخیم زاده او میگفت: ما همیشه سبزی و سالاد جشنواره بودهایم. حالا نمیدان چه شده که ما را گذاشتهاند بهعنوان کباب این سفره.
مجموعه ناتاشا زیبا بود!
برای تقدیر از فخیمزاده وزیر ارشاد و مریلا زارعی روی صحنه آمدند. وزیر ارشاد میگفت بهخاطر مشغله کاری زیاد وقت نمیکند فیلم و سریال ببیند اما خوای و بیدار راهمیشه میدیده. مجری گفت: البته این سریال معروف بود به ناتاشا. وزیر که نمیدانست قرار است بیفتد توی تله مجری گفت: بله.خیلی زیبا بود. مجری هم نامردی نکرد و با لحنی خاص پرسید: سریال را میگید دیگه؟
وزیر گمانم مشغول صحبت با همراهش بود و متوجه نشد اما سالن از خنده منفجر شد.
تکریم خانواده در افتتاحیه
امسال برای تکریم خانواده از تقدیرشوندگان خواستهبودند تا با همسرانشان روی صحنه بیایند. برای همسر فخیم زاده آمدن روی سن مقدور نبود و خانم زارعی و افشار با یک لوح تقدیر و یک شاخه گل نزد او رفتند تا بگویند همسر یک هنرمند بزرگ شایسته تقدیر و احترام است.
مریلا زارعی از فخیم زاده گفت که در اولین کارش به او اعتماد کرده و آموزشش داده تا ولایت عشق را کار کند. فخیم زاده هم جواب داد: ایشان خودش آنقدر بازیگر توانایی است که بهسرعت روبهجلو رفت و من بی تقصیرم! او از اولین بازیگرهایی بود که در کار با اسب بهسرعت کنار آمد و حتی با اسب کارهای محیرالعقول میکرد.
در بخش تقدیر از محمد مهدی دادگو هم کلیپی پخش شد که حاتمیکیا ستایشگرانه از او و تواناییاش میگفت. بسیاری از سینماگران مطرح دیگر هم در این بخش لب به تقدیر از دادگو گشودند و چنان فضایی برایش بوجود آوردند که دادگو با همسرش وقتی وارد صحنه شدند جمعیت بهاحترامشان برخاستند.
حیف شد ندیدم
بقیه مراسم را دوست داشتم ببینم اما تا همینجا هم حدود دو ساعت شده بود و گرسنگی و سردرد باعث شدهبودکم بیاورم. این بود که رفتم.اما شنیدم که تقدیر از رضاکیانیان و خانم تیموریان هم پرشور و جالب بوده و طنازیهای کیانیان حال جماعت را دوباره جا آورده و بهرام رادان هم روی صحنه آمده که جایی خواندم چندان با دلیل و منطق نبوده اما هرچه بوده شک ندارم که برای تبلیغ برندکاپشن نبوده.
جای خیلیها خالی بود
دیشب مراسم خوب و ساختارشکنی برگزار شد. از میان اهالی رسانه، حضور دوستان خوشفکر و خوش قلمی که از رسانههای وابسته و حامی دولت آمدهبودند چشمگیر بود. اما افسوس که رد جماعت رسانهای اصولگرا پررنگ نبود. فقط سید امیر جاوید را دیدم و علی دهبان. چقدر جای مهدی نوری و جوادطالبی و محسن یزدی و سجاد اسلامیان و یوسف منصوری و مهدی آذرپندار و احسان هوشیارگر و بقیه دوستان رسانهای خالی بود. لابد آنها هم مثل من که نماینده دومین پایگاه خبری پربازدید کشور بودم کارت گیرشان نیامده بود. من که شاید اگر بهلطف یکی از مدیران جشنواره از ورودی رد نشده بودم حالا باید حاشیههای پشت درب تالار را مینوشتم.
** کیوان امجدیان