به گزارش مشرق، ايرنا در ادامه نوشت: چهار سريال بعد از اذان مغرب که بدون فوت وقت به دنبال صرف افطار آغاز مي شود، مضاميني دارند که نه متناسب جامعه با فرهنگ ايراني است و نه متناسب ايام ماه مبارک رمضان. در اين مجموعه ها؛ مرد ايراني، پرخاشگر، نابردبار و جوان ايراني دچار انحرافات، بي ظرفيت و زن ايراني؛ بي منطق، يک دنده و بي رحم به تصوير کشيده مي شود؛ زني که در دل نفرت مي پروراند.
اين کاراکتر و شخصيت نقش هاي اصلي است و اگر آدم خوب هايي هم باشند، آنقدر اتو کشيده و جدي هستند که نمي توانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند.
در اين مجموعه ها، نقش آدم مثبت ها بخوبي تعريف نشده است، يک دفعه وارد داستان مي شوند، کار اصلي شان نصيحت کردن و امر به معروف و نهي از منکر است و نقش هاي محوري ندارند.
با ديدن اين مجموعه ها، کمي که فکر مي کني اين سوال در ذهنت نقش مي بندد که «آيا واقعا در چنين جامعه اي و چنين خانواده هايي زندگي مي کنيم؟» جايي که حتي نمي توان به نزديکترين آدم هاي زندگي مان هم اعتماد کنيم.
اينکه صدا و سيما امسال هم مانند سالهاي قبل در جذب مخاطبان ويژه ماه مبارک رمضان و نشاندن بيننده پاي گيرنده موفق بوده، واقعيتي انکار ناپذير است، اما آيا مضامين و پيام هاي آن نيز مطلوب و مناسب بوده است؟
توفيق اين مجموعه ها، به هر علتي که بوده، قابل انکار نيست اما صداي خيلي ها، بويژه اقشار مذهبي تر جامعه را درآورده است. از قبل از اذان تا ساعت 24 هر شب، هر کانال يک سريال پخش مي کند، به طوري که فاصله اي، منفذي و فرصتي براي مناسک و آداب ويژه اين ايام نمي ماند؛ وقت براي نماز مغرب و عشا هم آنقدرها نيست، چه رسد به دعا و قرائت آياتي از کلام الله مجيد.
قديم ها، قديمي ترها بعد از صرف افطاري پاي ثابت نماز جماعت مسجد محل بودند. ختم قرآني داشتند و وقتي اضافي را هم به صله رحم اختصاص مي دادند ولي حالا اين جعبه جادويي است که برنامه ريزي مي کند. آن هم بگونه اي که به نظر مي رسد، جا براي دعا و عبادت تنگ شده است.
صدا و سيما در جذب مخاطبان در ماه مبارک رمضان بواقع موفق بوده، چيزي که سالها قبل هم اتفاق افتاده و حالا به يک عادت تبديل شده که مردم با آغاز ماه روزه داري و معنويت، منتظرند، ببينند که تلويزيون امسال برايشان چه آماده کرده است.
اما واقعيت آزار دهنده اينجاست که کسب موفقيت نسبي در جذب مخاطب، نبايد هدف سيماي اسلامي يک کشور مدعي فرهنگ و تمدن کهن باشد.
در مجموعه «جراحت»، موضوع ازدواج فاميلي مطرح مي شود؛ چيزي که ديگر حساسيت هايش از بين رفته و تقريبا منسوخ شده است.
در اين فيلم از پنهان کاري، بي حرمتي کوچکترها به بزرگترها، پرخاشگري هاي بي وقفه گرفته تا تشويق مادرانه به فرار فرزند و شوهر متهم، نمايش داده مي شود. زنان اين سريال اساسا منطق ندارند و به صورت کاملا هولناکي حاضرند همه چيز را بسوزانند تا خواسته هايشان به کرسي بنشيند.
در اين سريال، کينه توزي ها تمامي ندارد و بدتر اينکه با خلق صحنه هايي، براي کينه ها توجيه تراشي مي شود تا نوعي احساس همدردي در مخاطب ايجاد شود؛ آنگاه که برادر به ديدن خواهر در آسايشگاه رواني مي رود. راستي در اين ايام مبارک، موضوع باردار شدن دختر عمو - پسر عمويي را که فقط صيغه محرميت برايشان جاري بود، چگونه بايد هضم و تحليل کرد؟
تصميم گيري ها در اين سريال، برپايه احساس است و عقل در آن دخيل نيست؛ چه از سوي برادر بزرگ باشد چه از برادر کوچک و حتي مادري که با تدابيرش مي خواهد جلوي فروپاشي خانواده را بگيرد.
مجموعه «ملکوت» نيز اگر چه مشکلات کمتري دارد، اما صحنه نمايش وضعيت هايي است که در آن توطئه، رياکاري و دروغ موج مي زند. حتي حاج فتاح پاک و با صفا و بي گناه، يک گناه کوچکي دارد و آن هم فريبکاري در ازدواج با دختري بي پناه، بالا کشيدن مال و اموال و حتي ندادن مهريه اش بعد از طلاق ناجوانمردانه است. با اين حال حاج فتاح مرد خدا نمايش داده مي شود و آنقدر قرب و ارج دارد که يک فرشته مامور اوست و همراهي اش مي کند.
