به گزارش مشرق، شورای نگهبان یکی از اساسیترین نهادها و از ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود که با هدف حراست از قانون اساسی کشور و اسلامیت نظام تشکیل شده است، برای این شورا وظایف بسیاری در قانون بیان شده است اما مردم شورای نگهبان را بیشتر به وظیفه نظارت بر انتخابات و تأیید یا رد صلاحیتها داوطلبان میشناسند.
برای شورای نگهبان وظایفی همچون تأیید قوانین مصوب در مجلس، تفسیر قانون اساسی و پاسداری از اسلامیت قوانین نیز بیان شده است از همین رو این نهاد جایگاه ویژهای در نظام جمهوری اسلامی ایران دارد.
با توجه به پیش رو بودن انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی درباره سازوکارهای شورای نگهبان، چگونگی نظارت این شورا بر انتخابات و علت هجمههای فراوان به این شورا با حجت الاسلام والمسلمین محمود رجبی قائم مقام مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به گفتوگو نشستیم.
این استاد برجسته حوزه علمیه که از اعضای جامعه مدرسین نیز محسوب می شود، آیت الله جنتی را شخصیتی شجاع و در عین حال مظلوم توصیف و تاکید می کند که اگر این شخصیت بزرگ مورد هجمه واقع نشود باید تعجب کرد.
از نگاه حجت الاسلام والمسلمین رجبی نوع نظارت شورای نگهبان تنها و تنها باید نظارت استصوابی باشد چراکه پاسداری از قانون جز با این نوع نظارت محقق نخواهد شد.
مشروح گفت وگوی سرویس سیاسی خبرگزاری با حجت الاسلام والمسلمین رجبی که در محل مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم انجام شد، تقدیم خوانندگان میشود.
با توجه به پیش رو بودن دو انتخابات مهم خبرگان و مجلس دهم لطفاً در مورد جایگاه شورای نگهبان، فلسفه وجودی این شورا و هدف تدوین کنندگان قانون اساسی از در نظر گرفتن یکی از برجستهترین جایگاه ها برای این نهاد توضیحاتی بفرمایید.
قانون اساسی کشور در بند 91 هم درباره جایگاه شورای نگهبان و هدف از قرار داده شدن شورای نگهبان در نظام جمهوری اسلامی و وظایف و اختیاراتی که این شورا دارد سخن گفته است، در بندهایی دیگر قانون اساسی هم ناظر به این بند مطالب مختلف و متنوعی مطرح شده است.
در این بند هدف از تأسیس و تشکیل شورای نگهبان پاسداری از اسلام و قوانین و مقررات اسلامی و همچنین قانون اساسی جمهوری اسلامی از جهت انطباق قوانین و مقررات کشور بر این دو بیان شده است، یعنی شورای نگهبان تشکیل شده تا این که در کشور ما قوانین و مقرراتی که وضع میشود(چه در مجلس شورای اسلامی و چه در دولت اسلامی) این قوانین باید بر هم با موازین و احکام اسلام منطبق بوده و مخالف نباشد هم با قانون اساسی جمهوری اسلامی چون قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز برگرفته از قانون اسلام بوده و به تصویب ولایت فقیه رسیده وآرای عمومی در همهپرسی به آن رأی داده شده است.
بنابراین در نظام جمهوری اسلامی هر قانونی باید با این دو منطبق باشد، تشخیص این که آیا قوانین منطبق هست یا نیست باید مرجعی داشته باشد، مرجعی که قانون اساسی برای این تشخیص پیشبینی کرده شورای نگهبان است؛ به این معنا که هر قانونی باید در شورای نگهبان بررسی شود، در خود قانون اساسی آمده که همه قوانین باید به شورای نگهبان ارسال شود و شورای نگهبان ظرف 10 روز قوانین را بررسی کند و مطابقت و عدم مغایرت آن با قانون اساسی و قوانین اسلام را اعلام کند، حتی پیشبینی شده که اگر مواردی در 10 عملی نبود شورای نگهبان با دلایل خود تقاضا میکند و 10 دیگر تمدید میشود تا این که نظر شورای نگهبان نسبت به عدم مغایرت قوانین کشور با احکام اسلامی و قانون اساسی احراز شود، این اساسیترین وظیفه شورای نگهبان بوده و هدفی است که شورای نگهبان برای آن تشکیل شده است.
