به گزارش مشرق، «پاتریک کاکبرن» تحلیلگر برجسته امور خاورمیانه در یادداشتی با عنوان «برندگان و بازندگان جنگ سوریه در حال مشخص شدن هستند»، به بررسی روند رخدادهای سوریه پرداخته و ایران و روسیه را برندگان این منازعه دانسته و نوشته است که حامیان گروههای مسلح فعال در سوریه از جمله عربستان، ترکیه و قطر به هیچ یک از اهداف خود نرسیدهاند.
در ادامه متن کامل این یادداشت آمده است:
در مراحل ابتدایی جنگ در سوریه، یک مقام عراقی در دیدار با یک فرمانده ناتو، از او پرسید: «چه تفاوتی بین رخدادهای سوریه و لیبی (جایی که معمر قذافی تازه سرنگون شده بود) وجود دارد؟» و ژنرال ناتو پاسخی رک و صریح به او داد: «روسیه پشت ماجراست.»
روز 12 فوریه در مونیخ، حیات مجدد روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ روشن شد، زمانی که جان کری وزیر خارجه ایالات متحده و سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه طرحی برای انتقال کمک به شهرهای تحت محاصره سوریه و «توقف مخاصمات» و پس از آن یک آتشبس رسمیتر را اعلام کردند. روسیه و ایالات متحده این قدرت را دارند که اتفاقی را در سوریه رقم بزنند یا از بروز آن جلوگیری کنند؛ قدرتی که مطلق نیست، اما بیشتر از هرکس دیگری است.
رسانهها و دیپلماتها به سرعت با بدبینی به این بیانیه واکنش نشان داده و فورا به حفرههای موجود در توافقنامه و مسائل متعددی که میتواند اوضاع را به نحوی دیگر پیش ببرد، اشاره کردند. اما احتمالا تردیدهای ایجاد شده، اغراق شده هستند چراکه رخدادهای نظامی و دیپلماتیک در سوریه، در حال تقویت یکدیگر هستند. مداخله نظامی روسیه به این معنی است که رئیسجمهور بشار اسد قرار نیست در جنگ شکست بخورد و به سختی میتوان تصور کرد که نیروهای معارض بتوانند به تنهایی ارتش سوریه را که مورد روسیه قرار دارد و با محور شیعه به رهبری ایران هم ائتلاف کرده، شکست دهند. رئیسجمهور بشار اسد میگویند که به دنبال پیروزی است، اما بعید است که ایالات متحده و متحدان منطقهایاش شکست کامل را بپذیرند.
گسترش نقش روسیه و ایران در جنگ، غافلگیرکننده نیست. از حدود سال 2012، مشخص شد که روسیه و محور شیعی اجازه سرنگونی بشار اسد را نخواهند داد و با هر درگیریای که ترکیه، عربستان سعودی و قدرتهای سنی ایجاد کنند، مقابله خواهند کرد. این امر سال گذشته، زمانی که گروههای مسلح داخل سوریه به رهبری گروه النصره وابسته به القاعده و احرار الشام توانستند چند پروزی در استان ادلب در شمال سوریه به دست آورند، رخ داد. موفقیتهای آنها، روسیه را واداشت که در روز 30 سپتامبر مداخله نظامیای را آغاز کند که موازنه قوا در جنگ را به نفع اسد تغییر داد، تا جایی که این موازنه تنها با مداخله مستقیم ارتش ترکیه قابل تغییر است.
اما حالا حتی برای این کار هم کمی دیر شده است. روز 2 فوریه، ارتش سوریه با کمک حملات سنگین هوایی روسیه، جاده بین حلب و ترکیه را قطع کرد. دولتهای روسیه و سوریه با همراهی ضمنی کردهایی که از سمت شرق در حال پیشروی هستند، در آستانه مسدود کردن کامل دسترسی شمال سوریه به ترکیه هستند. جنگ به مراحل تعیینکنندهای رسیده و ترکیه و عربستان هم در حال بحث در مورد مداخله نظامی هستند.
یک جنبه قابل توجه تهاجم روسیه-سوری-ایرانی، پاسخ کم رمقی است که تاکنون ایالات متحده و متحدانش به آن دادهاند.
عربستان سعودی و ترکیه دیگر نفوذی را که زمانی که تصور میشد متحدان سوری و نواب آنها پیروز شده و اسد کنار میرود، بر سیاست غرب داشتند، ندارند. نه فقط این اتفاق نیفتاد، بلکه رشد داعش در سال 2014 و پیروزیهای فراگیر آن در عراق و سوریه نشان داد که نمیتوان اجازه داد که جنگ سوریه تثبیت شود. سال گذشته، دو رخداد امیدها غرب برای مهار کردن بحران را به باد داد: سیل آوارگانی که از سوریه و عراق به غرب اروپا آمدند و کشتار 130 نفر توسط افراد مسلح و بمبگذاران داعش که 13 نوامبر در پاریس رخ داد.