اين نوشته، اساسا قصد نگاه فني به سريال ها را ندارد، موضوع پيام هايي است که گيرنده ها دريافت مي کنند. يک پيام اين است که جوان سريال بعد از ناکامي عشقي (البته دختر هنوز پاسخ رد نداده) سراغ مواد روان گردان مي رود و دست به خودکشي مي زند. داماد خانواده دنبال جعل همه گونه سندي است و همه گونه حرامي را حلال مي پندارد.
عروس خانواده، شخصيت متزلزلي دارد و او نيز همانند زن هاي ديگر سريال ها، ناسازگار، خودخواه و کينه ورز است.
«در مسير زاينده رود» مجموعه ديگري است که اين شبها پخش مي شود. خانواده هايي از هم پاشيده، شامل خانواده قاتل (فوتباليست) و خانواده مقتول دارد. آدم هاي بد ذات و بد طينت زيادي هم در بين آنان هست، از پسر عموي داستان گرفته تا دلال فوتبال.
با پديده نسبتا منسوخ شده ديگري، تحت عنوان ازدواج پيرمردان با دختران جوان نيز روبه رو مي شويم؛ ازدواج دخترکي 18 - 19 ساله با پيرمردي که در ادامه فيلم داغدار هم شده است. در اين مجموعه، با خشونت و زد و خورد، حتي بازآفريني صحنه قتل همراه با دسيسه چيني هاي بي پايان زنانه، توطئه گري هاي مردانه و حماقت هاي فراوان روبه رو هستيم.
و در آخرين سريال «نون و ريحون» که يک طنز از نوع 90 قسمتي هاي سيماست، ديالوگ هايي بسيار نامناسبي پخش مي شود مانند ديالوگ با خانم ها و زنان داستان. ماجراي آن خانمي که ادعاي بارداري مي کند، زني که شوهر دارد و ديالوگ هايي که با يکي از مالکان رستوران برقرار مي کند.
به هرحال، اينکه گفته مي شود، يک رسالت اصلي و عمده سينما و تلويزيون و در کل، رسانه، پرداختن به معضلات و پديده هاي اجتماعي، حتي از نوع زيرپوستي و ارائه راهکارهاي برون رفت از آن معضلات است؛ درست. اما بايد ديد عرضه عريان مسايل و پديده هاي اجتماعي تا کجا به مصلحت و نفع عمومي است؟، بويژه آنگاه که نويسنده داستان نمي تواند موضوع را جمع کند و در حقيقت رها مي کند و يا به سبک فيلم هاي هندي، پاياني خوش را به تصوير مي کشد؛ به گونه اي که آن معضلات را تطهير هم مي کند.
اکنون، در بسياري از محافل خانوادگي و مهيماني ها اين سوال مطرح مي شود که آيا نمي توان مجموعه هايي با مضامين ملايم تر، انساني تر و عاري از خشونت و کينه ورزي و ناجوانمردي توليد کرد؟
پس جاي عاطفه، نوع دوستي، معرفت، مردانگي، ايثار و عياري و صدها صفت نيکوي انساني خاص ايراني ها، آن هم در اين ايام مبارک چه مي شود؟ آيا با اين فيلم ها مي خواهيم بگوييم، همه اين مفاهيم در فرهنگ اجتماعي ما ايرانيان مرده است؟ يا اينکه مي خواهيم بگوييم جامعه اي اينچنين خوفناک داريم؟
فراموش نکنيم که ره آورد سينماي غرب براي کشورهاي اسلامي، خشونت است و عصبيت. در حالي که جوامع ما نيازمند تزريق آرامش و صميميت و دوستي است.
کشورهاي شرقي، در عرصه فيلم و سريال، کارهاي خوبي با نگاه انساني توليد کرده اند که طي سالهاي پس از انقلاب مواردي از آنها را شاهد بوده ايم؛ آثاري که روح و جان انسان را تلطيف مي کند.
ما، از جنس بچه هاي آسمان کم نداريم، از جنس فيلم هايي مانند پدر و نامه اي به خدا، ديده بان را که اوج از خود گذشتگي و ايثار است، ساخته ايم و ديده ايم، پس چرا در زميني که غربي ها براي ما تعيين کرده اند؛ خشونت و توطئه و دسيسه که نتيجه آن بي اعتمادي و نفي وحدت و همدلي و يکپارچي مي شود، بازي مي کنيم.
درکدام سريال ، روش هاي بدون برخورد فيزيکي حل مشکلات را به جوان هايمان آموزش داده ايم، بطوري که مجادله و جر و بحث تبديل به نزاع فيزيکي نشود؟
راستي آيا نمي توان داستاني خلق کرد که در آن راههاي چگونگي رسيدن به خدا را به تصوير کشيد، آن هم در ماهي که روح انسان با حضور در ضيافت الهي صيقل خورده است.
خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) نوشت: مجموعههاي رمضاني سيما تصويري هولناک از جامعه و خانواده ايراني نمايش دادهاند.