منتها در راستای تحقق این هدف در قانون اساسی هم وظایفی برای شورای نگهبان تعریف شده و هم در بندهای دیگر اصولی آمده که میفهماند همه قوانین و مقررات باید به تصویب شورای نگهبان برسد، در اصل ششم تصریح میشود که همه قوانین کشور و حتی غیر اینها که میخواهد در نظام مبنای دولتمردان و نهادهای گوناگون قرار گیرد باید به تصویب شورا نگهبان رسیده و عدم مغایرت آن احراز شود.
وظایف دیگری نیز بر عهده شورای نگهبان قرار دارد که از جمله آنها تفسیر قانون اساسی است، در جایی ممکن است در اصول، بندها و تبصرهها اختلافنظر شود که مقصود از فلان بند چیست، باید مرجعی وجود داشته باشد که حکمش فصل الخطاب باشد؛ قانون اساسی این مرجع را شورای نگهبان معرفی میکند، هر جا در تفسیر قانون اساسی اختلاف شد باید نظر شورای نگهبان را بخواهند، نظر که شورای نگهبان بیان فرمود مبنای عمل و تفسیر قانون میشود.
کما این که نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان، ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی بر عهده شورای نگهبان است، یعنی شورای نگهبان نقش نظارتی هم دارد که باید در همهپرسیهای عمومی نظارت کند و بگوید که آیا انتخابات و همهپرسیها درست انجامشده یا دارای اشکال است؛ همچنین تأیید داوطلبان خبرگان رهبری، ریاست جمهوری و موارد دیگر بر عهده شورای نگهبان است.
وظایف متعدد دیگری برای این شورا وجود دارد که از جمله آنها پاسداری از قانون اساسی بهعنوان یک وظیفه آمده است، غیر از این که هدف تشکیل این شورا پاسداری از قانون اساسی است از پاسداری قانون اساسی بهعنوان یک وظیفه نیز یاد شده است؛ اگر قانون اساسی در معرض خطر یا تحریف قرار گیرد وظیفه شورای نگهبان محافظت از قانون اساسی در برابر آسیبها است.
در نظام جمهوری اسلامی ایران رهبری بهصورت شورایی نیست اما ممکن است در شرایطی وضع بهگونهای باشد که نتوان سریعاً رهبر را تعیین کرد و لازم باشد یک شورای موقت رهبری تشکیل شود، شورای نگهبان عضو در این شورای موقت رهبری است؛ یعنی آنجایی که شورای رهبری در زمانی بهصورت موقت ضرورت داشته باشد شورای نگهبان در آنجا نیز ایفای نقش میکند.
در مواردی دیگر ضرورت دارد که شورای نگهبان در مجلس حضور داشته باشد، مواردی نامبرده شده که لازم است فقهای شورای نگهبان در آن حضور داشته باشند، بهعنوان مثال جلسات غیر علنی که قرار است در آن مصوبات و قوانین وضع شود حضور فقهای شورای نگهبان در آنجا لازم است؛ همچنین لوایحی که بهصورت فوری نیاز به تصویب دارد شورای نگهبان باید حضور داشته باشد، بنابراین در مسائل مهم مجلس از جمله تصمیمگیریهای سریع، فقهای شورای نگهبان باید حضور داشته باشد.
همانگونه که در بیانات حضرت امام و مقام معظم رهبری نیز آمده شورای نگهبان دارای جایگاهی بسیار مهم، بسیار حساس، بسیار والا در نظام جمهوری اسلامی ایران است.
در مسأله وظیفه نظارتی شورای نگهبان برخی اظهار میکنند که مشکلی با اصل نظارت نداشته اما در نوع نظارت اختلافهایی دارند، از همین رو صریحاً اعلام میکنند که نظارت نباید بهصورت استصوابی باشد؛ نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
در بحث نظارت برخی آن را سه قسم و برخی دیگر آن را دو قسم کردند، قسمتی که حساسیت بر انگیز است استصوابی بودن نظارت شورای نگهبان به شمار میرود، نظارت غیر استصوابی به این معناست که شورای نگهبان مراقب و در جریان بوده و اشراف بر انتخابات و همهپرسیها داشته باشد؛ در برابر این مورد معنای نظارت استصوابی این است که شورای نگهبان باید بگوید که فلان چیز درست یا نادرست است، تا تأیید شورای نگهبان وجود نداشته باشد قانون اعتبار نداشته و قابلیت اجرا را ندارد؛ اگر کسی چنین قانونی را اجرا کند خلاف قانون عمل کرده است.
بنابراین نظارت استصوابی یعنی شورای نگهبان افزون بر اطلاع و اشراف باید انتخابات یا همهپرسی را تأیید کند، اگر کسی میخواهد انتخابات یا همهپرسیها اجرا شود باید حتماً نظر مثبت و مؤید شورای نگهبان را داشته باشد، تا شورای نگهبان تصریح نکند که انتخابات به درستی انجام گرفته آن انتخابات یا همهپرسی از نظر قانون اساسی هیچ اعتباری ندارد.