توافقی که در مونیخ به دست آمد، خبر بدی برای داعش است. ادعاهای غربیها مبنی بر اینکهروسها با داعش مبارزه نمیکنند و تنها بر نابود کردن معارضه «میانهرو» مرموز سوریه، که گفته میشود تهدیدی جدی برای اسد هستند، متمرکز شده، همواره فقط شعارهایی تبلیغاتی بوده است. در واقع، هواپیماهای روسیه تمام گروههای مسلحی را که اسد را تهدید میکنند، هدف قرار دادهاند. در وهله اول النصره و احرار الشام در شمال شرق، جیش الاسلام نزدیک دمشق و داعش در شرق هدف قرار گرفتهاند.
این برای معارضین سوری و حامیان خارجی آنها افسانهای متقاعدکننده بود که ادعا کنند که نه ارتش سوریه و نه روسها با داعش نمیجنگند. «فیلیپ هاموند» وزیر خارجه بریتانیا که خود او هم باور درستی به وجود یک جناح میانهرو قدرتمند ندارد، میگوید: «روسها میگویند که میخواهند داعش را نابود کنند، اما آنها داعش را بمباران نمیکنند: آنها دارند معارضین میانهرو را بمباران میکنند.»
در واقعیت، ارتش سوریه، که حالا مورد حمایت نیروی هوایی روسیه قرار دارد، مدتهاست که در مناطق مرکزی سوریه در حال نبرد با داعش است، هرچند که پیروزیهای زیادی به دست نیاورده است. داعش ویدئوهایی منتشر کرده است که نشان میدهد سربازان ارتش سوریه به ضرب گلوله کشته شده یا سر بریده میشوند.
برای پی بردن به اینکه داعش معتقد است برای دفاع از خلیفه خودخواندهاش در حال نبرد به چه کسی است، بهتر است به جای هاموند به خود داعش استناد شود، چراکه آمارها نشان میدهد که مثلا این گروه «عملیاتهای شهادتطلبانه» یا بمبگذاریهای انتحاریاش در ماه ژانویه را علیه چه کسانی انجام داده است. این گروه در اینستاگرام مسئولیت 85 مورد از این حملات در یک ماه را بر عهده گرفته که 47 مورد از آنها توسط خودروهای بمبگذاریشده و 38 مورد هم توسط کمربندهای انفجاری صورت گرفته است. بیشترین شمار این حملات علیه ارتش عراق بوده است؛ 54 مورد با خودرو و 26 مورد هم توسط کمربند انفجاری. اما دومین هدف این حملات هم ارتش سوریه بوده است؛ 18 مورد با خودرو و 11 بار هم با کمربندهای انفجاری.
هرچند داعش هنوز با شکست فاصله زیادی دارد، اما کم کم در حال فروافتادن است. از آنجایی که این گروه ابتدا به واسطه مداخله نظامی 2003 از دل جنگ عراق شکل گرفت و سران آن اغلب عراقی هستند، این گروه در سوریه بیشتر از عراق آسیب پذیر است. در عراق، داعش بر معارضه سنی دولت و کردها برتری دارد، اما در سوریه تنها یکی از چندین گروه معارض است، هرچند که از آنها بسیار قدرتمندتر است. نقطه اوج این گروه در سال 2014 بود، زمانی که موصل را تصرف کرد و نقطه ضعف اصلی را هدف قرار داد. اما امروز، این گروه دیگر نمیتواند به چنین پیروزیهای سادهای دست یابد. این گروه با چهار دشمن مواجه است؛ ارتش عراق، ارتش سوریه، کردهای عراق کردهای سوریه که همه آنها هم یا از ایالات متحده یا از روسیه پشتیبانی هوایی دریافت میکنند که این امر قدرت آتش آنها را چند برابر میکند.
هرچند که هنوز زمان زیادی تا پایان جنگ باقی مانده، اما برندگان و بازندگان کمکم دارند مشخص میشوند. قرار نیست که تغییر چشمگیری در نظام مستقر در دمشق اتفاق بیافتد. معارضه عرب سنی نتوانسته در سوریه به قدرت برسد و در عراق هم در موضع تدافعی قرار دارد. کردها در هر دو کشور، چه از لحاظ سیاسی و چه از منظر نظامی، قدرتمندتر از هر زمان دیگر هستند، چراکه عناصری قدرتمند در برابر داعش به شمار میآیند، اما احتمال دارد وقتی داعش شکست داده شد، کردها هم به حاشیه رانده شوند.
داعش هرچه بیشتر به گروهی منزوی و به شدت تحت بمباران تبدیل شده، اما ممکن است که با انجام جنایات چشمگیر در خارج، مانند بمبگذاری در هواپیمای روسیه یا سلاخی در پاریس، همچنان خود را به عنوان قدرتی هراسآور حفظ کند.
قدرتهای منطقهای مانند ترکیه، عربستان سعودی و قطر نتوانستند اسد را سرنگون کنند و به هیچیک از اهداف جنگی خود نرسیدهاند. ایران و ائتلاف شیعی که تحت رهبری دارد، بسیار موفقتر بودهاند. هرچند معمولا از سیاست رئیسجمهور اوباما انتقاد میشود، اما او هم متحمل شکستی واقعی نشده است. چهار ماه قبل که روسیه وارد جنگ سوریه شد، بسیاری پیشبینی کردند که این کشور از کار خود پشیمان میشود، اما برعکس، روسیه حالا در تصمیمگیری در مورد نحوه پایان دادن به جنگ، نقشی محوری پیدا کرده است.