در نزاع مسأله استصوابی بودن یا نبودن هم خود قانون اساسی راهگشا است چون قانون اساسی این اصل صریح و مسلم را داشت که تفسیر قانون اساسی برعهده شورای نگهبان است، پس اگر ما در مورد نظارت شورای نگهبان که در قانون اساسی آمده تردید و ابهامی داشته باشیم که مقصود از نظارت مذکور چگونه نظارتی است قانون اساسی میگوید که باید از شورای نگهبان سؤال شود، خوشبختانه در این زمینه از شورای نگهبان سؤال شد و شورای نگهبان بهعنوان مفسر قانون اساسی تصریح کرد که نظارت شورای نگهبان بر انتخابات، همهپرسیها و موارد دیگر استصوابی است.
بنابراین اگر کسانی قانون جمهوری اسلامی ایران را قبول دارند نباید در این که نظارت شورای نگهبان بر انتخابات و موارد دیگر نظارت استصوابی است هیچ تردیدی داشته باشند، حتی اگر شورای نگهبان چنین تفسیری را اعلام نمیکرد و به فلسفه تشکیل شورای نگهبان که در اصل 91 آمده توجه کنیم به این نتیجه میرسیدیم که نظارت این شورا استصوابی است؛ زیرا صرف این که شورای نگهبان اشراف داشته باشد و اعلام کند که نظر من این است اما لازم الاجرا نباشد پاسداری محقق نمیشود، در این صورت ممکن است شورای نگهبان نظری اعلام کند اما دیگران بهگونهای دیگر عمل کنند.
انتخابات جایگاه حساسی هستند و یکی از راههای نفوذ دشمن در حاکمیت این است که بتواند عناصر مزدور خود را از طریق انتخابات وارد در نظام کند، اگر نظارت شورای نگهبان استصوابی باشد میتواند جلوی چنین انتخاباتی را بگیرد و از ورود و نفوذ مزدوران دشمن و عناصر نااهل و ناشایسته جلوگیری کند؛ اما اگر استصوابی نباشد شورای نگهبان صرفاً اظهارنظر میکند که روشن است صرف اظهارنظر جلوی نفوذ دشمن گرفته نمیشود.
بنابراین پاسداری از قانون اساسی بهعنوان فلسفه تشکیل شورای نگهبان بیان شده محقق نمیشود، کما این که در بحث تأیید قوانین دولت و مجلس نقشی که برای شورای نگهبان قائل شدند این است که تأیید این شورا لازم بود و بدون تأیید شورای نگهبان اعتبار ندارد، در مسأله انتخابات نیز وظیفه شورای نگهبان این چنین است چون آن هدفی که پاسداری از قانون است جز با نظارت استصوابی محقق نمیشود.
از نظر حقوقی هم این مسأله یکی از موارد مورد اختلاف در تفسیر قانون میشود و کسی که نظرش در این موارد حجت به شمار میرود شورای نگهبان است، شورای نگهبان نیز قانون را تفسیر کرده و اعلام کرده که نظارت این شورا استصوابی است؛ بنابراین از نظر قانون و تحلیل فلسفه تشکیل شورای نگهبان نظارت این شورا استصوابی است.
در سطح رسانهها و برخی مطبوعات زنجیرهای شاهد هستیم که نظارت استصوابی شورای نگهبان را زیر سؤال میبرند، بسیاری از افراد خود را در دایره انقلاب و قانون مدار معرفی میکنند اما به لطایف الحیل این نوع نظارت را مورد هجمه و آماج حملات قرار میدهند حضرتعالی علت این مخالفتها را در چه میدانید؟
اگر نظارت شورای نگهبان جلوی افراد ناشایسته، ناباب، مزدوران و دشمنان کشور را میگیرد و نمیگذارد کسانی که به دنبال اهدافی غیر از قوانین اسلامی هستند در مناصب مهم حاکمیتی قرار بگیرند، تبعا کسانی شورای نگهبان را مانع خود میدانند چون میخواهند به اهدف و منافعی(چه شخصی و چه گروهی) برسند و میبینند که اگر شورای نگهبان با این جایگاه رفیع در نظام جمهوری اسلامی مستقر و مستحکم باشد نمیتوانند به اهداف خود برسند.
طبیعی است که سدی را که پیش روی منافع و سوء استفادههای خود میبینند شورای نگهبان است، برای این که این سد را از پیش رو بردارند منطق آنها این است که این سد مستحکم را بشکنند تا مانعیت این سد از بین برود، آنها تصور میکنند که راه از بین بردن مانعیت شورای نگهبان هجوم به این شورا است تا در انظار جامعه مردم درباره جایگاه و مرجعیتی که برای نظر شورای نگهبان قائل هستند تردید کنند.
زمانی که مردم تردید کردند هر چند که شورای نگهبان نظرات خود را اعلام کند و عملی شود اما مردم از عمق جان مدافع این نظرات نخواهند بود، هدف افرادی که به شورای نگهبان هجمه میکنند این است که کم کم در میان مردم ایجاد تردید کنند تا مردم نسبت به شورای نگهبان بدبین شوند تا حمایت از نظارتها و نظرات شورای نگهبان رنگ ببازد تا اگر دشمنان انقلاب توطئههایی مثل فتنه 88 راه انداختند عده ای از مردم نیز به سمت آنها بروند و با آنها همنوا شوند.
اگر عده ای اندکی از مردم که در فتنه 88 فریب خوردند توجه به جایگاه ویژه شورای نگهبان داشتند فریب توطئه گران و رؤوس فتنه را نمیخوردند، بنابراین هدف بسیار حساب شده و دقیق است، این مسأله مخصوص دران ما نبوده و در دوران حضرت امام نیز این حرکتها وجود داشت بهگونهای که حضرت امام هشدار دادند و فرمودند من هشدار میدهم اهانت به شورای نگهبان برای کشور و اسلام خطرناک است و امیدوارم دیگر چنین چیزی تکرار نشود؛ حضرت امام به خوبی میدانستند که اگر هجمه به شورای نگهبان ادامه پیدا کند کشور، نظام اسلامی و اسلام دچار آسیب جدی میشود.
بنابراین یا این افراد ولو با چند واسطه مزدور بیگانه هستند و درحال پیدا کردن نقشههای دشمنان اسلام و نظام هستند که نمیخواهند نظام جمهوری اسلامی ایران مستقر باشد و تداوم پیدا کند، دشمنان نمیخواهند احکام اسلام پیاده شود و متولیان امر کسانی باشند که معتقد به اسلام و نظام اسلامی هستند از همین رو با چند واسطه طراحی میکنند و ایده خود که بی اعتبار ساختن جایگاه شورای نگهبان است را با نقشههای گوناگون القا میکنند و کسانی از روی نا آگاهی و گاهی نیز آگاهانه به روی صحنه میآیند.
عده ای اگر مزدور بیگانه نباشند بدون شک در حال پیاده کردن نقشه دشمن هستند اما پیاده کردن نقشه دشمن همیشه به دستور گرفتن از آنها نیست بلکه گاهی افراد در مسیر منافع همسوی با دشمنان قدم میگذارند که در این صورت در زمین دشمن بازی میکنند؛ بنابراین کسانی مزدور مستقیم، کسانی مزدور با واسطه و برخی دیگر نیز منافعشان همسوی با منافع دشمنان نظام است و یا رسیدن به منافعشان در گرو پیاده شدن نقشه دشمن است.
وظیفه رسانهها و کسانی که میتوانند سخن بگویند این است که اولاً افرادی که از روی ناآگاهی و جاهلانه در زمین دشمن بازی میکنند آگاهی بخشی کنند که جایگاه شورای نگهبان از نظر قانونی و اسلامی تبیین شود، اگر کسانی هم مغرضانه توطئههای دشمن میکنند رسانهها باید افشاگری کنند و نشان دهند که این افراد در حال پیاده کردن اهداف دشمن هستند یعنی با ترسیم اهداف توطئههای دشمن و انطباق آن با فعالیتهای این گروههای به ظاهر مدعی قانون اساسی و اسلام ملت متوجه میشوند که برخی آب به آسیاب دشمی میریزند.
ما نمیگوییم همه کسانی که مخالفت میکنند تمام شان مزدور مستقیم دشمنان نظام هستند اما عده ای نا آگاه نقشههای دشمن را پیاده میکنند و عده ای برای جاه طلبی، منافع شخصی، چپاولگری، اشرافی گری و خویشاوندان خود در مسیر خواسته دشمن قدم برمیدارند؛ مگر در تاریخ اسلام نداریم که امیرالمؤمنین(ع) فرمود« لا یزَالَ الزُّبَیرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ حَتَّی نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُوم» زبیر همواره از ما اهل بیت بود کسی که در رکاب پیامبر در جنگهای گوناگون شرکت کرده بود و سابقه انقلابی داشت اما حضرت فرمود زبیر با ما بود تا این که فرزند نگون بختش رشد کرد؛ ممکن است فرزند انسان، حزب و تشکیلات، جاه طلبی انسان را گمراه کند؛ زمانی که در برابر پیامبر و امیرالمؤمنین میایستند، ایستادن در برابر قانون اساسی، شورای نگهبان و رهبری آسان تر است.
درباره مهمترین دستاوردهای شورای نگهبان، ثمرات نظارتهایی که صورت گرفته توضیحاتی بفرمایید، به نظر شما اگر این نظارتها نبود چه آسیبها و اتفاقاتی دامنگیر نظام جمهوری اسلامی و کشور میشد؟
تجربه انقلاب نشان داد که دشمنان گاهی سالها بر روی کسانی کار میکنند تا از نظر فکری و هواهای نفسانی اندیشه افراد را در جهت منافع خود و به مرور زمان آهسته آهسته به سوی خود مایل کنند، دشمنان از نظر شخصیت شناسی روی افراد کار میکنند و هوای نفسانی و گراهای باطنی افراد را جهات میدهند تا در مسیر اهداف خودشان باشد.
در ظاهر هم چهرههای به ظاهر علمی و دارای مدرک و دارای موقعیت اجتماعی به لحاظ منصب، سابقه مبارزاتی انتخاب میکنند تا ظاهرالصلاح باشند و مردم به آسانی نتوانند آنها را تشخیص دهند و بشناسند، دشمنان چنین افرادی را نفوذ میدهند ما در طول تاریخ انقلاب افرادی همانند بنی صدر، رؤوس فتنه در سال 88 ، مجلس ششم شورای اسلامی و در میان وزرا را داشتیم؛ این نشان دهنده این است که دشمن از تمام توانش برای نفوذ کردن استفاده میکند و تا حدی هم موفق بوده است.
آن چیزی که در طول این مدت توانسته آسیب را به حداقل برساند و جلوی ورود افراد بسیار خطرناک دیگر را بگیرد شورای نگهبان بوده است، کسانی داشتیم که ذره ای به اسلام اعتقاد نداشتند بلکه دشمن سرسخت انقلاب بودند و در مناسبتهای گوناگون آمدند و ثبت نام کردند، اگر شورای نگهبان این افراد را رد نمیکرد و جلوی آنها را نمیگرفت ممکن بود این افراد با موقعیت اجتماعی و زمینه سازی های دشمن چه بسا در رأس مملکت قرار میگرفتند و در موقعیتی حساس نظام را چار آسیب جدی کنند.
این شورای نگهبان بود که جلوی نفوذ چنین عناصری را گرفت، اگر ما شورای نگهبان را نداشتیم یا این شورا ضعیف عمل میکرد آسیب جدی رخ میداد؛ در جریان فتنه 88 رهبری معظم بالاترین و بیشترین نقش را در تبدیل این بحران به فرصت داشتند و ما خدا رو شکر میکنیم که پس از حضرت امام چنین رهبر فرزانه و حکیمی را بهعنوان یک نعمت بزرگ به ملت ما ارزانی داشت.
اما شورای نگهبان هم در آن برهه نقش اساسی داشت، اگر خدایی نکرده شورایی نگهبانی بود که نقش خود را به خوبی ایفا نمیکرد و در این که انتخابات صحیح برگزار شده و هیچ تردیدی در آن نیست کمی مسامحه و کوتاهی میکرد و دو پهلو سخن میگفت، بحران خاموش نمیشد و همین مسأله برای فتنه گران سوژه میشد تا به کار خود ادامه دهند؛ بنابراین در برخی موارد قوانینی که از سوی مجلس وضع میشود خلاف اصول اسلامی است چون همه نمایندگان متخصص اسلام نیستند، متخصص اسلام به معنای مجتهد بودن است؛ اگر هم برخی نمایندگان مجتهد باشد تصویب قانون در مجلس بر اساس رأی گیری است و هر موضوعی که رأی بیشتر داشته باشد تصویب میشود.
اگر قانونی وجود داشته باشد که خلاف اسلام است و شورای نگهبان با نظارت و بررسی خود چنین قوانینی را اصلاح نکند به مرور زمان قوانین ضد اسلامی در کشور ما مصوب میشود، اعتبار پیدا میکند و سبب میشود که جامعه از اسلام منحرف شده و به سوی ضد اسلام سوق داده شود؛ قانون اساسی قانونی بسیار مهم در هر کشوری به ویژه در کشور ایران است، اساس نظام بر مدار قانون اساسی تنظیم میشود.
اگر شورای نگهبان نظارت جدی نداشته باشد ممکن است دولت و مجلس میتوانند قوانینی تصویب کنند که با اصول اساسی قانون اساسی ناسازگار باشد، اگر قوانین از فیلتر شورای نگهبان عبور نکند و این شورا جلوی چنین قوانینی را نگیرد به مرور زمان اصول قانون اساسی زیر پا گذاشته میشود؛ در مقام اجرایی و قانونی شورای نگهبان اسلامیت نظام را تا کنون حفظ کرده و اجازه نداده که اصول قانون اساسی زیر پا گذاشته شود، شورای نگهبان جلوی نفوذ دشمنان اسلام و افراد ناشایست را گرفته است.
در برخی از موارد در سالهای نخست پیروزی انقلاب و حتی برخی از کسانی که در ریاست جمهوری حتی در همین سال آخر شرکت کردند افرادی بودند که حتی از نظر فکری دچار مشکل بودند اما به خود جرأت دادند تا ثبت نام کنند؛ حال این افراد اگر ثبت نام کنند مردم با یک مصاحبه میتوانند تشخیص دهند که میتواند فرد مناسبی باشد یا مناسب نیست.
اما افرادی که دشمن ساخته است بسیار زیرکانه و حساب شده به میدان میآیند بهگونهای که جلب توجه و جلب آرا میکنند، این شورای نگهبان است که چنین افرادی را شناسایی کرده و با اطلاعات و مدارک به دست آمده از منابع معتبر جلوی چنین افرادی را میگیرد؛ نمونههای متعددی در ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری داشتیم که شورای نگهبان از ورود چنین افرادی جلوگیری کرده است.
در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان شاخصههایی از سوی قانون گذار برای افرادی که قصد ورود دارند مشخص شده است اما در انتخابات ریاست جمهوری با وجود اهمیت و حساسیت قانون شرایط شرکت کنندگان را وسیع تر دیده است؛ این که هرکسی میتواند با هر میزان سواد و مدرک کاندیدا شود و بعد شورای نگهبان طیف وسیعی را رد صلاحیت می کند و متعاقب آن جو سازی هایی نیز در سطح رسانه های داخلی و خارجی صورت گیرد، به نظر حضرتعالی این باز گذاشتن دایره حسن است یا میتواند نقص باشد؟
از یک جهت این مسأله حسن است که قانون شرایط را برای شرکت بسیار محدود نکرده است، حضرت امام در نوبت اول فرمودند مردم رأی بدهند اگر مشکلاتی وجود داشته باشد در آینده برطرف میشود که بعداً دیدیم که بازنگری قانون اساسی صورت گرفت، تبعا نمیتوانیم بگوییم که همه اصول، بندها و تبصرههای قانون اساسی هیچ نقص و عیبی ندارد؛ یکی از نقایص میتواند این باشد که کسی که میخواهد در بالاترین منصب اجرایی کشور قرار بگیرد باید یک سری شرایط متناسب با او تعیین شده باشد.
شروط عمومی وجود دارد اما شرایطی که اقتضای این منصب است در قانون تعیین نشده کمبودی است که ان شاء الله چنانچه رهبر معظم لازم بدانند میتوانند دستور دهند که قانون اساسی مورد بازنگری قرار گیرد و اصلاح شود اما تا کنون به دلیل وجود شورای نگهبان خطر جدی متوجه نظام نشده ایشان ضرورتی ندیدند که قانون اساسی مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد؛ این که شورای نگهبان تعداد زیادی را چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری تعداد زیادی را رد صلاحیت کند نقص محسوب نمیشود.
زمانی بر شورای نگهبان نقص وارد میشود که یک عنصر ناباب وارد کشور شود چون رسالت شورای نگهبان جلوگیری از نفوذ افراد نا شایسته است، رسالت شورای نگهبان این نیست که تعداد بسیاری از داوطلبان را تأیید صلاحیت کند؛ یکی از توطئهها و برنامههای دشمن ولو با واسطه این است که تعداد فراوانی از داوطلبان را وارد صحنه کنند تا در بعد از نظر روانی بتوانند اثرگذاری کنند تا مردم بگویند بهعنوان مثال مگر میشود که هزار نفر در انتخابات شرکت کنند و 800 نفر رد صلاحیت شوند باید گفت بله میشود.
زمانی که قرآن کریم در آیات فراوانی میفرماید«اکثرهم لا یعقلون» و «اکثرهم لا یشعرون» یعنی اکثر را منفی بیان کرده است، خب این چه منطقی است که بگوییم که اکثریت همواره درست هستند اتفاقاً این گونه نیست، حضرت موسی از میان قوم خود بهترینها را انتخاب کرد تا به میقات خداوند بروند، حضرت موسی هفتاد نفر از بهترینهای آن مجموعه را انتخاب کرد اما همین افراد تقاضا داشتند تا خداوند را ببینند یعنی این قدر سطح معرفتی آنها پایین بود.
باید برای این که شورای نگهبان تعداد بسیاری را رد میکند از این شورا تشکر کرد، اگر شورای نگهبان طبق موازین و قوانین عمل میکند باید همه اقشار بعد از این که شورای نگهبان این تعداد را رد کردند در گفتارشان، شعارشان، پیامهایشان و در ارتباط با صدا و سیما از این شورا تشکر و تقدیر کنند چون شورای نگهبان به این اندازه زحمت کشیده و وقت گذاشته تا عناصر ناسالم و ناصالح وارد نشوند.
ملاک شورای نگهبان برای روند بررسی صلاحیتها و رد صلاحیتها چیست؟ یقیناً این شورا از کانالهای اطلاعاتی گوناگونی برای این مسأله استفاده میکند؛ قدری در این باره توضیح بفرمایید.
شورای نگهبان باید احراز کنند که افراد داوطلب شرایط لازم را دارند یعنی این شورا باید به این نتیجه برسد که فلان فرد شرایط تعیین شده را دارا است تا از نظر اسلامی و مسائل سیاسی اجتماعی جلوی نفوذ دشمنان را بگیرد، تبعا راههای گوناگونی که شورای نگهبان از طرق آنها بتواند به این تشخیص برسد باید بپیماید و اگر کوتاهی کند در واقع در وظیفه خود کوتاهی کرده است.
بخشی از این مسیر تشخیص مراجع قانونی کشور است مراجعی همانند وزارت اطلاعات افراد مخالف نظام و اسلام را شناسایی میکند و پرونده اطلاعاتی از آنها دارد، همچنین دادگاههایی وجود دارند که از نظر حقوقی اطلاعاتی دارند؛ شورای نگهبان باید از مراجع رسمی استفاده کرده اما به آنها اکتفا نکند، چه بسا ممکن است که افراد بسیار زرنگی وجود داشته باشند که مدارکی از آنها در مراجعی قانونی وجود نداشته باشد.
شورای نگهبان اگر احتمال دهد که اطلاعات به دست آورده از مراجع قانونی کافی نیست و صلاحیت کسی احراز نشده باشد حتماً باید از مراجع و منابع دیگری استفاده کند، یکی از این راهها این است که خود شورای نگهبان اقدام کند و افرادی را مأمور کرده تا افراد را شناسایی کنند؛ زمانی که شورای نگهبان کسی را تأیید میکند یعنی گواهی و شهادت میدهد، در روایت آمده که پیامبر به اصحاب خود فرمودند اگر میخواهی گواهی دهی مسأله باید همانند خورشید روشن باشد.
بر اساس حدس و گمان نمیتوان گواهی داد، خوشبختانه شورای نگهبان ما فقهایی دارد که اسلام را به خوبی میشناسند تا طبق موازین اسلامی نظر دهند، همچنین عادل هستند و ذره ای غیر از خداوند و وظیفه الهی مسأله ای دیگر را مدنظر قرار نمیدهد؛ این فقها همچنین انسانهای دلسوز و دلباخته نظام هستند که انگیزه قوی برای صیانت از اسلام، نظام و قانون اساسی دارند.
این شخصیتها در جامعه کمنظیر بوده و از جهاتی برخی از آنان بینظیر هستند، این افراد از نظر انگیزه، معرفت دینی، عشق و علاقه به نظام و خبره بودن در تشخیص موازین دینی و دقت و موشکافی در سطح بسیار بالایی قرار دارند؛ برخی از فقهای شورای نگهبان استاد بنده بودند و سالها در نزد آنها درس خواندم، چقدر اینها دقیقی هستند، چقدر اینها صادقانه عمل میکنند، چقدر صفای باطن دارند و چقدر نسبت به حقوق مردم حساس هستند تا حقوق آنها ضایع نشود این افراد تبعا از مراجع گوناگون استفاده کرده تا افراد صالح را معرفی و افرا ناصالح یا احراز صلاحیت نشده را اعلام کند.
نظر حضرتعالی درباره شخصیت مظلوم و در عین حال شجاع آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان چیست؟ هدف هجمههایی که در فضای مجازی و مطبوعات بر علیه ایشان اتفاق افتاده و متأسفانه برخی متدینین نیز گاهی چنین مسائلی را انتقال میدهند چیست؟ لطفاً توضیحاتی بفرمایید.
آیت الله جنتی از شخصیتهای کم نظیر و از یک منظر بینظیر در نظام جمهوری اسلامی ایران هستند، شخصیتی که از روز نخست تأسیس شورای نگهبان از سوی حضرت امام بهعنوان عضو شورای نگهبان منصوب شدند و هر دوره حضرت امام عضویت ایشان را تمدید کردند؛ این بدان معنا است که حضرت امام به اندازه ای به این شخصیت داشتند که در همه دورهها ایشان را در این شورا منصوب کردند.
مقام معظم رهبری پس از حضرت امام مدام آیت الله جنتی را در شورای نگهبان منصوب کردند یعنی آیت الله جنتی از سال 58 تا کنون تأیید حضرت امام و مقام معظم رهبری را در این سمت دارند؛ البته ایشان در سمتهای دیگر نیز حضور داشتند؛ زمانی که رؤسای دادگاههای اصفهان حضرت امام رسیدند، امام راحل فرمودند که آقای جنتی برای هر مسؤولیتی شایسته هستند که این تعبیر بسیار بلند است.
حضرت امامی که با کسی تعارف ندارد چنین سخنی میفرماید، ایشان اهل مسامحه نبودند و هوای نفس نداشتند؛ مسلماً امام راحل به نتیجه و بازتاب سخنان خود توجه داشتند، آیت الله جنتی شخصیتی است که از سوی حضرت امام در مسؤولیتهای بسیار متعدد بهعنوان عضو یا رییس منصوبشده است؛ بیش از بیست یا سی مسؤولیت است که آیت الله جنتی از سوی حضرت امام و مقام معظم رهبری برای آنها منصوبشده است.
این انتصابها نشان دهنده توانمندی، اخلاص، جدی بودن در انجام وظایف و صلاحیت آیت الله جنتی است، طبیعی است ایشان بهعنوان کسی که چندین دوره دبیری شورای نگهبان را بر عهده داشتند و چندباره به این سمت انتخاب میشوند نشان از اعتماد اعضای شورای نگهبان به این شخصیت است؛ پنج فقیه در حد مجتهد که برخی از آنها واقعاً صلاحیت مرجعیت دارند و میتوانند مرجع علی الاطلاق باشند به اندازه ای به آیت الله جنتی اعتماد دارند که مجدداً ایشان را بهعنوان دبیر شورای نگهبان انتخاب میکنند.
چنین شخصی(آیت الله جنتی) که حاضر نیست در راه اسلام و انقلاب ذره ای در گفتار، عمل و بررسیها کوتاه بیاید، دشمن احساس میکند که اگر بتواند ایشان را بزند میتواند به سراغ دیگر افراد نیز برود؛ آیت الله جنتی به لحاظ سابقه مبارزاتی و علمی قبل از انقلاب در جایگاه بسیار رفیعی قرار دارند، یکی از مدارس بسیار برجسته قبل از انقلاب مدرسه حقانی بود که ایشان 14 سال مدرس این مدرسه بودند.
آیت الله جنتی یک عالم، دانشمند و مبارز با سابقه است، ایشان در طول نهضت حضرت امام در صحنه حضور داشتند و در مسیر بسیج کردن نیروها و توجیه نخبگان تلاش میکردند؛ آیت الله جنتی کسی است که در مسیر اسلام ذره ای از تعلقات مانع ایشان نشده است بهگونهای که زمانی که فرزند ایشان منحرف میشود ایشان ذره ای از این که حکم اعدام فرزندش صادر شود ناراحت نشدند حتی برخی نقل کردند آیت الله جنتی نذر کردند که اگر فرزند منحرفشان دستگیر شود و به مجازات برسد روزه بگیرند که نشان دهنده عشق ایشان به اسلام، انقلاب و نظام است.
طبیعی است دشمن هرجایی که یک عنصری بیشتر نقشآفرینی داشته باشد بیشتر به او حمله میکند، اگر عنصری نسبت به کفار سر سخت تر باشد دشمن هم باید بسیار در زمینه هجمه سرمایه گذاری کند؛ اگر هجمه نشود باید تعجب کنیم که چرا نشده است، نمونه دیگر هجمهها را در باره آیت الله مصباح داریم و دیدیم که چه اندازه به ایشان هجمه صورت گرفت.
مقام معظم رهبری فرمودند که دشمن خوب تشخیص داده بود که سخن نافذ و اثر گذار کجاست لذا این اندازه هجمه وارد میکرد، هجمههای به آیت الله جنتی نشان از عظمت، صلابت، اقتدار در دفاع از اسلام و نظام، سلامت فکری و سیاسی، صفای باطن و تقوای ایشان است.